برکناری رئیسی که مخالفان خود را متهم به فساد جنسی میداند/ صدرالدین شریعتی؛ موافقان و مخالفانش چه میگویند؟
نام دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس آن در دوران دولت نهم و دهم وقتی شهره آفاق رسانههای داخلی و خارجی شد که به تدبیر رئیس ملبس به لباس روحانیت این دانشگاه، طرح تفکیک جنسیتی به اجرا درآمد. سال ۱۳۹۱ پس از توزیع دفترچه انتخاب رشته کنکور سراسری مشخص شد این دانشگاه پذیرش در رشتههای علوم تربیتی، علوم سیاسی،کتابداری و اطلاع رسانی را تنها به زنان و رشتههای مددکاری اجتماعی، حسابداری، مدیریت صنعتی و مدیریت هتلداری را تنها به مردان اختصاص دادهاست.
پس از پایان دولت نهم و دهم در پی خبرهایی که دین آنلاین درستی یا نادرستی آنها را تأیید نمیکند رئیس این دانشگاه، عزل و نصبهای گسترده را در میان کارمندان و اعضای هیئت علمی این دانشگاه را در دستور کار خود قرار داد که بار دیگر جنجالی در میان رسانههای گوناگون برانگیخت.
با روی کارآمدن سرپرست وزارت علوم در دولت تدبیر و امید، توفیقی در پاسخ به شکایتهای و اعتراضهای گوناگون اهالی دانشگاه شریعتی را از ریاست این دانشگاه عزل کرد که ماجرای این عزل سبب اعتراض دو دسته شد: علمای حوزه که با برکناری شریعتی به دلیل عمدتاً اجرای سیاست تفکیک جنسیتی و احتمالاً سردمداری در اسلامی سازی علوم انسانی، موافق نبودند و دیگران حریفان سیاسی جناح اعتدال مانند حسین شریعتمداری که به صراحت اعتراض خود را متوجه دکتر حسن روحانی کرد و نوشت: «باید از جناب روحانی پرسید آن کلید کذایی که در تبلیغات ریاست جمهوری به مردم نشان دادید، کلید حل مشکلات بود یا سوئیچبولدوزر؟»
آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله مهدوی کنی نیز از این برکناری رنجیده شدند. آیت الله مکارم شیرازی برکناری شریعتی را برکناری افراد ارزشی خوانده بود و افزوده بود: «باید در وزارتخانههای آموزش و پرورش و علوم بر عزل و نصبها نظارت کرد.»
اما گلهگزاری آیت الله مهدوی کنی رنگ و بوی همان نطقی را داشت که در افتتاحیه مجلس خبرگان و هنگام ورود دکتر روحانی مطرح کرد. رئیس دانشگاه امام صادق(ع) روز شنبه در مراسم آغاز سال تحصیلی این دانشگاه در جمع دانشجویان به ایراد سخنرانی پرداخت و اقدام سرپرست وزارت علوم در برکناری رییس یک دانشگاه را کار خوبی عنوان نکرد.
رئیس دانشگاه امام صادق(ع) در بخش دیگری از سخنان خود در جمع دانشجویان این دانشگاه با اشاره به تبریک خود به روحانی بعد از پیروزی در انتخابات گفت: «در مساله تبریک به روحانی در مجلس خبرگان لازم میدانم توضیحاتی ارائه دهم. در آن زمان بنده گفتم تبریک ما سه معنا دارد و معنای آخر یعنی خواستن برکت و مطالبه برکت به معنای خیر عمومی و حتی تاکید کردم اگرچه شاید ما به ایشان رای نداده باشیم اما حالا ایشان رییس جمهور همه ماست.»
وی افزود: «در ادامه این مطالبهگری لازم است بگویم وزیر علومی که رای اعتماد نگرفته و تنها سرپرست وزارت علوم است، هنوز نیامده رئیس یک دانشگاه را برکنار میکند این به هیچ وجه کار خوبی نیست، بنده این را به عنوان یک مطالبه عرض میکنم نه توهین به آقای روحانی که قابل احترام و جزو جامعه روحانیون است.»
مهدویکنی تأکید کرد: «در روزهای گذشته نیز حضرت آقا مقام معظم رهبری فرمودند ما همه دولتها را تایید میکنیم اما این بدان معنا نیست که آنها هرکاری که میکنند از نظر ما درست است.» البته ایشان توضیحی نداد که بخش دوم کلام از مقام معظم رهبری است یا ایشان به رهبری منتسب می کند!
جعفر توفیقی، سرپرست وزارت علوم، اما در توجیه این برکناری در گفتوگو با روزنامه بهار ضمن تأکید بر «اصلاح رفتارهای مدیریتی افراطی در دانشگاهها» گفت: «ما برآنیم که از کرامت استادان و دانشجویان دفاع کنیم.»
همزمان روزنامه شرق نیز فهرست «پانزده اقدام پربازتاب» رئیس برکنار شده دانشگاه علامه طباطبایی از جمله برکناری دهها استاد این دانشگاه را منتشر کرد.
اما در این گیرودار روزنامه کیهان در پی عزل صدرالدین شریعتی مصاحبهای با وی کرد که شریعتی با اظهارات عجیب و مشتبه به «قذف»، دلایل برکناری خود را مسائل مربوط به عزل اساتیدی دانست که وی مدعی شده آنها را به دلیل فساد اخلاقی برکنار کرده است.
به زعم شریعتی تنها اساتیدی از دانشگاه اخراج شده اند که دارای شرایط ذیل بوده اند:
ـ آنهایی که مچشان در حین تعرض و معاشقه با دانشجویان دختر (در اتاق استاد) گرفته شده است.
ـ اساتیدی که پته شان هنگام دستگیری توسط گشت ارشاد روی آب افتاده است. اساتیدی که با دانشجویان دختر در بیرون قرار های آنچنانی می گذاشتند.
ـ اعضای هیات علمی که به دانشجویان (به ویژه دانشجویان دختر) در سر کلاس فحاشی می کردند و کلمات ناشایست به کار می بردند.
– افرادی که سکولار بودند و سرکلاس آزادانه حرف های ضد دینی می زدند!
– اساتیدی که بدون ضابطه عضو هیئت علمی شده بودند حتی کسانی که سابقه عضویت در سازمان منافقین را داشتند!
– و…
در پی این اظهارات بسیاری از اهالی دانشگاه به دفاع از عملکرد توفیقی بیانیه صادر کردند. مهمترین اقدامات انجام شده در دفاع از عملکرد توفیقی در عزل شریعتی اما دو اظهار نظر جای تأمل دارد که دین آنلاین توجه عموم منتقدان را به خواندن این دو اظهار نظر جلب میکند؛ یکی نوشته رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و رئیس سابق دانشگاه علامه طباطبایی است که در نامه مهمی، ضمن پاسخ به مصاحبه سرشار از اتهام رئیس معزول دانشگاه علامه طباطبایی، از برخی اقدامات غیراخلاقی صدرالدین شریعتی پرده برداشت و تأکید کرد: اغلب مخالفان ایشان پاکترین، انقلابی ترین و متدین ترین و فرهیخته ترین اعضای هیات علمی دانشگاه هستند.
وی در این نامه پرسیده است: چرا کسانی که در زمان طاغوت بوسه بر دست شاه می زدند و یا دعا برای دفع بلا از شاه می کردند، از نزدیکترین افراد به ایشان و مجری اوامر ملوکانه سراسر بی تدبیر ایشان هستند؟
دکتر حمیدرضا آیت اللهی در این نامه فاش کرد، رئیس معزول دانشگاه علامه، برای آنکه به قول خودش جلوی این فسادها را بگیرد، کسانی را به دانشگاه آورده که متاسفانه روحانی بوده اند و با تاسف بیشتر، تنها موردی که در دادگاه صالحه به انواع اتهامهای فوق محکومیت آن محرز شده و حکم خورده است همین نوچه ایشان و همه کاره و تهمت زن به استادان دانشگاه بوده است که از کلیه کارهای دولتی محروم شده است.
وی همچنین مصادیقی از برخوردهای غیراخلاقی صدرالدین شریعتی با استادان این دانشگاه را شرح داده و مصاحبه وی با کیهان را دربردارنده تهمت به تمامی اساتید دانشگاه دانسته است.
گفتنی است، دکتر حمیدرضا آیت اللهی یکی از اساتید برجسته اصولگرا و رئیس کنونی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که بعد از توصیه رهبر انقلاب درباره بومی سازی علوم انسانی، بیشترین تلاشها را در این زمینه پیگیری کرده و در اقدامی مهم، در این پژوهشگاه با کمک شمار زیادی از اساتید دانشگاه ها، با طرح بازنگری منابع و سرفصلهای دروس علوم انسانی، مهمترین اقدامات را در زمینه ارائه متون به روز و بومی انجام دادند.
با این وصف، بر خلاف برخی فضاسازی های رسانه ای علیه برکناری شریعتی، این اقدام نه تنها اقدامی افراطی نبوده، بلکه در راستای مطالبات استادان فرهیخته انقلابی و متدین این دانشگاه نیز بوده است.
به گزارش دین آنلاین، در متن نامه رئیس پژوهشگاه علوم انسانی آمده است:
بسم الله قاصم الجبارین مبیر الظالمین مدرک الهاربین
یا ایها الذین آمنوا ان جائکم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین
روزنامه کیهان در گفتگویی که چاپ کرد اتهام های متعددی را به تمامی اعضای هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی وارد کرد که امید است خدواند در روز قیامت انتقام این تهمت های ناروا و انگ هایی که از هتاکان به فرهیختگان برجسته جامعه اسلامی ما وارد شده است بگیرد.
چند واقعیت اخلاقی و اجتماعی را باید توجه داد:
1. وقتی شما فسادی را به یک مجموعه ای نسبت بدهید و شخص یا اشخاصی که آن اتهام متوجه آنهاست را مشخص نسازید، تمامی افراد آن مجموعه در موضع اتهام آن فساد قرار می گیرند.
2. حتی اگر فساد فردی را مطرح نمایید و بر عنوان مجموعه ای که به آن منتسب است تاکید کنید حیثیت افراد آن مجموعه را به زیر سوال برده اید (حتی اگر در قالب شوخی و طنز باشد). به همین دلیل است که در سریالهای تلویزیونی وقتی یک شخصیت سریال دارای شغل بخصوصی باشد، اعتراضها از جانب مشتغلان به آن شغل از هر طرف برخاسته می شود که تلویزیون حیثیت ما را زیر سوال برده است.
3. برخی نیز به بهانه ادعای پایبندی به برخی دستورات دینی و اینکه غیبت اشکال دارد سعی می کنند بطور مبهم به شخصی نسبتی بدهند و بگویند دین مرا مجاز به گفتن برخی حقایق نکرده است؛ در ظاهر هم فرد بسیار متشرعی جلوه می کند، درحالی که حتی اگر آن شخص دچار ضعف کوچکی هم باشد چون بطور مبهم در خصوص او مطالبی گفته شده است، شنوندگان، تمامی اتهاماتی که می توان به یک شخص داد را از سر می گذرانند و او را در معرض قضاوتهای بسیار نامناسب قرار می دهند. گفته شده است شخصی که با مرجع تقلیدی خصومت داشت در برابر پرسش از صلاحیت آن مرجع توسط مردم جواب می داد "دین جلوی زبان من را گرفته است و نمی توانم بسیاری مطالب را بگویم". آن مرجع گفته بود هیچکس به اندازه این شخص مرا بی آبرو نکرد.
4. برخی نیز برای آنکه در معرض پاسخگویی به اتهامهای فراوانی که خود دارند قرار نگیرند با فرافکنی اشکالات خود به دیگران، خود را فردی دلسوز و پاک جلوه می دهند و از ابتدا راه تحقیق درباره خودشان را می بندند.
5. گویند شخصی نزد آیت الله العظمی بروجردی آمد و شکایت کرد که یکی از طلبه های شما از من دزدی کرده است. ایشان درجواب گفتند: "اتفاقا از ما نیز دزدی کرده است و آن لباس روحانیت ما بوده است که آن را دزدیده است"
6. برخی برای مقابله با یک فساد، دست به فسادهای متعدد بدتری (همچون دروغ، تهمت، ظلم، آبروریزی، تکبر، نفاق و شیوع فحشاء وغیره) می زنند تا نه تنها کار خلاف خود را توجیه کنند بلکه در سایه آن به مطامع خود نیز برسند.
7. با اینکه اصل حقوقی و فقهی تاکید می کند که اصل بر برائت است برای عده ای نیز اصل بر فساد و بی دینی است. جالب آن است که با یک خبر دروغ از یک شخص مریض نیز بلافاصله قضاوت کرده و بقول خودشان با قاطعیت هرگونه ظلمی را روا می دارند.
در گفتگوی روزنامه کیهان تمامی موارد فوق اتفاق افتاد. تمامی استادان دانشگاه علامه طباطبایی به انواع اتهامها از جانب شخصی که خود مرکز بسیاری فسادها بوده است مطرح شد و این بی حرمتی، عواقب مادی و معنوی بسیاری بدی را برای کشور به ارمغان خواهد آورد. آیا درست است به علت آنکه چون مواردی بسیار بیشتر از تمامی این اتهامات در میان روحانیون وجود داشته است به مقام والای بسیاری از علمای با تقوا در میان روحانیون اینگونه بی حرمتی کنیم؟ تمامی کسانی که از اول انقلاب تاکنون خاطره از وقایع این کشور دارند بخوبی بسیاری از کسانی را که ملبس به لباس روحانیت بوده اند به نام می شناسند که در دادگاهها به اتهامهایی بسیار وقیح تر از آن اتهامهایی که آقای شریعتی به استادان دانشگاه علامه طباطبایی زد محکوم شده اند ولی آیا این فسادها از شان والای روحانیت کم می کند؟
واقعا چند مورد از آن اتهامهایی که ایشان زده اند در دادگاه صالحه محکومیت یافته است؟ جالب اینجاست که ایشان برای آنکه بقول خودشان جلوی این فسادها را بگیرند کسانی را به دانشگاه آورده اند که متاسفانه روحانی بوده اند و با تاسف بیشتر تنها موردی که در دادگاه صالحه به انواع اتهامهای فوق محکومیت آن محرز شده و حکم خورده است همین نوچه ایشان و همه کاره و تهمت زن به استادان دانشگاه بوده است که از کلیه کارهای دولتی محروم شده است!!! آیا کسی تحقیق کرده است که نکند برخی از این افرادی که ایشان از آنها به بدی یاد می کنند همان افرادی باشند که از نوچه های ایشان بوده اند و جزء موافقان ایشان در دانشگاه قلمداد می شده اند؟ چرا اغلب مخالفان ایشان پاکترین، انقلابی ترین و متدین ترین و فرهیخته ترین اعضای هیات علمی دانشگاه هستند؟ چرا کسانی که در زمان طاغوت بوسه بر دست شاه می زدند و یا دعا برای دفع بلا از شاه می کردند، از نزدیکترین افراد به ایشان و مجری اوامر ملوکانه سراسر بی تدبیر ایشان هستند؟
نکند آن دانشجویانی که برای ایشان جاسوسی می کرده اند برای آنکه استادی در قبال خواسته ناحق آنها مقاومت کرده بود برای انتقام، چنین اتهامهایی را مطرح کرده اند تا هم نمره ای بدست آورند و هم بتوانند در دوره های بالاتر بدون آزمون وارد شوند. چرا در دانشگاه مشهور است برای آنکه پرونده ارتقاء یک عضو هیات علمی بتواند در هیات ممیزه مطرح شود باید یک خودشیرینی و دست بوسی برای آقای شریعتی بکند تا بتواند به حق خود برسد؟ چرا اغلب کسانی که مسئولیت گرفته اند با ترس از تهدیدهای ایشان مجبور به همراهی با ظلمهای بسیار ایشان شده اند؟ نکند برخی برای اشتغال در دانشگاه اینهمه استادان پاک را بدنام کرده اند؟
بسیاری از دانشگاهیان حداقل یک بار از ایشان دروغ و تهمت شنیده اند. بسیاری از کارکنان از بی حرمتی هایی که ایشان در جلسات به افراد محترم جامعه روا داشته اند خاطره دارند. هرچه فرد نزدیکتر باشد بی حرمتی به افراد بیشتری را شنیده است. بسیاری از مسئولان کشور از بالا تا پایین به نحوی در معرض بی حرمتی های ایشان در جلسات قرار گرفته اند. بعید است در کشور کسی را بتوان پیدا کرد که به اندازه ایشان مثال کامل تکبر و خودبزرگ بینی باشد. آیا شرع مقدس دستور داده است همه را تحقیر کنند؟ ایشان همانند فرعون با خوار کردن اعضای هیات علمی آنها را به اطاعت از خود وامی داشته اند. آنها که عزت نفس خود را به این خفت ها نمی فروختند یا پای تمامی عواقب آن نششسته اند یا اصلا خود را از دانشگاه کنار کشیده و هر روز نیز خشنودتر از تصمیم خود هستند. رفتار زننده ایشان در آنکه بسیاری افراد را ماهها پشت در اتاق نگه دارند و نگذارند حق خود را حداقل مطرح کنند بر اساس چه مبنای شرعی، قانونی و حتی انسانی است؟ اگر به شما بگویند در یک دانشگاه آمریکایی یک مسئول، ماهها یک استاد دانشگاه را ساعتها پشت در اتاق خود نگهداشته است و اجازه طرح خواسته اش را به او نمی دهد آیا آن را مثال بارزی از خوی استکباری آنها نمی دانید و در بوق و کرنا نمی کنید؟ این رفتار ضد انسانی در کجای جهان می تواند توجیه داشته باشد.
چه کسی می خواهد ظلمهای بیشماری که ایشان به دانشجویان و اعضای هیات علمی کردند پاسخ بگوید. آیا می دانید بسیاری شاهد بوده اند که افرادی با گریه از اتاق ایشان بیرون آمده اند و انواع تحقیر ها و ظلمها نصیب آنها شده است؟ آیا می دانید استادان بسیاری شب را تا به صبح در کنار خانواده خود با گریه به سر کرده اند؛ چرا که نمی توانستند باور کنند این همه ظلم در جمهوری اسلامی به آنها شود؟ آیا می دانید بسیاری استادان برجسته و توانا و متدین که الان در مسئولیتهایی در جمهوری اسلامی هستند به همین جهتها عطای عضویت هیات علمی را در دانشگاه علامه طباطبایی به لقایش بخشیده اند و یا در دانشگاههای دیگر منشا آثار برجسته ای هستند و یا اشتغالات دیگری را ترجیح داده اند؟ آیا می دانید گرد مرگ و دلمردگی در دانشگاه پاشیده شده است و کار به آنجا رسیده است که بسیاری از استادان مومن و انقلابی حتی بدنبال بازنشستگی پیش از موعد هستند؟
از روزنامه کیهان تعجب می شود که چگونه آقای شریعتی را استادی فرهیخته می داند. ایشان چه نظر جدیدی یا کار علمی بدیعی در علوم انسانی و حتی در علوم اسلامی کرده اند؟ تمامی اظهارات ایشان همانند سابقه منبری شان ایراد خطابه های بی محتوا است. تنها هنر ایشان -که برای بقای ایشان در این چند ساله مفید واقع شده است- آن است که به دروغ تمامی دانشگاهیان را افرادی سکولار (که بعید می دانم معنای آن را بتوانند توضیح دهند)، غرب زده و خطرناک جلوه دهند تا بتوانند خود را قهرمان مبارزه با غربزدگی و بی دینی جلوه دهند. خود در جلساتی شاهد بوده ام که قریب به اتفاق اعضای هیات علمی را افرادی غیر قابل اعتماد و دین گریز جلوه می دادند و حتی علوم انسانی دانشگاهی را جز غربزدگی نمی دانسته اند و به همین دلیل در این چند ساله سعی کرده اند که یکی یکی رشته های علوم انسانی ضروری برای کشور را حذف کنند. درحالی که اغلب قهرمانان مبارزه با غربزدگی در دانشگاه علامه طباطبایی هستند؛ و همین افراد برخلاف ایشان و نوچه هایشان آثار ارزشمندی را در تدوین علوم انسانی ایرانی اسلامی بوجود آورده اند و گرههای کور تفکر غربی را دقیقا نشان داده اند.
حمیدرضا آیت اللهی
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی
نامه دوم که در انتقاد به انتقاد دو روحانی بزرگ از عزل صدرالدین شریعتی سرگشاده نوشته شد از دکتر صادق زیباکلام بود. و ی در این دو نامه خطاب به آیات مکارم شیرازی و مهدوی کنی کوشیده دغدغه خود و همکارانش را در ترغیب توفیقی به عزل صدرالدین شریعتی توضیح دهد و از این بزرگواران رفع نگرانی کند:
ر بسمه تعالی
حضرات آیات عظام مکارم شیرازی و مهدوی کنی ادام الله ظلهما العالی علی رئوس المسلمین،
موضوع نامه: نگرانی حضرات آیات در مورد عزل و نصب های اقای دکتر جعفر توفیقی سرپرست وزارت علوم،
با سلام و آرزوی طول عمر پربرکت آن مراجع عظام،اخیرا هر دو آن بزرگواران در خصوص عزل و نصب های صورت گرفته توسط سرپرست وزارت علوم اظهار نگرانی فرموده بودند که "مبادا مدیران مفسد جایگزین مسئولین صالح و دلسوز شوند". خطیب ارجمند نماز جمعه تهران، حضرت آیت الله سید احمد خاتمی دامت بقاه هم در نماز جمعه هفته گذشته با عنایت به همین دغدغه اظهار داشتند که " ما هیچ توقعی از دولت جدید نداریم فقط ازشان می خواهیم که به همان اصل اعتدال و میانه روی که از جانب خودشان مطرح شده پایبند بمانند و بر طبق آن عمل کنند". دغدغه آن بزرگوار هم همچون آن آیات اعظام، نگرانی از بابت برخی عزل و نصب های دکتر توفیقی سرپرست وزارت علوم می باشد. و باز هم مشخص تر گفته باشیم، از بابت برکناری جناب حجت الاسلام دکتر صدرالدین شریعتی ریاست محترم دانشگاه علامه طباطبایی و در مرتبه بعدی رئیس دانشگاه صنعتی اصفهان.نگرانی از عزل چنین روسایی سبب گردید تا برخی از نمایندگان تندرو اصولگرای مجلس هم به این فکر بیافتادند که اساسا حق عزل و نصب ها را از وزیر جدید علوم بگیرند. به همین منظور طرحی با قید دو فوریت به صحن علنی مجلس آوردند تا بر اساس آن سرپرست وزارت خانه حق نقض تصمیمات وزیر قبلی را نداشته باشد.اما دو فوریت آن رای نیاورد و بعنوان طرح یک فوریتی در صف انتظار طرحها و لوایح دیگر قرار گرفت.
بنده روی سخنم در این نامه خطاب به آن آیات اعظام است و مشخص تر گفته باشم فقط یک سوال از آن مراجع عظیم الشان دارم. من ضمن آنکه احساس مسئولیت آن بزرگواران را از عزل جناب حجت الاسلام شریعتی درک می کنم، پرسش مشخصم آن است که آیا آن جنابان در قبال عملکرد ایشان هرگز احساس مسئولیتی ننمودند؟ آیا آن حضرات در قبال صدها دانشجویی که جناب شریعتی مانع از ادامه تحصیلشان شده و از دانشگاه اخراج شدند،احساس مسئولیتی ننمودند؟ آیا آن حضرات در قبال خیل عظیم اساتید دانشگاه علامه که در دوران آقای دکتر شریعتی بدلیل آنکه افکار و عقایدشان خیلی با آرا حکومت همخوانی تداشت،اخراج، بازنشسته و ممنوع التدریس شدند، هرگز احساس وظیفه و مسئولیتی احساس ننمودند؟ آیا در قبال هزاران دختری که داوطلب تحصیل در دانشگاه علامه می بودنداما بدلیل سیاست های حجت الاسلام شریعتی از ورودشان به آن دانشگاه جلوگیری شد، هیچوقت احساس مسئولیت و تکلیف نکردید؟ آیا در قبال تعطیل شدن تشکل های دانشجویی مستقل و جلوگیری از فعالیت های صنفی و سیاسی دانشجویان در دوران مدیریت جناب حجت الاسلام شریعتی احساس وظیفه و تکلیف نکردید؟ آیا در قبال پذیرفته شدگان دوره های فوق لیسانس و دکترا که گزینش بدلایل سیاسی از ثبت نام آنها جلوگیری کرد احساس وظیفه و تکلیف نکردید؟ آیا در قبال سقوط غم انگیز جایگاه علمی بهترین دانشگاه علوم انسانی کشور در نتیجه سیاست های تنگ نظرانه جناب حجت الاسلام شریعتی هیچ وقت احساس مسئولیت و وظیفه نکردید؟ آیا در قبال یک دو جین استاد برجسته رشته اقتصاد دانشگاه علامه که تنها جرم شان برای اخراج و بازنشستگی اجباری آن بود که در نامه ای سرگشاده سیاست های اقتصادی رئیس جمهور پیشین آقای دکتر احمدی نژاد را مورد انتقاد قرار داده بودند، هیچ گاه احساس وظیفه و تکلیف نکردید؟
حضرات آیات ارجمند جنابان مکارم شیرازی و مهدوی کنی بزرگوار ، چگونه است که این احساس تکلیفی که در نتیجه قریب به یک ماه تصدی دکتر توفیقی سرپرست وزارت علوم می نمایید،در قبال هشت سال عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی،وزارت علوم و روسایی امثال حجت الاسلام شریعتی در فاصله ۸۴ تا ۹۲ اصلا ننمودید؟آیا هرگز تصور کرده اید که یک جوان بیست و چند ساله که با همه امید و آرزو و در نتیجه تلاش عظیم توانسته در آزمون دکترا موفق شود، اما "گزینش" مانع از ورود وی به دکترا می شود چه احساسی پیدا می کند و چگونه با سرنوشت و زندگی اش بازی می شود؟ جسارتا می خواهم پرسشی را که بسیار در دانشگاه در معرض آن قرار گرفته ام اما هیچگاه پاسخی برای آن پیدا نکرده ام با آن حضرات در میان بگذارم.در هر سال تحصیلی من ده ها بار با این پرسش از سوی داوطلبینی که گزینش ها یا کمیته های انضباطی مانع از تحصیل و ثبت نامشان شده اند مواجه شده ام که می پرسند " کجای قانون اساسی ما می گوید که حق تحصیل فقط محدود به کسانی میشود که طرفدار دولت و حکومت هستند؟" ؛ "آیا اگر کسی به حق یا ناحق طرفدار حکومت نبود، می بایست از حق تحصیل محروم شود؟" ؛ "آیا اگر کسی منتقد یا حتی مخالف حکومت بود، می بایستی از تحصیل محروم شود؟" ؛ "آیا در جوامع دیگر، در هند، ژاپن، برزیل، آرژانتین، ترکیه، مالزی و … هم ورود به دانشگاه و حق برخورداری از تحصیلات عالیه منوط به آن است که متقاضی مخالف یا منتقد دولت نباشد؟"؛ "آیا اساسا در جوامع دیگر، دستگاهی و ممیزی وجود دارد که داوطلبان ورود به دانشگاه را مورد تفتیش عقاید سیاسی و عقیدتی قراردهد؟"
نمی دانم پاسخ صریح آن بزرگان در این فقره ها چه می باشند. اما این را می دانم که ظرف هشت سالی که اصولگرایان هر استادی را که "نامطلوب" تشخیص دادند از دانشگاه اخراج نموده و یا جلوی تدریسش را گرفتند، هر دانشجویی را که از نظر سیاسی نامطلوب تشخیص دادند از تحصیل محرومش ساختند و برای هر کس که از نظر سیاسی هم مرام شان بود حکم استادی در این یا آن دانشگاه زدند،آن حضرات حتی یکبار هم زحمت کوچکترین اعتراضی را به خود ندادند. انگار که اساتید و دانشجویانی که با زندگی شان بازی شد، نه شهروندان جمهوری اسلامی بودند، نه مسلمان بودند و نه از هیچ حق و حقوقی برخوردار می بودند.
سایه رحمت آن بزرگواران بر سر همه ما مستدام باد
ارادتمند
صادق زیباکلام
اواخر شهریور ماه ۱۳۹۲
نام دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس آن در دوران دولت نهم و دهم وقتی شهره آفاق رسانههای داخلی و خارجی شد که به تدبیر رئیس ملبس به لباس روحانیت این دانشگاه، طرح تفکیک جنسیتی به اجرا درآمد. سال ۱۳۹۱ پس از توزیع دفترچه انتخاب رشته کنکور سراسری مشخص شد این دانشگاه پذیرش در رشتههای علوم تربیتی، علوم سیاسی،کتابداری و اطلاع رسانی را تنها به زنان و رشتههای مددکاری اجتماعی، حسابداری، مدیریت صنعتی و مدیریت هتلداری را تنها به مردان اختصاص دادهاست.
چه بر سر این دانشگاه آمد با آقای شریعتی؟
کاش آقای شریعیت حداقل روحانی نبود تا این کارها به پای نظامروحانیت نوشته نشود
صادق زیبا کلام باید بیشتر با علما رایزنی کند
من هنوز در حیرتم از این جسارت و اقتدار دکتر زیبا کلام،شاید جزو معدود کسانی است که همچنان مخالف سیستم هست و همچنان سر جایش،امیدوارم سایه اش بر سر ما مستدم باشد
در پاسخ به روح الله: زیباکلام یه بار همین مسئله اشاره کردو به صورت جدی گفت که مادرم برام دعا می کنه که گرفتار نشم