ژان ژاک روسو؛ فیلسوفی تاثیرگذار در امر تعلیم و تربیت
ژان ژاک روسو نویسنده، نظریهپرداز سیاسی و ازجمله برجستهترین نمایندگان فلسفه روشنگری سده هجدهم به شمار میرود که تفکر سیاسی و اخلاقی را به مسیرهای جدیدی سوق داد و با انتشار اثری به نام امیل روی سبک زندگی مردم نیز تأثیر عمیقی گذاشت.
قرارداد اجتماعی اثری فاخر در فلسفه سیاسی
ژان ژاک روسو در ۲۸ ژوئن ۱۷۱۲ میلادی در ژنو دیده به جهان گشود. روسو مادر خود را در هنگام تولد از دست داد، او در این خصوص میگفت: پدرم خود را وقف من کرده بود اما هرگز نگذاشت فراموش کنم که من موجب مرگ مادرم شدهام. پدر روسو ساعتساز بود و همواره روسو را به خواندن تشویق میکرد. این مطالعات در پرورش روحی روسو تأثیر زیادی گذاشت. بااینهمه او از سالهای نوجوانی خود راضی نبود و به همین دلیل در ۱۶ سالگی زادگاه خود را ترک کرد و مدتها در شهرهای گوناگون فرانسه به شغلهای گوناگونی مانند معلمی سرخانه، منشیگری و دفترداری پرداخت. روسو در این سالها تلاش میکرد، وارد محافل مرفه پاریس شود و همزمان در حلقههای ادبی این شهر برای خود اعتباری کسب کند. وی فعالیتهایی در زمینه طنزپردازی، شاعری و آهنگسازی اوپرا داشت که هیچیک برای او آوازهای در پی نداشت در ۳۳ سالگی، زندگی شخصی روسو دستخوش تحولی عمده شد. او با خدمتکاری بیسواد به نام ترزه آشنا شد و بقیه عمر خویش را با او گذراند. ترزه پنج فرزند به دنیا آورد اما روسو همه آنها را به پرورشگاه دولتی سپرد. در جایی گفته است: بعدها دریافتم که این کارم درست نبود»
روسو از بنیانگذارن علم تعلیم و تربیت
نخستین موفقیت ادبی روسو در ۳۷ سالگی و زمانی به دست آمد که در یک مسابقه مقاله نویسی درباره اینکه آیا هنر و علم در بهبود اصول اخلاق نقش دارند یا خیر، شرکت کرد. او در مقاله خود با استدلال به این پرسش پاسخ منفی داد و جایزه را از آن خویش کرد. چند سال بعد، چندین مقاله و کتاب نوشت که مهمترین آنها عبارتند از: قرارداد اجتماعی و امیل. کتاب قرارداد اجتماعی ژان ژاک روسو، بیشک یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین آثاری است که تاکنون در فلسفهٔ سیاسی نگاشته شده است. فصل نخست قرارداد اجتماعی با این عبارت مشهور آغاز میشود که دغدغه روسو را به خوبی نشان میدهد: «انسان آزاد آفریده شده است، اما همه جا در بردگی به سر میبرد. بعضیها خود را صاحب اختیار دیگران میدانند حال آنکه خود از آنها بردهترند. این تغییر چگونه صورت گرفته است؟ نمیدانم. چه چیزی میتواند این امر را مشروع جلوه دهد؟ تصور میکنم، بتوانم به این پرسش پاسخ دهم. قرارداد اجتماعی به طورکلی از چهار بخش تشکیل شده است که عنوان هر کدام از آنها کتاب است و هر کتاب نیز شامل چند فصل است. روسو در این چهار بخش یا کتاب تقریباً همه موضوعات مرتبط با فلسفه سیاسی را مورد بحث و بررسی قرار داده و در آنها موضع گیری کرده و نظر خاص خود را به صراحت گفته است. همچنین او در سراسر کتاب با فیلسوفان پیش از خود همچون افلاطون، ارسطو، ماکیاولی، هابس، گروسیوس، مونتسکیو و… رو در رو میشود و گاه سخت به آنها میتازد. کتاب قرارداد اجتماعی نیز با وجود اینکه کتاب کوچکی است اما موردتوجه همه فیلسوفان سیاسی بعدی و بسیار اثرگذار بود و همچنان نیز موافقان و مخالفان زیادی دارد. به همین دلیل از زمان انتشارش واکنشهای زیادی را برانگیخت. به عنوان نمونه کانت، شیفته اندیشههای اخلاقی روسو بود. لرد اکتن اندیشمند انگلیسی سده نوزدهم بر این باور بود که روسو با قلم خود تأثیری گذاشت، بیش از ارسطو یا سیسیرون یا آگوستین قدیس یا توماس آکویناس قدیس یا هر انسان دیگری که پا به عرصه هستی نهاده است. در مقابل، مادام دو استال بانوی فاضل و نامدار فرانسوی با نگاهی کاملاً منفی گفته است، روسو هیچ چیز تازهای نگفت اما همه چیز را به آتش کشید. همچنین آیزایا برلین، روسو را یکی از افرادی میداند که به آزادی بشریت خیانت کردهاند.
ژان ژاک روسو را از بنیانگذارن علم تعلیم و تربیت میدانند. روسو نوشتههای متعددی در حوزه آموزش نوشته است که هنوز مورد استناد واقع میشوند، از میان این نوشتهها کتاب امیل ماجرای کودکی خیالی است که روسو خود مسوولیت تربیت وی را به عهده گرفته است و در واقع از این طریق سعی در نشان دادن شیوه صحیح تربیت دارد. اهمیت این کتاب تا جایی است که گفته میشود، نسل اول بعد از انقلاب فرانسه تحت تأثیر این نوع تربیت قرار گرفته است و اصلاحات آموزش به این کتاب باز میگردد. این کتاب در پنج بخش و متناسب با دورههای مختلف زندگی انسان تنظیم شده است و به شرح زندگی و رشد امیل به همراه مربیش که خود روسو است، میپردازد. کتاب اول: این بخش از کتاب به طور کلی به دوران آغاز طفولیت و مراقبتهای مورد نیاز نوزاد در این دوران پرداخته است. روسو کتاب را اینگونه شروع میکند که “هرچه از ید خالق عالم جل شانه بیرون میآید از عیب و نقص مبری است، ولی به محض اینکه به دست اولاد آدم رسید فاسد میشود. ” با اینکه روسو به طبیعت و روند طبیعی جهان اهمیت زیادی میدهد و معتقد است بهترین نوع تربیت همان است که طبیعت آن را شکل میدهد، با این حال معتقد است با وضعیت کنونی اگر آدمیان فرزندان خود را تربیت نکنند، اوضاع و احوال ما بدتر از اینکه هست خواهد شد، زیرا نوع بشر یا باید طبق قوانین طبیعت بزرگ شود یا مطابق قوانین جامعههای متمدن تربیت یابد. روسو از آن جهت بر تربیت از دوران کودکی تاکید میکند که معتقد است، باید تمام چیزی را که هنگام کودکی نداریم و در بزرگسالی به آن احتیاج پیدا میکنیم، در این دوران یاد بگیریم. کتاب دوم: عنوان این بخش “تربیت اخلاقی کودک” است. روسو در این بخش بیشتر تلاش میکند، وجوه اخلاقی امیل را تقویت کند و راههایی را که برای این امر از آنها استفاده میکند، نیز بیان و توجیه میکند. در این قسمت از کتاب، روسو بیشتر بر مسائل اخلاقی مانند دروغ و غیره تاکید و بیان میکند که چون کودکان قدرت تحلیل قوی ندارند به همین جهت ممکن است، هدف اصلی از بیان یک داستان تخیلی را که شخصیتهای اصلی آن حیوانات هستند، درک نکند و از خلال آن با مسالهای مثل دروغگویی آشنا شود. به همین دلیل روسو افسانهها، اساطیر و داستان را مناسب کودکان نمیداند. کتاب سوم: روسو در این قسمت به سومین مرحله طفولیت که سنین بین ۱۲ تا ۱۵ سالگی است میپردازد. معتقد است که در این سن نیروی کودک بسیار زیاد میشود و مازاد این نیرو باید صرف آموختن شود. اما باید توجه داشت که در ابتدا مربی باید چیزهایی را که میخواهد به کودک بیاموزد، انتخاب کند و نباید هرآنچه را که وجود دارد به او تعلیم دهد، بلکه باید مواردی را که مطمئن است، مفید فایده است به او بیاموزد در غیر این صورت وقت و نیروی کودک را تباه خواهد کرد. این متفکر برجسته در قسمت چهارم کتاب امیل به “دوران شباب” میپردازد. در این بخش وی سعی دارد به تربیت دینی امیل در این دوره بپردازد. روسو ۱۵ سالگی را سنی میداند که امیل متوجه میشود، دارای روح است و ۱۸ سالگی را سنی میداند که امیل توانایی آشنایی با امور دینی را دارد. در آخرین بخش از این کتاب امیل که به مردی بالغ تبدیل شده است به دنبال دختری که لایق همسری او باشد، میگردد. روسو در کتاب امیل، چهار بخش از کتاب را به نحوه پرورش “پسر” میپردازد و در آخرین بخش که به دنبال دختری برای این ”پسر” است، مجبور به شرح توضیحاتی درباره دختران نیز میشود.
نحوه تربیت نوجوانان از نظر روسو
این متفکر نامدار در کتاب امیل، لزوم محدود کردن ذهنیات نوجوان به حسیات را توجیه میکند: از آن جایی که هدف شکل دادن موجودی عقل گرا است، تربیت به وسیله پیش بینی نتایج به دست آمدنی از ایجاد اثرات افراطی اجتناب خواهد کرد. این اثرات خطرناک شکل غیر طبیعی اخلاقی را که بصورت رفتاری غیر فعال و ریاکارانه در نظر میگیرند. در مجموع باید اجتناب کرد که نوجوان عادت کند که از روش تحمل کردن و منفعت جویی استفاده کند. در تربیتی که روسو از آن دفاع میکند، باید پیشرفت طبیعی نوجوان را مورد توجه قرار داد. تعلیم صحیح عبارت است از تشخیص انگیزههایی که به صورت طبیعی ایجاد میشوند. به منظور آن که تأثیر تربیتی نوجوان مثبت باشد، باید به مبانی تعلیمی مرتبط با اعمال قدرت قانونی پرداخت، همچنین برای شکل دادن فردی با اشتیاق به آزادی، باید ویژگی و ارزش نوجوانی را شناخت و از مقایسه با فرد بالغ اجتناب کرد. ایده روسو آن است که تربیت نوجوان باید براساس تلقین ارزشهای اخلاقی، اعمال قدرت یا توقعات جامعه باشد، اگر هدف تربیت، شکل دادن شخص است، نباید هدف و روش را با هم اشتباه گرفت تا نتیجه غیر طبیعی به دست نیاید.
باید با افکار و احساسات نوجوان کنار آمد تا از تبدیل او به شخصی آشوبگر و حسابگر اجتناب کرد، طبق نظر روسو، تربیت نوجوان قبل از سن بلوغ نباید برپایه اجبار، اطاعت و بی توجهی به اصول اجتماعی باشد. روسو بر این عقیده است که استدلال کردن با نوجوان کاری بیهوده و تضاد آفرین است.
روسو معتقد بود که انسان در دوران بدویت، بیشترین رضایت را از زندگی داشت اما آن دوران سپری شده است. بااینهمه لزومی ندارد که به میزان امروزی، ضعیف و تسلیم باشیم. طبیعت، همچنان در جاده استقلال، راهنمای رشد کودک است. کودک، تحت تأثیر طبیعت، به طور خودانگیز قابلیتها و قوای تمیز خود را از طریق تماس با اشیاء کامل خواهد کرد بی آنکه به آموزش بزرگسالان نیاز داشته باشد. بنابراین، اگر طبیعت را راهنمای خود قرار دهیم، قادر خواهیم بود، کودک را با ذهنی مستقل به نوجوانی برسانیم. آنگاه زمانی که جوان به اجتماع وارد شود، خواهد توانست به طور مؤثری با آن کنار بیاید. روسو چگونگی وقوع چنین فرایندی را در داستان تخیلی امیل بیان کرده است. روسو اساساً باور دارد که خود امیل میتواند، بسیاری از مطالب را از رهنمودهای درونزاد طبیعت بیاموزد. مثلاً امیل در نوباوگی به کشف جهان از طریق حواس خود، اشتیاقی شدید دارد، بنابراین روسو همه اشیای مضر را از خانه پاکسازی میکند و به امیل فرصت کشف محیط را میدهد. اگر امیل بخواهد چیزی را بررسی کند، روسو آن را در اختیارش قرار میدهد. امیل به هیچ وجه به راهنمایی بزرگسالان نیاز ندارد. در عین حال، روسو به امیل اجازه نمیدهد تا نظرش را بر او تحمیل کند. فقط زمانی چیزی را برای امیل مهیا میکند که امیل تمایلی ذاتی به داشتن آن شیء داشته باشد اما هرگز به امیل اجازه نمیدهد که مربی خود را به انجام هوسهای خود وادار کند. امیل راه رفتن و سخن گفتن را نیز، خود فراخواهد گرفت. روسو هرگز شاگردش را به کاری وادار یا رفتارهای او را اصلاح نمیکند. چنین اعمالی موجب ترس و اضطراب کودکان میشود.
گزیدهایی از دیدگاه و اندیشه روسو در مورد تمدن و نابرابریهای جامعه
به نظر روسو، انسان در وضعیت طبیعی بهرغم برخورداری از آزادی نامحدود ظاهری، به معنای واقعی کلمه آزاد نیست، انسان زمانی به معنای واقعی کلمه آزاد است که به ذاتی اخلاقی ارتقا یابد و بهعنوان «شهروند» از قوانینی که خود تدوین کرده، پیروی کند. بنا به نظر روسو درگذار از «وضعیت طبیعی» به «جایگاه شهروندی»، تغییری جدی صورت میپذیرد اما این تغییر، خصلتی تکوینی یا تکاملی یا حتی طبیعی ندارد، بلکه تغییری هنجاری است. انسان در وضعیت شهروندی، به ذاتی اخلاقی تبدیل میشود و رفتار و کنش خود را در چارچوب هنجارها در راستای خیر عمومی و رفاه اجتماعی سوق میدهد، پس اگر آزادی طبیعی همه افراد، آزادی نامحدود است، آزادی شهروندی، آزادی تعیین شده از طرف جمع و بنابراین آزادی محدود شده فردی است. به این ترتیب روسو تلاش میکند، نوعی هماهنگی میان آزادی فردی و جمعی ایجاد کند. وی این کار را در اثر معروف خود قرارداد اجتماعی انجام میدهد. روسو در این اثر، به دنبال طرحی دولتی برای یک قرارداد اجتماعی است که بر مبنای آن شکلی از هم پیوندی میان افراد یافت شود که نهتنها از فرد دفاع و محافظت کند، بلکه در نتیجه اتحاد او با دیگران، همان میزان از آزادی را که فرد در وضعیت طبیعی از آن برخوردار بوده است، برایش تأمین کند.
همچنین روسو توانست با نقد تمدن و نابرابریهای جامعه، اندیشه برابری انسانها را ورای هرگونه تفاوت اجتماعی، نژادی و دینی بیان و برای نخستین بار مشارکت شهروندان در زندگی سیاسی و اجتماعی را به عنوان یک ارزش مثبت مطرح کند. همچنین وی نخستین فردی بود که به طور بنیادی در باب ریشههای نابرابری میان افراد اندیشید و به همین دلیل میتوان او را یکی از منابع فکری الهامبخش انقلاب فرانسه به شمار آورد. بنابراین پرداختن به نظریهٔ روسو از این جهت برای توسعه و مفاهیم مرتبط با آن دارای اهمیت است که او از نخستین روشنگرانی است که مفهوم «حقوق بشر» را به گونهای دقیق به کار گرفته است تا جامعه را در مسیر استقرار دموکراسی هدایت کند. روسو در کتاب «قرارداد اجتماعی» ساختار جامعهای را ترسیم میکند که بر آزادی، برابری، مشارکت، شفقت و قانون استوار است. در دیدگاه روسو شفقت مفهوم بنیادین سرشت انسان است. در واقع روسو شفقت را یکی از مهمترین اجزای روابط دوستانه میان مردم و نظم اجتماعی موفقیتآمیز تلقی میکند. روسو نخستین رسالت تربیت در کودکی را عشقورزی به این دوران میداند. وی میخواهد به کودکان اجازه داده شود تا آنها لذت زندگی و بودن را درک کنند و از آن برخوردار شوند. به عقیده روسو، آموزش حقیقی بدون درنظر گرفتن مفهوم اساسی میل و انگیزه، نمیتواند وجود داشته باشد. مهمترین اصل نظریه روسو این است که شاگرد خود را از وابستگی به اندیشهٔ دیگران آزاد سازد و اجازه ندهد که دیگران به جای او بیاندیشند و این خود گواه اهمیتی است که او برای مفهوم آزادی قائل است. در نظریهٔ روسو، تربیت طبیعی به مثابه سنگ بستر توسعه در نظر گرفته میشود. چرا که در بستر تربیت صحیح است که استعدادها و ظرفیتهای افراد شکوفا میشود، علایق و عواطف بارور میشوند و هر فرد بر اساس اقتضائات سِرشت خویش، سَرنوشت خویش را مییابد و میسازد. روسو باور دارد، اگر طبیعت راهنمای کودکان قرار گیرد، آنها با ذهنی مستقل و زندگی آزموده به نوجوانی و بزرگسالی خواهند رسید و اجتماعی که قوانینش شهروندان را نیالوده باشد، میتواند در مسیر صلح و تکامل قرار گیرد. همچنین گزیدهگویی یکی از ویژگیهای نوشتار روسو است.