فیلسوفان ذهن چگونه مشکلات فلسفی خود را حل میکنند؟
سیدمحمدسادات منصوری در نشست مدخلی بر فلسفه ذهن معاصر گفت: فیلسوفان ذهن تلاش میکنند تا با کمترین رجوع به مبانی متافیزیکی در حد مقدور مشکلات فلسفی خود را حل کنند.
یکصد و هشتاد و هفتمین جلسه گروه علمی فلسفه با موضوع مدخلی بر فلسفه ذهن معاصر با ارائه سیدمحمد سادات منصوری و با حضور اعضای گروه چهارم تیرماه در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح است:
۱. فلسفه ذهن عضوی از مجموعه دانشهایی است که در کنار هم دانشی نوین به نام «علوم شناختی» را تشکیل دادهاند.
۲. علوم شناختی دانشی است میانرشتهای که از زیرشاخههای علم اعصاب، روان شناسی، زبان شناسی، هوش مصنوعی و فلسفه ذهن شکل گرفته است.
۳. فلسفه ذهن را در کنار دانشهای فوق از آنرو قرار دادهاند که از سویی فلسفه میتواند در شکلگیری، اصلاح و توسعه نظریات مطرح شده در آن دانشها نقشی بیبدیل ایفا نماید و از سوی دیگر خود نیز از دستاوردهای آن علوم برای توسعه و یا اصلاح نظریات فلسفی مرتبط با ذهن بهره ببرد.
۴. امروزه علوم شناختی کاربردهای وسیعی پیدا کرده است از جمله در رشتههای فرعی مانند: پزشکی، آموزش و پرورش، جامعه شناسی، سیاست، علوم اطلاعات، ارتباطات و رسانههای گروهی، مهندسی پزشکی، مهندسی فرمان و کنترل و حتی علوم دفاعی و جنگ پیدا کرده است. مؤسسات تحقیقاتی و دانشگاههای بسیاری به تحقیق در زمینه علوم شناختی اشتغال دارند و در تلاشند تا راز بزرگترین سرمایه آدمی یعنی مغز و ذهن را کشف کنند.
۵. میتوان گفت که بحث ذهن در فلسفه ذهن در چهار محور پیگیری میشود:
– مباحث متافیزیکی ذهن: ماهیت ذهن و بخصوص پژوهشهای مرتبط با کیفیت ارتباط حالات ذهنی با حالات فیزیکی (که به مسئله ذهن
– بدن معروف است) مباحث محوری در این حوزه هستند. در همین راستا به مباحثی مانند: علیت ذهنی، بازنمایی ذهنی و آگاهی پرداخته میشود. مباحثی از قبیل ادراک حسی، حافظه، عمل (انسانی)، قصد و اراده؛ از دیگر عناوین مهم پژوهشی در فلسفه ذهن است.
– موضوعات معرفتشناختی: کاوش در ذهن پرسشهایی معرفتشناسانه ایجاد میکند از قبیل: چگونه و تا چه حدی ما به ذهن خودمان و ذهن دیگران معرفت داریم؟ در دهههای اخیر فلاسفهای که در حوزههای روانشناسی شناختی و رشد و زیستشناسی تکاملی فعالیت داشتهاند به این پرسشها علاقهمند بودهاند.
– مباحث مرتبط با علوم رفتاری و شناختی: علوم رفتاری و شناختی رشد خارقالعادهای پیدا کرده است که شامل علوم کامپیوتر، علوم اعصاب، روانشناسی رشد و شناخت، زیستشناسی تکاملی و اقتصاد میشود.
– مباحث روششناختی: رویکرد درست به مطالعات فلسفی پدیدههای ذهنی چیست؟ آیا تحقیقات ماقبل تجربی و پیشینی در این حوزه جایی دارند یا این که تمامی بحثها را باید در حوزه مطالعات تجربی پیگیری کرد؟ در صورت دوم، برخی معتقدند که کار فیلسوف تنها یکپارچهسازی و ترکیب مطالعاتی است که در حوزههای تجربی مرتبط انجام میپذیرد.
۶. در رویکرد اول در فلسفه ذهن تلاش میشود که با روشهای منطقی و تحلیلی پرسشهای فلسفی مرتبط با ذهن پاسخ داده شوند.
۷. فیلسوفان ذهن تلاش میکنند تا با کمترین رجوع به مبانی متافیزیکی (در حد مقدور) مشکلات فلسفی خود را حل کنند.
۸. آنها به جای کلمه «نفس» از کلمه ذهن استفاده میکنند تا از پیشفرضهایی که کلمه «نفس» از همان ابتدا به همراه خود میآورد اجتناب کنند.
۹. حتی در کاربرد کلمه «ذهن» نیز وسواس به خرج میدهند و میگویند منظور از ذهن، حالات (یا رویدادهای) ذهنی هستند؛ مبادا کلمه «ذهن» این تصور را ایجاد کند که در انسان جایی (یا ظرفی) وجود دارد به نام ذهن که حالات ذهنی در آن رخ میدهند.
۱۰. پرسش نخست آن است که آیا حالاتی ذهنی در برابر حالات فیزیکی وجود دارد؟
۱۱. حذفگرایان مدعیاند که چون خارج از حوزه فیزیک چیزی در عالم وجود ندارد بنابراین آنچه به نام حالات ذهنی گفته میشود همان حالات فیزیکی هستند. نتیجه این سخنان آن است که الفاظی که به حالات ذهنی اشاره میکنند مصداقی ندارند و بنابراین به نظر حذفگرایان بیمعنا هستند و در نهایت باید از دایره واژگان بشری بیرون آورده شوند.
۱۲. تحویلگرایان مدعیاند که حالات ذهنی معنا دارند ولی مصداق آنها چیزی بجز حالات فیزیکی نیستند. بنابراین معتقدند که واژگان ذهنی با معانیشان باید حفظ شوند ولی باید دانست که مصداق آنها چیزی به جز حالات فیزیکی متناظر با آنها نیستند.
۱۳. غیرتحویلگرایان میگویند که حالات ذهنی هم دارای معنا هستند و هم مصداق آنها غیر از حالات فیزیکی است. یکی از دلایل مهم آنها آن است که اگر حالات ذهنی همان حالات فیزیکی باشند نباید تحققپذیری چندگانه داشته باشند، اما حالات ذهنی تحققپذیری چندگانه دارند؛ پس حالات ذهنی همان حالات فیزیکی نیستند. اینها خود به گروههایی تقسیم میشوند. مهمترینشان کارکردگرایان هستند.
۱۴. یکی از معروفترین کارکردگرایان، کارکردگرایان ماشینی هستند. آنها با استفاده از استعاره کامپیوتر، ذهن را به یک رایانه تشبیه میکنند. سختافزار این رایانه مغز است و نرمافزارش، ذهن. کارکردگرایان ماشینی با استفاده از مفهوم ماشین تورینگ و بازنماییهای نمادین و زبان فکر، تلاش میکنند تا حالات ذهنی را به حالات نرمافزاری یک کامپیوتر تقلیل دهند.
۱۵. دو اشکال مهم این گروه «کوالیا» و «محتوا» است.
۱۶. تحلیلهای کارکردی (به طور کلی) قادر به توضیح آگاهی پدیداری یا همان کوالیا نیستند.
۱۷. تحلیلهای کارکردی وجود محتوا در گرایشات گزارهای را نمیتوانند توضیح دهند. اشکال معروف اتاق چینی که اولین بار جان سرل مطرح کرد وجود این مشکل را در تحلیلهای کارکردی نشان میدهد.
۱۸. مشکلات موجود در تحلیلهای کارکردی راه را برای دوگانهانگاران باز کرده است.
۱۹. نخستین گام در دوگانهانگاری، دوگانهانگاری ویژگی است.
۲۰. گام بعدی اثبات دوگانهانگاری جوهری است. در سالهای اخیر کتابهایی از سوی فیلسوفان ذهن در اثبات دوگانهانگاری جوهری نگاشته شده است که از راههای مختلف از جمله از طریق «اینهمانی انسان در طول زمان» به اثبات دوگانهانگاری جوهری همت گماشتهاند.