آیتالله جوادی آملی؛ درسها و تحلیلهایی از ماجرای عاشورا
آیتالله جوادی آملی از جمله متفکرانی است که به ماجرای کربلا و قیام اباعبدالله (ع) توجه ویژهای داشته است. ایشان علاوه بر سخنرانیهای متعدد در این خصوص، کتابی را نیز تحت عنوان «شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی» منتشر کرده است. ایشان به جنبههای مختلف حرکت امام حسین پرداخته و از آن سخن گفتهاند.
عبرت و اشک
یکی از موشکافیهای آیتالله جوادی آملی در خصوص عاشورا و مناسک آن، تحلیل برخی از تعابیری است که از این واقعه بر جا مانده است. عبارتی از حضرت بیان شده که ایشان فرمودند «انا قتیل العَبَرات». این عبارت مورد تحلیل آیتالله جوادی قرار گرفته و در این خصوص عنوان میکنند که: میان عبرت و عَبره باید تمایز گذاشت. برخی تصور میکنند عاشورا برای عبرت است نه برای عَبره. اما سالار شهیدان فرمود من برای دو چیز شهید شدم؛ هم برای عبرت و هم برای عَبره! عبرت گرفتن به آن عزاداری میگویند که حرکت کند، پویا باشد، از جهل به علم و از جهالت به هدایت، از کُندروی به اعتدال و از بیراهه رفتن به استقامت عبور کند، این را میگویند «عبرت»، عبرت یعنی عبور.
آیتالله جوادی معتقد است آن عزاداری که تنها تماشا میکند، او اهل عبرت نیست او فقط مینالد، اهل اشک است، دو روز که از عاشورا سپری شد برای او دیگر اثری ندارد چون او عبرت نگرفت و عبور نکرد و تنها تماشا کرد. ایشان سپس از مفاهیم قرآنی سخن گفته و عنوان میکنند که اصرار قرآن کریم بر این است که «فَاعْتَبِرُوا»؛ آیات فراوانی است که خدا فرمود عبرت بگیرید، آدم ایستا که اهل عبرت نیست! آن که عبور کرد از رذیلت به فضیلت و فرشتهخوی شد او عبرت گرفته است.
اما علاوه بر عبرت گیری، امام (ع) در آن تعبیر عنوان میکند که انا قتیل العبرات. من آن قدر اشک را دوست دارم که کلّ صفحه صورت را پر کند. اما چرا اینگونه است؟ چرا امام اینگونه سخن میگوید؟ آیتالله جوادی آملی در صدد پاسخ به این پرسش بر میآید. این اشک خاصیتش چیست؟ آن وارستگی خاصیتش روشن است، اما این اشک خاصیتش چیست؟ پس آنکه میگوید عاشورا برای عبرت است سخنی گفته است ولی ناقص است نه کامل، کمال در این است که عبرت با عَبره همراه باشد، عَبره یعنی عبور، یعنی اشک ریختن به قدری که تمام صورت را پر کند.
آیتالله جوادی آملی با استناد به قرآن کریم عنوان میکند که قرآن فرمود تنها کُشتن، جنگ، مبارزه و حماسه کافی نیست، این برای برون مرزی است، آنچه داخل کشور را اداره میکند «رُحَمَاءُ بَینَهُمْ» است، عاطفه، مِهر، محبّت، علاقه، این زمینهٴ کشورداری است، آن گلوله، زمینه حفظ مرز و بوم است، این اشک، حفظ درون مرزی است. بنگرید آن گلوله را داشتیم و کارمان به لطف الهی انجام شد، اما این اشک را نداریم ببینید چه خطرهایی دامنگیر ما شد، قرآن فرمود: «أشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ»، این «رُحَمَاءُ بَینَهُمْ» یعنی چه؟ ما میخواهیم بهره عاشورایی ببریم، این «رُحَمَاءُ بَینَهُمْ» را که دستور رسمی دین است و از عاشوراها شروع میشود و از این گریهها شروع میشود این را فراموش کردیم!
آیتالله جوادی اذعان میکند که: ما خیال میکنیم این اشک فقط برای بهشت رفتن است، البته برای بهشت هم هست، اما ما را رحیم میکند، هرگز به ما اجازه احتکار نمیدهد که ما داشته باشیم و کسی گرسنه باشد، جامعهٴ حسینی هرگز اهل احتکار نیست.[1]
آیتالله جوادی آملی با این تحلیل، نقش اشک ریزی بر امام را به خوبی نشان میدهند. علاوه بر این، عبرتگیری از حرکت و قیام امام را نیز مورد توجه قرار میدهند.
اعظم الله اجورکم
یکی دیگر از عباراتی که در ایام محرم بر سر زبانهاست «اعظم الله اجورنا [و اجورکم] بمصابنا بالحسین (ع) و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره (علیه الصلاه و علیه السلام)» است.
آیتالله جوادی آملی به تحلیل این عبارت پرداخته و عنوان میکند که اصل اول که جنبه عبادی دارد این است که ما داغدیده و مصیبت زدهایم. خدا اجر همه ما را بزرگ و عظیم بشمارد و اجر عظیم به ما مرحمت کند. اما اصل دوم این است که به یکدیگر بگوییم امیدواریم خدا آن توفیق را به ما بدهد که ما خون بهای حسین بن علی را بگیریم. اینکه می گوییم «و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره» راجع به اصل دوم است، یعنی ما موظفیم که این خون بها را بگیریم و تا روز قیامت هم این وظیفهٔ ماست.
آیتالله جوادی با برجسته سازی این دو اصل معتقد است که اساساً ما به حسینیهها که میرویم برای این دو اصل است. ما عزاداری میکنیم هم برای ثواب و هم برای اینکه خون بهای امام را بگیریم. ایشان سپس عنوان میکند که: معلوم میشود هنوز خون بهای حسین بن علی گرفته نشده و ما موظف هستیم آن را بگیریم. رازش این است که خود حسین بن علی فرمود من یک اصل کلیام، یک شخصیت حقوقی هستم نه شخصیت حقیقی. امامت و ولایت من یک شخصیت حقوقی است؛ لذا در مدینه نفرمود من بیعت نمیکنم؛ بلکه فرمود مثل من و هر کسی که مثل من فکر میکند با دستگاهِ ستم نمیسازد. یعنی عدل در برابر ظلم ساکت نمینشیند.
نشانی از جامعیت دین
یکی دیگر از درسهایی که آیتالله جوادی از حرکت امام حسین بیان میکند، جامعیت دین است. ایشان عنوان میکند که قیام آن حضرت برای اصلاح همه جانبهٔ امت بود. همان طور که سیرهٔ جد و پدر بزرگوار ایشان اصلاح همه جانبه امت اسلامی بود. ایشان با پیش کشیدن برخی از اصلاحات در جامعه عنوان میکند که گاهی معلمی قیام میکند و انگیزهٔ او اصلاح فرهنگی است و کاری به سایر شئون و جهات اسلامی و انسانی ندارد و یا اقتصاددانی قیام میکند و انگیزهاش بهبودی روابط اقتصادی مردم است و کاری به جهات دیگر آنان ندارد. اما زمانی که پیامبر (ص) و امام (ع) قیام میکنند انگیزهٔ آنان اصلاح همهٔ شئون مردم است. چون انها آورندهٔ دین الهیاند که به همه شئون جوامع بشری نظر دارد. اگر قیام انبیاء دینی است، انگیزهٔ قیام آنها اصلاح همهٔ شئون دینی و دنیایی انسانها خواهد بود.
ایشان سپس با پیش کشیدن قیام ابا عبدالله عنوان میکند که سالار شهیدان جانشین پیامبر (ص) بوده و پیامبر اکرم دین الهی را آورده است. امام حسین (ع) نیز فرمود که من به سیرهٔ جدم قیام کردم و سیرهٔ جد او همان است که خدای سبحان در قرآن تبیین کرد. پس معلوم میشود که حسین بن علی (ع) آمده است تا دینی را که جدای از سیاست نیست اجرا کند و سیاست دینی را به خوبی تبیین نماید.[2]
شناسایی مرگ و حیات واقعی
یکی از اصلیترین پیامهایی که آیتالله جوادی آملی از ماجرای عاشورا در نظر دارند نیاز داشتن به راهنما و مقتدا در درک امور جهان است. ایشان عنوان میکند که یکی از بارزترین پیامهای نهضت عاشورا، تشخیص حق از باطل، صدق و کذب، مرگ و زندگی است. همهٔ انسانها با این معانی و مفاهیم در ارتباطند و اگر آنها را از هم تشخیص دهند، به دنبال مصداق صحیح آن حرکت میکنند، وگرنه گرفتار مغالطهای در عمل خواهند شد. همه میخواهند بفهمند که حق یعنی چه و باطل چیست تا حق را پذیرفته، از باطل فاصله بگیرند. نیز همگان در صدد هستند بدانند که صدق و کذب چیست تا صادق شوند و از کذب پرهیز کنند. به ظاهر این گونه از الفاظ، مفاهیم روشنی دارند و هر انسانی خیال میکند که تشخیص معانی آنها آسان است. از این رو میپندارد که نیازی به راهنما ندارد و خود را در تشخیص مصادیق آن موفق میبیند.
سالار شهیدان مانند آباء گرامی و خاندان کریمش تا میتوانستند از راه تعلیم و تزکیه و پند و اندرز در راه ارشاد جامعه کوشیدند. در آن عصر و زمان داعیه داران اموی از سویی سخن میگفتند و خاندان اهل بیت (ع) از سویی دیگر. وقتی حسین بن علی در چنین فضایی سخنرانی و موعظه را بی اثر یافتند و یقین کردند که تنها خون میتواند جامعه را روشن کند، دست به نهضت عاشورا زدند و در جریان عاشورا آن مفاهیم کلیدی را به مردم آموختند. وقتی که این کلید در اختیار مردم قرار گیرد، مردم نیز میتوانند گنجینههای این مکتب را درک کنند.[3]
آیتالله جوادی آملی با این نحوه تحلیلها میکوشد تا جوانب مختلف حرکت امام حسین (ع) را مورد توجه قرار داده و از آن سخن بگویند.
ارجاعات:
[1] آیت الله جوادی آملی، عاشورا میتواند ما را اصلاح کند؛ نقل از وبسایت نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت؛ 12 اردیبهشت 1398
[2] شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، آیت الله جوادی آملی، ص 39 به بعد
[3] همان، ص 95 به بعد