ابوالقاسم فنایی؛ حرکت عقلانی و اخلاقی امام حسین(ع)
ابوالقاسم فنایی از جمله متفکرانی است که به ارتباط میان دین و اخلاق میاندیشد. وی کتابهای «دین در ترازوی اخلاق» و «اخلاق دین شناسی» را در همین خصوص نگاشته است. دغدغه فنایی این است که نشان دهد، دینداری باید با معیارهای اخلاقی توزین شود. کسی که پا به عرصه دین میگذارد، ابتدا باید فردی متخلق به اخلاق باشد و سپس به فرامین دینی رو کند. به تعبیر دیگر، اخلاق، چارچوبی است برای دین. نمیتوان به هیچ توجیهِ دینی، پا از دایره اخلاق بیرون گذاشت. بر همین مبناست که فنایی به تقدم اخلاقمداری بر دینداری تأکید میکند. ایشان با همین مبنا نیز به مواجهه با حرکت امام حسین (ع) میرود.
1- فنایی ابتدا میکوشد تا جنبههای عقلانی حرکت امام (ع) را برجسته کند. وی به نقد دیدگاههایی میپردازد که صرفاً جنبههای ماورایی از حرکت امام حسین را در نظر داشتهاند. وی از میانِ نگرشهایی که جنبه بشری و عقلانیِ حرکت امام (ع) را مورد تاکید قرار دادهاند، سه دیدگاه را مورد ارزیابی قرار میدهد.
دیدگاههای شریعتی، صالحی نجف آبادی و مطهری. فنایی برخی ویژگیهای مثبت این نظریات را بیان میکند. اما اشکال مهمی که او به این دیدگاههای وارد میکند این است که این نظریهها میکوشند تا توجیهی «درون دینی» و «فقهی» را برای حرکت امام (ع) دست و پا کنند. در حالی که به نظر فنایی امام (ع) توجیهی «اخلاقی» و «فرا دینی» در نظر داشته است. فنایی با برجسته ساختن این دیدگاه عنوان میکند که امام حسین (ع) فقط برای مسلمانان یا شیعیان سرمش و الگو نیست، بلکه الگوی همه انسانها است؛ چون اخلاق یک مقوله فرا دینی است.[1]
2- فنایی معتقد است که حادثه کربلا معلول جدا شدن دین از اخلاق بود. اگر دین از چارچوب اخلاقی خود خارج شود و اگر حکومت دینی و کسانی که به اسم دین بر مردم حکومت میکنند، اصول و قواعد اخلاقی خود را نقض کنند و ارزشهای اخلاقی را نادیده بگیرند، آنگاه میتوان گفت که در جامعه دینی منکری واقع شده که باید با آن مبارزه کرد.
فنایی با تحلیل واقعه عاشورا، استدلال یزیدیان را از نتایج ناروای «تقدم دین بر اخلاق» میداند. او اینگونه عنوان میکند که: لشکریان یزید چه میگفتند؟ استدلال آنان این بود که یزید خلیفه و جانشین رسول الله است و اطاعت او بر همه مسلمین واجب. مخالفت با او مخالفت با رسول الله است و کسی که بر خلیفه رسول الله خروج میکند از دین خارج شده و سزاوار اشد مجازات است. اما توجیهی که امام حسین (ع) برای رفتار خود داشت این نبود که تو خلیفه رسول الله نیستی و من خلیفه رسول الله هستم و اگر من به جای تو باشم هر کاری بکنم مجاز است. بلکه تأکید امام بر دو مؤلفه مهم اخلاقی یعنی «عدالت» و «کرامت» بود.
فنایی با تاکید بر این دو اصل اخلاقی عنوان میکند که: عدالت و کرامت دو مورد از مهمترین و کلانترین ارزشهای اخلاقیاند. مروری گذرا بر گفتار و رفتار امام حسین (ع) نشان میدهد که از ابتدا تا انتها آن حضرت بر اساس این دو ارزش بزرگ اخلاقی تصمیم گرفته و عمل کرده است. امام حسین (ع) در سال آخر زندگی خود، یعنی پس از مرگ معاویه و جانشینی یزید به جای او، دو تصمیم بزرگ و سرنوشت ساز گرفته است و این دو تصمیم تنها بر اساس اصل عدالت و کرامت که هر دو از اصول اخلاقیاند، قابل توجیه است.
نخستین تصمیم که امام حسین (ع) گرفت و بر اساس آن از مدینه خارج شد، تصمیم به قیام علیه حکومت ظالم و خودکامه یزید و تلاش برای تشکیل حکومت عادلانه به کمک مردم کوفه بود و این عمل را تنها بر اساس اصل «عدالت» که مهمترین ارزش اخلاق اجتماعی و سیاسی است میتوان توجیه کرد. تا اینجا شعار امام حسین این بود که «کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا» یعنی «دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید».
تصمیم دومی که امام حسین (ع) گرفت تصمیمی بود که ایشان پس از آگاهی از شهادت مسلم بن عقیل و رویگردانی مردم کوفه گرفت و تا کربلا بر طبق آن عمل کرد. وقتی دشمن، آن حضرت را ناگزیر کرد که بین تسلیم شدن و بیعت کردن یا کشته شدن دست به انتخاب بزند، ایشان مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح داد. شعار آن حضرت در این مرحله این بود «هیهات منا الذله». این تصمیم و عمل را تنها بر اساس اصل «کرامت انسانی» میتوان توجیه کرد.
فنایی با تاکید بر اینکه این اصول، صرفاً اخلاقیاند و امام (ع) نیز به جنبههای اخلاقی آن تاکید و توجه داشته عنوان میکند که: این دو اصل از اصول جاودانه اخلاقیاند، هر چند روش مبارزه و سلاح مبارزه با ظلم سیاسی تابع زمان و مکان است و مصادیق این دو اصل از دورهای به دوره دیگر ممکن است تغییر کند. فنایی از همین مبنا استفاده کرده و آن را به دوران مدرن نیز بسط داده و عنوان میکند که: در دوران مدرن و در جوامع مدرن وظیفه کشف و جلوگیری از مظالم سیاسی عمدتاً به عهده رسانهها و احزاب یا به معنای دقیقتر به عهده «جامعه مدنی» است. نهی از منکر توسط نظارت همگانی بر حکومت صورت میگیرد. بنابراین کسانی که از عدالت دم میزنند به شرطی در ادعای خود صداقت خواهند داشت که در بسط آزادی و دموکراسی و شکل گیری جامعه مدنی بکوشند.[2]
3- فنایی سخن امام (ع) که فرمود: “ان لم یکن لکم دین و لا تخافون المعاد فکونوا احراراً فی دنیاکم” (اگر دین ندارید، و از بازگشت به سوی خداوند نمیترسید، در دنیای خود آزاده باشید” را مورد تحلیل قرار میدهد. او عنوان میکند که این یکی از سخنانی است که در نگاه نخستین ممکن است معنای ساده و روشنی داشته باشد، اما بر خلاف معنای ساده و روشن آن، بسیار عمیق است. در این سخن دو حقیقت بسیار مهم و کلیدی نهفته است که اگر جدی گرفته شوند میتوانند رویکرد ما در دین شناسی و دین داری را به کلی عوض کنند، و رنگ و بو و سبک و سیاق دیگری بدان ببخشند. این دو حقیقت عبارتند از: 1- استقلال اخلاق از دین و 2- به رسمیت شناختن امور فرا دینی.
فنایی که اخلاق را امری فرا دینی میداند، در ماجرای عاشورا نیز بر همین موضوع تاکید بسیار دارد. وی عنوان میکند که امام حسین (ع) از موضعی فرادینی با لشکریان یزید سخن گفت. به تعبیر وی: امام حسین (ع) در این سخن خود رفتار لشکریان یزید را نقد میکند، و آنان را دعوت میکند که در رفتار خود بیندیشند و تجدید نظر کنند. اما نقد امام (ع) کاملاً عام است و به این مورد خاص اختصاص ندارد. بلکه شامل همه رفتارهای غیر اخلاقی یا ضد اخلاقی میشود.
فنایی این موضع را برجسته دیده و عنوان میکند که خطابِ سخنِ امام به همه مردم و در همه زمانها است. این سخنِ امام (ع) را خطاب به هر کسی که رفتارش با دیگران غیر اخلاقی است میتوان به زبان آورد. مثلاً به کسی که به دیگران دروغ میگوید، یا حقوق دیگران را پایمال میکند، یا به وعده خود وفا نمیکند، میتوان گفت که اگر دین نداری، آزاده باش.
نکته دیگری که فنایی بدان توجه میدهد این است که اگر کسی به دیگران بگوید اگر دین ندارید [دست کم] آزاده باشید، در واقع پذیرفته است که اخلاقی زیستن بدون دین داری ممکن است. و این به معنای پذیرفتن استقلال اخلاق از دین است.
با این مقدمات، و با این ترسیم از رابطه اخلاق و دین است که فنایی واقعه عاشورا را در راستای استقلال اخلاق از دین میبیند. به تعبیر وی: به رسمیت شناختن استقلال اخلاق از دین عین پذیرفتن این ادعاست که اخلاق مقولهای فرا دینی است. وقتی امام حسین (ع) به دشمنان خود میگوید: اگر دین ندارید آزاده باشید، با تکیه بر منطقی فرا دینی با آنان احتجاج میکند. معنای این سخن این است که برای این که میان من (امام حسین) و خود (لشکریان یزید) داوری کنید و ببینید حق با کیست و رفتار کدام یک از ما درست و رفتار کدام یک از ما نادرست است، لازم نیست دین دار باشید؛ بلکه کافی است آزاده باشید.[3]
فنایی با این ترسیم از واقعه عاشورا، اولاً به استقلال اخلاق از دین توجه میدهد، ثانیاً به جهانی و فرازمانی و فرامکانی بودن پیام امام حسین (ع) التفات میدهد؛ همچنین میکوشد تا جنبههای عقلانی و اخلاقی حرکت امام حسین (ع) را برجسته کرده و آن را برای درس آموزی امروز، مورد توجه قرار دهد.
ارجاعات:
[1] ابوالقاسم فنایی، امام حسین (ع)، مکتب کرامت و عدالت (1) سخنرانی در کانون توحید لندن، 1/5/2008؛ منتشر در سایت صدانت
[2] امام حسین؛ مکتب کرامت و عدالت (2)؛ سخنرانی در کانون توحیدلندن 8/8/2008، منتشر در سایت صدانت
[3] دینی و فرا دینی در پیام عاشورا؛ ابوالقاسم فنایی، ایراد شده در جمع دانشجویان ایرانی مقیم کمبریج، 16/11/2013؛ سایت نیلوفر
.
«وَکُونا لِلظالِمِ خَصما وَلِلمَظلومِ عَونا» وصیت امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) به حسنین (علیهماالسلام) است: نهجالبلاغه، نامه ۴۷.
.
درود بر نگارنده که خوب از عهده بر آمده است.
.