حزب الله و امل دو میراث معنوی امام موسی صدر

سیدحسن جنگ الکترونیک را با صهیونیست‌ها آغاز کرد و این کار کمی نیست. جنگ الکترونیک یکی از قدرت‌های حزب‌الله است. در قضیه ترور حریری، حزب‌الله با قدرت هوشمند تکنولوژی الکترونیکی خود مسیر هواپیماهای صهیونیست‌ها را گرفت. تمام تصاویر دوربین‌هایی را که در هواپیماها قرار داشتند و از لبنان عکاسی می‌کردند و برای صهیونیست‌ها می‌فرستادند، بین راه و در مسیر ارسال و دریافت، گرفت، آنها را کپی کرد و بعد اجازه داد که برای صهیونیست‌ها ارسال شوند

 

* شما بین جنبش امل و حرکتی که امام موسی صدر شروع کرد و ادامه آن در لبنان، چه ارتباطی برقرار می‌کنید. آیا قائل هستید این جنبش ادامه حرکت امام(ره) است؟ حزب‌الله کجای این مسیر قرار دارد؟

 

امل فرزند امام موسی صدر بود و حزب‌الله هم فرزند امام موسی صدر است. شما نمی‌توانید بگویید این فرزند بهتری است یا آن. من می‌‌خواهم منطقی بگویم خارج از هیجانات سیاسی یا میزان علاقه هر یک از مسؤولان ما به هر یک از اینها. مثلاً سیدحسن نصرالله بارها اعلام کرده که من فرزند امام و شاگرد او هستم و امام مؤسس مقاومت است.

 

امام موسی صدر مؤسس مقاومت در لبنان بود، استراتژی داشت و استراتژی‌اش موفق هم بوده است. اگر لبنان را بشناسید، متوجه می‌شوید ادیان در این کشور با هم پیوند جهانی دارند، مسیحیت لبنان با مسیحیت جهان هم‌پیمان است، شیعه لبنان با شیعه جهان هم‌پیمان است. اگر سنی لبنان بخواهد برای خودش پشت و یاور و حامی پیدا کند، طبیعتاً مصر یا عربستان را انتخاب می‌کند؛ جز اینها چاره‌ای ندارد.

 

شیعه لبنان با تمام شیعیان دنیا هم‌پیمان است ولی کدام دولت می‌تواند حامی او باشد؟ دولت شیعه و طبیعتاً ایران. در هنگامه انقلاب اسلامی، بیشتر خدمات به نیروها و رجال انقلاب اسلامی ایران (که مأجا و پناهگاه می‌خواستند) را امل در اختیارشان گذاشت. قسمتی را هم فلسطینی‌ها در اختیار گذاشتند. بعد از پیروزی انقلاب، فلسطینی‌ها می‌خواستند بخش عظیمی از دستگاه سیاسی ما را تصاحب کنند و نتوانستند. فلسطینی که همان زمان تصمیم گرفته بود با رژیم صهیونیستی صلح کند. در استراتژی آن روز فلسطین، با سقوط شاه به‌عنوان یکی از هم‌پیمانان رژیم صهیونیستی، این خلأ را باید عرفات و جناح او پر می‌کرد؛ به گونه‌ای که ایران تبدیل به یک دشمن برای خط سازش فلسطین نشود.

 

امل قبل از انقلاب آنچه در توان خود داشت در اختیار انقلاب گذاشت. طبیعتاً امام موسی صدر هم به عنوان یک رهبر خدمات بسیاری به انقلاب اسلامی کرده است. آن‌چنان که کتب و مقالات مختلفی در خدمات متقابل امام موسی صدر و انقلاب اسلامی وجود دارد.

 

اما بعد از انقلاب، امل به‌عنوان بخش مسلمان دنیای عرب عملاً از ایران حمایت می‌کند و حتی در جنگ با ما همراهی می‌کند. اما چه اختلافی بین امل و حزب‌الله وجود دارد و کدام یک امام موسی صدر است؟ بنده به جای جواب به این سوال از شما می‌پرسم که از میان جامعه روحانیت و جامعه روحانیون در ایران کدام یک نماینده واقعی و فرزند امام خمینی(ره) است؟

 

هر دو معتقد به رهبری امام خمینی(ره) هستند، هر دو هم معتقدند که ما تجلی راستین توسعه فکری امام خمینی(ره) هستیم. ما به دلیل اینکه همیشه تجزیه‌گرا هستیم و ناخودآگاه در ذهن خود «یا همه یا هیچ» هستیم و (دوستی‌ها و دشمنی‌های ما براساس همه یا هیچ است) با خیلی‌ها دشمنی داریم یا نقد منفی می‌کنیم در حالی که تنها 10 درصد با هم مخالفت داریم، نه صددرصد! همین اتفاق در لبنان افتاده است؛ همان‌گونه که در ایران بین روحانیون مبارز و روحانیت مبارز که به اعتقاد من هر دو فرزند امام هستند و هر دو شمه‌ای از امام(ره) را نشان می‌دهند، اختلاف هست. رجال بزرگ تاریخ وجوه مختلفی دارند که در ظرفیت پیروانشان نمی‌گنجد و بخشی از پیروان بخشی از این ابعاد را انتخاب می‌کنند و بخش دیگر ابعاد دیگر را ولی هر دو اینها در بعضی از ابعاد مشترک هستند.

 

اما در مورد لبنان یک اتفاقی می‌افتد که با روحانیت مبارز و روحانیون مبارز ما فرق می‌کند. در تلطیف روحانیت یا روحانیون مبارز در ایران کشور خارجی دخالت ندارد. اما در لبنان، ایران دخالت می‌کند؛ جناحی در ایران که اصلاً نمی‌‌خواهم بگویم تندرو یا کندرو هستند اما بالاخره تعریف خاصی از گسترش انقلاب اسلامی دارند و نمی‌خواهند یا نمی‌توانند با جنبش املی که نگاهش به حوادث جهانی لبنانی و اسلامی است، سر این چیزها به توافق برسند ولی با حزب‌الله می‌توانند به توافق برسند. طبیعتاً این رویکرد بخشی‌نگری در ایران در حمایت از حزب‌الله باعث تبلیغات و امکانات بیشتر برای حزب‌الله و انزوای امل می‌شود. یک دوره‌ای ما احساس می‌کنیم امل بچهِ بد است و حزب‌الله بچهِ خوب است.

 

در صورتی که پس از مدتی ایران از جنگ با عراق می‌گذرد و استقرار پیدا می‌کند و این سیاست را تأمین می‌کند. امروز امل و حز‌ب‌الله در نگاه رهبری ایران، دو فرزند خوب و باظرفیت هستند و هیچ تفاوتی با هم ندارند. رهبری نگاه پدرانه و با محبت نسبت به هر دو دارند.

 

* به نظر می‌رسد برای فهم بهتر این دو جریان لازم است که شرایط لبنان را بهتر بشناسیم. بسیاری از اشتباهات از مقایسه وضعیت درونی کشور ما با دیگر کشورها به وجود می‌آید. در حالی که شرایط و نتایج به کلی متفاوت از یکدیگر است.

 

در حوادث لبنان چند عامل دخیل هستند: یکی اینکه به دلیل طوایفی بودن این جامعه هر طایفه‌ای باید پشتش به یکی از دولت‌های خارجی گرم باشد. البته معنای این اصلاً وابستگی و مزدوری نیست. اگر امروز حزب‌الله به ایران پشت‌گرم است، اصلاً به معنای این نیست که مزدور ایران است. اگر ساختار تاریخی و هویتی لبنان را بشناسید، می‌بینید همه این طوایف در عین حالی که با پیروان ادیان در همه دنیا هم‌پیمان هستند و انترناسیونالیسم دینی دارند اما بالاخره پشت‌شان به کشوری گرم است. اما رابطه شما با پدربزرگتان رابطه مزدوری نیست، رابطه همخونی است. طوایف سنی هم اگر با سعودی هم‌پیمان‌ هستند، مزدور آنها نیستند. سعودی‌ها پدربزرگ سنی‌ها هستند. مسیحی‌ها با فرانسوی‌ها یا با یک قدرت دیگر در اروپا اگر هم‌پیمان هستند، اصلاً معنایش مزدوری نیست. ما باید در حوادث لبنان این را بفهمیم.

 

دیگر اینکه لبنانی که امام موسی صدر راه می‌اندازد، لبنان یک رهبر انقلابی است که در چارچوب یک دولت کار می‌کند. یادمان باشد که طایفه شیعه در درون خودش یک دولت است و برای خودش مجلس و قانونگذاری و حتی محضرهای عقد و طلاق جداگانه دارد. پس طبیعتاً مانند دولت کار می‌کند. عملکرد طایفه شیعه مثل یک دولت و ملت است، منتها ملتی که در درون کنفدراسیون قرار دارد و رهبر آن مثل یک رهبر دولت است که مناسباتش در جهان مناسبات یک رهبر دولت است نه یک رهبر انقلاب؛ یعنی اگر امام موسی صدر در لبنان، امل یا حرکت محرومان را ایجاد می‌کند، دقیقاً مثل یک کشور است که برای دفاع از خودش به ارتش نیاز دارد. چرا امام موسی صدر با رهبران منطقه که بعضی‌ از آنها از نظر ما مزدورند ـ مثلاً شاه ایران و ملک حسین اردن ـ ارتباط داشته؟ او در مقام یک رئیس دولت با اینها مذاکره می‌کند. در حالی که در مقابله با رژیم صهیونیستی به عنوان یک رهبر انقلابی ایستادگی می‌کند.

 

* و در همین جا موضوع دوگانه امل ـ حزب‌الله چگونه است؟

 

نگاه من به حزب‌الله و امل، دو فرزند با ظرفیت و شایسته برای تمامیت اسلام است. در زمان امام(ره) است که امل به دنیا می‌آید و تأسیس می‌شود و روح امام موسی صدر در آن است. حزب‌الله با بخشی از نیروهای امام موسی صدر تشکیل شد اما بیشتر با کسانی تأسیس شد که قسمت اعظم‌شان مخالفان امام موسی صدر بودند و با حمایت ایران آن زمان، کسانی که به هر دلیلی نتوانسته بودند گرد امام موسی صدر جمع شوند، اینها آهسته‌آهسته خودشان را تصفیه و مخالفان را حذف کردند. ایران هم عارف و عالم به این تحولات درون حزب‌الله بود و جلوگیری نکرد زیرا تزکیه درون حزبی و تهذیب نفس حزب‌الله را درست می‌دید و امل در این دوره منزوی شد.

 

به هر حال گروهی که امروز رهبری حزب‌الله را برعهده دارند، یا شاگردان مستقیم امام(ره) هستند یا بچه‌هایی هستند که از امل بیرون آمدند و آنجا را تأسیس کردند. حزب‌الله و امل امروز برادرند اما با دو رویکرد. یک ملت به دلیل اینکه با دنیا تماس دارد، چهره‌های مختلفی را انتخاب می‌کند برای اینکه در مقابل یک زبان با یک زبان مناسب باید صحبت کند. اگر نگاهمان به لبنان را تنگ نکنیم، می‌توانیم با این رویکرد به حوادث لبنان نگاه کنیم.

 

* آیا شما حزب‌الله امروز یعنی حزب‌الله 2013 را در زمینه فرهنگی وامدار امام موسی صدر می‌دانید؟

 

بله، اصلاً نباید در این قضیه نظر بدهم. آنها خودشان را وامدار می‌دانند. سیدحسن نصرالله برای رهبری حزب‌الله قطعاً آدم شایسته‌ای است. او خودش می‌گوید: «من شاگرد امام هستم.» خودش می‌گوید استراتژی مقاومت، استراتژی امام موسی صدر است. مؤسس مقاومت امام موسی صدر است. خودش در سخنرانی‌ای که برای آزادی اسرای لبنان ایراد کرد، گفت امامِ مقاومت، پدرِ مقاومت را آزاد کنید.

 

یکی از دوستان ما و نزدیکان سیدحسن می‌گوید بعد از شهادت سیدعباس به دست صهیونیست‌ها، وقتی سیدحسن وارد یک ساختار جدید برای شکل دادن به جریان خود شد، به من گفت: «هر چه نوار و کتاب از امام موسی‌صدر دارید جمع کنید. می‌خواهم بخوانم.» می‌گفت ما یک چمدان درست کردیم و در اختیار سیدحسن گذاشتیم و سید به مطالعه آنها پرداخت.

 

باید چیزی در ذهنمان باشد ما با جغرافیای ایران نمی‌توانیم عملکرد سید را تحلیل کنیم. باید در جغرافیای لبنان باشیم و عملکرد او را ببینیم. در قیاس با دیگر رهبران هم‌عصر او، این بی‌انصافی است که ما با شناختی که از قم و یک مرجعیت شایسته قم داریم، سید یا یک مرجعی را در لبنان ببینیم و تفاوت‌های اینها را به عنوان ضعف این یا آن ببینیم. نه، این غلط است. جامعه‌شناسی بیروت و جامعه‌شناسی لبنان یک چیز است و جامعه‌شناسی قم و ایران یک چیز دیگر. مقتضیات و ملزومات قم یک چیز است، مقتضیات و ملزومات لبنان چیز دیگری است. این بی‌انصافی و تنگ‌نظری است که ما بخواهیم با یک معیار همه روحانیون شیعه دنیا را ارزیابی کنیم.

 

* بعضی از صاحبنظران تفاوت‌های عمده‌ای در رویکرد کلان و راهبردی بین حرکت حزب‌الله و امام موسی صدر قائلند. از دید آنها اولی مبتنی بر مقاومت و جهاد پیش می‌رود و دومی حرکتی است منزوی که مبتنی بر تعامل و تنش‌زدایی است. این تحلیل را در رویکردهای فرهنگی‌ و رویکردهای سیاسی‌شان قبول دارید؟

 

اولاً انزوایی که گفتم برای اکنون امل نیست، برای دوره‌ای است که ایران، حزب‌الله را تغذیه فکری و مالی می‌کرد؛ یعنی در سال‌های آغاز تأسیس حزب‌الله. اکنون امل منزوی نیست.

 

ثانیاً آیا می‌توانیم بگوییم سپاه و وزارت خارجه ایران، یکی‌شان مبتنی است بر مقاومت و دیگری مبتنی است بر صلح؟ البته که نه چون یکی مذاکره می‌کند و یکی می‌جنگند. جمعیت شیعه لبنان را یک دولت فرض کنید که یک بازوی دیپلماسی سیاسی دارد که باید به مدد یک ساختار مقاومتی تقویت شود تا بتواند در مذاکره پیروز شود. سیدحسن بارها این را چه خصوصی و چه علنی اعلام کرده که در همان جنگ‌های 33روزه که با رژیم صهیونیستی داشته، گفته هرچه مذاکره دارید با نبیه بری بکنید، هرجا هر توافقی بکنید من هم موافقم. نبیه بری گفت هر کاری سید در جنگ می‌کند، همان مورد نظر ماست. اینها به بلوغ رسیده‌اند و نقششان را در جامعه لبنان تقسیم کرده‌اند. ما هم در ایران واقعاً باید این را بفهمیم. نبیه بری ‌از ابتدای ساختار سیاسی جدید در لبنان مطرح بوده است. او به‌عنوان رئیس مجلس، ارتباطات و شبکه‌هایی دارد و رهبر یک گروه نظامی مثل امل است.

 

امروز شیعیان لبنان به درجه‌ای از بلوغ رسیده‌اند که همدیگر را تخریب نکنند بلکه هم‌افزایی داشته باشند و این خیلی خوب است. متأسفانه گاهی برخی از ما در داخل هنوز این را درک نمی‌کنیم که باید هم مذاکره‌کننده داشته باشیم و هم جنگنده، جایی باید امتیاز بدهیم و جایی باید امتیاز بگیریم و این یک بسته است. به نظر من، امروز شیعه لبنان به بلوغی رسیده که تصمیم گرفته به کسی که در حوزه سیاست فعّال بوده و ارتباطات خوبی دارد، به عنوان ستون مذاکره نگاه کند و تدوین قانون و حتی امتیاز دادن و امتیاز گرفتن را در چارچوب‌هایی به او بسپارد. مبارزه و مقاومت را هم به یکی بسپارد.

 

در ابتدا که مقاومت لبنان تشکیل شد، مقاومت لبنانی بود. در استراتژی امام موسی صدر هم امل بود و هم حزب‌الله. اتفاقاً در آغاز مقاومت میزان شهدای امل بیشتر از شهدای حزب‌‌الله بود. آهسته‌آهسته حمایت ایران از حزب‌الله، آن را قوی کرد؛ هم از نظر لجستیک و سیاسی و هم از نظر اعتقادی و مالی. در انزوا قرار گرفتن امل باعث شد امکاناتی در اختیار آن قرار نگیرد و نتواند آن‌طور که حزب‌الله اعضای خود را پرورش می‌دهد، پرورش یابد. طبیعتاً آهسته‌آهسته مشارکت امل در مقاومت هم کمتر شد ولی امل هنوز هم در عرصه مقاومت مشارکت دارد. با بررسی تعداد شهدا در همان جنگ 33روزه، می‌بینید که امل حضور جدی دارد.

 

صحبت‌های من با واکنش‌های مختلفی مواجه خواهد شد، شاید عده‌ای فکر کنند که من از امل دفاع می‌کنم ولی واقعاً این‌طور نیست. من وقایع لبنان را به روش خودم بیان می‌کنم. آیا می‌توانیم یکی را خائن و یکی را صالح بدانیم؟ نمی‌توانیم این حرف‌ها را بزنیم. سید حسن و نبیه بری در این سال‌ها آنقدر با هم کار کرده‌اند که دیگر خلق و خوی هم را گرفته‌اند.

 

* اگر از این دوگانه خارج شویم و برگردیم، می‌بینیم کار و برنامه‌ریزی فرهنگی در دستور کار هر دو جناح شیعه لبنان است. حزب‌الله به صورت جدی در حوزه فرهنگ و رسانه برنامه‌ریزی کرده و برای اعضای خود، مردم لبنان، عرب‌زبان‌ها و مسلمانان تولید محتوای فکری و فرهنگی می‌کند. همچنین سعی کرده از ابزار روز بهره ببرد و به ملزومات رفتار سیاسی و فرهنگی در صحنه جغرافیای لبنان واقف باشد. اگر بخواهید شاخصه‌های فرهنگی امام موسی صدر را مبتنی بر بنیادهای فکری ایشان ترسیم کنید و به نماینده حزب‌الله پیشنهادی بدهید یا نقد و توصیه‌ای کنید، چه می‌گویید؟

 

حزب‌الله تشکیلاتی مشتق از امل است. امام موسی صدر که مؤسس مقاومت است،‌ برای این کار یک استراتژی داشت و می‌گفت اگر هم جنگ نظامی ما با صهیونیست‌ها تمام شود، جنگ کلان ما با آنها هیچ‌وقت تمام نخواهد شد. چون صهیونیسم یک کیان است، فرهنگ، اقتصاد و سیاست دارد. در مقابل این جریان، ما هم باید یک کیان بسازیم و فکر نکنید اگر امروز صهیونیست‌ها از لبنان را بیرون کردیم، جنگ ما با این منظومه صهیونیستی پایان یافته است. کمااینکه رژیم صهیونیستی هنگامی که دست به توطئه و تجاوز زد فقط از راه نظامی نیامد؛ کشاورزی‌اش را آورد و تجهیزات و محصولات کشاورزی‌اش را به مصر برد. البته مصری‌ها استقبال چندانی نکردند اما بالاخره کالا و خدمات آنها با قیمت مناسب و کیفیت خوب آمد. بنابراین نگاه امام موسی صدر این بود که مبادا ساده‌انگاری کنید و گمان کنید که صهیونیست‌ها را در جنگ نظامی شکست می‌دهیم و کار تمام است؛ این نگاه امام موسی صدر بود، در مقابل شبکه‌های صهیونیست که در دنیا زیاد هستند.

 

حزب‌الله در حوزه لبنان که برد شبکه‌های صهیونیست بود، اکنون شبکه خودش را از نظر سیگنال و ارسال موج این‌قدر قوی کرده که در 33روز مردم سرزمین‌های اشغالی هم کانال خبری‌شان المنار بود. خیلی جالب است. المنار امروز می‌تواند یک جنگ روانی در سرزمین‌های اشغالی ایجاد کند و با اینکه دشمن صهیونیست‌هاست ولی آنها به اخبارش اطمینان دارند.

 

از طرف دیگر، سیدحسن جنگ الکترونیک را با صهیونیست‌ها آغاز کرد و این کار کمی نیست. جنگ الکترونیک یکی از قدرت‌های حزب‌الله است. در قضیه ترور حریری، حزب‌الله با قدرت هوشمند تکنولوژی الکترونیکی خود مسیر هواپیماهای صهیونیست‌ها را گرفت. تمام تصاویر دوربین‌هایی را که در هواپیماها قرار داشتند و از لبنان عکاسی می‌کردند و برای صهیونیست‌ها می‌فرستادند، بین راه و در مسیر ارسال و دریافت، گرفت، آنها را کپی کرد و بعد اجازه داد که برای صهیونیست‌ها ارسال شوند. این یک کار بی‌نظیر بود. از طرف دیگر، اگرچه رژیم صهیونیستی قطعاً نمی‌تواند همه دنیا را یهودی کند اما ساده‌انگاری نکنیم و نگوییم جنگ فرهنگی معنا ندارد. رژیم صهیونیستی چند عنصر در فرهنگ خود دارد که عبارت است از بی‌بندوباری، مصرف‌گرایی و رو آوردن به روش‌هایی در زندگی که بخشی از یک ملت را از پا درآورد.

 

استراتژی این رژیم در این است که به هر شیوه‌ای که می‌تواند مردم کشورها را از طبیعت خود خارج و با مواد مخدر و مشروبات الکلی و… نابود کند. لبنان کشوری که یک عمر مواد مخدر در آن نبود، در خلال این 30 سال کشتزار تریاک و حشیش شد. در حالی که شهروند لبنانی طبعش به این چیزها گرایش ندارد.

 

سید راهبرد فرهنگی ـ اجتماعی تعریف کرد و گفت من در مقابل همه اینها می‌ایستم. به نظرم منظومه‌ای که سید طراحی کرد، در مقابل منظومه‌ای که صهیونیست‌ها برای دفاع از خودشان و حمله به دیگران و از هویت خارج کردن و ضعیف کردن ایشان ایجاد کردند، مقاومت کرده است. برای همین می‌گوییم مجتمع مقاومت، جامعه مقاومت یعنی همین. شما در 33 روز صهیونیست‌ها را بیرون کردید، آیا جنگ تمام شد؟

 

حتی اگر صهیونیست‌ها قول بدهند که دیگر به لبنان حمله نکند، مگر خطر آنها تمام می‌شود؟ بی‌هویت کردن جنوب لبنان یکی از خطرات است. رژیم صهیونیستی امروز حتی به دنبال آب جنوب لبنان است. برای اینکه جنگ‌های آینده دنیا بر سرآب است. خب باید چه کرد؟ اکنون در لبنان نفت پیدا شده است؛ رژیم صهیونیستی به سرعت شروع کرده به استخراج، چون سفره مشترک است و احتمالا به طرق مختلف از بهره‌برداری لبنانی‌ها جلوگیری خواهند کرد. جامعه مقاومت یعنی اینکه یک شیعه در لبنان بتواند نفت را استخراج کند و به دنیا بفروشد. مقاومت ریشه‌ای همین چیزهاست. به نظر من این رویکرد، یعنی رویکرد جامعه مقاوم را سید طراحی کرده و اکنون در حال پیشرفت است و از همه هم کمک می‌گیرد. یکی از هم‌پیمانان میشل عون است؛ یک مسیحی نظامی ملی‌گرا. اما سید با او همکاری می‌کند.

 

* در مورد شاخصه وحدت بین مذاهب در لبنان آنچه ما از دیدگاه‌های سیاسی و راهبردهای فرهنگی امام صدر سراغ داریم مبتنی بر تشدید این وحدت بوده است. حزب‌الله در این زمینه به چه شکل عمل کرده است؟

 

نمود حزب‌الله در این زمینه ممکن است کمتر باشد ولی شیعه تقسیم نقش کرده است. مجلس اعلای شیعه به عنوان قانونگذاری شیعه با تمام طوایف و ادیان دیگر همزیستی، گفت‌وگو و همکاری می‌کند. قرار نیست همه، هر کاری را که حزب‌الله می‌کند، انجام بدهند یا همه در کاری پیرو امل باشند. امام موسی صدر یک وجود شاملی داشت، هم باید می‌جنگید و هم باید همزیستی می‌کرد و هم باید گفت‌وگو و مذاکره می‌کرد ولی سیدحسن نصرالله آن‌قدر روابط بین‌المللی ندارد. آیا این ضعفش است؟ آیا در این حوزه قدرت ندارد؟ آیا این به این معناست که توانایی ندارد؟ قطعاً دارد، چون کسی که در حوزه‌های دیگر توانایی دارد در این زمینه هم توانایی دارد ولی شما تقسیم وظیفه می‌کنید چون دنیای امروز پیچیده شده و به سادگی دنیای قدیم نیست که یک نفر بتواند 10 کار را همزمان انجام دهد. اکنون شیعه به تقسیم هوشمندانه‌ای رسیده و کارهای مذاکراتی بین ادیانی و بین طوایفی را مجلس اعلای شیعه برعهده دارد، دیپلماسی و سیاست داخلی و دادوستد با ادیان را گروه‌های سیاسی انجام می‌دهد. از سوی دیگر دفاع از هویت، کیان، حریم و ناموس شیعه و لبنان وظیفه حزب‌الله است. هیچ‌گاه تفکیک قوا به این خوبی در شیعه شکل نگرفته بود.

 

* اگر بخواهید مبتنی بر میراث فکری امام موسی‌صدر و بر مبنای نگرش و سیره فرهنگی ایشان، وضعیت امروز حزب‌الله را بررسی کنید، چه می‌گویید؟

 

این خیلی سخت است. چیزی که گفتم درباره حزب‌الله تا امروز است. آیا اگر زمان و مقتضیات زمان عوض شد، آهسته‌آهسته با یک دگردیسی هوشمندانه، تبدیل به فقط یک حرکت سیاسی می‌شود؟ در تحولات اجتماعی هیچ‌چیزی را نباید تغییرناپذیر بدانیم. اصول تغییرناپذیرند اما روش‌ها این‌طور نیستند. تازه فقه ما می‌گوید گاهی اصول هم تغییرپذیرند. یکی از چالش‌های درون حزب‌الله امروز همین است که آیا تحول و تغییر مجاز است یا باید همواره در قالب نظامی‌گری باقی بماند.

 

فکر می‌کنم یکی از چالش‌های سیدحسن در آینده نزدیک که ازهم‌اکنون آغاز شده و تحولات سوریه آن را نشان می‌دهد، این است که حزب‌الله باید به فکر آینده خودش باشد. به نظرم افول کشورها و تمدن‌ها زمانی آغاز می‌شود که برای مشکلات امروز، پاسخ‌های درست دیروز را در نظر بگیرند. این یعنی به تحول اعتقاد نداشتن. شما امروز ممکن است مشکلی داشته باشید که پاسخی در مقابلش بگذارید و جواب بدهد و موفق هم بشوید اما اگر فردا همین مشکل را داشته باشید و اگر جواب درست امروز را در برابرش بگذارید، حتماً افول خودتان را آغاز کرده‌اید. معمولاً فرهنگ نظامی یا شبه‌نظامی این آسیب را دارد. از آن طرف حرکت سیاسی هم این آسیب را دارد که تحول لجام‌گسیخته باشد.

 

نکته دوم: حزب‌الله با آزمون و خطا تهذیب نفس کرده است. این‌طور نیست که اگر نگاه ما به حزب‌الله، یک نگاه مطلوب و محبوب است، بگوییم در 10 سال گذشته هم این‌طور بوده است. به یقین آنها در گذشته اشتبا‌هاتی داشته‌اند. این تهذیب‌نفس و تغییر مدیریت در کادر رهبری حزب، همه اینها نشان می‌دهد که حزب‌الله از آغاز این‌طور کامل نبوده است. طبیعی است آنها که قبل‌تر از حزب‌الله کارشان را شروع کرده‌اند، آزمون و خطا را زودتر سپری کرده‌اند. امل امروز با امل 20 سال پیش فرق چندانی ندارد ولی حزب‌الله امروز خیلی متفاوت است.

 

(ماهنامه همشهری دیپلماتیک، شماره 75)
سیدحسن جنگ الکترونیک را با صهیونیست‌ها آغاز کرد و این کار کمی نیست. جنگ الکترونیک یکی از قدرت‌های حزب‌الله است. در قضیه ترور حریری، حزب‌الله با قدرت هوشمند تکنولوژی الکترونیکی خود مسیر هواپیماهای صهیونیست‌ها را گرفت. تمام تصاویر دوربین‌هایی را که در هواپیماها قرار داشتند و از لبنان عکاسی می‌کردند و برای صهیونیست‌ها می‌فرستادند، بین راه و در مسیر ارسال و دریافت، گرفت، آنها را کپی کرد و بعد اجازه داد که برای صهیونیست‌ها ارسال شونددر گفت‌وگو با مهدی فیروزان

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.