پیک آفتاب: نگاهی بر کتابی درباره آیت الله طالقانی
یکی از ویژگی های قابل توجه طالقانی که در اندیشه و افکار وی نیز بازتاب یافته است، تسامح و مدارای وی بود که به واسطه آن توانسته بود بسیاری را جذب دین نماید و از مخالفانش دوست بسازد. از نظر او یکی از محاسن پیامبر اکرم همین ویژگی ایشان بود که بسیاری از مردم را پیش از آن که تحت تأثیر تلاوت قرآن ایشان قرار دهد مجذوب خود می نمود. دعوت اسلام نیز دعوت به رحمت و آزادی بود و از همین رو نظام اسلامی ما نیز باید در پرتو رحمت باشد. در این صورت است که می توانیم بسیاری از مشکلات و تشنجات را پشت سر بگذاریم. بدبینی امروز دنیا نسبت به دین قسمتی از آثار شوم و عکس العمل دستگاه های مسیحیت است که تنها به کشتن و زجر مردم و بردن اموال اکتفا نمی نمودند بلکه به واسطه تعلیمات شرک آمیز، عقول را خفه می کردند.
مقاله حاضر نقد و بررسی کتابی است با همین عنوان. مشخصات کتاب شناخت این اثر عبارت است از: محمد اسفندیاری، پیک آفتاب (پژوهشی در کارنامه زندگی و فکری آیت الله سید محمود طالقانی)، قم: صحیفه خرد، 1383.
نویسنده: نجمه کیخا
کتاب فوق بهانه ای بود برای نوشتن از زندگی و اندیشه طالقانی: مردی که پدر امت لقب یافته بود. این اثر که پس از بیست و پنج سال از درگذشت طالقانی به طبع رسیده، پژوهشی است نسبتاً جامع در احوال، افکار، آثار و زمانه طالقانی. از آنجا که نویسنده عقیده دارد در خصوص طالقانی مطلب محکم و جدی و تاریخی انجام نگرفته است، بر آن شده تا بدون افتادن در دام کلی گویی و پسند و ناپسند داشتن های خویش تمامی زوایای زندگی او را بکاود و پژوهشی در خور و بیطرف ارائه نماید.
به اعتقاد نویسنده کتاب، دو جنبه از زندگی طالقانی اهمیت بسیار دارد: نخست این که وی از پیشاهنگان نهضت اصلاح دینی و از پیشگامان روشنفکری دینی بود و مردم را به اسلام تجدید حیات یافته فرا می خواند و دوم این که از زمینه سازان و پیشوایان انقلاب اسلامی ایران بود و مرد شماره دو انقلاب. به اعتقاد وی مهمترین آرمان ها و تلاش های طالقانی معطوف به موارد زیر بود:
بازگشت به قرآن، نفی تعارض علم و دین، نفی تفکیک دین و سیاست، اتحاد مسلمانان، نزدیک ساختن حوزه و دانشگاه، برپایی حکومت اسلامی، برپایی نظام شورایی و مبارزه با جمود، استعمار، استبداد، استثمار و صهیونیسم. امتیازات و اختصاصات طالقانی از نظر وی عبارتند از:
.۱نخستین دعوت کننده به اسلام سیاسی بود و پیش از دیگر روحانیون به عرصه مبارزه سیاسی گام نهاد.
۲. بیش از دیگران در تکاپو و مبارزه بود و در همه عرصه های مبارزه حضور داشت.
.۳ نخستین زندانی سیاسی از میان روحانیون بود.
.۴ تنها روحانی ای بود که با همه احزاب و گروه های مبارز ارتباط داشت.
.۵نخستین روحانی ای بود که مخاطب خود را جوانان و روشنفکران قرار داد و باب گفتگو با آنان را گشود.
.۶نخستسن کسی بود که نزدیک ساختن حوزه و دانشگاه را مطمح نظر قرار داد.
.۷پایه گذار نهضت بازگشت به قرآن بود و نخستین کسی که قرآن را به عنوان درسنامه اجتماع و سیاست و کتاب زندگی شناساند.
.۸تنها روحانی ای بود که پس از انقلاب در مجالس رسمی از شریعتی و مصدق و دیگر روشنفکران دفاع کرد.
۹. تنها روحانی ای بود که پس از انقلاب بر رأی مردم و حاکمیت ملت و نظام شورایی پای فشرد.
.۱۰تنها کسی بود که توانست نهایت دافعه را در برابر دشمنان مردم و نهایت جاذبه را در برابر دگرباشان با هم جمع کند.
اثر مورد بحث در سه بخش سامان یافته است: نخستین بخش به شرح حال و کارنامه زندگی طالقانی اختصاص دارد. این بهره از کتاب، حجم عمده مطالب را به خود اختصاص داده و به تشریح زندگی و فعالیت های طالقانی از تولد تا درگذشت وی پرداخته است. در بهره دوم، شخصیت و افکار وی مورد نظر واقع شده؛ و واپسین بخش به کتابشناسی اختصاص یافته است. در ادامه تلاش می شود تا زوایایی از زندگی و افکار طالقانی که در کتاب مورد بحث قرار گرفته است ارائه گردد
سید محمود طالقانی در پانزده اسفند 1289 در طالقان قزوین در روستای گیلیرد زاده شد. پدر وی آیت الله سید ابوالحسن طالقانی، از دانش آموختگان حوزه علمیه نجف و از شاگردان مجدد شیرازی و علامه سید اسماعیل صدر بود. از وی چهار کتاب به نام های السیاسه الحسینیه، کیمیای هستی، محاکمه حجاب و مقاله اثنی عشریه بر جای مانده است. وی به همراه عباسقلی بازرگان، پدر مهندس بازرگان، مجلسی برای تبلیغ اسلام و احتجاج با مخالفان سامان داد که در آن شمار کثیری از مسیحیان، یهودیان و پیروان دیگر آیین ها شرکت می کردند و با حضور مردم به مناظره می پرداختند به گونه ای که عده ای نیز مسلمان شدند اما با اقداماتی که از سوی دولت انجام گرفت، محافل تبلیغی آنان تعطیل و پنهانی شد.
طالقانی برای تحصیل علوم دینی به حوزه علمیه قم و پس از آن به نجف رفت. از جمله اساتید وی آیات اسلام شیخ عبدالکریم حائری، سید محمد حجت کوه کمری، سید محمد تقی خوانساری، سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء عراقی و شیخ محمد حسین غروی کمپانی را می توان نام برد. وی از جانب آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی در نجف و آیت الله شیخ عبدالکریم حائری در قم، اجازه اجتهاد یافت.
کارنامه زندگی طالقانی به تمامی مبارزه و زندان و تبعید است. گویی شخصیت وی با سکوت و سکون نا آشنا بوده است. نویسنده کتاب، وی را نخستین زندانی سیاسی می داند که در زمان رضا شاه به جرم دفاع از زن محجبه ای که مأموران رضا شاه به وی توهین کرده و قصد برداشتن چادر وی را داشتند، دستگیر و زندانی شد. آنان عدم حمل جواز عمامه از جانب وی را بهانه دستگیری او قرار داده بودند.
طالقانی به جهت مخالفت با انقلاب سفید شاه در بهمن 1341 دستگیر و زندانی شد. او در ایام محرم تظاهرات های سیاسی – مذهبی را هدایت می کرد و سخنرانی های پرشوری ایراد می نمود به گونه ای که توسط رژیم دستگیر و زندانی شد. دستگیری وی عکس العمل بسیاری از علما را به دنبال داشت از جمله امام خمینی در مورد دستگیری ایشان و برخی دیگر از اعضای نهضت آزادی در اطلاعیه ای نوشت: اینجانب و اشخاص با وجدان و با دیانت متأسفیم از مظلومیت این اشخاص که به جرم دفاع از اسلام و قانون اساسی محکوم به حبس های طویل المدت شده و باید با حال پیری و نقاهت در زندان، برای اطفای شهوات دیگران به سر برند.
طالقانی علاوه بر زندان، مجازات هایی همچون تبعید را نیز تحمل کرده بود. وی مدت شش ماه در زابل و یک سال در بافت تبعید بود.
فعالیت های طالقانی گسترده و متنوع است. وی از تمامی فرصت هایی که گمان می برد به افزایش آگاهی جوانان و بهبود بینش و نگاه آنان نسبت به اسلام کمک می کند، بهره می برد.
در سال 1320 که رضا خان تبعید شد و فضای آزادی سیاسی خوبی پدید آمد، طالقانی با همکاری یکی از فرهنگیان، کانون اسلام را بنیان نهاد که از جمله اعضای اصلی آن مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، حجت الاسلام عبدالحسین ابن الدین و علی اردلان بودند. در این کانون مباحث دینی و علمی مطرح می شد. طالقانی تفسیر قرآن می گفت و بازرگان بحث علمی مطهرات در اسلام را مطرح می کرد. مجله دانش آموز نیز از سوی کانون منتشر می شد و افزون بر آن کلاس های درس و انجمن های خیریه، برای کمک به فقرا در زمان جنگ، نیز دایر شده بود.
طالقانی افزون بر جلسات کانون اسلام، در انجمن اسلامی دانشجویان نیز شرکت داشت. انگیزه اصلی وی از شرکت در این انجمن، برداشتن دیوار جدایی میان دانشجویان و طلاب علوم دینی بود. وی بیشترین ارتباط را با جوانان برقرار می نمود و بر این عقیده بود که باید قرآن را وارد زندگی و جامعه نمود. این انجمن همچنین به دلیل مقابله با تبلیغ زیاد توده ای ها و بهایی ها در میان دانشجویان تشکیل گردید و اهداف آن عبارت بود از: اصلاح جامعه بر طبق دستورات اسلام، کوشش در ایجاد دوستی و اتحاد بین افراد مسلمان مخصوصاً جوانان روشنفکر، انتشار حقایق اسلام به وسیله ایجاد مؤسسات تبلیغاتی و نشر مطبوعات و مبارزه با خرافات. این انجمن از وعاظ و اساتید و نویسندگان دعوت به همکاری می نمود و طالقانی از جمله این افراد بود.
از مراکز دیگری که طالقانی با جوانان و دانشجویان ارتباط برقرار می نمود، مدرسه سپهسالار (شهید مطهری کنونی) بود که محل برخورد دو دسته دانشجویان رشته های علوم قدیم و جدید در تهران بود. طالقانی روی یکی از سکوهای نزدیک کتابخانه مدرسه و دانشکده معقول و منقول که محل تراکم رفت و آمد دانشجویان و اهل علم بود می نشست. جوانان دور او جمع شده و از او سوال می کردند و او با تکیه بر آیات قرآن مناسب با مسائل روز به آنها پاسخ می داد.
تحولی که طالقانی در مساجد ایجاد نمود مثال زدنی است. وی در مساجد را به روی جوانان تحصیل کرده و دانشجو باز کرد. مسجد هدایت که طالقانی در آن فعالیت می نمود، پایگاه جوانان و دانشجویان و اولین مرکز هدایت جوانان و روشنفکران به حساب می آمد. طالقانی پایه گذاری مسجد را بر مبنای روشنگری جوانان با قرآن و اسلام اصیل و آشنا کردن جوانان با سرچشمه دین و منبع دین و اصل دین (قرآن و سنت پیامبر و ائمه هدی) می داند. وی سخنرانان غیر روحانی را به مسجد کشاند و خود پای سخنرانی آنان می نشست.
دانشسرای تعلیمات دینی با هدف تربیت معلم تعلیمات دینی برای مدارس که به اهتمام دکتر سحابی تاسیس شد، انجمن اسلامی معلمین، انجمن ماهانه دینی(1341 – 1339) که مورد توجه فراوان واقع شده بود از دیگر مراکزی بود که طالقانی در آنها فعالیت می نمود. مطهری معتقد است: «پایه گذار آشنایی نسل جوان با اسلام، نه من هستم و نه شریعتی، بلکه طالقانی و بازرگان هستند که این راه را باز کردند و ما بعدها به دنبال آنها حرکت کردیم».(ص67)
آیت الله طالقانی، افزون بر حساسیت نسبت به امور معنوی جامعه و به ویژه جوانان، به وقایع سیاسی و اجتماعی ایران و جهان اسلام نیز اهمیت می داد. برای مثال، واکنش طالقانی در برابر قضیه آذربایجان به گونه ای بود که به آنجا رفته و نمایندگان ملت و قوای ارتش را برای مقابله با دموکرات ها تشویق می نمود. گزارش مشاهدات سفر او در مجله آئین اسلام با عنوان مشاهدات من در آذربایجان به چاپ رسیده است. این سفر اهتمام طالقانی برای آگاهی بخشیدن به جوانان و دانشجویان مسلمان را بیشتر نمود.
طالقانی علاوه بر فعالیت های داخلی، در قبال مسائل خارجی ایران نیز واکنش نشان می داد. وی عضو هیئت مدیره جمعیت اتحادیه مسلمین ایران بود که در مسائل سیاسی و اجتماعی کشورهای اسلامی اعلام نظر می نمود. برای مثال از استقلال و آزادی کشمیر، الجزایر و فلسطین حمایت کرد. وی در سال 1331 به نمایندگی از ایران در کنگره ملت های مسلمان در کراچی شرکت نمود و در سال 1338و 1340 همراه هیئتی دیگر به کنگره عمومی اسلامی در بیت المقدس حضور یافت و با در دست داشتن ریاست جلسه ششم، از ضرورت اتحاد کشورهای اسلامی و خطر استعمار و صهیونیسم سخن گفت. وی بارها در برابر حوادث فسلطین، الجزایر و مصر اعلام موضع نمود.
با تأسیس نهضت آزادی ایران، طالقانی نیز با دعوت مؤسسین حزب به آنان پیوست. از نظر او ضرورت تأسیس چنین احزابی از آن رو است که با رواج هر چه بیشتر افکار و ایدئولوژی های اجتماعی عناوین نژادی و سنن عاطفی و ملی ضعیف تر می شود و جوامع به تشکل های مبتنی بر عقیده و نظر احتیاج بیشتری می یابند. او تا سال 1357 عضو این نهضت بود.
طالقانی حتی در زندان نیز بیکار نمی نشست و برای زندانیان تفسیر قرآن می گفت. او بخش هایی از کتاب پرتوی از قرآن را در زندان نوشت. نماز جماعت اقامه می کرد و نماز عید فطر را باشکوه و همراه سخنرانی برپا می داشت. در ایام محرم نیز جلسات سخنرانی و سینه زنی برپا می کرد. وی همچنین با وجود حضور برخی اعضای حزب توده در زندان، تریبون آزاد گذاشته بود تا افراد حرف های خود را به طور مستدل بزنند.
طالقانی پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران نیز اقداماتی داشت که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود: برپا کننده راهپیمایی تاسوعا و عاشورا، رئیس شورای انقلاب، بنیادگذار نماز جمعه در ایران، نخستین امام جمعه تهران، مبتکر مجلس خبرگان قانون اساسی، نماینده اول مردم تهران در مجلس خبرگان و طراح شوراهای مردمی.
آیت الله طالقانی سه مسئولیت رسمی به عهده گرفت: عضویت در شورای انقلاب، امامت جمعه تهران و عضویت در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی. بعد از گذشت شش ماه از انقلاب، وی به امام خمینی پیشنهاد کرد که نماز جمعه در ایران برگزار شود. او مکان نماز جمعه را دانشگاه تهران انتخاب کرد تا از این رهگذر نمازگزاران را به دانشگاه بکشاند و دانشگاهیان را به صف نماز بیاورد.
سرانجام طالقانی در بامداد نوزده شهریور 1358 دار فانی را وداع گفت. امام خمینی در پیامی که به مناسبت درگذشت وی فرستاد چنین گفت: «… او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود. زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر برنده بود و کوبنده، مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت«…
بهره دوم کتاب فوق به افکار طالقانی می پردازد. برخی از مهمترین مباحثی که در این بخش طرح گردیده است عبارتند از: پایه گذاری نهضت بازگشت به قرآن، دعوت به اسلام سیاسی، دغدغه عدل و ظلم، دردمندی، تسامح، آزادی، شورا و اقتصاد اسلامی.
طالقانی از سال 1318 که از قم به تهران بازگشت، به رغم مخالفت هایی که وجود داشت و حتی تفسیر قرآن را نوعی کفر به حساب می آوردند، تفسیر قرآن را آغاز کرد. او از مهجوریت قرآن و فقدان نقش آن در عمل و زندگی مسلمانان ناخشنود بود و بر آن بود تا قرآن را از گوشه قفسه ها و سر قبر ها و از مجالس ختم و زوایای انزوا خارج کند. وی در این باره بر این باور بود که « از خصایص درک قرآن این است که بعضی از مسائل و حقایق قرآن در ضمن حرکت برای انسان تبیین می شود، نه نشستن در گوشه ای و این تفسیر و آن تفسیر و این بیان و آن بیان را مطالعه کردن و اینها را جمع کردن.«.
کتاب پرتوی از قرآن، تفسیر قرآن توسط طالقانی است که در زندان به نگارش درآمده است و از این رو استنادات آن کمتر و تراوشات فکری وی در آن بیشتر است. او رویکردی تفسیری داشت که به تفسیر علمی و اجتماعی قرآن ناظر بود. این مسأله از سویی به زمانه طالقانی باز می گردد که اندیشه تعارض علم و دین در آن به صورت جدی مطرح بود و از سویی از آن رو است که وی به توافق علم و دین و عدم تفکیک سیاست و دین عقیده داشت. البته طالقانی بر آن نبود که در تفسیر علمی به هر نظریه لرزان و جدیدی اعتماد شود تا جایی که به بیان مستقل قرآن توجه ننموده و آیات را با آن نظرها تطبیق و تأویل کردند. بلکه معتقد بود «قرآن کتاب علمی به مفهوم این زمان نیست، بلکه کتاب هدایت است» و عقیده داشت اگر کتابی از آسمان بیاید و همه اسرار خلقت را بیان کند، سیر تکاملی انسان را فلج نموده است زیرا علل و نوامیس عالم باید تدریجاً به روی انسان گشوده شود و دین برای فطریات و تنظیم نفسانیات و اجتماعیات است.
طالقانی عالمی ظلم ستیز و عدالت خواه بود. او مبارزه با ظلم را بر مبارزه با کفر مقدم می دانست و عقیده داشت تنها بعد از نجات مردم از گرسنگی و تأمین امنیت می توان آنان را به توحید فرا خواند. از آنجا که برپایی قسط و تأمین عدالت اجتماعی یکی از بزرگترین اهداف رسالت انبیا است، هر مسلک و مرام اجتماعی نیز که خودسران را محدود نماید و جلو اراده آنان را بگیرد، به هدف پیامبران و اسلام نزدیک تر شده است. به اعتقاد وی هر انقلابی علیه ظلم و استبداد، در هر جای دنیا که باشد، یک انقلاب اسلامی است. آمرین به قسط از دیگر مردم به پیامبران نزدیک ترند. در میان ادیان مختلف، قیام به قسط دارای اهمیت است به گونه ای که کسانی که حتی با دین سرو کاری ندارند اگر صادقانه قیام به قسط نمایند مورد تمجید قرآن هستند و قرآن قاتلین آنها را در ردیف قاتلین انبیا قرار داده است.
یکی از ویژگی های قابل توجه طالقانی که در اندیشه و افکار وی نیز بازتاب یافته است، تسامح و مدارای وی بود که به واسطه آن توانسته بود بسیاری را جذب دین نماید و از مخالفانش دوست بسازد. از نظر او یکی از محاسن پیامبر اکرم همین ویژگی ایشان بود که بسیاری از مردم را پیش از آن که تحت تأثیر تلاوت قرآن ایشان قرار دهد مجذوب خود می نمود. دعوت اسلام نیز دعوت به رحمت و آزادی بود و از همین رو نظام اسلامی ما نیز باید در پرتو رحمت باشد. در این صورت است که می توانیم بسیاری از مشکلات و تشنجات را پشت سر بگذاریم. بدبینی امروز دنیا نسبت به دین قسمتی از آثار شوم و عکس العمل دستگاه های مسیحیت است که تنها به کشتن و زجر مردم و بردن اموال اکتفا نمی نمودند بلکه به واسطه تعلیمات شرک آمیز، عقول را خفه می کردند.
طالقانی مقالاتی در نقد استبداد دینی دارد. او در یکی از پاورقی هایی که بر کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله نایینی نوشته است چنین آورده است:
»از قوای پاسدار استبداد، شعبه استبداد دینی است. کار این شعبه این است که مطالب و سخنانی از دین یاد گرفته و ظاهر خود را آن طور که جالب عوام ساده باشد می آرایند و مردمی را که از اصول و مبانی دین بی خبرند و به اساس دعوت پیامبران گرام آشنایی ندارند می فریبند و مطیع خود می سازند و با این روش فریبنده، به نام غمخواری دین و نگهداری آیین، ظل الشیطان را بر سر عموم می گسترانند و در زیر این سایه شوم جهل و ذلت، مردم را نگاه می دارند. این دسته چون با عواطف پاک مردم سر و کار دارند و در پشت سنگر محکم دین نشسته اند، خطرشان بیشتر و دفعشان دشوارتر است«.
به اعتقاد او توحید تنها یک عقیده قلبی نیست که انسان را به سوی عبادت و معابد می کشاند و فقط در کارهای عبادی به کار می آید. تنها دعوت پیامبران، توحید در ذات و توحید در عبادت نبوده بلکه این دو، مقدمه و پایه فکری و عملی برای توحید در اطاعت بوده است. توحید در ذات مقدمه توحید در صفات است تا این صفاتی را که در قرون تاریک گذشته و در عصر تمدن به زورمندان ناچیز و بیچاره از روی خود باختگی می چسباندند، سلب نمایند و برای خداوند معتقد شوند و توحید از عقیده و فکر در مجرای اراده و عمل و فعل و انفعال خلقی و اجتماعی درآید.
توجه به تسامح و آزادی، اعتقاد به شورا را به دنبال می آورد. نام طالقانی با مفهوم شورا پیوند خورده است. وی نخستین کسی است که بعد از انقلاب از شورا سخن گفت و آن را اصلی حیاتی و ضروری برای اداره امور کشور دانست. وی طرحی چهار ماده ای برای تشکیل شوراها در سراسر کشور ارائه کرد تا مردم هر ناحیه در اداره امور عمومی مشارکت داشت باشند و پیش بینی شده بود که شوراها در روستاها، بخش ها، شهرها، شهرستان ها و استان ها تشکیل شود و مردم عهده دار امور کشور شوند. وی عقیده داشت:
«یا باید مردم در سرنوشت خودشان دخالت داشته باشند یا نه. یا طغیان و استبداد و استکبار، و در مقابل استضعاف، یا شورا. یعنی اگر نشد، آن است. اگر مردم در سرنوشت و در مسیر زندگیشان و دخالت در کارهایشان ممنوع شدند، معنی اش این است که یک عده ای مثل قیم بالای سر اینها باشند؛ مثل قیم برای صغار، اما نه قیم دلسوز؛ قیمی که هم مال صغیر را ببرد و هم عرض و استعدادهایش را از بین ببرد. خداوند حتی به پیغمبرش، با آن عظمت، می گوید با این مردم مشورت کن. به اینها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارند، متکی به شخص رهبر نباشند. ما از جهت وحی، و همه دنیا از جهت قدرت تعقل و برتری فکری رسول خدا، همگی معترفیم که رأیش صائب بود و دارای صائب ترین رأی ها بود. مع ذالک به خود پیغمبر خطاب می کند: و شاورهم فی الامر«…
واپسین بخش کتاب، به کتابشناسی اختصاص یافته است. میراث مکتوب طالقانی و کتاب هایی که در باره طالقانی نگاشته شده است در این بهره گنجانده شده است. از جمله آثار طالقانی عبارت است از: آزادی و استبداد، طرح نظام جمهوری اسلامی، خداشناسی و فطرت، وحدت و ازادی، هدایت و قران و ..
یکی از ویژگی های قابل توجه طالقانی که در اندیشه و افکار وی نیز بازتاب یافته است، تسامح و مدارای وی بود که به واسطه آن توانسته بود بسیاری را جذب دین نماید و از مخالفانش دوست بسازد. از نظر او یکی از محاسن پیامبر اکرم همین ویژگی ایشان بود که بسیاری از مردم را پیش از آن که تحت تأثیر تلاوت قرآن ایشان قرار دهد مجذوب خود می نمود. دعوت اسلام نیز دعوت به رحمت و آزادی بود و از همین رو نظام اسلامی ما نیز باید در پرتو رحمت باشد. در این صورت است که می توانیم بسیاری از مشکلات و تشنجات را پشت سر بگذاریم. بدبینی امروز دنیا نسبت به دین قسمتی از آثار شوم و عکس العمل دستگاه های مسیحیت است که تنها به کشتن و زجر مردم و بردن اموال اکتفا نمی نمودند بلکه به واسطه تعلیمات شرک آمیز، عقول را خفه می کردند.نگاهی به کارنامه زندگی و فکری آیت الله سید محمود طالقانی