نقش جریانهای اسلامگرای ترکیه در پیشبرد برنامههای توسعه
محمد محمودیکیا
با تأمل در الگوی پیشرفت ترکیه میتوان از دو جریان عمده اسلامی سخن به میان آورد؛ نخست حزب عدالت و توسعه با رهبری اردوغان و دوم، جریان موسوم به طرفداران فتحالله گولن، متفکر اسلامی ترک مقیم آمریکا که هر دو جریان نقش مؤثری در شکلگیری و قدرتیابی جریان اسلامگرا و نیز پیشبرد برنامههای توسعه در این کشور داشتهاند.
حوادث متعاقب جنگ جهانی اول، همچون فروپاشی امپراطوری عثمانی، منجر به بروز تغییرات گستردهای در ساخت اجتماعی و سیاست در منطقه آناتولی شد. با روی کار آمدن مصطفی کمال آتاتورک، تحت تأثیر اندیشههای نوگرایانه غربی، وی دست به انجام اصلاحات گسترده با هدف دستیابی به سطحی از فرهنگ، اقتصاد و صنعت همپای کشورهای اروپایی برآمد. ایده اصلی کمالیسم بر نادیده انگاشتن و به انزوا کشاندن اسلام در عرصه قدرت سیاسی بود و عمده تلاشهای وی بر اسلامزدایی از عرصه عمومی این کشور تمرکز یافته بود.
ایجاد محاکم قدرتمند برای حذف نیروهای اسلامگرا و جریانات ضد لائیسیته یکی از مهمترین اقدامات وی برای هموارسازی این مسیر بود. حذف تمامی اشکال فرهنگ اسلامی و تأکید بر نوعی ملیگرایی ترک در صدر تمامی برنامههای آتاتورک در ترکیه قرار داشت که از مهمترین این اقدامات میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: تغییر تاریخ رسمی کشور از هجری به تقویم میلادی؛ صدور فرمان گفتن اذان و خواندن نماز به زبان ترکی استانبولی؛ تغییر حروف الفبای رسمی کشور به الفبای لاتین و ممنوعیت تدریس زبان عربی و فارسی؛ ایجاد مدارس مختلط و …
اقدامات دینستیزانه آتاتورک منجر به وقوع قیامهای مردمی متعددی در ترکیه شد که در نهایت به سرکوبی شدید این قیامها منجر شد. با مرگ آتاتورک، به تدریج بسیاری از محدودیتهای ضددینی از میان رفت و زمینه برای خیزش مجدد اسلامگرایی در این کشور فراهم شد. تصویب سیستم چند حزبی در سال ۱۹۵۰ منجر به روی کار آمدن احزاب دموکرات شد که مواضع انعطاف پذیرتری نسبت به اسلام در جامعه داشتند. به دنبال تحولات دهه ۱۹۸۰ عناصر اسلامی به طور جدی وارد عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور شدند، بهطوریکه عرصه روشنفکری ترکیه در این دهه عمدتاً شاهد تفکرهای اسلامی نوگرا بود. عمده تأثیرات این دوره مرهون تلاشهای افراد ذیل بود: علی بولاچ، فتحالله گولن، سید قطب، علی شریعتی، اسد جوشان.
روند قدرتیابی احزاب اسلامگرا در ترکیه با پیروزی حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان – گل در سال ۲۰۰۲ به نقطه اوج خود رسید. تداوم موقعیت برتر این حزب در انتخاباتهای ادوار مختلف تا کنون موجب شد تا جریان اسلامگرای حاکم به سرعت در جهت استقرار و پیریزی نظمی نوین در حوزه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به سطح قابل توجهی از توسعه دست یابد به طوری که این کشور توانست از یک اقتصاد ملی تقریباً فروپاشیده، طی این مدت به یکی از ۲۰ قدرت اقتصادی جهان تبدیل شود و به عضویت در باشگاه جی ۲۰ نائل آید.
با تأمل در الگوی پیشرفت ترکی میتوان از دو جریان عمده اسلامی سخن به میان آورد؛ نخست حزب عدالت و توسعه که با رهبری اردوغان توانسته است خود را به جایگاه مهمترین حزب سیاسی در این کشور ارتقاء بخشد و با تغییر در ساختار قدرت و تغییر نظام سیاسی حاکم بر ترکیه از پارلمانی به ریاستی، قدرت قابل توجهی در ساختار قدرت در این کشور را به دست آورد و دوم، جریان موسوم به طرفداران فتحالله گولن، اندیشمند و متفکر اسلامی ترک مقیم آمریکا. بیتردید، هر دو جریان یاد شده نقش مؤثری در شکلگیری و قدرتیابی جریان اسلامگرا و نیز پیشبرد برنامههای توسعه در این کشور داشتهاند؛ هرچند روشها و برنامههای دستیابی به این مهم نزد این دو جریان عمده اسلامی تفاوتهای بارزی با یکدیگر دارد. چه این که حزب حاکم پس از کودتای نافرجام سال ۲۰۱۶ انگشت اتهام را به سوی فتحالله گولن و حامیان وی برد و دستگیریهای گستردهای نیز در تمامی دستگاهها و نهادهای حاکمیتی به منظور پاکسازی این کشور از اندیشه و نیز طرفداران گولن در ترکیه انجام شد.
الف: رویکرد توسعه نئولیبرالی اسلامی شده اردوغان
هرچند دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه روند تدریجی و تکاملی خود را به سوی توسعه را ملهم از اسلام میداند با این حال، سیاستهای اتخاذ شده توسط دولت برای برونرفت از وضعیت بحرانی این کشور طی دهه پایانی قرن بیستم، بیشتر به الگوهای نئولیبرالی توسعه شباهت دارد. در واقع، دولت ترکیه تلاش دارد از یک سو با تقویت روابط راهبردی خود در حوزههای دفاعی، اقتصادی و سیاسی با غرب، و نیز تقویت نهادهای اسلامی همچون سازمان دیانت، به تحکیم پایه قدرت خود در ترکیه کمک کند. اتخاذ سیاستهای نئولیبرالی در حوزه اقتصاد و تجارت موجب شده تا ترکیه بتواند به شاخصهای توسعه اقتصادی بالایی دست یابد. در واقع عوامل اصلی در دستیابی ترکیه به سطح قابل توجهی از توسعه را میتوان در عواملی چون ثبات سیاسی، انجام اصلاحات اقتصادی و نیز تلاش برای ادغام ترکیه در اقتصاد بینالمللی از طریق جذب سرمایهگذاری خارجی، اصلاحات ساختاری، کاهش تنش در روابط خارجی و گسترش مناسبات تجاری با همسایگان دانست. این عوامل موجب شد تا ترکیه به طور کامل به اقتصاد آزاد روی آورد و رشد اقتصادی بالا، نرخ اشتغال بالا و نیز افزایش تراز صارداتی خود به دیگر کشورها را در پیش روی خود داشته باشد.
ب: رویکرد عملگرایی اسلامی شده فتحالله گولن با تأکید بر آموزش از طریق مؤسسات سکولار
فتحالله گولن بر این باور است که باید میان ارزشهای اسلامی و تفکیک اسلام از سیاست، پیوند و تلفیق ایجاد کرد. گولن بنیانگذار یک جریان یا جنبش آموزشی است که توانست ظرف دهههای اخیر شبکههای مدارس را در ترکیه و سایر نقاط جهان ایجاد کند. در این نظام آموزشی اگرچه از اصول اسلامی الهام گرفته شده است اما اصولاً آموزش، آموزش غیردینی است و تمرکز اصلی بر روی شیوههای مدرن آموزش است. عمده شهرت گولن در ترکیه فعالیت وی در حوزه مناسبات بینالادیانی، سازگار کردن اسلام با مدرنتیه، ترویج شیوه زندگی مسالمتآمیز و نفی هرگونه خشونت و از همه بالاتر، توجه وی به اهمیت آموزش در اسلام است. رویکرد آموزشی وی از طریق شبکههای تلویزیونی، روزنامه و دیگر وسایل ارتباطی نظیر کتاب و مجلات رشد و گسترش فراوانی یافته است.
به نظر گولن علم مدرن ابزاری برای درک هر چه عقلانی از جهان و تفسیر دین است. به اعتقاد گولن تنها راه حفظ دین در عصر مدرن، درک عقلانی از آن با کمک علم مدرن است. به عقیده گولن، علم پایههای رفاه اقتصادی، یکپارچگی اجتماعی و استقلال ملی را شکل میدهد و این مسائل همان اهداف اصلی و اساسی هستند که هم نظام مدرن و هم اسلام مدرن را حفظ خواهند کرد.
یکی از عواملی که به ترفیع جایگاه گولن در ترکیه منجر شده، نظریه او در باب تلفیق ناسیونالیسم ترکی و اسلام است. وی بر خلاف دیدگاه پیشین خود در دهه ۱۹۸۰، اکنون معتقد است که دیگر نمیتوان با گوشهگیری و کناره جستن از جهان خارج، هویت اسلامی را حفظ کرد. از نظر وی، الهیات و علم کلام نیست که جهان جدید را میسازد، بلکه این مؤسسات آموزشی سکولار هستند که میتوانند کشورها را در چرخه مشارکت جهانی و دستیابی به توسعه یاری کند.
درواقع رویکرد گولن در باب مناسبات اسلام و سنت، نوعی عملگرایی اسلامی شده است که هرچند دل در آموزههای اسلامی و سنت دارد ولی دستیابی به پیشرفت و توسعه را جز در تبعیت از تجربه آزموده شده غرب از طریق علمگرایی محض نمیداند. از این رو، دیدگاه گولن در باب توسعه را میتوان در موضوعاتی چون دایر کردن مؤسسات آموزشی سکولار و تربیت علمی افراد جامعه تلقی کرد. وی معتقد است اخلاق و آموزش برای اسلام امروز، اساسیتر و حیاتیتر از مسائل سیاسی است. این نظام اخلاقی گولن، پاسخی است برای چالشهای نظری تنگناهای اسلامگرایی با ارزشهای نظام سکولار.
به قلم: محمد محمودیکیا، عضو هیئت علمی گروه مطالعات جهان اسلام پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی