رمانی درباره دلدادگی شمس تبریزی به کیمیا دخترخوانده مولوی
این رمان روایتگر عشق و دلدادگی شمس تبریزی و کیمیا دختر خوانده مولاناست. دخترِ مادری مسیحی و پدری مسلمان که بازی روزگار او را به شبستان مولانا آورده و تقدیرش را به زندگی قلندر دریای عشق و عرفان، شمس تبریزی گره میزد. کیمیا که پرورشیافته حرم مولاناست در همان عنفوان جوانی بنا به خواسته شمس تبریزی، مرید و مرشد مولانا به ازدواج شمس در میآید و دل به عشق او میدهد اما افسوس که با کینهتوزیهای حاسدان و معاندان عشق آنها دیری نمیپاید و خیلی زودهنگام روح کیمیا از قفس تن وی عروج میکند و شمس نیز برای همیشه از نظرها غائب میگردد.
رمان «کیمیا دختر مولانا» اثر موریل مافروی نویسنده فرانسویتبار با ترجمه یاسین عبدی و به همت بنگاه ترجمه و نشر پارسه چاپ و منتشر شد.
راز پیبردن به جهان مولانا و رویدادهای حرم و شبستان وی همواره به شیوهای شگفت و سحرانگیز کمند خواننده را گرفته و رهایش نمیسازد.
افسون جانسوز حکیم عقلها و قلبها چنان شورانگیز است که آهوی خیال را خرامانخرامان به چمنزاری باصفا و پرطراوات میکشاند و چنان او را همدم و مشتاق خود میسازد که از فرط شادمانی و خرسندی سر از پا نمیشناسد. آدمی را آنچنان مست و شیدا میکند که در بازار محبت و در طلب سودای عشق، خود را به دست فراموشی سپارد.
نثر شیوا و روان این رمان، خواننده را غرق در جهان خیال میسازد، جهانی آرمانی، زیبا، دلانگیز و پراحساس که خواننده آرزو میکند هیچگاه به جهان واقعیت بازنگردد.
رویدادهای این رمان سفری معنوی و داستان عشق و سرگذشت کیمیا دختر معنوی و پرورده حرم مولاناست. داستان عشق کوچهپسکوچههای قونیه است و نجواکنان در گوش ما میگوید که عشق، مقدسترین پیوند و رشته ارتباطی میان انسانهاست و غنچه روح آدمی را شکوفا میسازد و زهر را انگبین میکند و سیاهی و تاریکی را روشنایی میبخشد و زندان را باغ و گلستان میسازد و مس وجود آدمی را طلاگون میکند.
به ما میآموزد که عشق آموختنی و فراگرفتنی با درس و مشق نیست و بلکه آن ارمغانی الاهی برای قلبهای پاک و پالوده است. عشق اقیانوسی ژرف و کرانه ناپیداست و باید شناگر و غواص بسیار متبحر و باتجربهای بود تا بتوان از آن صید مروارید کرد.
از نفسهای گرم قلندری همچون شمس و طپش قلب کوچک کیمیا پی خواهیم برد که عشق تنها بهانه زندگی است و همو میتواند زنگار آیینه قلبها را بزداید و در عین حال نیز آیینه تمام نمای همه زیباییهای جهان شود.
در جهان عشق، انتظار؛ هم سخت و جانکاهست و هم لذتبخش و جانافزا. چشم به راهِ معشوقبودن، آدمی را به اوج و عروج میرساند. گهگاه عشق، آدمی را چنان شاد و طربناک میسازد که به رقص و پایکوبی وادارش میکند و گهگاه نیز او را همچون مصیبتزدهای به گریه و فغان میاندازد که صدای آن تا گنبد مینا هم میرسد.
سطور و صفحات این نوشتار روایتگر عشق و دلدادگی شمس تبریزی و کیمیا دختر خوانده مولاناست. دخترِ مادری مسیحی و پدری مسلمان که بازی روزگار او را به شبستان مولانا آورده و تقدیرش را به زندگی قلندر دریای عشق و عرفان، شمس تبریزی گره میزد. کیمیا که پرورشیافته حرم مولاناست در همان عنفوان جوانی بنا به خواسته شمس تبریزی، مرید و مرشد مولانا به ازدواج شمس در میآید و دل به عشق او میدهد اما افسوس که با کینهتوزیهای حاسدان و معاندان عشق آنها دیری نمیپاید و خیلی زودهنگام روح کیمیا از قفس تن وی عروج میکند و شمس نیز برای همیشه از نظرها غایب میگردد.
نویسنده این رمان که خود دانشآموخته زبان و ادبیات فارسی در مؤسسه مطالعات زبانهای شرقی و آفریقایی است سالیانی متمادی به تتبع و تفحص در منابع و مآخذ تاریخی و عرفانی نگاشته شده درباره مولانا جلالالدین بلخی و شمس تبریزی پرداخته و زوایای عارفانه-عاشقانهای از زندگانی این دو قلندر دریای عشق و عرفان را روایت میکند که خواننده را با خود به قونیه آن روزها میبرد.
به گفته ناشر انگلیسی این رمان، پرفروشترین پس از رمان «کیمیاگر» پائولوکوئیلو بوده و به زبانهای مختلفی نیز ترجمه شده است.
ترجمه عربی آن نیز از پرفروشترین رمانهای جهان عرب بوده و از سوی چندین ناشر عرب تاکنون چاپ و منتشر شده است.
برگردان فارسی این اثر با عنوان «کیمیا دختر مولانا» با ترجمه یاسین عبدی و به همت بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه در 328 صفحه و با قیمت 49500 تومان در قطع رقعی چاپ و منتشر شده است.