حجهالاسلام والمسلمین سید محسن صالح: آیتالله یزدی با تعطیلی درس و بحث آقای صانعی مخالفت کرد
سرخطهای گفتگو:
بیانیه جامعه مدرسین درباره آقای صانعی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به درخواست برخی از مراجع تقلید صادر شد
جامعه مدرسین یک حزب سیاسی نیست و لذا هیچگاه سهمخواهی نکرده است
حتی آقایان منتظری، آذری قمی و صانعی هم از جامعه مدرسین اخراج نشدهاند
علی اشرف فتحی: حجهالاسلام والمسلمین سید محسن صالح که تا چند سال پیش به عنوان مدیر سیاسی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، مواضع سیاسی این نهاد عالیرتبه حوزوی را با رسانهها در میان میگذاشت، مدتی است که به مدیریت اداره هماهنگی و ارتباطات روحانیت در جامعه مدرسین منصوب شده است. این مدرس و محقق ۳۹ ساله حوزه علمیه قم، تدوینگر مهمترین سند رسمی موجود درباره جامعه مدرسین است که سال ۱۳۸۵ با عنوان «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم؛ از آغاز تا کنون» در هشت جلد از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شد. آقای صالح همچنین دبیر همایش «نیم قرن حضور» بود که سال گذشته به مناسبت پنجاهمین سالگرد شکلگیری جامعه مدرسین در قم برگزار شد. از وی درباره روند شکلگیری و تثبیت جامعه مدرسین پرسیدیم:
سیر تطور جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را در چهار مرحله میشود بررسی کرد. مرحله اول، شکلگیری این تشکل است که از سال ۱۳۳۷ شمسی با طرح بحث اصلاح ساختار حوزه در زمان مرجعیت مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی آغاز میشود و به صورت یک شیب ملایم به سمت تغییر ساختار کشور پیش میرود. این لجنه و گروه که با هدایت حضرت امام برای اصلاح ساختار حوزه فعالیت میکرد، به دلیل مخالفتهای مرحوم آیتالله بروجردی متوقف میشود. پس از رحلت آیتالله بروجردی در سال ۱۳۴۰ این گروه با رهبری امام وارد عرصه سیاسی میشود و به سمت تلاش برای تغییر ساختار سیاسی کشور پیش میرود. بعد از تبعید امام، فعالیت این تشکل به صورت زیرزمینی ادامه پیدا میکند و حتی با خارج از کشور هم مرتبط میشوند. با افزایش فشار و خفقان، بسیاری از اعضا بازداشت و تبعید میشوند و فعالیتها به محاق میرود. در سال ۱۳۵۶ با رحلت آقا سید مصطفی خمینی فعالیتها دوباره آغاز میشود و تا سال ۵۷ ادامه پیدا میکند. مرحله چهارم نیز با پیروزی انقلاب آغاز میشود و فعالیت جامعه مدرسین رویکردهای کاملا متفاوتی پیدا میکند؛ رویکردهای خدماتی، علمی، سیاسی و فرهنگی جامعه در دهه شصت و در دهههای بعدی نیز رویکردهای متفاوتی داشته است.
درباره چگونگی تشکیل جامعه مدرسین روایتهای متفاوتی بیان شده است. شما در تحقیقات خود به چه نتیجهای رسیدید؟
ما در کتاب جامعه مدرسین، پس از بررسی بیانیههای اولیه و مصاحبه با اعضای شاخص جامعه مدرسین به این نتیجه رسیدیم که نخستین حلقه جامعه مدرسین، گروهی محدود و نهایتاً ده نفره بوده است. بزرگانی مثل آیتالله منتظری، آیتالله مشکینی، آیتالله سید موسی شبیری زنجانی، آیتالله امینی، آیتالله جعفر سبحانی، آیتالله شیخ مهدی حائری تهرانی و آیتالله مکارم شیرازی. از سال ۱۳۴۱ هم تعداد اعضا به صورت غیرمنسجم و غیرسازماندهیشدهای افزایش پیدا میکند. شاگردان حضرت امام وارد این گردونه میشوند. لیستی که پس از بررسی بیانیهها و عرضه آنها به قدمای جامعه مدرسین مثل آیتالله مؤمن، آیتالله انصاری شیرازی، آیتالله یزدی و مرحوم آیتالله حرمپناهی به این نتیجه رسیدیم که تعداد اعضا در آن دوره، یک فهرست سی هفت هشت نفره بوده و مرحوم آیتالله مشکینی هم بیشترین تعداد امضا را داشتند و بیش از ۴۰ بیانیه را امضا کرده بودند که نشاندهنده شجاعت ایشان در آن شرایط بود. تعدادی هم به صورت میهمان در جلسات بودهاند و امضاهای محدودی دارند. نوع این افراد هم در ساواک پرونده داشتهاند و زندان یا تبعید در سابقه آنها وجود دارد. به جز تعداد معدودی از جمله آیتالله شاهآبادی، بقیه اعضا در سال ۵۸ گرد هم آمدند و با ثبت رسمی در وزارت ارشاد، فعالیت دوره کنونی جامعه مدرسین را آغاز کردند. پس فعالیت این تشکل در دوره پهلوی محفلی و غیرسازماندهیشده بود.
از عنوان «جامعه مدرسین» هم در بیانیههای زمان شاه استفاده شده است؟ با توجه به اینکه سن اعضای مؤسس در سال ۴۰ بین ۲۲ تا ۴۰ سال بوده و طبعا نمیشد که همه آنها را جزو مدرسین سطوح عالی حوزه محسوب کرد و چنین عنوانی را برای آنها در نظر گرفت.
بیانیههای اولیه با عنوان «جمعی از فضلای حوزه» امضا میشده است. بعدها از عنوان «جمعی از مدرسین و اساتید» و «جمعی از روحانیون» استفاده شده و برخی اوقات نیز بیانیهها با اسم افراد امضا شده است. عنوان «جامعه مدرسین» در بیانیههای سال ۵۷ دیده میشود که اوج آن هم بیانیه اعضا برای دعوت از مردم جهت شرکت در استقبال از امام است. پس قبل از پیروزی انقلاب هم از عنوان «جامعه مدرسین» استفاده شده است. طبیعی است که در زمان خفقان نمیشد از عنوان سازمانی استفاده شود. چرا که یک بار ساواک متوجه تشکلی متشکل از برخی اعضای جامعه مدرسین شده بود که اساسنامه هم داشتند، با آن برخورد کرد و به همین دلیل، در چنین مواردی با احتیاط رفتار میشد و حرفی از وجود یک تشکل و سازمان زده نمیشد.
جلسات قبل از انقلاب در زمانها و مکانهای مشخصی برگزار میشد؟
نه. آن جلسات به صورت محفلی بود و در خانه اعضا برگزار میشد. اعضا به صورت سینه به سینه دعوت میشدند و در قبال مسایل سیاسی جامعه موضعگیری میکردند. مثلا در مقابله با جریان انجمنهای ایالتی و ولایتی، آیتالله مکارم و آیتالله خزعلی سخنرانان جلسه بودهاند.
فرد خاصی هم به عنوان رهبر یا رییس جامعه مدرسین مطرح بود؟
نه. هیچ فردی به عنوان رهبر یا نخ تسبیح مطرح نبود و گروهی از اساتید پرشور و باانگیزه، کارها را پیگیری میکردهاند. اما به هر حال، فعالیت محفلی سبب شده بود که ساواک نتواند برخورد سازمانی با این تشکل صورت دهد. گاهی میشد که محل تشکیل جلسات تحت کنترل بوده و اعضا طی چند روز به صورت مخفی و تدریجی از درهای پشتی خارج میشدهاند تا ساواک نتواند چنین تشکلی را کشف کند.
پس ساواک نتوانسته بود به وجود چنین تشکلی پی ببرد؟
خیر. ساواک به افراد ظنین بود و نتوانست فعالیت سازمانی و تشکیلاتی آنها را کشف کند. برخوردها هم در قالب برخورد با اعضا بود و ساواک نتوانست وجود چنین گروهی را کشف کند.
اعلامیه موسوم به «خلع شاه از سلطنت» که ۲۹ آذر ۱۳۵۷ صادر شد، طراح مشخصی نداشت؟
این بیانیه حدود یک ماه قبل از فرار شاه و با امضاهای مشخص صادر شده و نظام حاکم را غیرمشروع اعلام کرده است. تا جایی که ما بررسی کردیم کار به صورت جمعی انجام شده و صحنهگردان خاصی نداشته است. از نکات مهم این بیانیه این است که رسما از واژه «جمهوری اسلامی» و نه «حکومت اسلامی» استفاده شده است که نشاندهنده نگاه مثبت اعضا نسبت به مردمسالاری دینی است.
پس از پیروزی انقلاب شاهد بودیم که جامعه مدرسین از قالب یک تشکل مبارزاتی و مخفی به صورت یک نهاد حاکم بر حوزه درآمد. این تغییر یک پروسه و فرایند طبیعی بود یا میشود از آن به عنوان یک حرکت برنامهریزیشده کرد؟
نه یک تغییر طبیعی بود. این گروه در مسیر مبارزات خود افق روشنی از آینده نداشت و پس از حصول پیروزی، طبیعی است که این تشکل در ساحت حوزوی و حکومتی نسبت به مولود جدید احساس وظیف کند. در گام نخست نیز در شکلگیری دستگاه قضایی نقشآفرینی کرد. در بقیه موارد نیز نقش جامعه مدرسین، فرهنگی و اعتقادی بود. مثلا در ستاد انقلاب فرهنگی، دانشگاهها، حوزه علمیه و دستگاه قضایی فعالیت و حضور اعضا مشهود بود، هرچند برخی اعضا به عنوان چهرههای شاخص سیاسی نیز مطرح بودند، اما فعالیت سیاسی آنها به عنوان حقوقی عضو و نماینده جامعه مدرسین نبود. در یک مقطع نیز به دلیل حساسیت بحث اقتصاد، امام دستور میدهند که دو نفر از اعضای جامعه مدرسین در شورای عالی اقتصاد حضور پیدا کنند.
آیا مدیریت و هدایت حوزه علمیه از سوی جامعه مدرسین در اساسنامه این تشکل که سال ۵۸ ثبت رسمی شد، لحاظ شده بود؟
نقشی به عنوان نهاد حاکم بر حوزههای علمیه در آن اساسنامه لحاظ نشده بود، ولی مدیریت و هدایت حوزه در قالب حرکتهای اصلاحی و تنظیم برنامههای درسی حوزه و تربیت فضلا در آنجا ذکر شده بود. ماهیت حوزه در آن زمان با وضعیت فعلی متفاوت بود و سهگانه مراجع (حضرات آیات گلپایگانی و مرعشی نجفی و …)، امام خمینی و جامعه مدرسین بر حوزه نظارت میکردند. بعدها شورای مدیریت حوزه عهدهدار اداره حوزه شد و امام هم وظیفه خود را به جامعه مدرسین تفویض کردند. پس جامعه مدرسین در آن زمان، بخشی از مدیریت حوزه بود. پس از تشکیل شورای عالی حوزه و تمرکز مدیریتی در حوزه در ابتدای دهه هفتاد، جامعه مدرسین نقش محوری را پیدا کرد. البته اعضای شورای عالی باید به تأیید مراجع و رهبری هم برسند و بارها شده که لیستی از طرف جامعه مدرسین به مراجع ارسال شده و افرادی تأیید نشدهاند و فهرست برگشته است.
ثبت رسمی جامعه مدرسین با چه عنوانی بود؟
فرایند ثبت جامعه به عنوان یک مؤسسه فرهنگی و نه یک حزب سیاسی در قالب مؤسسات فرهنگی وزارت ارشاد از سال ۵۸ آغاز شده و سرانجام در سال ۱۳۶۰ در اداره ثبت شرکتها ثبت و در روزنامه رسمی اعلام شده است.
آیا درباره جامعه مدرسین هم مثل جامعه روحانیت مبارز تهران، بر سر فعالیت حزبی – سیاسی اختلاف نظر وجود داشته است؟
خیر. این اختلاف در جامعه روحانیت مطرح بود، چون ماهیت سیاسی داشتند. اما ماهیت جامعه مدرسین و اعضای آن، فرهنگی و حوزوی بود و چنین اختلافی طبعا مطرح نمیشد. جامعه مدرسین در همان دهه اول انقلاب هم فعالیت محوریاش حول فرهنگ و حوزه بود. با علمای جهان اسلام ارتباط برقرار میکرد و انتشارات حوزوی (انتشارات اسلامی) داشت که آثار ارزنده دینی و حوزوی را تاکنون منتشر کرده است. این انتشارات در ابتدا برای انتشار آثار استاد مطهری تأسیس شد و بعدها گسترش یافت. مجله «نور علم» کاملا ماهیت حوزوی داشت.
چرا دیگر این نشریه منتشر نمیشود؟
بله متأسفانه این نشریه سالهاست تعطیل شده و در دیداری که اخیرا با آیتالله مکارم شیرازی داشتیم، ایشان تأکید داشت که خلأ وجود چنین نشریهای که بتواند نیروهای تأثیرگذار حوزوی را گرد هم آورد حس میشود. پس محوریت فعالیت جامعه مدرسین، فرهنگی بوده است، البته طبیعی است که با سیاسیتر شدن کشور در دهه هفتاد، جامعه مدرسین هم سیاسیتر میشود. اما این سیاسی شدن به معنی فعالیت حزبی نیست، زیرا حزب پس از انتخابات سهمخواهی میکند ولی جامعه مدرسین همواره از روی احساس نیاز و تکلیف دینی و در پاسخ به مطالبات مؤمنین وارد صحنه انتخابات شده و فردای هر انتخاباتی هم بدون سهمخواهی کنار کشیده و غالبا در قامت یک ناقد ناصح عمل کرده است تا دغدغههای مردم و حوزویان به مسؤولین منتقل شود.
نحوه تعامل جامعه مدرسین با مراجع تقلید چگونه بوده است؟
قبل از انقلاب، اعضای جامعه تلاش میکردند تا با بیوت ارتباط برقرار کنند و اعتراضات را شکل دهند. پس از انقلاب این ارتباط وثیقتر شد، به ویژه آنکه برخی از اعضای جامعه همانند آیتالله فاضل لنکرانی، آیتالله مکارم شیرازی و آیتالله نوری همدانی در عداد مراجع تقلید درآمدند. چند سال پیش نیز گروههایی تعریف شد تا با مراجع تقلید مرتبط باشند و هم دغدغههای مراجع منتقل شود و هم اطلاعات لازم به مراجع انتقال یابد. اعضای جدید جامعه مدرسین همچون آقایان شبزندهدار، حسینی بوشهری، سید احمد خاتمی، جواد فاضل لنکرانی و جمشیدی که از سال ۱۳۷۸ به بعد وارد این نهاد شدهاند، از شاگردان تأثیرگذار مراجع بنام فعلی هستند و این اعضا نیز ارتباط نزدیکی با آقایان مراجع دارند و بسته به موضوعات خاص، این ارتباط بیشتر میشود. حتی چندین جلسه به نمایندگی از جامعه مدرسین با آیتالله سستانی برگزار شده است.
به جز آیتالله سیستانی، با کدام یک از مراجع شیعه مقیم عراق، لبنان، پاکستان و افغانستان ارتباط برقرار شده است؟
با آنها ارتباطی نداشتهایم. جامعه مدرسین ترجیح داده با مراجعی ارتباط بگیرد که در لیست این جامعه در سال ۷۳ و پس از آن مورد تأیید قرار گرفتهاند. همچنین به دلیل شرایط خاص خارج از کشور، فقط با آیتالله سیستانی ارتباط داشتهایم.
نگاه کلی جامعه مدرسین به مرجعیت و مراجع چیست؟ آیا این رابطه تحت تأثیر مسایل سیاسی تعریف میشود؟
من به عنوان یک ناظر باید عرض کنم که نگاه اعضای جامعه مدرسین به مراجع، همواره یک نگاه توأم با احترام و تعظیم و تکریم بوده و به دغدغههای مراجع توجه شده است. مثلا در بحث اعلام عدم مشروعیت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در سال ۸۱ پنج نفر از مراجع بنام آن زمان از جامعه مدرسین رسما خواستند که جامعه مدرسین اعلام موضع کند. البته آن زمان به دلیل برخی حساسیتها این مسأله اعلام نشد. برخی از آن مراجع از دنیا رفتهاند. همچنین پس صدور برخی فتاوای شاذ، برخی مراجع از جامعه مدرسین خواستند که شورایی تشکیل دهد تا بر چنین مسائلی نظارت شود تا حوزه و مرجعیت به یک سر و سامانی برسد. پس ارتباط با مراجع، دو سویه بوده است که این حاکی از جایگاه ویژه جامعه مدرسین است.
جامعه مدرسین چگونه به این نتیجه رسید که وارد بحث خلع یا اعلام لیست مراجع شود؟
مرجعیت اساسا قابل نصب نیست و اجتهاد یک امر فردی است، اما تشخیص مرجعیت و اعلمیت افراد همانگونه که در رسالههای عملیه هم آمده است، به عهده افراد خبره است. جایگاه جامعه مدرسین در مقام اثبات است و ضمن احترام به همه مراجع تقلید، تعدادی از آنها را که در مظان اعلمیت هستند تثبیت میکند. همانگونه که اعضای جامعه سال ۴۹ از مرجعیت امام دفاع کردند. پس جامعه مدرسین در واقع خبرگانی هستند که به عنوان گروهی کارشناس، اعلام نظر میکنند و ممکن است عدهای از کارشناسان هم نظرات متفاوتی داشته باشند. در زمینه خلع آقای شریعتمداری نیز اجماعی رخ داد که ایشان شرایط لازم برای مرجعیت را از دست داده است. آن اظهار نظر نیز یک اظهار نظر کارشناسی گروهی از خبرگان امر بود. در جریان آقای صانعی هم گروهی از فضلا و روحانیون، از جامعه مدرسین سؤال کردند و جامعه مدرسین نظر خود را اعلام کرد. این به معنای خلع آقای صانعی نبود. کما اینکه آقای صانعی هنوز هم درس و بحث دارند و حتی وقتی که عدهای خواهان اقدام جامعه مدرسین برای تعطیلی درس و بحث ایشان شدند، آقای یزدی شخصا مخالفت کرد و گفت که این بیانیه، به معنی تعطیلی درس و اظهار نظر آقای صانعی نیست.
در این موارد هم رأیگیری شده است؟
بله در مسأله آقای شریعتمداری رأیگیری شد و طبق اساسنامه، در امور مهم باید دو سوم اعضا رأی موافق بدهند. اسامی رأیدهندگان هم در بیانیه خلع منتشر شده است. در مسأله آقای صانعی هم میشود گفت که اتفاق نظر وجود داشت و حتی برخی مراجع (حتی برخی مراجع غیرسیاسی) نیز بر نخوه افتای ایشان اشکال داشتند و خواهان دخالت جامعه مدرسین در این مسأله شده بودند.
مگر مشکل مراجع با شاذ بودن فتاوای آقای صانعی بود؟
نه. شاذ بودن دلیل اعتراضات نبود، بلکه به نحوه استدلال و افتای ایشان که غیر متقن بود ایراد داشتند. به هر حال الان شرایط عوض شده و نمیشود چنین اموری را به حال خود رها کرد و خود مراجع از جامعه مدرسین درخواست میکنند. به هر حال جایگاه جامعه مدرسین یک جایگاه چند وجهی و مورد قبول مراجع و مؤمنین و نظام است. اخیرا نیز مراجع از جامعه مدرسین خواستهاند تشکلی واحد برای مدرسین سطوح عالی حوزه تشکیل دهد تا مانع از تشتت و چند دستهگی میان اساتید سطوح عالی حوزه گردد. ما اکنون در حال شکلدادن به مقدمات این مجمع فراگیر و عالی هستیم.
شبهه دیگری که درباره ارتباط جامعه مدرسین با مراجع وجود دارد، نادیده گرفتن مراجعی مثل آقایان سیستانی و صافی در فهرست سال ۷۳ است. دلیل این امر چه بوده است؟
آن فهرست کاملا مبتنی بر رأیگیری بود و حتی ترتیبی که اعلام شد، بر اساس ترتیب آرا بود. پس نگاه هدفداری مبنی بر نادیده گرفتن حوزه نجف و یا دیگر علما وجود نداشته است.
اعضای جامعه مدرسین که مراجع را معرفی میکنند، آیا همگی از مجتهدین هستند؟
نه در اساسنامه جامعه شرط نشده که اعضا مجتهد باشند، بلکه شرط این است که از مدرسین و استادان سطوح عالی حوزه باشند. مدرس بالفعل و بالقوه ملاک است و نه مجتهد بودن.
اعضای جدید چگونه وارد جامعه میشوند؟
کمیسیونی هر دو سال یک بار در جامعه مدرسین تشکیل میشود که مدرسین را شناسایی کند و درباره عضویت آنها رأیگیری شود. البته قرار است یکی از کارکردهای مجمع مدرسین سطوح عالی حوزه، شناسایی اعضای جدید برای جامعه مدرسین هم باشد. رأیگیری درباره اعضای جدید در جلسه علنی انجام میشود.
آماری از مراجع تقلید کنونی وجود دارد؟
بله گروهی در جامعه مدرسین پیگیر این مسأله هستند و مراجع تقلید بالقوه و بالفعل را شناسایی و رصد میکند تا مراجع جدید در صورت لزوم شناسایی و معرفی شوند.
چهار سال قبل شایعهای مبنی بر اعلام لیست جدید مراجع منتشر شد که البته از سوی مقامات جامعه مدرسین تکذیب شد. قرار نیست پس از دو دهه، لیست جدیدی اعلام شود؟
نه فعلا نیازی به لیست جدید نیست و پس از ارتحال حضرات آیات عظام تبریزی، فاضل لنکرانی و بهجت، فقط آقایان سیستانی و صافی گلپایگانی به طور طبیعی به لیست مراجع اضافه شدهاند.
لیستی که سال ۷۳ از سوی جامعه روحانیت مبارز تهران به عنوان لیست مراجع تقلید اعلام شد، بسیار محدودتر از لیست جامعه مدرسین و سه نفره بود. آیا بین جامعتین درباره لیست مراجع تقلید هماهنگی نشده بود؟
آقایان جامعه روحانیت تهران لیست خود را ارائه دادند و هماهنگی با جامعه مدرسین نشده بود. قرار هم نیست لزوماً هماهنگی بین جامعتین باشد. در همین چند انتخابات اخیر دیدیم که عملا خروجی مذاکرات اعضای جامعتین با یکدیگر اختلافاتی داشت. پس از دوم خرداد ۷۶ به غلط در فضای کشور چنین جا افتاد که همیشه بین جامعتین هماهنگی کامل باید باشد. البته جامعتین از ابتدای انقلاب با همدیگر هماهنگ بودهاند، اما این ارتباط بر اساس اساسنامه و سازماندهی شده نبوده و موردی بوده است.
فکر نمیکنید که ارتباط جامعه مدرسین با بدنه حوزه و طلاب سیار ضعیف است و جامعه مدرسین به ارتباطگیری با نظام و مراجع اکتفا کرده است؟
بله این یک کاستی است. البته فلسفه تشکیل مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه این بود که چنین نقصی برطرف شود. اقدامات خوبی هم در این مجمع صورت گرفته و زیر نظر جامعه مدرسین فعالیت میکنند. این مجمع نقش بازوی مشورتی شورای عالی و مدیریت حوزه را دارد.
اما تصمیمات این مجمع با اینکه یک پارلمان حوزوی است، فاقد ضمانت اجرایی است.
بله ضمانت اجرایی بایسته را ندارد. همین کاستی سبب شده که این مجمع کمتر جدی گرفته شود. قبلا به یاد دارم که برخی اعضای جامعه مدرسین جزو نمایندگان مجمع بودند. اما اکنون این مسأله کمرنگ شده است. به نظر میرسد که نیاز است این مجمع با آسیبشناسی عملکرد دو دهه خود نسبت به برطرف کردن کاستیها اقدام نماید تا ارتباط با بدنه حوزه تقویت شود.
جامعه مدرسین درباره ارتباط با علمای بلاد و شهرستانها چه تمهیداتی اندیشیده است؟ آیا همایشها و اجلاسیههای مشترک با علمای بلاد تشریفاتی است؟
این هم یکی از این کاستیها بود که از سال ۱۳۷۹ آقایان در صدد جبران برآمدند. نخستین نشست با حضور آقایان جامعه روحانیت و مجمع روحانیون در قم برگزار شد و نشست بسیار خوبی بود. اکنون هم سعی میشود از همه طیفها برای شرکت در اجلاسیهها دعوت شود. همچنین بنا بر این شده که علاوه بر علمای بلاد، از فضلای حوزههای شهرستانها نیز استفاده شود. امسال هم قرار است اجلاسیه منطقهای در شیراز و با شرکت علمای استانهای فارس، بوشهر و هرمزگان برگزار شود.
ارتباط میان جامعه مدرسین و مؤسسات حوزوی هم تعریف شده است؟
نه. جامعه مدرسین دخالتی در امور مؤسسات حوزوی ندارد. البته ما بخشی به نام نهادهای حوزوی داریم که با نهادهایی مثل دفتر تبلیغات، مجمع نمایندگان و مرکز خدمات حوزه ارتباط دارد. اما نقشی در امور مؤسسات حوزوی ندارد. البته اگر ایرادی ببیند تذکر میدهد، اما دخالت اجرایی ندارد. ممکن است اعضای جامعه مؤسساتی داشته باشند، مثل آقایان مصباح یزدی، مؤمن، طاهری خرمآبادی، شبزندهدار و جواد فاضل که مؤسسات مهم حوزوی را در اختیار دارند. رهبری در یکی از جلسات در همین باره گفته بودند که هر کدام از اعضای جامعه مدرسین به تنهایی برای یک مجموعه کفایت میکنند. این کنایه از این است که جامعه مدرسین چنین پتانسیل قوی دارد. اما جامعه مدرسین ارتباطی با این مؤسسات ندارد.
با این حساب میشود گفت که جامعه مدرسین به مثابه هیأت علمی حوزه است؟
خیر. جامعه مدرسین این مسأله را شورای عالی حوزه واگذار کرده و در سیاستگذاری علمی حوزه نیز دخالت مستقیم ندارد. البته اعضای شورای عالی از اعضای جامعه مدرسین هستند، اما در آنجا به عنوان عضو جامعه مدرسین فعالیت نمیکنند. البته باید گفت که جامعه مدرسین به عنوان نهاد بالادستی در امور حوزه ایفای نقش میکند.
با توجه به اختلافات و چالشها و نیز دامنه اختیارات، آیا سابقه اخراج عضو در جامعه مدرسین ثبت شده است؟
فقط یک مورد در زمان امام داشتیم که نیازی به ذکر نام نیست. اما حتی آقایان منتظری، آذری قمی و صانعی هم از جامعه مدرسین اخراج نشدهاند.
برگردیم به فعالیتهای سیاسی جامعه مدرسین. معرفی نامزدهای انتخاباتی از سوی جامعه مدرسین بر چه مبنایی انجام میگیرد؟
البته در این مورد، اختلافاتی وجود داشته و همواره عدهای معتقد بودهاند که جامعه باید موضع پدرانه خود راحفظ کرده و وارد رقابتهای انتخاباتی نشود. در مقابل نیز برخی معتقد بودند که نباید به مطالبات مؤمنین و روحانیون بیاعتنایی شود و اگر در امر انتخابات کنارهگیری شود، ممکن است مشکلاتی در اداره صحیح جامعه ایجاد شود. پس ملاک در این فعالیت سیاسی، رأی اکثریت اعضای جامعه بوده و هست. کما اینکه در برخی موارد مثل انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۰ جامعه مدرسین به این نتیجه نرسید که در انتخابات ریاست جمهوری نامزدی معرفی کند.
دلیل چالش جامعه مدرسین با دولت زمان جنگ فقط اقتصادی بود؟
البته بخش زیادی از این چالش ناشی از مخالفتهای برخی اعضا با عنوان حقیقی و نه حقوقی آنها بود، اما به هر حال اکثریت جامعه مدرسین نیز با مشی اقتصادی دولت وقت مخالف بودند و آن را ملهم از اقتصاد کمونیستی و دولتی میدانستند. به باور آنها اقتصاد اسلامی یک اقتصاد آزاد و باز در عین حفظ نظارت کلی دولت بود. ولی عرض کردم که عمده مخالفتها از سوی برخی اعضا انجام میشد و لزوماً ربطی به جامعه مدرسین نداشت. نظرات رسمی جامعه در قالب نامه و بیانیه اعلام شده و میشد و نظرات فردی اعضا در قالب شخصیت حقیقی آنها طبیعتاً و لزوماً به معنی نظر جامعه مدرسین نیست. جامعه مدرسین یک حزب نبوده که اجازه فعالیت و اظهار نظر بر خلاف نظر این تشکل را از اعضا سلب کند. آنها آزاد بودهاند که مواضع خود را داشته باشند. کما اینکه در انتخابات اخیر نیز شاهد چنین مواردی بودیم.
از سال ۷۷ نهادی به نام «مجمع مدرسین و محققین» در قم تشکیل شده و طرفدرانی نیز دارد. آیا جامعه مدرسین تاکنون ارتباطی با این تشکل رقیب برقرار کرده است؟
نه آنها درخواست کردهاند که با جامعه مدرسین ارتباط داشته باشند و نه ما چنین خواستهای داشتهایم. آنها اساسا یک تشکل و حزب سیاسی هستند که مجوز آنها نیز در کمیسیون ماده ده احزاب صادر شده و یک تشکل سیاسی هستند. جایگاه آنها در حوزه نیز قابل مقایسه با جامعه مدرسین نیست و نمیتوان آن را تشکلی به موازات جامعه مدرسین تلقی کرد.
این گفتگو در شماره ۳۰ مجله مهرنامه (مرداد ۱۳۹۲) منتشر شده است.
سرخطهای گفتگو:
بیانیه جامعه مدرسین درباره آقای صانعی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به درخواست برخی از مراجع تقلید صادر شد
جامعه مدرسین یک حزب سیاسی نیست و لذا هیچگاه سهمخواهی نکرده است
حتی آقایان منتظری، آذری قمی و صانعی هم از جامعه مدرسین اخراج نشدهاند