حجتالاسلام والمسلمین محمدسعید بهمنپور : «دعای عرفه» تجلی معرفت امام حسین (ع) است/ شباهت «فروتنی» حضرت عیسی (ع) با سالار شهیدان
استاد حوزه و پژوهشگر دینی با ذکر ابعاد معرفتی امام حسین (ع) گفت: در هیچ کتاب عرفانی ندیدهام انسان این چنین به نعمتها توجه کند که امام حسین (ع) توجه میکند. این دعای فیالبداهه از امام حسین (ع) که از وجود او میجوشد شاهکار است. یعنی انسان در مقابل چنین شخصیتی متأثر میشود که این شخص کیست وکجاها را میبیند.
در این نشست، حجتالاسلام والمسلین بهمنپور با موضوع «جهاد فیالله و جهاد فیسبیلالله» به ابعاد معرفتی وجود مبارک حضرت امام حسین (ع) پرداخت که در ادامه میخوانید:
در قرآن به دو گونه از جهاد یاد شده است و در روایات هم دو مفهوم جهاد اصغر و جهاد اکبر آمده است. در قرآن بارها به جهاد فیسبیلالله به صراحت اشاره شده است از جمله این آیه که «الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ؛ کسانیکه ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداختهاند نزد خدا مقامی هر چه والاتر دارند و اینان همان رستگارانند».
اما در کنار این قرآن کریم سه بار لفظ جهاد را با مفهومی دیگر آورده است که منظور از آن جهادی است که انسان برای رشد وتعالی در درون خود تجربه میکند که مصداق این آیه سوره عنکبوت است که «وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا یجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِی عَنِالْعَالَمِینَ؛ هر که جهاد کند به سود خود کرده است، زیرا خدا از همه جهانیان بینیاز است».
جهاد نفس برای رسیدن به راههای الهی است و به تعبیر قرآن «احسان» برای افزایش ظرفیت روحی برای آخرت مؤثر است. کما اینکه تصور ما از بهشت و جهنم را تصوری سطحی است.
تصور غالب این است که بهشت یک باغ بزرگ است در صورتی که این تنها توصیف محیط آن است و ناظر بر شرایط و اعمال و رفتار ما نیست و انسانها در بهشت بسته به ظرفیتی که در دنیا برای خودشان ساختهاند از الهامات معنوی و الهی بهره میبرند. البته عطای الهی بیاندازه است و ظرفیت بندگان متفاوت است.
این ظرفیتسازی منوط به دنیا و جهاد فیالله در دنیا است. همانطور که در آخر سوره حج هم آمده است که «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّکمْ وَافْعَلُوا الْخَیرَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَوَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ»؛ برخی مفسرین میگویند این آیه عام است اما خطاب خاصی نیز به پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار دارد چرا که به جا آوردن حق جهاد در این معنا برای همگان بسیار دشوار است.
جهاد فیالله معنای عامی است که جهاد فیسبیلالله هم درون آن میگنجد. ما وقتی به سیره امام حسین (ع) مراجعه میکنیم میبینیم که ایشان در هر دو جهاد، تکسوار هستند. هم جهاد فیسبیلالله که در عاشورا خود را نشان داد هم جهاد فیالله که آن ثمرات جهاد در درون را در منش، رفتار و گفتار ایشان میبینیم.
البته زندگی امام حسین (ع) در عاشورا برجستهتر شده است. با این حال، ایشان در کودکی و نوجوانی نیز جنبهها مختلف جهاد را به نمایش گذاشتهاند. به طور کل؛ ما در روی زمین هستیم که جهاد فیالله را در وجودمان تقویت کنیم که ثمرات زیادی برای زندگی معنوی ما دارد. معرفت خداوندی یکی از ثمرات جهاد فیالله است که بالاترین درجاات معرفتی یک انسان رویت قلبی خداوند است.
دیگر ثمره جهاد درونی، فروتنی و اخلاص و احساس آرامشی است که در هنگام تسلیم شدن به خداوند است که ثمره اخبات (خشوع و اطمینان قلبی) را به دنبال دارد.
شکرگزاری درونی که در کلام نیست و شخص با تمام وجودش آن را درک و احساس میکند که مدیون و ممنون پروردگار است. تسلیم محض در برابر اراده خدا یکی دیگر از ثمرات جهاد فیالله است. همان چیزی که حضرت ابراهیم (ع) تجربه میکند و او را در مقام امام همه امتها تا قیامت قرار داد.
در کنار اینها، قرآن سه صفت برای حضرت ابراهیم (ع) میآورد که ناظر بر شخصیت ایشان است؛ «قانتاَ» که به معنای قنوت همراه با فروتنی است.
در حالی که خیلی از ما عبادت را مایه فخر و تکبر خود میدانیم. در کنار این، دو صفت دیگر آمده است، یعنی «حنیفاَ» به معنای یکتاپرست و «شاکراَ» که متضمن این معنی است که بینش عمیق در دنیا داشته باشیم و ظواهر دنیا ما را فریب ندهد.
تجلی معرفت امام حسین (ع) در دعای عرفه
یکی از نمونههای معرفتی امام حسین (ع) در دعای عرفه تجلی یافته است که برای اهل بیت تجربه است و از طریق آنها به ما رسیده است. نقطهای از دعای عرفه است که امام حسین (ع) به اوج معرفت الهی میرسد و آن این عبارت است که «یا مَنْ لا یَعْلَمُ کَیْفَ هُوَ اِلاّ هُوَ»؛ ای کسی که هیچکس نمیداند تو چگونه هستی جز خودت.
این کمال علم است. یعنی کسی که علمش به این درجه برسد میفهمد که هیچکس نمیتواند به ذات خداوند پی ببرد و این را میپذیرد. از این رو، درک صفات خداوندی با علم محدود ما دشوار است و کسانی که معرفت عمیق به خداوند پیدا کردهاند توصیفی از صفات خداوندی دادهاند که به ما رسیده است.
فروتنی و اخبات عیسوی و حسینی
در باب فروتنی و اخبات میتوان بیانات حضرت عیسی (ع) و امام حسین (ع) را مقایسه کرد. در روایتی که در انجیل متا آمده است حضرت عیسی (ع) بر فراز کوه زیتون ایستاده بود، موعظهای داردکه بنده یقین دارم این موعظه را حضرت عیسی (ع) کرده است چرا که به قدری این بیانات شیرین و زیباست که انسان را تحت تأثیر قرار میدهد.
یکی از نکاتی که در این موعظه آمده است این عبارت است که «خوشا به حال فروتنان! زیرا که ایشان مالک جهان خواهند شد» و هشت خوشاگویی نسبت به موضوعاتی چون صبر و فقر و غیره دارد.
امام حسین (ع) هم در دعای عرفه میفرماید «إلهی أنا الفَقیرُ فی غِنای فَکیفَ لاأکونُ فَقیرا فی فَقری»؛ خدایا! من در حال بی نیازی هم نیازمندم؛ پس چگونه در حال فقر نیازمند [تو] نباشم؟ و «إِلَهِی أَنَا الْجَاهِلُ فِی عِلْمِی فَکیفَ لا أَکونُ جَهُولافِی جَهْلِی»؛ الهی، من در موردی که میدانم، جاهلم پس چگونه در زمانی که نمیدانم جاهل نباشم.
و در ادامه میفرماید «اِلَهِی مَنْکانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِی، فَکیفَ لا تَکونُ مَسَاوِیهِ»؛ خدایا، آن کسیکه خوبیهایش هم بدی است تا چه رسد بدیهای او! این فروتنی ارزش مهمی است. خیلی از ما وقتی خوبی میکنیم با چندین بدی آغشته است که ما از آن بیاطلاعیم.
برای مثال، در جهاد فیسبیلالله اگر کسی را بکشیم بالاخره فرزندی را یتیم کردهایم بیآنکه بدانیم. برای همین خداوند به پیامبر اعظم (ع) میفرماید «قوله تعالی لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تأخر»؛ این عواقبی که از اعمال تو حاصل شد خدا همه را بخشید.
امام حسین (ع) ادامه میدهد «وَ مَنْ کانَتْ حَقَائِقُهُ دَعَاوِی، فَکیفَ لا تَکونُ دَعَاوِیهِ دَعَاوِی»؛ کسی که حقایقش مجرد ادعاست، چگونه ادعای او ادعا نخواهد بود؟ اینکه میبینیم ائمه خدا این اندازه گریه و استغفار میکنند در پیشگاه خدا برای یاد دادن به ما نیست آنها به این آمیختگی خیر و شر معرفت داشتهاند.
دلیل این معرفت امام حسین (ع) رسیدن به درجات بالای معرفت است، آنچنان که ایمان شخصیتهایی مثل پیامبر (ص)، حضرت عیسی (ع)، حضرت یحیی (ع) و ائمه تعلیمی نیست و ناشی از درک و معرفت بالای آنها است.
شکرگزاری نعمتهای الهی
در فراز اولیه دعای عرفه نعمات الهی برشمرده میشود. فرازی تکاندهنده که در هیچ کتاب عرفانی ندیدهام انسان این چنین به نعمتها توجه کند که امام حسین (ع) توجه میکند و میفرماید «خدایا با حقیقت ایمانم گواهی میدهم، با کمترین علقههای یقینم، با خالصترین جلوههای توحیدم، با پنهانترین اعماق ضمیرم، با شعاع نور چشمانم، با خطوط صفحه پیشانیام، با حفرههای راه تنفسم، با پردههای نرمه بینیام، با ضربههای پرده گوشم، با آنچه لبهایم بر آن بسته میشود، با حرکات تلفظ زبانم و محل پیوستن آرواره و دهانم، با محل رویش دندانهایم، با حس چشایی آب و غذایم، با رشتههای عصب مغزم، با لوله متصل به رگهای گردنم، با محتویات قفسه سینهام، با رشتههای رگ قلبم، با شاهرگ پرده دلم، با پارههای جگرم، با پردههای استخوان دندهام، با سربندهای مفاصل، با کارکرد عضلات بدنم، با سرانگشتانم، با گوشتم، با خونم، با پوستم، با مویم، با عصبم و شاهرگم و استخوانم و مغزم و رگهایم و تمام اعضا و جوارحم و آنچه از دوران شیرخوارگی بر اینها بافته شد، آنچه را زمین از من بر خود گرفت، با خوابم، بیداریام، سکونم و حرکتهای رکوع و سجودم گواهی میدهم که اگر بخواهم شکر یکی از نعمتهایت را به جا آورم؛ نمیتوانم».
این دعای فیالبداهه از امام حسین (ع) که از وجود او میجوشد شاهکار است. یعنی انسان در مقابل چنین شخصیتی متأثر میشود که این شخص کیست وکجاها را میبیند.
بینش عمیق به دنیا
بینش عمیق به دنیا را چنین است که «انسان دنیا را آنگونه که هست ارزشگذاری کند» و آیه «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَیجْعَل لَّکمْ فُرْقَانًا» ناظر به این بینش است؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر از خدا بترسید شما را بصیرت شناخت حق از باطل دهد.
یکی از نشانههای بینش عمیق به دنیا ایمان به خدا است که شرط ورود به بهشت است. البته مراد از مؤمن تنها مسلمان نیست و منظور کسی است که به خدا ایمان دارد.
دو گروه بهشتیاند یکی مومنان و دیگری مستضعفان. البته مفهوم قرآنی مستضعفان کسانی است که دین به آنها عرضه نشده است. خیلی از کسانی که ما تصور میکنیم اهل جهنم هستند در یک طبقات دیگر جای میگیرند. از جمله مستضعفان، یا کسانی که هدایت به آنها نرسیده است و یا کسانی که به خوبی حقیقت به آنها تفهیم نشده است اما کارهای محسنات دارند.
در روایت آمده است، روزی یکی از خاخامهای یهودی از پیامبر اکرم (ص) پرسیدند «در قیامت انسانها با چه معیاری وارد بهشت میشوند؛ با اسلام، با ایمان یا با اعمالشان؟» جواب پیامبر از این سؤال عمیقتر است؛ «با ایمان حائز شرایط ورود میشوند، با رحمت خدا پذیرفته میشوند و با اعمالشان تقسیم میشوند».
تسلیم در برابر ذات حق تا لحظه شهادت
تک تک لحظههای کربلا حاکی از تسلیم امام حسین (ع) در برابر اراده خداوند است. چه کسی حاضر است همه فرزندان و برادران و برادرزادههایش را در میدان بیاورد و شاهد شهادت آنها باشد.
یک کلامی امام (ع) دارد زمانی که تیر به گلوی علی اصغر (ع) فرو میرود و ایشان بچه را بغل حضرت زینب (س) داد و فرمود «هَوَّنَعَلَی ما نَزَلَ بی أَنَّهُ بِعَینِ اللّهِ»؛ این مصیبت بر من آسان است، چراکه در محضر خداست. این نشانه تسلیم در برابر خدا است.
بالاتر از این زمانی است که علی اکبر (ع) را به میدان میفرستد آن هم زمانی که علاقه زیادی به این جوان دارد و او را شبیهترین فرد به رسول خدا میبیند. وقتی که قاسم (ع) آمد اجازه ورود به میدان را بگیرد، گفتوگو و اصرار زیادی صورت گرفت تا امام (ع) راضی شد.
اما وقتی علی اکبر (ع) اذن ورود به میدان خواست امام حسین (ع) درنگ نکرد. اما وقتی به سوی جبهه در حرکت بود اشک پدرانه از چشمانش جاری شد.