چه رسانههایی با اخوانالمسلمین همکاری میکنند؟
اخوانیها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مورد حمایت بسیاری از رسانهها هستند. شماری از مهمترین این رسانهها در قالب وبگاه و سایت خبری عبارتند از: «عربی 21»، «عربیپست»، «نونپست»، «ساسه پست»، «میدلایستآی» و «شبکهٔ رصد». شبکههای ماهوارهای مورد حمایت این جمعیت عبارتند از: «مکملین»، «درر»، «الحوار»، «الثوره» و «وطن».
رسانههای اخوان المسلمین عکس دستهجمعی مدیران رسانههای اِخوانی در ترکیه؛ عمدهٔ این رسانهها در ترکیه به سر میبرند
«عربی 21» پاتوق جوانان اِخوانی و ازجمله موثرترین رسانههای «محور ترکی-قطری» است که در سال 2013 تأسیس شد. حضور چشمگیر جوانان اِخوانی که عمدتاً مصری هستند در میان نویسندگان این وبگاه مشهود است.
خروجی کلی این وبگاه تقویت اسلامگرایی اِخوانی و پوشش خبری-تحلیلی اتفاقات منطقه از موضع اِخوانالمسلمین است. تعطیلی این وبگاه جزو شروط رفع حصر قطر بوده است. پیش از این توییتی منسوب به «فراس ابوهلال» مبنی بر افتخار به دریافت کمک مالی از قطر منتشر شد که موجب فشار رسانهای شدیدی به مجموعهٔ این وبگاه و «ابوهلال» شد و بعداً با ادعای هک شدن حساب توئیترشان تکذیب شد.
هرچند پیش از این مخالفت با ایران در این رسانهها پررنگ بود ولی در چند سال اخیر کمتر شده است و همچون سایر رسانههای «محور ترکی–قطری» از زمانی که دعوای قطر و سعودی بالا گرفته است، عمده تمرکز این رسانه نیز بر کوبیدن «محور سعودی-اماراتی» است؛ البته کماکان مطالب ضد ایرانی منتشر میشود و «محمد مجید الاحوازی»، از عناصر ضد انقلاب و تجزیهطلب نیز گزارشات ضد ایرانی زیادی در «عربی 21» منتشر کرده است؛ «فراس ابوهلال» نیز بعضاً توئیت های ضد ایرانی او را ریتوئیت میکند؛ اما در مقابل، تطهیر چهرهٔ ترکیه در جهان عرب، در جهت القای الگوی حکمرانی ترکیه در برابر ایران، از سیاستهای رسانههای «محور ترکی-قطری» خصوصاً رسانههای اِخوانی به شمار میآید. مثلاً میتوان به گزارشی از این وبگاه اشاره کرد که مدعی است که ایران به دستور رهبری رودخانههایی که به سمت عراق سرازیر میشدند را بسته است، درحالی که ترکیه به دلیل وجود مشکل آب در عراق، میزان ورود آب رودخانههای این کشور به عراق را افزایش داده است!
این وبگاه خبری-تحلیلی پرمخاطبترین وبگاه محور ترکی – قطری است. بهطوری که در رتبهبندی وبگاه الکسا جایگاه 1672 را به دست آورده است، یعنی جایگاه بهتری حتی نسبت به وبگاه الجزیره! «عربی 21»، یک تلویزیون اینترنتی نیز دارد که گزارشهای خیلی کوتاه تهیه و در وبگاه و یوتیوب منتشر میکند.
«عربی بوست»:
«عربیپست» یا بهعبارتی «هافینگتون پست عربی» سابق از جمله مهمترین رسانههایی است که «وضاح خنفر» مدیر سابق الجزیره و ازجمله غولهای رسانهای «محور ترکی-قطری» آن را مدیریت میکند. وی یک اِخوانی معتدل و متمایل به جریان اصلاحی و روشنفکر «اِخوانالمسلمین» است و حداقل در گذشته نگاهی منفی به ایران نداشته است.
تیم «عربیپست» ابتدا در قالب «هافینگتون پست عربی» فعالیت میکرد. تأسیس «هافینگتون پست عربی» به سال 2015 برمیگردد. اما در سال 2018، «هافینگتون پست جهانی» و شرکت «انتیغرال میدیا استراتیجیز» به ریاست «وضاح خنفر» دست به قطع همکاری زدند و بدین ترتیب «عربیپست» به جای «هافینگتون پست عربی» و تحت سرپرستی این شرکت شروع به فعالیت کرد.
این رسانه سعی میکند به اصول حرفهایِ خبری-تحلیلی وفادار باشد و به صورت مستقیم و علنی به حمایت از یک محور سیاسی خاص نپردازد. اما در پس اخبار و تحلیلهای این وبگاه، گرایش به «محور ترکی-قطری» قابل مشاهده است. کما اینکه هم رئیس و هم سردبیر این وبگاه قبل از این، از جمله کارکنان ارشد الجزیره بودهاند. بررسی اجمالی صفحهٔ توییتر «وضاح خنفر» هم گرایش او به سیاستهای ترکیه را نمایان میکند.
عربیپست به لحاظ مذهبی تعهدی به ترویج سبک زندگی اسلامی نداشته و بالعکس از جذابیتهای جنسی و اخبار مرتبط با سلبریتیها بهرهٔ فراوانی برای جذب مخاطب میبرد؛ هرچند آمار چندان خوبی هم در جذب مخاطب ندارد.
این وبگاه بیش از آنکه خود را «اسلامی» معرفی کند، بر «عربی» بودن خود تاکید میکند. این مسئلهای است که در معرفی صفحهٔ توییتر این وبگاه نیز مطرح شده است. در مجموع به نظر میرسد گرایش این وبگاه، بیشتر به سمت طیف نیمهسکولار اخوانالمسلمین، همچون طیف ترکی و تونسی آن باشد.
«نون بوست»:
«نونپست» هم از آنجایی که جزو رسانههای تحت مدیریت «وضاح خنفر» است، شباهت بسیاری با «عربیپست» دارد؛ با این تفاوت که در برابر فضای رسمی «عربیپست» فضای جوانانهتری دارد. بعضی از جوانان شاغل در این وبگاه به پیگیری مسائل ایران اهتمام داشته و مطالب و مصاحبههای بسیاری در این زمینه منتشر کردهاند.
از آنجا که رویکرد رسانههای اِخوانی در قبال ایران با اختلافات جزئی، شبیه به هم است، در این بخش برای نمونه به رویکرد «نونپست» در قبال ایران پرداخته و به بررسی چند یادداشت از این وبگاه، در رابطه با مسائل ایران میپردازیم.
از جملهٔ این مطالب میتوان به «هل حقًا رحل الخمینی؟» اشاره کرد که نویسنده با بازخوانی شعار «نه شرقی، نه غربیِ» «امام خمینی» و تطبیق رفتار نظام جمهوری اسلامی در طول 40 سال گذشته با این شعار، نتیجه میگیرد که آنچه برای حکومت ایران مهم است، قطب سوم بودن ایران در مقابل دو قدرت شرق و غرب جهان است و اگر مذاکرهٔ هستهای با آمریکا هم این هدف را محقق کند، به آن تن میدهد.
در مطلبی دیگر، به شعارهای «روحانی» در سال 92 اشاره شده و اینکه غرب و خصوصاً «اوباما» بههمین خاطر برای تغییرات اساسی در ایران، روی او حساب باز کرده بود. اما سابقهٔ مَناصب او در نظام ایران و رفتار او در دوران ریاست جمهوری، نشان داد که آنکه تغییر رفتارداده است، ایران نبوده است و اساساً نباید چنین توقعی از شخصی همچون «روحانی» داشته باشیم؛ بلکه این غرب بود که سیاست متفاوتی اتخاذ کرد و عملاً نتوانست باعث تغییری در رفتار ایران و خصوصاً تغییری در میزان آزادیهای اجتماعی مردم ایران ایجاد کند.
در یکی دیگر از یادداشتها نویسنده، انتقادات روحانی را از دخالت «سپاه» در امور اقتصادی کشور، محور قرار داده و به بررسی نقش «سپاه» در اقتصاد ایران میپردازد. وی علت عدم ادامهٔ موفقیتهای روحانی، در بهبود شاخصهای اقتصادی و عدم بهرهمندی کامل ایران از رفع تحریمهای هستهای را در اثر سهم 20 درصدی سپاه در بورس و تحریمهای مالی ضد تروریسم آمریکا علیه این نهاد نظامی میداند که باعث عدم حضور فعال کشورهای غربی در اقتصاد ایران میشود.
نویسنده در ادامه به بررسی تاریخچهٔ فعالیت اقتصادی «امپراتوری سپاه» پرداخته و شروع آن را در زمان مرحوم «هاشمی رفسنجانی» برای بازسازی کشور، پس از جنگ 8 ساله و اوج آن را در زمان «احمدینژاد» میداند. ملکیت 10 بانک خصوصی و شرکتهای متعدد از جمله «خاتم الأنبیاء»، مدیریت صادرات سلاح، نفت، فرش و در دست داشتن 20 تا 30 درصد تولید ملی ایران، از جمله ارقامی است که نویسنده، به نقل از گزارش وزارت خزانهداری آمریکا در مقالهٔ خود آورده است.
در پایان «سپاه» خارج از سیستم قوای مسلح ایران، و تنها تحت امر «رهبری» دانسته شده و از این رو به عنوان تنها حامی سیاستهای اقتصاد مقاومتی برشمرده شده است که از سوی هیچ نهاد و شخصیت علمی دیگری مورد اقبال واقع نشده است و این در کنار لزوم تعامل درهمتنیدهٔ ایران با اقتصاد جهانی، بزرگترین مانع در راه موفقیت اقتصاد مقاومتی بهحساب آمده است. اما با این همه، به گفتهٔ نویسنده، «روحانی» برای توسعه ایران، راهی جز تعامل با سپاه ندارد؛ چون بدیلی برای آن نساخته است.
در مقالهٔ دیگری که از «میدلایستآی» ترجمه شده، به بررسی روند شکلگیری اعتراضات دی ماه 96 پرداخته است. نویسنده با توجه به شروع این حرکات از مشهد، یعنی شهر «رئیسی» و «علمالهدی»، پدر همسر «رئیسی» و از بزرگترین منتقدان «روحانی» و همچنین رأی بیشتر «رئیسی» نسبت به «روحانی» در مشهد و و سرداده شدن شعارهای ضد «روحانی» در آن شهر، احتمال راهاندازی این اعتراضات از سوی «رئیسی» و طرفدارانش، علیه «روحانی» را مطرح و به اظهارات «جهانگیری» استناد کرده است. سپس به بیسابقه بودن نوع شعارهای مطرح شده در این اعتراضات در مقایسه با 40 سال گذشته پرداخته است، شعارهایی همچون «روحت شاد رضاشاه» و آن را دلیل فقر شدید مردم میشمارد.
اما در پایان، به چند دلیل، احتمال تبدیل این اعتراضات به جریان گستردهٔ مردمی علیه حکومت را ضعیف میداند: اول، نبود شخصیتهای جریانساز در رأس جریان معترض، بر خلاف سال 88 که «میرحسین موسوی» سردمدار بود، دوم، عدم همراهی طبقهٔ متوسطی که عمدهٔ حامیان روحانی در سال 96 بودند، با این اعتراضات و سوم، نبود جهتگیریِ مشخص در اعتراضات، که از اقتصاد شروع شد و کمکم ضدیت با «نظام» و «ولایت فقیه» نیز از آن شنیده شد. اما به هر حال، با سختتر شدن شرایط اقتصادی، احتمال انفجار در طبقهٔ فقیر، بالا دانسته است.
نونپست در جایی دیگر یک مقاله بلند از مجلهٔ «اکونومیست» را در سه قسمت ترجمه کرده است. در قسمت اولِ این یادداشت، نویسنده از دیدگاه خود به خطاهای ایران در حمایت از تروریسم در سوریه و لبنان و فلسطین و تعامل وحشیانهٔ نظام با مخالفانش اشاره کرده است؛ برخوردهایی که صدای نهادهای بینالمللی را هم درآورده است! سپس به تغییرات اساسی در ایران نسبت به اول انقلاب اشاره شده است: حرص مردم برای استفاده از یافتههای تکنولوژیک غرب، از رونق افتادن سیاستهای رادیکال انقلابی بعد از «احمدی نژاد»، مهاجرت از روستاها به شهرها و از رونق افتادن مساجد و همچنین بسیاری از مقامات ایرانی، که درسخواندهٔ آمریکا هستند!
و در پایان این بخش نویسنده معتقد است که با این شرایط، توافقنامه هستهای بین ایران و 5+1 بهترین فرصت برای مهار ایران انقلابی توسط غرب گشته است.
قسمت دوم این یادداشت با جملهای منتسب به امام خمینی شروع شده که «ما برای ارزانی هندوانه قیام نکردیم» و این را نماد عدم نقشآفرینی جدی اقتصاد، در انقلاب میداند که البته در سالهای اخیر، وضعیت گونهٔ دیگری شده است و حتی رهبری هم طرفدار اقتصاد آزاد شده است؛ چراکه مردم چنین میخواهند! سپس به تشریح آمار و ارقام اقتصادی ایران و تحولات آن در طول انقلاب پرداخته شده است که کمکم مردم را دچار مشکلات جدی اقتصادی کرده و در آینده شاید مردم را به فکر تحولات اساسی در نظام بیندازد.
همچنین به سیاستهای ایران در برابر تحریمها پرداخته که از آن جمله، پایین نگهداشتن مالیات و نسخهٔ خودکفایی کشور است. اما این سیاستها به ویژه در کنار فشار زیاد یارانهٔ دولت به بنزین و انرژی، نمیتواند همیشه جوابگو باشد و باید با کنار آمدن با غرب، در دراز مدت آن را به شکل اساسی حل کرد.
در قسمت سوم این یادداشت آمده است که هرچند ایران اولین و تنها حکومت دارای قانون اساسی دینی است، اما مظاهر زیادی، نشاندهندهٔ از رونق افتادن دین در ایران است. کمرونق بودن نمازخانهها و مساجد، شنیده نشدن صدای اذان در بسیاری از خیابانها، افزایش چشمگیر مراکز تجاری و فروش آزاد لباسهای تنگ زنانه حتی در قم، که پایتخت دینی ایران و شیعه است، عدم مشارکت حوزههای علمیه و علما در ادارهٔ امور کشور و اکتفا به درس و بحث حوزوی، ثروت زیاد علما و نفوذ اقتصادی عمیق آنان، اختلاط زنان و مردان در کافهها تا نیمههای شب از نشانههای کاهش دینداری در ایران شمرده شده و در پایان، نقل قولی از یک دیپلمات اروپایی: «ایران همانند ایتالیا دانسته شده که اسماً کاتولیک است و ظاهراً همه مؤمن هستند، اما در زندگی شخصی مردم، دین جایی ندارد!».
صادق کوشکی نمونه هایی از مقالات «نون پست» دربارهٔ ایران
این وبگاه به ارتباط گرفتن با نخبگان ایرانی و گفتگو با آنها درباره مسائل مرتبط با ایران نیز پرداخته است. بهطور مثال میتوان به مصاحبهٔ «أسامه الصیاد» با «محمد صادق کوشکی»، استاد دانشگاه تهران اشاره کرد.
از سوی دیگر این رسانه سعی میکند با نقدهای گاه و بیگاه به «اِخوانالمسلمین»، خود را مستقل از این جریان معرفی کرده و یا طیف مخالف خود، در اِخوان را مورد نقد قرار دهد. «نونپست» در این راستا مطالبی را در نقد عدم شفافیت مالی موجود در داخل «اِخوانالمسلمین» منتشر کرده است. همچنین در مطلبی دیگر با نگاه انتقادی به بحران درونی «اِخوان» و سردرگمی حاکم بر این تشکل سیاسی میپردازد. «نونپست» در مقایسه با «عربیپست» مقدار مخاطب کمتری دارد.
«ساسه بوست»:
«ساسهپست» هم تحت مدیریت وضاح خنفر است؛ با این تفاوت که فضای آن نسبت به «عربی پست» جوانانهتر و البته نسبت به «نونپست»، کمتر اسلامگراست.
این وبگاه مخاطب خود را جهان عرب فرض کرده است و سعی میکند با مشارکت دادن خوانندگان و انتشار مقالات آنها، به شمار مخاطبین و محبوبیت خود بیفزاید. در حقیقت فضای آن شباهت بسیاری به بخش «مدونات الجزیره» دارد. تعداد کثیری از نویسندگان از کشورهای مختلف یادداشتهای خود را به این وبگاه ارسال میکنند و بخش اعظمی از مطالب «ساسه پست» به به این یادداشتها که نویسندگانشان غالباً جوان هستند، اختصاص دارد و شاید بتوان گفت به همین دلیل، عمدهٔ مخاطبان آن هم از جوانان هستند. البته «ساسه پست» اصرار دارد که بگوید این یادداشتها، نظر نویسندگان آن را منتقل میکند نه نظر «ساسه پست» را.
مقدار مخاطبین این وبگاه از «نون پست» بیشتر است ولی از «عربی پست» کمتر است.
«رصد»:
تعطیلی وبگاه «شبکه رصد الإخباریه» یکی از شروط کشورهای تحریم کنندهٔ قطر بوده است. وبگاهی که هرچند سعی میکند ژست بیطرفی به خود بگیرد و علناً به حمایت از «اِخوانالمسلمین» و حکومت ترکیه نپردازد، اما رویکردهای اِخوانی و ضدیت با «محور سعودی-اماراتی» در میان بعضی از مطالب این وبگاه قابل مشاهده است.
این رسانه نیز همچون اغلب رسانههای «محور قطری-ترکی»، مدیران خود را معرفی نمیکند؛ بنابراین نه مدیران و نه سردبیران آنها مشخص نیستند.
«شبکه رصد الإخباریه» با تمرکز بیشتر بر مسائل کشور مصر، عمدهٔ مخاطب خود را از مردم این کشور تعریف کرده است. اما با پرداختن به مسائل سایر کشورهای عربی، توانسته است از آن کشورها نیز مخاطبانی جذب کند. بهطوری که براساس آمار «الکسا» رتبهٔ جهانی این وبگاه حدود 91 هزار است که آمار خوبی محسوب نمیگردد.
اما آمار فالوورهای صفحهٔ این رسانه در شبکههای اجتماعی، آمار خوبی بهحساب میآید. صفحهٔ «فیسبوک» این وبگاه حدود 13 میلیون، صفحهٔ «توئیتر» آن حدود 3 میلیون و صفحهٔ «اینستاگرام» این وبگاه هم حدود 1 میلیون فالوور دارد. به نظر میرسد عمدهٔ تاثیرگذاری این وبگاه هم در همین شبکههای اجتماعی است.
میدل ایست آی(Middle East Eye)
«میدلایستآی» رسانهٔ اِخوانیها برای مخاطب غربی است. این وبگاه که به دو زبان انگلیسی و فرانسوی به تولید محتوا مشغول است، سعی کرده با تکیه بر قواعد حرفهای رسانهای غربی و با ادعای استقلال سیاسی و در پوشش رویکردهای بیطرفانه، سیاستهای «محور ترکی-قطری» را مشروعیت بخشیده و سیاست طرفهای مقابل مانند «محور سعودی-امارات» را مورد تهاجم قرار دهد. تعطیلی این وبگاه، جزو شروط رفع تحریم قطر بوده است.
«دیوید هرست» سردبیر مجموعه، در مصاحبهای مدعی شد پشتوانهٔ این مجموعه تأمینکنندگان مردمی هستند که به دموکراسی در خاورمیانه علاقمندند. او ملیت آنها را فاش نکرده است و مدعی شد که این مجوعه با پول استارتآپها راهاندازی شده است. [34] اما با این وجود، برخی مخالفان «اِخوان» همچون سعودی مدعی هستند که این شبکه، از جانب قطر بهطور مستقیم و غیرمستقیم حمایت مالی میشود. به همین خاطر در تحریم اخیر، از قطر خواسته شده بود که این وبگاه خبری را تعطیل کند.
ضدیت با اسرائیل، سعودی، حکومت مصر و حکومت سوریه و حمایت از مردم فلسطین از خطوط اصلی خبری این وبگاه است.
مدیریت این رسانه بر عهده «جمال بسیسو» است. او یک فلسطینی الأصل متولد کویت است. «بسیسو»، در گذشته از مقامات الجزیره در قطر و شبکه تلویزیونی «القدس»، وابسته به حماس در لبنان بوده است.
سردبیری این وبگاه نیز با «دیوید هرست»، روزنامهنگار سابق «گاردین» است. او شخصیتی ضداسرائیلی است و مقالات بسیاری علیه این رژیم نوشته است. «هرست» دولتهای غربی را به خاطر حمایت از اسرائیل مورد انتقاد شدید قرار میدهد. به اعتقاد او اسرائیل یک حکومت «آپارتاید» در تمامی سرزمینهای اشغالی ایجاد کرده است.
در رابطه با حضور مداوم وی و آثارش در رسانههای «محور ترکی-قطری» هم باید گفت که اگر رسانههای «محور مقاومت» مانند «المیادین» به صورت ویژه روی «جرج گالووی» تمرکز کرده و سعی میکنند نقدهای خود به غرب را از زبان او بیان کنند، رسانههای «محور ترکی-قطری» نیز به همین دلیل، تکیهٔ خاصی بر «دیوید هرست» دارند. وبگاههای این محور نیز به کَرات مقالات او را ترجمه و منتشر میکنند.
دیوید هرست «دیوید هرست» از شخصیتهای محبوب سمپاتهای «محور ترکی-قطری» است که در شبکههای دیگر این محور، چون «مکملین» و الجزیره هم حضور پیدا میکند
«میدلایستآی» و «الجزیره انگلیسی» در یک جبهه هستند. حتی بعضی از کارکنان آنها میان یکدیگر تبادل میشوند. «جمال بسیسو» مدیر این وبگاه و «جاناتان پاول» از مؤسسین آن، جزو کارکنان الجزیره بودهاند. وبگاه «المواطن» عربستان هم مدعی است که «دیوید هرست»، «وضاح خنفر»، «جمال بسیسو»، «عدلی عدنان» و «روری دوناگی»، 5 نفر اصلی این وبگاه هستند. که سه نفرشان یعنی «خنفر»، «بسیسو» و «عدنان» اِخوانی هستند.
رتبهٔ جهانی این وبگاه در «الکسا» حدود 30 هزار است. بازدیدکنندگان آمریکایی و انگلیسی بیشترین تعداد را در میان مخاطبان این «میدلایستآی» دارند.
شبکهٔ ماهوارهای «مکملین»:
اِخوانیها شبکههای ماهوارهای زیادی در ترکیه دارند که یکی از آنها «مکملین» است. مکملین متعلق به جوانان اِخوانی است که عمدهٔ تمرکز خود را روی جامعهٔ مصر و مخالفت با حکومت «عبدالفتاح السیسی» قرار دادهاند. همانطور که از اسم این شبکه پیداست، آنها خود را افرادی میدانند که به دنبال تکمیل انقلاب 2011 مصر و نجات آن از دست کودتاگران هستند.
فضای مذهبی و اسلامگرایانه در اغلب برنامههای این شبکه موج میزند. گرایش این رسانه بیشتر به سمت «اِخوان ثوری» است تا «اِخوان اِصلاحی».
محمد ناصر، یکی از مجریهای معروف جهان عرب است که در این شبکه، برنامهٔ ثابت دارد. «مصر النهارده» یکی از برنامههای پربینندهٔ شبکهٔ «مکملین» با مجریگری او است. برنامهای طولانی و جنجالی که در بیشتر قسمتهایش به نقد حکومت «مرسی» و سیاستهایش میپردازد.
از دیگر برنامههای شاخص این شبکه، میتوان به «بِیتُنا أحلی» اشاره کرد. برنامهای که در میان ویدئوهای این شبکه در یوتیوب بیشترین بازدیدها را به خود اختصاص داده است. بِیتُنا أحلی، برنامهای است دربارهٔ روابط زناشویی و چگونگی مدیریت بهتر فضای خانواده و فرزندان. عمدهٔ کارشناسان این برنامه، خانمهای محجبه هستند. ازجمله آنها میتوان به دکتر «هاله سمیر»، دکتر «عبیر طلعت»، «اشجان یحیی» و «نورا نحاس» اشاره کرد که بر اساس مبانی اسلامی، به بیان پاسخ مسائل خانواده میپردازدند.
علاوه بر اینها مکملین چندین برنامه مذهبی نیز دارد. ازجمله جذابترین آنها میتوان به برنامه «علما و سلاطین» اشاره کرد که درصدد القای این مطلب است که علما نباید پیرو حاکمان باشند.
در میان مؤثرین در این شبکه، باید به «حمزه زوبع» هم اشاره کرد. او از اِخوانیهای معروف و جزو طیف انقلابی اِخوان است. «زوبع» را سخنگوی رسانهای «اِخوانالمسلمین» میدانند. او برنامهای ثابت و پربیننده، به نام «مع زوبع» دارد که در چند روز از هفته، به صورت مرتب پخش میشود. وبگاه ضداخوانی «الیومالسابع» مدعی است که دو نفر دیگر، به نام «مراد جهاد» و «ابوعامر» از گردانندگان اصلی و پشت پردهٔ این شبکه هستند.
«موسسهٔ ابسوس» در سال 2016، شبکهٔ «مکملین» را جزو پربازدیدترین شبکههای ماهوارهای مصر قرار داده بود و این مسئله انتقادات شدیدی را از جانب رسانههای مخالف «مکملین»، متوجه «ابسوس» کرده بود، اما در آمار سال 2017، نام «مکملین» در میان 7 شبکهٔ خبری-تحلیلی پربازدید مصر حضور ندارد.
شبکه ماهوارهای «الحوار»:
«الحوار» از قدیمیترین رسانههای ماهوارهای جریان اِخوانی است و برخلاف سایرین که عمدتاً بعد از قضایای «بیداری اسلامی» تشکیل شدهاند، تاریخ تأسیس آن به سال 2006 بازمیگردد. این شبکهٔ تلویزیونی در واقع سخنگوی مهاجران عرب در اروپا است و تمرکز خود را بر بیان مسائل و مشکلات آنها گذاشته است. ولی خود را منحصر به مهاجران عرب اروپا نکرده و سعی میکند به تمام مسائل جهان عرب بپردازد. «الحوار» برنامهای مخصوص به مسائل ایران به نام «الحدث الایرانی» دارد که هر هفته پخش شده و به بیان مسائل داخلی و خارجی ایران میپردازد.
شبکهٔ «الحوار» را میتوان جزو محور اِخوانی حاضر در غرب دانست. اِخوانیهای حاضر در غرب معمولاً جزو «طیف اصلاحی اِخوان» محسوب میشوند. نواِخوانیهای غرب سعی در نزدیک شدن به اروپا و دولتهای آنها داشته و سعی میکنند تقریری از گفتمان «اِخوان المسلمین» ارائه دهند که با مبانی غربی، چالش چندانی نداشته باشد و در میان افکار عمومی غرب، مورد استقبال قرار گیرد.
البته این شبکه در قضیهٔ فلسطین کاملاً از جریانات جهادی و اسلامگرا مانند حماس و «جهاد اسلامی» حمایت کرده و حاضر نیست رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد.
مدیریت این شبکه در دست «عزام التمیمی» است. او یک فلسطینی-انگلیسی است که سالها است در حوزهٔ اسلامِ سیاسی دست به فعالیت و پژوهش میزند. «التمیمی» کتب بسیاری در این حوزه نوشته است و سابقهٔ تدریس در دانشگاههای اروپایی را هم دارد. وی مدیر اندیشکدهای به نام «معهد الفکر السیاسی الإسلامی» نیز هست. او همچنین جزو مؤسسین «رابطه العالم الاسلامی فی بریطانیا» است. «عزام التمیمی» تمرکز خاصی روی مسلمانان ساکن غرب داشته و «شبکهٔ الحوار» را نیز با همین هدف تأسیس کرده است. او که سابقهٔ سخنگویی «اِخوان اردن» را نیز در کارنامه دارد، رهبر «شاخهٔ بریتانیایی اِخوان» بهحساب میآید. او علاوه بر «الحوار» با شبکههای دیگری چون الجزیره و «بیبیسی» هم همکاری داشته است.
«عزام التمیمی» را میتوان یکی از جدیترین حامیان حماس و جهاد اسلامی در آکادمیهای غربی به شمار آورد. او در یادداشتی گفته بود که با «حزبالله» در قضیه سوریه اختلاف داریم ولی در مواجهه با اسرائیل با آن همراه هستیم. این سخن او انتقادات بسیاری علیه او برانگیخت.
ازجمله برنامههای قدیمی و پرمخاطب این شبکه «مراجعات» است. برنامهای هفتگی که با مجریگری «عزام التمیمی» به سراغ شخصیتهای برجستهٔ سیاسی و مذهبی جهان اسلام، از همهٔ جناحها و تفکرات رفته است و به گفتگو با آنان دربارهٔ مسائل مختلف سیاسی و مذهبی جهان اسلام میپردازد. ازجمله افراد شاخصی که «عزام التمیمی» با آنها مصاحبه کرده است میتوان به «یوسف قرضاوی»، «حسن الترابی»، «فتحی یکن»، «عباس مدنی»، «عبدالسلام یاسین»، «راشد الغنوشی»، «عصام العطار»، «محمد سرور زینالعابدین» و … اشاره کرد. «عزام التمیمی» تقریباً با اکثر شخصیتهای برجسته جهان اسلام در این برنامه مصاحبه کرده است. از میان چهرههای مطرح شیعی که «عزام التمیمی» با آنها مصاحبه کرده است، میتوان به «احمد الکاتب» اشاره کرد. البته اکثر افرادی که با آنها مصاحبه شده است، جزو جبههٔ اسلامگرایان بهحساب میآیند.
آمار دقیقی از تعداد مخاطبین این شبکه در دست نیست. صفحهٔ «فیس بوک» این شبکه، حدود سه میلیون و سیصد و هفتصد هزار فالوور دارد. صفحهٔ توییتر این شبکه نیز حدود 100 هزار فالوور دارد.
منبع: شعوبا