نقد الطالبی به رویکرد سنتی
احسان نادریان
محمد الطالبی از جمله متفکرانی است که به نقد رویکردهای سنتی از دین پرداخته است. او بر مبنای فقه مقاصدی به دین میاندیشد. معتقد است که میباید غایت و مقصد شارع را در احکام دینی در نظر داشت و بر اساس آن به استنباط احکام پرداخت. وی معتقد است که اگر به صِرف ظواهر آیات قرآن توجه کنیم، سبب ساز خشونتهایی خواهد شد که با زمانه امروز هیچ قرابتی ندارد. وی سلفیان را مورد نقدهای تندی قرار داده است. حکومت عربستان سعودی را به واسطه اجرای برخی احکام سنتی به چالش میکشد. وی حتی در هنگام بهار عربی از این ابراز خرسندی کرده بود که امید است احکام سنتی و رویکرد سلفی به دین از میان رخت بربندد و جای خود را به برداشتهای جدید از دین بدهد. وی علت عمده عدم پیشرفت در جهان اسلام را نیز در همین رویکردهای سنتی میداند.
مواجهه با سنت
الطالبی با رویکردی که نسبت به دین برگزیده است، نگرش سنتی به دین را داری اشکالاتی میداند و معتقد است که باید از این نگرش عبور کرده و دین را در جهان جدید ترسیم کرد. وی در نگرش سنتی به دین سه اشکال عمده را نهفته میبیند.
اشکال اول اینکه در این نگرش به صحت احادیث بسنده میشود. این در حالی است که نمیتوان احادیث صحیح چندانی را در متون دینی یافت. وی عنوان میکند که حتی ابوحنیفه که خود صاحب مذهب است فقط از هفده حدیث استفاده کرده بود؛ چرا که به درستی آنها شک داشت.
اشکال دوم در نظر الطالبی در احادیثی است که با قرآن تناقض دارند. وی عنوان میکند که افرادی چون البخاری و این حنبل احادیث بسیاری را نقل کردهاند. بخاری هفت هزار حدیث و ابن حنبل سی هزار حدیث را روایت کردهاند. به تعبیر طالبی، عقل سلیم نمیپذیرد که در انتقال این حجم از اطلاعات، به فرض صدق نیت راوی، اشتباهاتی رخ نداده باشد.
اشکال سوم که الطالبی آن را در نگرش سنتی به دین میبیند، اکتفا کردن به احادیث است. وی عنوان میکند که برخی از مشکلات در زمانه صدر اسلام وجود نداشته است و مشکلاتی جدید محسوب میشوند. اما اینکه بگردیم و حل مشکلِ امروز را در پاسخهای گذشتگان بیابیم امری نارواست. در این خصوص وی بحث از زکات و ارتباط آن با اقتصاد کشور را پیش میکشد و عنوان میکند که معادلات امروز بسیار متفاوت از این است که با زکات بتوان مشکلات اقتصادی امروز را چاره کرد. یا احکام بانک و درآمدهای نفتی را با معیارهای گذشته مورد داوری قرار داد.[1]
طالبی این رویکردهای سنتی را جرقههایی از خشونت میداند. معتقد است که حکمهای تکفیر از همین رویکرد سنتی و عدم توجه به لوازم دنیای جدید ایجاد شده است. وی حکومت سلفیان را مورد نقد قرار میدهد و به عنوان نمونهای از انحرافها عنوان میکند که طبق سنت، حکم شرعی شراب خواری هشتاد ضربه شلاق است اما قرآن و حتی رسول خدا (ص) هیچ اشارهای به این مجازات نکردهاند و بر اساس مستندات تاریخی که سلفیان هم قبولش دارند، اولین کسی که این مجازات را اعمال کرد عمر بن خطاب بود که وقتی پسرش عبدالله شراب نوشید او را هشتاد ضربه شلاق زد. [2]
اما این ظاهر بینی است که سبب میشود این احکام تا جهان امروز کشیده شود. وی عنوان میکند که کشتن هنرمندان و متفکران مخالف سلفیه گواه دیگری بر ظاهر بینی و سطحی نگری آنهاست.
تأملی در یک برداشت سنتی
محمد الطالبی معتقد به فقه مقاصدی است. به این معنا که اهداف و مقاصد شارع را میباید برجسته کرد و سپس احکام را مورد تحلیل قرار داد. وی از همین موضع است که به برخی از احکام نیز توجه کرده و آن را مورد بررسی قرار داده است. به عنوان نمونه وی در خصوص آیات 34 و 35 سوره نساء به بحث پرداخته است. این آیات مورد چالش و بحثهایی بوده است. در این آیات گفته میشود که مردان سرپرست زنانند. سپس از نافرمانی زنان سخن به میان آمده و جواز تنبیه بدنی زنان صادر شده است. گفته شده که زنانی را که از نافرمانی آنان بیم دارید نخست پندشان دهید و بعد در خوابگاه از ایشان دوری کنید و اگر تأثیری نکرد آنان را بزنید. این تعبیر سبب برخی انتقادها به متون اسلامی را نیز فراهم کرده و از عدم مراعات حقوق زنان سخن به میان آمده است. الطالبی این موضوع را به بحث گذاشته و به تحلیل آن پرداخته است.
وی با طرح زمینه و زمانه نزول این آیات، عنوان میکند که در جامعه صدر اسلام، هنوز آمادگی کامل برای حکم کردن به برابری کامل زن و مرد وجود نداشته است. نه تنها آن زمان که حتی امروز هم همچنان فضا و مجال برای این برابری کمتر دیده میشود. از این رو اسلام برای حفظ وحدت امت در شرایط سخت و دشوار امتیازاتی را به زنان میدهد اما نمیتواند تمامی حقوق آنها را بیان کند. تحول همراه با شتاب محال است؛ زیرا هنوز ظرفیتهای فکری فراهم نیامده است. بنابراین تجویز تنبیه بدنی زنان تنها کوتاه آمدن به خاطر شرایط دشوار اجتماعی است.
اما سئوالی که امروز میباید آن را در مقابل خود قرار دهیم این است که آیا تجویز تنبیه بدنی زن نافرمان، همیشگی بوده و از آن گریزی نیست و همیشه میباید به همین حکم عمل کرد؟ آیا این حکم برای تمامی اقشار جامعه قابلیت اجرا دارد؟ آیا این حکم را میباید برای همیشه تاریخ به کار بست و از آن تخطی نکرد؟ آیا برای هر زنی با هر سطحی از فرهنگ و تمدن میتوان اینگونه عمل کرد؟
الطالبی با پیش کشیدن این پرسشها، به نقد رویکرد سنتی میپردازد و عنوان میکند که نگاه سنتی و ظاهر گرایانه به متن، یک حکم کلی و عمومی را برای کل تاریخ بشریت و در همه زمانها استنباط میکند. اینگونه آیات را نیز با توسل به ظواهر آیات مورد تأیید همیشگی قرار میدهد و از اهداف شارع چشم پوشی میکند. این در حالی است که باید دریافت این حکم بهترین حکم ممکن در زمانه صدر اسلام بوده است. اگر در آن زمان جفاهای بسیاری بر حق زنان میرفته، اسلام برای تعدیل این فضا، با ذکر شرایطی رضایت به زدنهای محدود همسر داده است. برای آنکه کیان خانواده حفظ شود و به کوچکترین اختلافی خانواده از هم نپاشد و یا جنایتی صورت نگیرد، معتدلترین حکم در آن زمان که زدن زنان است را مقبول دانسته است.
اما مقصود خداوند در پسِ این حکم، توجه به هدفی فراتر بوده است. مقصود این بوده که هرگاه این شرایط بحرانی و سخت از میان رفت و زنان از زیر سلطه نظام مردسالار بیرون آمدند، حکم اباحه تنبیه بدنی زنان نیز برداشته میشود و هرگونه جسارت به آنها نامقبول خواهد بود.
الطالبی تأکید میکند که هرکس به مقاصد شریعت توجه کند، در مییابد که حکم تنبیه بدنی زنان در زمانه امروز امری ناپسند و ناروا است و صاحب شریعت نیز بدان رضایت نمیدهد. به تعبیر الطالبی، این دو آیه از سور نساء نمیخواهد از ازدواج ایده آل سخن بگوید. تنها در پی آن است که شرایط سخت نسبت به زنان را تعدیل کند. وقتی که این شرایط سخت برداشته شد، لاجرم حکم اباحه تنبیه هم از میان خواهد رفت.[3]
به باور الطالبی، اگر احکام را بر اساس نگاهی تاریخ مدارانه، جامعه شناسانه و مردم شناسانه مورد بررسی قرار دهیم و از ظواهر آیات گامی فراتر بگذارم، به حکمت احکام نیز واقف شده و از خشونت نیز مانع خواهیم شد.
ارجاعات:
[1] مصاحبه خلیل جبران با محمد الطالبی، نقل از روشنفکران جهان عرب، مسعود فکری، ص 682-683
[2] گفت وگوی تلوزیونی دکتر الطالبی در برنامه بلامجامله شبکه حنبعل، 31 مه 2011؛ نقل از روشنفکران جهان عرب، ص 682
[3] از مقاله محمد الطالبی، قضیه التادیب المراه بالضرب، قرائه تاریخیه للآیتین 34-35 من سوره النساء؛ ترجمه از مهدی مهریزی