سوگندهایی که میشکند؛ نگاهی به ماجرای رأی انداختن به کیسه رقیب در شورای شهر تهران
«کسانی که به الهه راستگو رأی دادند از او میخواستند خیر مصالح اصلاح طلبان را در نظر بگیرد ولی او این کار را نکرد.» این اعتراض یک اصلاحطلب به الهه راستگو بود اما او مدعی است در رأی دادن خود بر اساس شناخت و اقناع وجدانی و طبق سوگندی عمل کرده که هنوز چند روزی از آن نگذشته و خود را متعهد میداند که منافع شهروندان را بر منافع شخصی و باندی ترجیح دهد.
حال باید دید کدام سوگند شکستنیتر است؟ سوگندی که بر اساس آن نامی را در فهرست میگنجانند و مردمی به آن فهرست اعتماد میکنند و به افراد منظور رأی میدهند یا سوگندی که هر نماینده بر اساس آن خود را مسئول دفاع از حقوق مردم میداند؟ در واقع باید پرسید: نمایندگان در پیشگاه کدامین دست از «مردم» متعهدند؟ مردمی که آنان را برمی گزینند یا آن نوع منطقی که مردمند!
مدتهاست که مردم شهرهای بزرگ کمتر به افراد و جریانهای مستقل رأی میدهند؛ آنان هنگام رأی دادن کار خود را با رأی دادن به افرادی که در یک فهرست آمدهاند راحت میکنند. برای همین، خود جناحها در اینکه چه کسانی را سرفهرست بگذارند دقت میکنند؛ چرا که به رغم امکان رأی آوردن همه اعضای یک فهرست رأی آوردن کسانی که در صدر هستند بیشتر ممکن است.
حالا اگر عدهای به دلیل حضور نام الهه راستگو در میان فهرست اصلاحطلبان به وی رأی دهند و بعد هنگام کارزاری انتخاباتی ببینند نمایندهشان در زمین رقیب کنشگر شده، چگونه باید با او رفتار کنند؟ آیا میتوانند او را از زمین خود بیرون برانند؟
حزب اسلامی کار با صدور بیانیهای دلایل اخراج الهه راستگو از این حزب را چنین بیان کرد:
«حزب اسلامی کار که در سال ۱۳۷۷ توسط جمعی از علاقه مندان به شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی که کار حزبی را عبادت میدانست، تاسیس گردید و همه اعضاء خود را نیزموظف به رعایت کامل ارزشهای اخلاقی و اسلامی نموده و به استناد دستورات الهی و همچین مرامنامه و اساسنامه حزب، راستی و صداقت در گفتار و رفتار را به عنوان اصلی ترین مبنای کار تشکیلاتی قرارداده است و دو رویی وترجیح منافع شخصی بر مصالح عمومی را به عنوان ضد ارزش و آفت کار تشکیلاتی دانسته و مصداق آیه شریفه «لم تقولون ما لا تفعلون» میداند که میتواند زایل کننده اعتماد انسانها نسبت به یکدیگر باشد.
با توجه به اینکه ظرف روزهای گذشته اتهاماتی به سرکار خانم الهه راستگو عضو حزب اسلامی کار مبنی بر تخطی از مرامنامه و اساسنامه و آیین نامههای حزب و زیر پا گذاشتن ارزشهای ذکرشده در فوق وارد گردید، شورای مرکزی حزب اسلامی کار در جلسه مورخ ۱۸ /۶/ ۱۳۹۲ خود بررسی و اتخاذ تصمیم دراین خصوص را طبق اساسنامه حزب به شورای داوری ارجاع کرد. شورای داوری حزب نیز در تاریخ ۲۰ /۶/ ۹۲ در محل دفتر مرکزی حزب و با حضور اعضاء خود تشکیل جلسه داد و با بررسی مدارک و مستندات موجود و نیز اظهارات پنج تن از شهود، رای خود را مبنی بر اخراج نامبرده از حزب اسلامی کار صادر کرد. طبق آیین نامه، رای صادره ظرف مدت یک هفته قابل اعتراض میباشد. ضمن اینکه خانم الهه راستگو به رغم دعوت رسمی و کتبی، از حضور در جلسه شورای داوری امتناع کرد.
لازم به توضیح است که در شورای داوری رای نامبرده درجریان انتخاب شهردار تهران هرچند که برخلاف عرف و رویه کار تشکیلاتی و حزبی بود، ولی جزو موارد اتهامی قرار نگرفت، بلکه تخطی وی از ارزشهای اسلامی و اخلاقی منجر به صدور چنین رایی درباره ایشان گردید. در هر حزبی اعم از اصلاح طلب یا اصولگرا نیز رعایت روشهای اخلاقی و تشکیلاتی جزو الزامات اولیه است. بخصوص آنکه در بین اصلاح طلبان فرد دیگری نیز بوده که به کاندیدای رقیب رای داده است اما در خصوص عدم رعایت موازین تشکیلاتی و اخلاقی هم اکنون مورد اتهام قرار ندارد. در پایان حزب اسلامی کار با توجه به اینکه خانم الهه راستگو به همراه دو نفر دیگراز طریق این حزب در لیست اصلاح طلبان قرارگرفتند و توانستند از طریق آرای مردم تهران به شورای شهر ورود پیدا کنند، به دلیل رفتار غیر مسئولانه خانم الهه راستگو صادقانه از مردم پوزش میطلبد و تلاش میکند تا با به کارگیری سازوکارهای لازم، درآینده از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری نماید.»
با وجود اینکه بسیاری از مخالفان و موافقان معترض به اخراج الهه راستگو تصور میکردند این تصمیم به دلیل رأی دادن خانم راستگو به آقای قالیباف صورت پذیرفته اما این حزب دلیل خود را نه این رأی دادن ناهماهنگ با ائتلاف اصلاحات که به دلیل مسائل و اصول اخلاقی ذکر کرده است.
رعایت اصول اخلاقی اما موضوع شکوائیه الهه راستگو از همحزبیهای سابقش نیز بود. وی با ارسال نامهای به رسانهها از بداخلاقیهای چند روز گذشته به خود شکایت کرد و نوشت:
«به نام خدا
این دیکتاتوری و تک صدایی قبلا نیز داد بخش بزرگی از جناح موسوم به چپ و اصلاح طلبان فعلی را در آورده بود. یک حزب دولتی برآمده از دولت هفتم و هشتم از طرف تمام جریان تصمیم می گرفت و اگر کسی با آن تصمیم مخالفت داشت با بهره گیری از گزاره های مختلف و در قالب های زیبایی که داشت نه تنها مخالفین بلکه منتقدین را یا از صحنه بیرون می کرد و یا مجبور به سکوت می کرد. این درحالی بود که ادعای گسترش جامعه مدنی و مشارکت مردم توسط آنان گوش فلک را کر می کرد. اینجانب بر اساس شناخت و اقناع وجدانی و طبق سوگندی که هنوز چند روزی از آن نگذشته به مردم شریف تهران متعهد می شوم که بر اساس اقناع آنچه که پس از تحقیق و دریافتهای خودم به آن رسیده ام از منافع شهروندان دفاع کنم و آن را به منافع شخصی و باندی ترجیح دهم . حتی اگر دیکتاتورهای مدرن و قیم ماب راخوش نیاید و انبوه اهانتها، تحقیرها و توهینها را در شبکه رسانهای داخلی و خارجی خود به اینجانب نثار نمایند چراکه از سال 76 با این شیوه استبداد مدرن آشنا شده و بارها از سوی آن نواخته شده ام . از این قیم مابان به ظاهر دموکرات سوالی دارم و آن این است که شعار شما توجه به آرا و نظرات مردم نیست؟
آیا مردم شریف تهران در نظرسنجیهایی که خودتان انجام دادهاید آقای قالیباف را بر دیگران ترحیج نداده بودند؟ این برخورد دوگانه شما بسیار شبیه به دموکرات مابان غربی آمریکایی است که نشان می دهد دموکراسی فقط در زمانی مقبول شماست که همسو با نظرات و علایق جناحی و حزبی شما باشد.
یکی از دلایلی که اینجانب را قانع کرده که به آقای محسن هاشمی رای ندهم همانا حمایت شما از ایشان بود چراکه در گذشته نه چندان دور وی و پدرش را افراد دیکتاتور معرفی و انواع و اقسام اتهامات مالی و … را نثار آنان می نمودید کافی است برای اینکه کاملا به یادتان بیاید در رسانه های از سال 76 تا 84 نام ایشان راجستجو کنید؛ حال چه اتفاقی افتاده که به حمایت از ایشان برخواستید؟ اگر اتهامات دیروز شما کذب بوده باید صراحتا توبه کنید و از آقای هاشمی و فرزندانش عذرخواهی کنید.
اینجانب صراحتا اعلام میکنم که با بخشی از جریان اصلاح طلب که اتفاقا بخش تندروی آن محسوب می شوند و جالب آنکه بر اساس جبر زمانه اکنون شعار اعتدال میدهند! و از دولت سهم خواهی میکنند زاویه داشته و دارم و تا آنجا که مطلع هستم بخش زیادی از نخبگان این جریان با اینجانب نیز همسو هستند، اما غالبا به دلیل جلوگیری ازهتک حرمت خویش جرئت بیان انتقادات خود را از این قیم مابان ندارند. به نظر اینجانب چنانچه نقد درون گفتمانی در جریان اصلاح طلب انجام نشود مجددا با برخود قاطبه مردم رو به رو خواهیم شد. مردم از شعارهای رنگارنگ و مردم فریب خستهاند و به دنبال خادمین واقعی خود میباشند و با دقت گفتار و کردار ما را رصد نموده و در انتخابات با رای هوشمندانه خویش پاسخ ما را داده و خواهند داد و به نظر من چنانچه مجددا دیکتاتوری مدرن بر جریان اصلاحات حاکم شوند این مقدار اقبال نسبی مردمی را قطعا و یقینا از دست خواهیم داد و من به عقلای جریان هشدار جدی میدهم که زودتر چارهای برای این مشکل اساسی بیندیشند.
اینجانب میتوانستم رأی خویش را در شورای شهر پنهان کنم اما بر اساس اقناع وجدانی که آقای دکتر قالیباف را بر آقای مهندس هاشمی به دلائل متعدد از جمله توانایی اجرایی ترجیح دادم و به صورت شفاف رأی خویش را ارائه نمودم البته این هم قابل ذکر است که دیکتاتوری مدرن نگذاشت که فرد دیگری در جریان اصلاحات کاندیدا شود و گرنه افرادی در جریان اصلاح طلب خود را در معرض قرار داه بودند که اگر دیکتاتوری مدرن اجازه می داد قطعا اینجانب و برخی دیگر از اصلاح طلبان شورا به آنان رای می دادیم.
به دنبال تخریب سازمان یافته جریان دیکتاتوری مدرن اینجانب به عنوان یک بانوی اصلاح طلب صراحتا فاصله و اختلاف دیدگاه عمیق و اساسی خود را با این غوغاسالاران مدرن و به ظاهر دموکرات ابزار می دارم و خود را برای حملات و هجمههای ناجوانمردانه آنان که به انواع مختلف شروع شده و ادامه دارد آماده کردهام. بدیهی است که این هجمه ها اینجانب را از پشت کردن به سوگندی که در ابتدای عضویت در شورای شهر تهران خورده ام باز نخواهد داشت و شرافت و عمل به سوگند خود را به تسلیم شدن در برابر دیکتاتوری مدرن ترجیح خواهم داد.»
الهه راستگو، در این نامه، رفیقان سابق خود را که به وی به دلیل رأی دادن به گزینه رقیبان، تشر میزنند، با این اوصاف یاد میکد: دیکتاتوری و تک صدایی، دیکتاتورهای مدرن و قیم ماب، استبداد مدرن، قیم مابان به ظاهر دموکرات، غوغاسالاران مدرن و…
او در دفاع از خود میگوید: «اینجانب بر اساس شناخت و اقناع وجدانی و طبق سوگندی که هنوز چند روزی از آن نگذشته به مردم شریف تهران متعهد می شوم که بر اساس اقناع آنچه که پس از تحقیق و دریافتهای خودم به آن رسیده ام از منافع شهروندان دفاع کنم و آن را به منافع شخصی و باندی ترجیح دهم…
بدیهی است که این هجمه ها اینجانب را از پشت کردن به سوگندی که در ابتدای عضویت در شورای شهر تهران خورده ام باز نخواهد داشت و شرافت و عمل به سوگند خود را به تسلیم شدن در برابر دیکتاتوری مدرن ترجیح خواهم داد.»
البته محسن هاشمی که راستگو و برخی دیگر از اعضای اصلاحطلب انگاری در رأی دادن به وی خلاف همپیمانان خود عمل کرده بودند در گفتگویی با آسمان گفته است: من از خانم راستگو طلبکار نیستم. حقشان است که به هر کسی دلشان میخواهد رای بدهند ولی ایشان به خود من قول دادند و حتی گفتند که مواظب بقیه باشید و نمیخواهد مراقب من باشید.
وی درباره اولین ارزیابیاش از سبد آرا پس از انتخابش به عنوان کاندیدای نهایی اصلاح طلبان گفت: با این نظر به مرحله نهایی ورود پیدا کردم که چهارده رأی را داریم. همه افرادی که تا اینجا در جلسات اعضای اصلاحطلب شرکت میکردند، از جمله همین برادر و خواهر(اشاره به دنیا مالی و راستگو)، در جلسهای همقسم شده بودند که از رأی اکثریت پیروی کنند.
از منتقدان به خانم راستگو صادق زیباکلام بود که در گفتگو با خبرنگار مهر درباره رویه اصلاح طلبان در برخورد با الهه راستگو در رأی دادن به قالیباف گفت: معتقدم کار الهه راستگو غیراخلاقی، غیراصولی و غیر دموکراتیک بود و در این بین گناه اصولگرایانی که از وی دفاع می کنند را از الهه راستگو بیشتر می دانم، کار آنها در حقیقت غیر اصولی تر و غیر اخلاقی تر از اقدام الهه راستگو است.
وی با اشاره به اینکه مسئله این نیست که خانم راستگو باید حزبی عمل می کرد یا به ندای وجدان خود گوش کرده و انتخاب شخصی می کرد، افزود: سئوال این است که الهه راستگو با اصلاح طلبان بیعت کرده و به همین خاطر دهها هزار نفر که وی را نمی شناختند به اعتبار وجود وی در لیست اصلاح طلبان به او رأی دادند.
زیباکلام ادامه داد: خانم راستگو اگر می خواست فردی رفتار کند دو ماه پیش به اصلاح طلبان می گفت من نمی خواهم در لیست شما باشم و فقط به عنوان الهه راستگو وارد انتخابات می شوم، اگر در این صورت انتخاب می شد حق داشت به هر کسی که دوست دارد رای دهد ولی خانم راستگو با اصلاح طلبان بیعت کرده و اسم خود را در لیست آنها قرار داده بود.این استاد دانشگاه تصریح کرد: کسانی که شبانه روز از خانم راستگو دفاع می کنند پاسخ دهند که اگر وی در لیست اصلاح طلبان نبود در 24 خرداد 92 چقدر رای می آورد.
وی درباره اینکه راستگو ارجحیت بخشیدن بر منافع ملی نسبت به منافع حزبی را دلیل کار خود می داند، عنوان کرد: به نظر من این مسئله عذر بدتر از گناه است، خانم راستگو به جای اینکه از دهها هزار نفری که به وی رای دادند تا وارد شورا شود عذرخواهی کند می گوید من به ندای وجدانم پاسخ دادم، چون قالیباف را نسبت به هاشمی اصلح می دانستم حزبی رای ندادم. زیباکلام ادامه داد: این حرف خانم راستگو توهین به دیگر اعضای اصلاح طلب شورای شهر است که به محسن هاشمی رای دادند چون او می گوید من بر اساس وجدانم رای دادم پس به نظر خانم راستگو بقیه اعضای شورا بی وجدان هستند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه الهه راستگو به عنوان نامزد اصلاح طلبان وارد شورا شده و وامدار کسانی است که به او رأی دادند، گفت: کسانی که به وی رأی دادند از او می خواستند خیر و صلاح اصلاح طلبان را در نظر می گرفت که در نظر نگرفته است.وی در پاسخ به این که به اعتقاد شما بین منافع مردم و کار حزبی کدام یک را باید انتخاب کرد، گفت: اینها با هم تضاد ندارد. حزب، دشمن مردم نیست.
زیباکلام ادامه داد: دروغ الهه راستگو این است که می گوید اصلاح طلبان تصمیم گرفتند که به نفع مردم نبود، یعنی فقط اصولگرایان و خانم راستگو به فکر مردم هستند.
این استاد جامعه شناس تصریح کرد: خانم راستگو هر فلسفه و منطقی که دارد باید بداند فقط یک راه نجات دارد آن هم اینکه بگوید من خوب عمل نکرده ام و الا تمام توجیهات دیگر وی کار را خراب می کند.
زیباکلام با تاکید بر اینکه اصلاح طلبان کاملا رویه درستی را نسبت به راستگو پیش گرفته اند، گفت: این کار آنها نسبت به خروج راستگو از حزب کار و پس از آن مجمع زنان اصلاح طلب درست است برای اینکه انسان ها باید احساس مسئولیت کنند ولی خانم راستگو احساس مسئولیت نکرده است.وی خاطر نشان کرد: اصلاح طلبان باید وی را از جمع خود کنار بگذارند، بهای این کار را پرداخته اند و بعد از این هم خواهند پرداخت.
اینک بد نیست که بار دیگر پرسید: آن نمایندگانی که در پیشگاه «مردم» متعهد می شوند به کدام مردم متعهدند؟ مردمی که آنان را برمی گزینند یا آن نوع منطقی که مردمند! آیا اگر خانم راستگو به آقای هاشمی رأی می داد این نوع منطقی مردم، می توانست از وی به دلیل رفتار باندی شکایت کند؟ کنش الهه راستگو را با کدام عیار می توان سنجید؟ این عیار در میان کدام مردم بازار دارد؟
«کسانی که به الهه راستگو رأی دادند از او میخواستند خیر مصالح اصلاح طلبان را در نظر بگیرد ولی او این کار را نکرد.» این اعتراض یک اصلاحطلب به الهه راستگو بود اما او مدعی است در رأی دادن خود بر اساس شناخت و اقناع وجدانی و طبق سوگندی عمل کرده که هنوز چند روزی از آن نگذشته و خود را متعهد میداند که منافع شهروندان را بر منافع شخصی و باندی ترجیح دهد.
حال باید دید کدام سوگند شکستنیتر است؟ سوگندی که بر اساس آن نامی را در فهرست میگنجانند و مردمی به آن فهرست اعتماد میکنند و به افراد منظور رأی میدهند یا سوگندی که هر نماینده بر اساس آن خود را مسئول دفاع از حقوق مردم میداند؟ در واقع باید پرسید: نمایندگان در پیشگاه کدامین دست از «مردم» متعهدند؟ مردمی که آنان را برمی گزینند یا آن نوع منطقی که مردمند!
سوال مهمی آخر پرسیده اید؟
واقعا اگر خانم راستگو منافع مردم را بر منفع هم حزبی هایش ترجیح داده باید از او به طور خاص در نماز جمعه ها تقدیر کنند
یه جایی خوندم که حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای شجونی (دامت برکاته) فرمودند: “خانم الهه راستگو مردانه عمل کرد”، خواستم بگم که بله واقعا مردانه عمل کرد، ولی شبیه مردانی مثل شجونی!
مرسی الهه جون! مرسی!
بیست و سی چه کار می کنه در چرت و پرت گویی!
واقعا چرا ایشون نتونستند به کسی که می خوان رای بدند؟