مهاجرت مسیحی؛ اقدامات مصیبت بار برای خلاص کردن خاورمیانه از مسیحیت
رضا اصلان*
اکنون که در حال نوشتن هستم، شهر معلولا در سوریه پس از اشغال توسط اعضای القاعده وابسته به جبهه النصره به شهر ارواح تبدیل شده است. گزارش های ضد و نقیض حاکی از این است که جنگجویان النصره به کلیساها و مجسمههای این شهر که یکی از قدیمیترین شهرهای مسیحی در جهان است هتک حرمت کرده اند. شهری که مردمانش هنوز به زبان ارمنی سخن میگویند؛ زبانی که احتمالاً مسیح با آن سخن میگفت.
متأسفانه تجربه معلولا در خاورمیانه شایع بوده و در هفته های اخیر حمله های وحشیانه علیه مسیحیان افزایش یافته است. در مصر، کودتای علیه پرزیدنت مرسی، موج خشونت اسلامگرایان علیه مسیحیان را در پی داشت؛ 42 کلیسا مورد حمله قرار گرفت، 37 کلیسا به آتش کشیده شده یا غارت شدند و تعداد زیادی از مسیحیان مورد حمله قرار گرفته یا کشته شدند.
ممکن است فریفته شویم و وقوع این حوادث را به فضای آشوب بعد از شورش در مصر و سوریه ربط بدهیم، اما این بهترین دیدگاه درباره این مشکل نیست. اگر کمی به عقب برگردیم، می بینیم که حملات اخیر بخشی از تهاجمات بزرگتری است که علیه مسیحیان خاورمیانه از دهه های قبل و همراه با تحولات منطقه ای و سیاسی در جوامع اسلامی شکل گرفته است. بهار عربی ممکن است دلیل برخی از این خشونتها باشد، اما ریشه های آن بسیار عمیقتر است. آنچه که ما شاهدش هستیم کمتر از پاکسازی دینی منطقه ای نیست که به زودی فاجعه تاریخی برای مسیحیان و نیز مسلمانان را اثبات میکند.
در آغاز جنگ جهانی اول، مسیحیان در حدود 20 درصد از جمعیت خاورمیانه را تشکیل می دادند. امروز این رقم به سختی به 4 درصد می رسد. اگرچه تدقیق در این باره دشوار است، حدود 13 میلیون مسیحی منطقه را ترک کرده اند و این روند کاهشی با بی ثباتی در مصر و سوریه که به صورت تاریخی دارای بیشترین جمعیت مسیحیان خاورمیانه بوده اند، ادامه یافته است. با این روند کاهشی، دیگر جمعیت قابل ملاحظه ای از مسیحیان در یک یا دو نسل دیگر وجود نخواهد داشت.
این مطمئناً ضایعه بزرگی است. مسیحیت در خاورمیانه متولد شد و حضور و نفوذ عمیقی صدها سال پیش از ظهور اسلام داشته است. در قرون چهارم و پنجم، وقتی هزاران مسیحی بدعتگزار مجبور به فرار از امپراتوری روم شدند، سرزمین های خاورمیانه و شمال آفریقا پناهگاهی برای آنان شد. در سالهای بعد، منطقه به مرکز الهیات مسیحی بدل گشت. در شبه جزیره عربستان، جمعیت بزرگی از مسیحیان نقش مهمی در پیشرفت های آغازین کلامی و سیاسی اسلام ایفا کردند. در دوران تفتیش عقاید(قرون دوازدهم تا چهاردهم)، فرقه های مسیحی به حاکمیت اسلامی پناه آوردند و بدون توجه به تفاوت عقاید، به عنوان "اهل کتاب" مورد حمایت قرار گرفتند.
وضعیت مسیحیان خاورمیانه در دوران استعماری اساساً تغییر کرد. چون تجربه استعمار که یک مأموریت مسیحی سازی ناموجه نیز بود، علناً مسیحیان بومی را بر مسلمانان برتری می بخشید و اسلام را برای متمدن بودن، فرهنگی عقب مانده می پنداشت، به تنش های سیاسی میان دو جماعت در سراسر خاورمیانه دامن زد. مسلمانان همسایگان مسیحی خود را در آزارها و فشارهای استعماری شریک می دیدند و از این رو مسیحیان هدف واکنشهای ضد استعماری قرار گرفتند.
با پایان گرفتن حاکمیت استعماری در قرن بیستم، دولت های تازه استقلال یافته خاورمیانه با تصویب قوانین محدودکننده برای تبلیغ یا ساخت عبادتگاهها، فعالانه شهروندان مسیحی خود را واداشتند تا از منطقه مهاجرت کنند. اوضاع بسیاری از مسیحیانی که در منطقه باقی مانده بودند با ظهور اسلام سیاسی در دهههای 1950 و 1960 بدتر شد. گروههایی مانند اخوان المسلمین مسلمانان را تشویق می کردند تا این گونه فکر کنند که ناسیونالیسم و شهروندی را فقط در هویت اسلامی بجویند، طرفه آنکه در همان زمان دولتهای اقتدارگرای سکولار در خاورمیانه، با ادعای حمایت از اقلیتهای مسیحی در مقابل متعصبان اسلامگرا چهره موجهی از خود برای غرب ترسیم کردند.
برکشیدن جهادگرایی فراملی در دو دهه اخیر اقدامات علیه مسیحیان را شدت بخشید. گروههای جهادی نظیر القاعده به طور قابل توجهی در شکل دهی تعارضات به مثابه جنگی تمام عیار میان مسیحیت و اسلام موفق عمل کردند. بسیاری از مسلمانان منطقه، حتی آنهایی که از القاعده حمایت نمی کنند، اکنون عقیده دارند که مسیحیان خاورمیانه از جنگ صلیبی غرب(برای نمونه در عراق) یا ظالمان و دیکتاتورهای خدانشناس( در سوریه ومصر) جداً حمایت می کنند.
برای مثال، تهاجم امریکا به عراق به طور گسترده به مثابه بخشی از جنگ صلیبی مسیحیان علیه اسلام تصویر شد؛ مسلمانان تندرو مرتباً (و با موفقیت) از همدستی مسیحیان کشور با نظامیان آمریکایی سخن میگویند. نتیجه این است که حداقل 60 کلیسای مسیحی مورد هجوم قرار گرفته است و بیش از هزار مسیحی پس از سرنگونی صدام حسین کشته شدند. طبق آمارهای تخمینی، نزدیک دوسوم از جمعیت یک و نیم میلیون نفری مسیحیان عراق در ده سال اخیر مجبور به ترک کشور شدند که بسیاری از آنها به سوریه رفتند که خود اکنون آماج حمله هاست.
جمعیت مسیحیان سوریه از 30 درصد در دهه 1920 به کمتر از 10 درصد رسیده است. اگرچه این مهاجرت بزرگ بیشتر به خاطر جنگ داخلی بوده است، اما دلیل اصلی آن به تغییرات روانشناختی در طول دهه ها برمی گردد که مسیحیان را به عنوان دشمن شناسانده است. هنوز چون بسیاری از مسیحیان از رژیم اسد حمایت صریح میکنند- چون آینده شان بسته به حکومت است یا چون از آزار و شکنجه های احتمالی پس از سقوط دولت می ترسند- این برای مخالفان سوری آسان است که مسیحیان کشور را به عنوان همراهان بالفعل رژیم در وحشیگری های آن سهیم دادند و آنان را مسئول مرگ هزاران تن از شهروندان خود قلمداد کنند. از آغاز جنگ داخلی تا کنون بیش از 40 کلیسا آسیب دیده یا تخریب شدند و بیش از هزار مسیحی کشته شدند و هزا ران تن از آنان بیخانمان شدند.
حوادث مشابهی در مصر نیز به وقوع پیوست؛ کشوری که قدیمی ترین و بزرگترین جمعیت مسیحی را در خاورمیانه داراست.( قبطیان حدود 10 درصد از جمعیت را تشکیل میدهند، حدود 8 میلیون نفر). بسیاری از مسیحیان مصری ازجمله پاپ قبطی تاوادروس دوم، حمایت خود را از کودتای نظامی که به عزل رئیس جمهور منتخب اخوان المسلمین انجامید کتمان نمی کنند. این حمایت، اقدامات خشنی را با پشتیبانی اخوان المسلمین علیه اقلیت مسیحیان کشور موجب شد. اگرچه اسلامگرایان در صف مقدم این خشونت ها بوده اند، فقط آنها مسئول نیستند. پلیس و نظامیان نیز از حملات به مسیحیان جلوگیری نکردند؛ دیده بان حقوق بشر اشاره کرده که فقدان پاسخ دولت تشویق و تشجیعی برای این نوع اقدامات است.
درواقع نباید فراموش شود که رژیم های سکولار مصر نیز ید طولایی در آماج حمله قراردادن قبطیان مصری بیپناه دارند. برخی از بیشترین سالهای فشار بر مسیحیان در طی دهه 1990 میلادی و در زمان حاکمیت حسنی مبارک بوده است. تا قبل از موج اخیر خشونتها، بدترین کشتار قبطیان بعد از انقلاب مصر به دست نظامیانی صورت گرفت که اکنون قبطیان از آنها حمایت می کنند. کشتار ماسپرو در اکتبر 2011، که در آن ارتش مصر عمداً به احساسات ضد قبطی دامن زد و در نتیجه 26 قبطی کشته شدند.
تراژدی برای مسیحیان در منطقه روشن است. آنها زندگیشان، خانه هایشان و عبادتگاه هایشان را از دست داده اند. آنان از سرزمین آبااجدادی خود دور و مجبور به فرار شده و به عنوان پناهنده به کشورهای همسایه رفته اند، در حالی که در بسیاری از این کشورها نیز به استقبالشان نیامدند.
اما نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که پاکسازی منطقه از مسیحیان برای مسلمانان نیز یک فاجعه به حساب میآید. آنان کسانی بودند که وظیفه ساختن جوامعی مطبوع و معقول بعد از این فجایع را داشتند و این وظیفه با حذف مسیحیان در این میان بسیار سختتر خواهد شد. نه فقط به این خاطر که این اعمال وحشیانه این جوامع را مشوب می کند و آینده نامعلومی را نشان می دهد، بلکه همچنین مسلمانان، تکثرگرایی را که اساس هر نوع زندگی دموکراتیکی است از بین می برند. یکی از شعارهای بهار عربی این بود که مسلمانان می خواهند به ستمگری ها پایان دهند. اما تنها ضامن حقوق سیاسی، کثرت دینی و اجتماعی است که مسلمانان در حال نابودکردن آن هستند. اگر کاری برای این اوضاع صورت نگیرد، امید برای صلح و آسایش در خاورمیانه ممکن است همراه با کم شدن جمعیت مسیحیان نابود شود.
منبع: فارن افرز
مترجم: حسین کیوانفر
*درباره نویسنده: رضا اصلان، نویسنده ایرانی- آمریکایی در حوزه ادیان که تحصیلات خود را در رشته نگارش ادبی در هاروارد به پایان رسانده و در چند سال گذشته نیز دکترای دوم خود را از دانشگاه کالیفرنیا در زمینه جامعه شناسی مذهبی دریافت کرد و استادیار آن دانشگاه شد.
او از میهمانان پرطرفدار رسانه های مختلف امریکایی از جمله برنامه های شبانه «بیل ماهر»، برنامه های خبری اندرسون کوپر، کلبرت ریپورت، شوی جان استوارت و برنامه های تفسیر خبر فرید ذکریاست و تازگی درباره مسئله حمله نظامی امریکا به سوریه در برنامه شبانه «پیرز مورگان» در تلویزیون سی ان ان شرکت و اظهار نظر کرده است.
آقای اصلان با نشریات مختلف از جمله لس آنجلس تایمز، واشنگتن پست، کریستیان مانیتور، نیویورک تایمز، بوستون گلوب، شیکاگو تریبیون و گاردین همکاری دارد.
کتاب جنجال برانگیز «زندگی و زمانه عیسی مسیح» به قلم رضا اصلان این روزها درصدر فهرست ۱۰ کتاب پرفروش نیویورک تایمزقرار گرفته و حتی در یک مرحله جی کی رولینگ نویسنده هری پاتر و کتاب تازه او «کوکو صدا می زند»را در رده دوم این فهرست قرار داده است.
رضا اصلان*
اکنون که در حال نوشتن هستم، شهر معلولا در سوریه پس از اشغال توسط اعضای القاعده وابسته به جبهه النصره به شهر ارواح تبدیل شده است. گزارش های ضد و نقیض حاکی از این است که جنگجویان النصره به کلیساها و مجسمههای این شهر که یکی از قدیمیترین شهرهای مسیحی در جهان است هتک حرمت کرده اند. شهری که مردمانش هنوز به زبان ارمنی سخن میگویند؛ زبانی که احتمالاً مسیح با آن سخن میگفت.
این یه مرثیه برای مسیحیت در آیای غربی است
سلام از اطلاعاتتون ممنون درخواستی داشتم می خواهم بیشتر ازاقای رضا اصلان اطلاعات داشته باشم جطورمی توانم این اطلاعات به دست بیاورم ودرمورد کتابهای ایشان ایا به زبان فارسی ترجمه شده؟مخصوصا کتاب لاالله اله الله مچکرم .