ترسیم جهان ایرانی
به پایان رسیدن مجموعه تاریخ جامع ایران میتواند خبر بسیار خوبی برای محققان و علاقهمندان تاریخ باشد. مجموعهای 16 جلدی که سراسر تاریخ ایران را از ابتدا تاریخ دوره قاجار در بر میگیرد. انتشار چنین مجموعهای میتواند تحوّلی در عرصه تاریخنگاری ایرانی به شمار آید. در این زمینه با دکتر سید صادق سجادی، سرویراستار این مجموعه (و معاونت پژوهشی و ریاست بخش تاریخ مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی) گفتوگویی انجام دادیم. ایشان در این گفتوگو از ضرورت تدوین چنین اثری و اهمیت نشان دادن قلمرو جهان فرهنگی ایران سخن گفتند.
* مطابق آنچه اعلام شده، یکی از طرحهای بزرگ مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی به نام تاریخ جامع ایران امسال منتشر خواهد شد. درباره این اثر بیشتر توضیح دهید. چطور شد به فکر انجام چنین کاری افتادید؟
تاریخ جامع ایران مجموعهای است مشتمل برتاریخ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران از دوران باستان تا انقراض قاجار. در حقیقت مفهوم عام تاریخ در این مجموعه موردنظر بوده است. فکر تدوین تاریخ ایران تا اندازهای قدیمی است. در اوایل قرن بیستم عدهای از محققان ایرانی مانند عباس اقبال آشتیانی، علامه قزوینی، ذکاءالملک فروغی، مشیرالدوله پیرنیا و سیدحسن تقیزاده به فکر گردآوری تاریخ ایران افتادند. هرکدام آثاری منتشر کردند اما ماموریتهای سیاسی و اشتغالات علمی آقایان مانع از آن شد که مجموعه جامعی درباره تاریخ ایران پدید آورند. در سال ۱۳۸۱شمسی مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی چنین طرحی را در دستور کار خود قرار داد. سرویراستاری دوره پیش از اسلام بر عهده دکتر حسن رضایی باغبیدی و سپس دکتر محمود جعفری دهقی و دوره پس از اسلام بر عهده من قرار گرفت. به تدریج با پیگیریهای زیاد و پشتسر گذاشتن مشکلات فراوان و پس از گذشت قریب به ۱۰سال، تالیف و تدوین مجلدات این مجموعه بزرگ رو به اتمام است. یعنی بخش اسلامی کاملاً آماده است و آخرین مراحل صفحهآرایی و استخراج فهارس را سپری میکند. بخش پیش از اسلام در دست ویرایش نهایی است و انشاءالله به زودی آماده میشود و قویاً امیدواریم امسال چاپ شود. البته باید تصریح کنم که در چاپهای بعدی بیش از پیش تکمیل و تهذیب خواهد شد.
* اما تاریخ ایران کمبریج به صورت نسبتاً منسجم، تاریخ ایران را گردآوری کرده است. مجموعه تاریخ جامع ایران چه تفاوتها و مزیتهایی بر تاریخ ایران کمبریج دارد؟
تاریخ جامع ایران حوزه بسیار وسیعی را دربرمیگیرد. تاریخ کمبریج با اینکه اثری محققانه و معتبر است، اما به تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران، به معنای مورد نظر ما نپرداخته؛ درحالی که در تاریخ جامع ایران، ما نگاهی عام و فراگیر به وجوه مختلف تاریخ فرهنگی و اجتماعی هم داشتهایم. مثلاً مباحثی به تاریخ طب و ریاضیات و فلسفه و ادبیات و انواع هنرها مانند جواهرسازی، منبتکاری، شیشهگری، تاریخ سینما، نمایشهای مردمی و نیز در تاریخ اجتماعی فصولی به روستانشینی و شهرنشینی اختصاص دادهایم. ضمن اینکه رویکرد ما به تاریخ ایران هم با آنچه در تاریخ ایران کمبریج آمده، متفاوت است. نگاه ما در تاریخ جامع تا حد بسیاری ایران فرهنگی بوده است، نه ایران سیاسی. به همین سبب به زبان و ادبیات افغانستان و تاجیکستان هم پرداختهایم. البته این نگاه را در تاریخ سیاسی هم داشتهایم. بسیاری از سلسلههایی که در تاریخ جامع آمده، در ایران سیاسی امروز نیستند یا قسمت مهمی از قلمروشان خارج از ایران سیاسی امروز بوده است. مثلا قلمرو سلسلههای محلی قفقاز مانند شدادیان، گرجستان امروز است، اما جزو ایران فرهنگی و ایران سیاسی روزگار قدیم به شمار میرفته است. یا مثلاً سدههای نخستین اسلام را بیشتر از جهت استیلای فرهنگی ایران بر دستگاه خلافت و حکومتهای عربی بررسی کردهایم. در دورههای دیگر نیز ضمن اینکه از دیدگاههای افراطی اجتناب کردهایم، کوشیدهایم نشان دهیم قلمرو سیاسی ایران در بعضی ادوار با قلمرو فرهنگی یکی بوده و در بعضی ادوار با کوچکتر شدن قلمرو سیاسی، قلمرو فرهنگی پابرجا مانده یا حتی بزرگتر هم شده است؛ مثلاً وقتی در باب زبان فارسی در بوسنیا یا شبهقاره هند صحبت میکنیم، این سرزمینها هیچگاه در قلمرو ایران سیاسی نبودهاند، اما در زمره جهان ایرانی محسوب میشوند. به همین قیاس به موضوعات دیگری در تاریخ فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایران پرداخته شده است.
* با توجه به اینکه بسیاری از سلسلههای حاکم بر ایران پس از اسلام تبار ایرانی نداشتند، چگونه جهان ایرانی چنین گسترهای یافته است؟
مثالی بزنم. سلجوقیان بزرگ قلمرویی بس پهناور داشتند. غیر از آنها، جانشینانشان که هریک در گوشهای از آن قلمرو بزرگ به حکومت پرداختند، در حقیقت ناقلان فرهنگ ایرانی هم بودهاند؛ زیرا سازمانهای سیاسی حکومتهای ترک و بعداً مغول در ایران صرفاً ایرانی بود. هیچ تردیدی نیست که نه تنها در قسمتی از دوران و قلمرو خلافت اموی و همه عصر عباسی، بلکه در تمام دوران استیلای سلسلههای ترک بر ایران، دستگاههای سیاسی، اداری و فرهنگی آنها ایرانی بود. بعضی از همینها جهان ایرانی را توسعه دادند و به خارج از قلمرو سیاسی ایران بردند. چنانکه بزرگترین مشوقان زبان و ادب فارسی در دوره مغول، سلاطین سلجوقی روم یا آسیای صغیر بودند. زیرا بر اثر هجوم مغولان بسیاری از علما و ادیبان به سرزمینهای غربی آمدند و آسیای صغیر به مهد زبان و ادب فارسی تبدیل شد. یا مثلاً سلسله کردنژاد ایوبیان از وابستگان سلجوقیان چون بر سوریه و مصر مسلط شدند، قسمت بزرگی از فرهنگ سیاسی ایران را وارد مصر کردند و بخش بزرگی از واژههای اداری و سیاسی مصر از این دوره به بعد فارسی یا ترکیبی از فارسی- عربی- ترکی شد. خود من یک وقت دستهای از این کلمات را از متون عربی بیرون کشیدم و در نامه فرهنگستان و مجله معارف طی چند شماره چاپ کردم و نشان دادم که بخش اعظم اصطلاحات مدنی، سیاسی و نظامی مصر و شام در عصر ایوبی فارسی بوده است. بنابراین دنیای فرهنگی ایران یا جهان ایرانی غیر از دنیای سیاسی و جغرافیای سیاسی آن است.
* درواقع شما در این مجموعه برآن بودهاید که ایران فرهنگی را بشناسانید؟
درست است. یکی از انگیزههای اصلی تدوین تاریخ جامع ایران همین بوده است که دنیای فرهنگی یا جهان ایرانی را نشان دهیم. البته دلایل دیگری هم بوده است؛ مثلا فقدان تاریخی مفصل و جامع درباره ابواب مختلف سیاست و فرهنگ و اجتماع در ایران، به خصوص در دنیای جدید با بعضی اتفاقات سیاسی و اجتماعی، بعضی تنگناها و حتی برخی تحریکهای سیاسی در اطراف مرزهای امروز جغرافیایی ایران برای تدوین یک اثر جامع انگیزه بیشتری ایجاد میکند. تمامیت ارضی ایران هیچگاه موضوعی نبوده که مردم ایران به سادگی از کنارش عبور کنند و یکی از اهداف ما در تدوین تاریخ جامع ایران نشان دادن قلمرو واقعی سیاسی و فرهنگی ایران طی اعصار بوده است.
* همانطور که میدانیم، تعدادی از کشورهای دور و نزدیک به مصادره بسیاری از میراث فرهنگی و تاریخی سرزمین ایران کوشیدهاند و البته از تعدد اقوام ایرانی نیز بهعنوان ابزاری در این راه مدد گرفتهاند. به نظر شما انتشار چنین مجموعهای چه تاثیری میتواند در این زمینه داشته باشد؟
همانطور که میدانید، در نقاط مختلف ایران اقوام گوناگون با زبانها و گویشهای متعدد زندگی میکنند؛ اما همه اینها ایرانیاند. در اینجا جای بحث درباره وجوه مشترکی که هویت ایرانی آنها را تعریف میکند نیست، اما اجمالاً مراد ما از ایرانی در تاریخ جامع و خود قید ایران در عنوان این اثر، مجموعه اقوامی است که دنیای ایرانی را فارغ از اختلاط نژادی و قومی یا تحولاتی که در زبان مردم بعضی نقاط ایران مانند آذربایجان ایجاد شده است، تشکیل میدهد. کوششهایی که مخصوصا در نیمقرن اخیر در خارج از ایران برای مصادره (هرچند این تعبیری ژورنالیستی است) تاریخ سیاسی و فرهنگی ایران آغاز شده، اهمیت تدوین مجموعههای بزرگی مثل این اثر را بیش از پیش آشکار میکند. برای مثال در این مرکز تدوین دانشنامهای دیگر به تصویب رسیده است زیر عنوان دانشنامه خلیجفارس. در آنجا نیز یکی از دلایل و انگیزههای ما فشارهای خارجی جهت جدا کردن مادی و معنوی سرزمینهای ایرانی از یکدیگر بوده است. تحقیق عمیق در تاریخ ایران به معنای عام هدف ما را در اثبات هویت ایرانی این سرزمینها تأمین میکند. به عبارت دیگر یکی از انگیزههای تصنیف و تالیف مجموعه تاریخ جامع ایران آن بوده است که از بُعد فرهنگی و با ابزار فرهنگی نشان دهیم که دنیای ایرانی بسیار بزرگتر از جغرافیای سیاسی ایران است و جهان ایرانی غیر از جغرافیای سیاسی امروز است. بسیاری از سرزمینهایی که امروز جزو قلمرو کشورهای دیگرند و عمر برخی از آنها از نیمقرن هم تجاوز نمیکند، اصلاً و اصالتاً نه تنها جزء جهان ایرانیاند، بلکه جغرافیای سیاسی آنها هم جزء جغرافیای ایران بوده است. بسیاری از امیرنشینهای جزایر خلیجفارس، یا کشوری که مطلقا به غلط به آذربایجان موسوم شده است، قسمت اعظم سرزمینهای قفقاز و اطراف جیحون و دریای مازندران همواره جزو قلمرو ایران بودهاند و بسیار فراتر از آن همواره جزو جهان ایرانی بوده و هنوز هم هستند. این سخن هرگز جای تردید ندارد. همه کسانی که مخالف این دعویاند، دلایل و مستنداتشان را، مشروط بر آنکه واقعاً مستند باشد نه مجعول، منتشر کنند و در این زمینه با هیچکس تعارفی نداریم. منتها جار و جنجال سیاسی به راه نمیاندازیم، کار علمی میکنیم. یکی از این راهها تدوین مجموعههای دقیق، مستند و محققانهای مانند تاریخ جامع ایران است که حوزه فرهنگی و سیاسی ایران را از پیش از اسلام تا امروز نشان میدهد.
* شما در جایی گفته بودید این اثر جهانی است. کدام ویژگیهای این اثر به آن ابعاد جهانی میبخشد؟
در این موضع، مراد ما از جهانی آن است که اولاً این مجموعه اثری کاملاً تحقیقی است که نویسندگانش فقط ایرانی نیستند و بسیاری محققان اروپایی، آمریکایی، ترک، تاجیک، ازبک و افغان در تحقیق و تألیف آن مشارکت داشتهاند؛ و ثانیاً اینکه پس از چاپ این اثر، محققان ایرانشناس در هرجای جهان اهمیت و سندیت آن را تشخیص خواهند داد و در هر تحقیقی درباره تاریخ ایران بینیاز از مراجعه به این اثر نخواهند بود. به عبارت دیگر انتظار میرود این مجموعه از مراجع درجه اول در تحقیقات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران محسوب شود.
* زبان فارسی این مجموعه مانعی برای آنچه بیان کردید به شمار نمیآید؟
خیر، زبان فارسی محدودیت چندانی ایجاد نمیکند زیرا کسانی که درباره تاریخ و فرهنگ ایران یا اسلام کار میکنند، معمولاً زبان فارسی میدانند و از متون فارسی استفاده میکنند. با اینحال اگر مقدمات مورد نظر تهیه شود، این اثر را به زبان انگلیسی نیز ترجمه خواهیم کرد.
* این اثر در عرصه عمومی جامعه چه تأثیراتی خواهد داشت؟
پاسخ قسمتی از این پرسش بر میگردد به آنچه در آغاز همین مصاحبه گفتم. ببینید، تاکنون هیچ اثر جامعی که سراسر یا بخش اعظم ابعاد و جلوههای تاریخ سیاسی و فرهنگی و اجتماعی ایران را در برگیرد و آن را یکجا در اختیار محققان یا علاقهمندان به تاریخ ایران قرار دهد، وجود نداشت. البته تاریخ ایران کمبریج تا حدی این کاستی را جبران میکند، ولی همانطور که گفتم، فاقد خیلی از جنبهها و جلوههای تاریخ ایران است. تاریخ جامع ایران میتواند تصویری یکجا و نسبتاً کامل از تاریخ این سرزمین، از قدیمترین ایام تا اوایل قرن بیستم میلادی که بهگمان من جریانی پیوسته است، به دست دهد و این خود یقیناً منشأ اثر خواهد بود؛ چه برای محققان که آن را دستمایه تحقیقات عمیقتر و گستردهتر قرار دهند، چه برای علاقهمندان به تاریخ ایران که به این وسیله سطح علم و اطلاع آنها از سرزمینشان بسیار افزایش خواهد یافت. این اثر نشان خواهد داد که ایرانیان همواره اقوامی فرهنگساز و تمدنگرا بودهاند و برخلاف بسیاری از کشورها و اقوامی که امروز دعوی پیشینه دراز تاریخی و سیاسی دارند، از تاریخی کهن و واقعی برخوردارند و کمتر متأثر از دیگران بودهاند و اگر تاثیر پذیرفتهاند، آن تأثیرات را هم جامعه ایرانی پوشاندهاند، و اگر مورد هجوم قرار گرفتهاند، مهاجمان را هم ایرانی و حامی فرهنگ و تمدن خود کردهاند. بنابراین حداقل فایده این اثر بهخصوص برای کسانی که اطلاع چندانی از تاریخ ایران ندارند، دریافتن این نکته خواهد بود که اقوام ایرانی و این سرزمین در پهنه فرهنگ جهانی چه نقش بزرگی بر عهده داشتهاند.
* همانطور که اشاره کردید، از امتیازات این اثر برخلاف تاریخهایی که پیشتر نوشته شده، توجه اساسی به تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران است. آیا میشود گفت این اثر میتواند جامعه را به سمت خودشناسی فرهنگی سوق دهد که آن نیز پلی باشد برای تقویت هویت ملی؟
البته. از دلایل و اسباب تألیف چنین مجموعهای نشان دادن هویت ملی است. به عبارت دیگر کوشیدهایم نشان دهیم هویت ملی ما ایرانیان بر کدام پایههای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی استوار شده است و چرا جهان ایرانی از مصادیق هویت ایرانی است و چگونه همه اقوام ساکن در این سرزمین در اصول فرهنگی و اجتماعی و غالباً در پهنه سیاسی عمیقاً مشترکاند؛ گرچه گاه به سبب تحولات سیاسی و مهاجرت از این سو به آن سوی زبان ناحیهای تغییر کرده است. مثلاً در روزگار استیلای غزها و ترکمنها بر غرب ایران زبان مردمان این نواحی به تدریج به زبان ترکی تبدیل شده است، یا نزدیکی سرزمینهای جنوب ایران به شبه جزیره عربستان و روابط دیرینه تنگاتنگ و اجتنابناپذیر اقتصادی و سیاسی ایرانیان با اقوام عرب سبب مهاجرتهایی از هر دو سوی شده و زبان عربی را در بعضی نقاط جنوب ایران در تداول عامه به زبان دوم تبدیل کرده است. اینها هیچیک مانع از آن نیست که همه این مردمان را ایرانی و جزو جهان ایرانی بدانیم. از سوی دیگر باید گفت هدف از آثار تحقیقی که در این مرکز منتشر میشود، گسترش دانایی عمومی است؛ یعنی گسترش خودآگاهی انسان ایرانی و ارتقای سطح علم و اطلاع او نسبت به خود، اجداد و سرزمینش. درست است که تاریخ جامع ایران مجموعهای محققانه و سرشار از ارجاعات به متون قدیم و جدید است، اما همه خوانندگان از این راه با تاریخ ایران در یک ظرف و نه به صورت پراکنده آشنا میشوند. یکی از مقاصد تاریخ جامع هم همین پیوستگی تاریخ ایران بوده است.
* با توجه به پیچیدگیهای تاریخ ایران و حکومتهای مقارن فراوان چگونه پیوستگی ادوار مختلف تاریخ را حفظ کردهاید؟
دورههای تاریخی ایران را نمیتوان مطلقاً جدا از هم در نظر گرفت. یکی از فواید تاریخ جامع آن است که تاریخ ایران را به طور پیوسته ارائه میکند؛ یعنی حلقههای پیوند میان ادوار تاریخی ایران را نشان میدهد. به همین دلیل تدوین و تبویب چنین اثری کاری بس دشوار بوده است.
در آثار دیگری که نویسندگانی همچون لین پل، زامباور، باسورث، خلیل ادهم یا بارتولد نگاشتهاند، اختلاف بسیاری در تبویب سلسلههای مختلف و مقارن وجود دارد؛ مثلاً پس از خلافت، سلسلههای مستقل و نیمهمستقل را باید یا از نظر جغرافیایی تقسیم کنند یا زمانی، که بر هر کدام خردههایی میتوان گرفت. مثلاً همزمان با حکومت سامانیان در شرق ایران، آلبویه نیز در غرب و برخی حکّام محلی در هرموز حکومت داشتهاند. چیدمان اینها به گونهای که پیوستگی تاریخی حفظ شود، نگاه و تحلیل تاریخی میخواهد. مثلاً ما از شرق شروع کردهایم و به ترتیب به دولتهای شمالی، غربی، مرکزی و جنوبی پرداختهایم. این یک راه است که پشت آن هم فکری وجود دارد.
* با این توصیف هر مقطع تاریخی قطعهای از قطعات پازلی است که باید آنها را با یک متد خاص چید.
بله یکی از کارهای مورّخ همین است که سعی کند اجزای تاریخ را به طور منطقی کنار هم بچیند. نگاه تاریخی و روش در این میان بسیار اهمیت مییابد. بالاخره وضعیت ایران هم در مقایسه با دیگر سرزمینها متفاوت بوده است. ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی و تاریخی خود حتی در زمان حکومتهای قدرتمند نیز حکّام محلی نیمهمستقل وگاه عملاً مستقل داشته است. ما کوشیدهایم در این اثر تا حد بسیاری از پس دشواری ایجاد پیوند تاریخی میان دولتها و سلسلهها برآییم و این کار سادهای نبوده است.
* آیا نویسندگان متعدد شما این کار را توانستهاند به خوبی انجام دهند؟
نه این کار نویسندهها نبوده، این کار سرویراستار بوده و خود من این کار را انجام دادهام؛ یعنی این مقالهها را به شکلی محسوس و نامحسوس به هم پیوند دادهام. فصلها کاملاً از هم جداست، اما وقتی شروع به خواندن کنید، متوجه میشوید فضایی از دورهای که به هریک از دورهها منجر شده، ترسیم شده است. این همان حلقه است که پیوند ذهنی شما را با دوره قبل برقرار میکند و شما را برای ورود به این عرصه آماده میکند. به عبارت دیگر کوشیدهام ارتباط منطقی میان سلسلههای متوالی یا متقارن یا حتی اعضای یک سلسله برقرار کنم.
* برای انتخاب مؤلفان مقالههای این مجموعه چه ویژگیهایی مدنظر شما بوده است؟
تعداد نویسندگان ما فقط در بخش ایران اسلامی ۹۲نفر بوده است. میدانید کار کردن با ۹۲نفر در یک طرح تحقیقاتی کاری بس دشوار است. معیار اصلی ما در انتخاب این افراد آن بوده که پیشتر درباره موضوع موردنظر اثری مستقل، اعم از کتاب یا مقاله داشته باشند. اما به دلایل مختلف در همه موارد چنین نبوده است؛ ولی میدانیم که همه یا اکثریت غالب نویسندگان این مجموعه درباره آنچه به آنها محوّل شده است، مطالعه داشتهاند. به همین دلیل شما در کنار چهرههای سرشناس، چهرههای جوان و گمنام هم میبینید که مقالاتشان مورد تأیید قرار گرفته است. البته گاهی مقالهها نقایص متعددی از جهات مختلف داشتند و من خود به عنوان سرویراستار آنها را تهذیب و تکمیل کردهام.
* با توجه به شمار بالای نویسندگان و نیز گستردگی مطالب، آیا توانستهاید بیطرفی را در نگارش تاریخ حفظ کنید؟
نهایت سعی ما این بوده است. نمیدانم چقدر موفق شدهایم. این را باید محققان و خوانندگان کتاب بگویند. ولی سعی کردهام اینطور باشد چون برای مورّخ چنین مأموریتی قائلم. هرچند بیطرفی مطلق نیز محال است. سرانجام آنکه من شخصاً اعلام میکنم از هر نقدی درباره این اثر استقبال میکنم. کتاب تحقیقی باید مورد نقد قرار گیرد؛ بهخصوص نقدهای عالمانه دقیق و مستند که گوشزد کنند چه چیزهایی از قلم افتاده یا چه چیزهایی احتمالاً نادرست است. این نقدها برای من و نویسندگان یقیناً مغتنم خواهد بود.
(نقل از نشریه همشهری ماه، شماره 111، شهریورماه 1392)
به پایان رسیدن مجموعه تاریخ جامع ایران میتواند خبر بسیار خوبی برای محققان و علاقهمندان تاریخ باشد. مجموعهای 16 جلدی که سراسر تاریخ ایران را از ابتدا تاریخ دوره قاجار در بر میگیرد. انتشار چنین مجموعهای میتواند تحوّلی در عرصه تاریخنگاری ایرانی به شمار آید. در این زمینه با دکتر سید صادق سجادی، سرویراستار این مجموعه (و معاونت پژوهشی و ریاست بخش تاریخ مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی) گفتوگویی انجام دادیم. ایشان در این گفتوگو از ضرورت تدوین چنین اثری و اهمیت نشان دادن قلمرو جهان فرهنگی ایران سخن گفتند.
ضرورتهای تدوین تاریخ جامع ایران در گفتوگو با دکتر سید صادق سجادی