فلسفهای به جز فلسفه اسلامی وجود ندارد!
در این گفتوگوی اینستاگرامی با استناد به نظر آیتالله جوادی آملی گفته شد تنها علومی مثل تفسیر و فقه، علم دینی چون در حال بررسی قول خدا هستند، علم دینی محسوب نمیشوند؛ دانشمندان علومی مثل فیزیک و شیمی هم دانسته یا نادانسته مشغول بررسی فعل خداوند هستند. پس اگر حوزه علمیه در حال بررسی قول خداست دانشگاه در کار بررسی فعل خداوند است و همه این علوم، دینی هستند.
فاطمه کنعانی: اول خرداد در تقویم شمسی، روز بزرگداشت جناب ملاصدرا، فیلسوف و بنیانگذار مکتب حکمت متعالیه نام گرفته است. به همین مناسبت، گفتوگوی زنده اینستاگرامی با آقای دکتر جمشیدی مهر[1] و با حضور دانشجویان و علاقهمندان فلسفه برگزار کردیم. «تعریف فلسفه اسلامی»، «کاربرد فلسفه در زندگی مردم» و «ویژگی بارز شخصیت جناب ملاصدرا» سه محور اساسی این گفتوگو بود. در مقدمه این برنامه، کتاب «مردی در تبعید ابدی» نوشته نادر ابراهیمی که زندگینامه داستانی جناب ملاصدرا است بهعنوان منبعی برای شناخت شخصیت ایشان و آشنایی اجمالی با مکتب فلسفیاش، برای عموم علاقهمندان فلسفه اسلامی معرفی شد. نوشتار پیش رو، گزارش مختصری از مباحث مطرح شده در این نشست مجازی است:
ـ اسلامی بودن دانشی چون «فلسفه» چگونه قابل تعریف است؟
وقتی سخن از علم اسلامی میشود باید مفردات این عبارت بررسی شود. در اینجا منظور از اسلام به دوگونه تعبیر خواهد شد: یکی اسلام به معنای خاص که در مقابل سایر ادیان مثل مسیحیت و یهودیت … است؛ دومی اسلام به معنای عام یعنی اعتقادی که مطابق متن واقع و حقیقت باشد و ما در مقابل این اعتقاد، تسلیم باشیم؛ که این دین همه ادیان است و «ان الدین عندالله الاسلام»[2]دقیقاً به همین معناست. اسلامیت در فلسفه اسلامی به این معناست و تمایزی بین اسلام به معنای عام و حقیقت وجود ندارد.
و گزارههای فلسفی به میزانی که با حقیقت تناسب داشته باشند، اسلامی (به معنای عام) محسوب میشوند. پس ممکن است گزارهای از کتاب ابن سینا از حقیقت دور باشد در حالی که گزارهای از کتاب هایدگر، مطابق حقیقت و طبق این تعریف، اسلامی باشد. فلذا فیلسوف ممکن است کافر باشد و گزارهای از فلسفه او اسلامی باشد و بالعکس. و با این تعریف، فلسفه در معنای صحیح آن، جز از حقیقت، حکایت ندارد و، ما اساساً فلسفه غیر اسلامی نداریم.
ـ علم دینی چطور؟
به فرمایش علامه جوادی آملی، ممکن است در تصور خیلیها این باشد که تنها علومی مثل تفسیر و فقه، علم دینی هستند؛ چون در حال بررسی قول خدا هستند؛ در حالی که دانشمندان علومی مثل فیزیک و شیمی هم دانسته یا نادانسته مشغول بررسی فعل خداوند هستند. پس اگر حوزه علمیه در حال بررسی قول خداست؛ دانشگاه در کار بررسی فعل خداوند است. و همه این علوم، دینی هستند.
و فلسفه نیز چون تلاش برهانی برای کشف حقیقت است و حقیقت، منقطع از وجود خداوند نیست، با این تعریف یک علم دینی محسوب میشود. و قید اسلامی برای آن صرفاً یک قید توضیحی است. و آن چه که تحت عنوان فلسفه اسلامی، در محافل آکادمیک تدریس میشود؛ فلسفهای است که در دنیای مسلمانان رشد و نمو پیدا کرده است و برای تشخیص اسلامی بودن آن باید نسبت گزارههای آن را با حقیقت بسنجیم.
ـ فلسفه چه کاربردی در زندگی ما دارد؟
افرادی که در پی خوشبختی، بیرون از وجود خودشان هستند و مدام در این مسیر، روششان را تغییر میدهند مثل فردی رفتار میکنند که دندانش خراب شده و درد میکند و هربار شکلاتش را عوض میکند.
برخی مکاتب روانشناسی متوجه این موضوع شدهاند که باید ریشه خوشبختی را در درون افراد جست و جو کنند؛ منتهی به تجویز مسکنهایی برای این دردهای درونی، اکتفا کردهاند. اما فلسفه به معنای دقیق آن، این قابلیت را دارد که نگاه شما را براساس واقعیت به گونهای تغییر دهد که از جهان خارج به غیر از زیبایی نبینید و هنگاهی که شما هرچه از خارج دیدید، زیبایی بود، دچار لذت خواهید شد. یک فلسفه اصیل با تغییر جهان بینی میتواند به خوشبختی بشر کمک کند. خوشبختی مطابق حقیقت را با فلسفه میتوان تجربه کرد. از تعالیم فلسفه اسلامی اتحاد علم و عالم و معلوم[3] است و اگر آنچه فرد از فلسفه میآموزد متن حقیقت باشد.حقیقت، بخشی از وجود او خواهد شد.
ـ نظرتان در مورد شخصیت ملاصدرا؟
به نظر بنده، «نسبت شخصیت ملاصدرا با سایر فلاسفه مثل نسبت پیامبر اسلام(ص) با سایر انبیاء است.» در توضیح این مطلب باید گفت اگر به مکاتب فکری بشری نگاهی بیندازیم، اکثر اینها یا به ظاهریگری روی آوردند یا به باطنیگری. مکتب ملاصدرا از معدود مکاتبی است که نگاه جامعی از ترکیب قرآن و برهان و عرفان به زبان برهانی دارد. ملاصدرا جامع ظاهر و باطن است. چنانکه انبیاء پیشین یا مظهر اسماء جلالی خداوند بودند و یا مظهر اسماء جمالی خداوند، در حالی که پیامبر اسلام(ص) جامع جمیع تمام اسماء الهی بود. (به تعبیر عرفانی، عادل بود) و فهم فلسفه ملاصدرا سهل ممتنع است ولی هرکس به قدر ظرف وجود خودش میتواند از دریای آن بهره ببرد.
ارجاعات:
[1] دانش آموخته دکتری حکمت متعالیه از دانشگاه فردوسی مشهد- عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه گنبد کاووس
[2] آل عمران 19
[3] برای کسب اطلاعات بیشتر به آثار ملاصدرا مثل اسفار اربعه و شواهدالربوبیه، رجوع شودر
چه کسی میتواند تعیین کند گزاره ای مطابق حقیقت است؟ میزان وترازو برای حقیقت بودن یک گزاره فلسفی چیست ؟ تا اینکه بخواهید انرا فلسفه اسلامی بعنوان عام بدانید این دیگر ازان حرفهاست …