قدم در طریقت تفسیر
قرآن به عنوان متنِ متینِ ما، سندِ مسلمانیِ ما، مهجور واقع شده است. پیامبر مکرّم(ص) هم از این امر گلایه کرده بود که: یا ربِّ اِنَّ قَومی اِتَّخَذُوا هَذا القُرآنَ مَهجُورا. (فرقان- 30) این گلایه را بسیاری دیگر هم انجام دادند.
حتی در حوزه های علمیه هم تفسیر قرآن امری محوری نبود و تا مدتها گرایش به آن با مشقّاتی همراه بوده است. علامه طباطبایی در اعتراضی به این رَویّه گفته بود که در حوزه های علمیه، طلبه ای میتواند به مرتبه ی اجتهاد نیز برسد ولی حتی نتواند قرآن را به درستی قرائت کند؛ و یا حتی ممکن است دست به قرآن هم نزده باشد.(المیزان، ج5، ص 450)
در این میان برخی از متفکران اسلامی کوشیدند تا تأملات خود را معطوف به قرآن کرده و آن را به محور فعالیتهای تحقیقی خود وارد کنند.
برخی کوشیدند تا نگاهی بشری به این متن داشته و آن را به محک و معیارهای دانشهای امروز بشری مورد ارزیابی قرار دهند، بعضی دگر اما همچنان به رویکردهای سنتی دل بسته اند و طریقت صحیح را در آموزه های سنتی می جویند.
برخی هم بر آنند تا قرآن را به میدان اجتماع آورده و در راه اصلاح جامعه اسلامی از آن مدد گیرند. بعضی دگر، می کوشند تا مخاطب امروز وحی قرار گیرند و حظ و بهره ی خود را از این گوهر قرآنی ببرند و به دیگران هم توصیه کنند.
دینآنلاین در این پرونده به تأملات برخی از این متفکران پرداخته است:
آیتالله جوادی آملی؛ مواجهه با ایدههای نواندیشانه در تفسیر قرآن