رویکرد آیتالله مصباح به قلمرو دین
آیتالله مصباح یزدی معتقد است دین در عین حال که همه مسائل مرتبط باسعادت انسان را بیان میکند، اما از پویایی عقل غفلت نکرده و برای آن مرزی محترم لحاظ میکند.
مقوله قلمرو دین علیالخصوص بعد از تشکیل حکومتی دینی، که تمام همتش اجرای اسلام به نحو تمام و کمال بوده است از مسائل بسیار ثمره بخش در حیطه حکمرانی است. سوای آنکه چه تعداد نظریه در این خصوص تولیدشده، مجموعه مباحث برخی از اندیشمندان تأثیرات بیشتری در زمینه شکلگیری نگاه غالب داشته است. ازجمله این اندیشمندان، آیتالله محمدتقی مصباح یزدی است که ازجمله اولین شخصیتهایی فعال در این مبحث بوده و از پایگاه حوزه علمیه به مباحث فلسفه دین ورود کردند. از همین رو در این گزارش در تلاشیم تا نوع نگاه آیتالله مصباح یزدی به مقوله قلمرو دین را بررسی نمائیم.
این اندیشمند اسلامی پایگاه حرکت خود در این موضوع را رد دو انگاره دین حداقلی که قلمرو دین را صرفاً در امور فردی و اخروی و دین حداکثری که طالب اخذ همهچیز از دین است قرار میدهند و میگوید:
«زندگی اخروی انسان، دقیقاً محصول و نتیجه رفتار و اعمال دنیوی او است. انسان حقیقتی پویا و در حال شدن است که ساختار وجودی و شیوه زندگی آن جهاتیاش را خود و با اعمال و رفتار خویش رقم میزند و در مقام گزینش شیوههای رفتار، باید احکام الزامی دین را رعایت کند. این نگرش که همان تفکر اسلامی ناب است، نه دیدگاه افراطی «اکثری» را برمیتابد و نه نگرش تفریطی «اقلی» را میپذیرد. تمام اموری که اصل و یا کیفیت انجام آنها مورد الزام دین نیست، در دایره برنامهریزی و تحقیق و مطالعهٔ انسان قرار میگیرد. تصمیمگیری درباره اصل و چگونگی انجام آنها، به عقل و نیروی فکر و اندیشهٔ انسانها وانهاده شده است، تا با کاوشهای خود و بهرهگیری از دستآوردهای علمی و تحقیقی دیگران، زمینه را برای هر چه بیشتر و بهتر به کمال رسیدن و تأمین مصالح خویش فراهم آورند. اسلام، در عین اینکه برای هر عمل و رفتار و حتّی اندیشه و پندار انسانها دارای یکی از احکام پنجگانه (واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح) است و به همین دلیل، کلیّهٔ اعمال انسان را در چارچوب نظام ارزشی خود درمیآورد، ولی هرگز در پی خاموش کردن فروغ عقل و جلوگیری از پویایی فکر و تواناییهای بشری نیست؛ بلکه با بیانهای گوناگون، انسانها را به علم جویی، رشد فکری، توسعه و پیشرفت و بهرهگیری از دانش دیگران، اگرچه در دوردستها باشند (اطلب العلم و لو بالصّین) تشویق میکند.»
چه نیاز به دین؟
پاسخ به این پرسش را از گذشته علمای اسلامی در برهان اثبات ضرورت نبوت عامه مطرح میساختند. آیتالله مصباح یزدی برهان خود در این خصوص را اینچنین اقامه میکنند:
«۱: انسان موجودی کمالجو است.
۲: کمال انسان درگرو پیروی از عقل است.
۳: احکام عملی عقل انسان نیازمند شناخت است.
۴: منابع شناختی انسان برای فهم کمال خود ناقص و محدود است.
نتیجه: پس لازم است که خداوند پیامبری را ارسال کرده تا شناخت انسان را کامل کند.»
دین چیست؟
یکی از مسائل مهمی که در مقوله قلمرو دین نقش فراوان دارد تعریف اشخاص از دین است. ایشان در تعریف خود از دین معتقدند:
«دین یعنی مجموعه باورهای نظاممند که از دل آن ارزشهایی مانند عدالت-عفت-حیا-زهد و … شکل میگیرد و از دل آن ارزشها احکام عملی متناسب به وجود میآید و این مجموعه هم از جانب خداوند نازلشده و شأن نزول دارد (انتساب به وحی و روایت دارد حال چه به نوع تشریعی و چه به نوع امضایی) همچنین این مجموعه با غرض سعادت و هدایت انسان نازلشده و لازم است که از تحریف مصون مانده باشد.»
جمعبندی: با توجه به مطالبی که ذکر شد آیتالله مصباح از طرفی جامعیت دین و شأن دخالت آن در مسائل دنیوی را قبول دارد، اما رویکرد آن در این مسائل را تنها هدایتی دانسته درنتیجه دین علاوه بر آخرت تنها به مسائل دنیوی که باسعادت و شقاوت انسان و یا با هدایت و ضلالت انسان ارتباط داشته باشد دخالت میکند نه تمام مسائل و موضوعات. شاید بتوان چنین بیان نمود که اگر مجموعه معارف انسان به دو بخش هست و نیست یا همان اخبار از واقع و بایدها و نبایدها تقسیم شود، دین متکفل آموزش بایدها و نبایدها قطعاً هست چراکه این امور درهمآمیخته با نظامهای ارزشی بوده و ربط مستقیم در سعادت دارند اما دین متکفل آموزش اخبار از واقع نبوده مگر آن دسته از اخبار زیر:
الف: اخباری که در سعادت انسان نقش چشمگیر دارند مانند اخبار از مبدأ و معاد. برخی از این دسته از اخبار هرچند در دسترس عقل نیز میباشند اما چنان به نظر میرسد که به جهات هدایتی و تأکیدی آورده شده است.
ب: اخباری که در سعادت انسان اجمالاً نقش داشته اما عقل انسان توانایی فهم و درک آن را ندارد.