مردی که به سینما نمی‌رود

–      سوم راهنمایی بودم یک شب خواب شهید مطهری را دیدم زمانی که ایشان تازه به شهادت رسیده بود. به خوابم آمد، گفتم سؤال دارم ایشان گفت بیا نزد من درس طلبگی بخوان و من در محضر ایشان در عالم خواب، دروس طلبگی را خواندم. مرحوم آیت‌الله طالقانی هم در عالم خواب، از کنار من رد شد و آقای مطهری گفت شما هم یک درسی به آقای خسروپناه بده و ایشان نیز در همان جا درسی هم به بنده دادند. از خواب بلند شدم و با خود گفتم من کجا بروم، کسی را نمی‌شناسم، پیش چه کسی درس بخوانم؟ حدود یک سالی از این قضیه گذشت و خواب حضرت علی(ع) را دیدم، دیدم آسمان شکافت و نوری بر سر من تابید، صدای امیرالمؤمنین(ع) بود که مطالبی را گفت از جمله اینکه چرا حوزه نمی‌روی؟! خواب امیرالمؤمنین(ع) را که برای یک خانم معبّری که اهل معرفت بود تعریف کردم گفت شما طلبه می‌شوی و از علمای ایران می‌شوید که البته خیلی هم درست از آب درنیامد!

–      نه خودم سینما رفته‌ام و نه به فرزندانم نیز توصیه می‌کنم به سینما بروند.

–      یادم می‌آید قبل از انقلاب وقتی در مغازه پدرم، خانم‌های بی‌حجاب می‌آمدند من از بالکن مغازه که به داخل مغازه اشراف داشت یک تیرکمان ریزی داشتم که با آن به پاهای خانم‌های بدحجاب می‌زدم که چرا پالُخت بیرون آمده‌اند. پدرم می‌گفت پسر گناه دارد این کارها را نکن! می‌‌گفتم اینها بی‌حجابند؛ پدرم نسبت به حجاب خیلی حساس بود اما می‌گفت اگر ضربه‌ای بخورند شرعاً ضامن هستی و از این رو تیر و کمان را گذاشتم کنار و روی آن‌ها آب می‌ریختم.

–      بارها و بارها شده بود که من حتی یک ریال هم نداشتم اما وقتی کتابی را از قفسه برمی‌داشتم، کتابی بر زمین می‌افتاد و می‌دیدم لای کتاب‌، مبلغی پول هست. این مسئله مکرر اتفاق افتاده بود، خلاصه عجیب بود که یک دست غیبی مرا کمک می‌کرد تا مبادا از مسیر طلبگی نبُرم و من پوست کلفت‌تر از این حرف‌ها بودم.

لینک متن کامل بخش اول مصاحبه دکتر خسروپناه در خبرگزاری فارس:

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920621000142
حجت الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه، جدیداً مصاحبه ای با خبرگزاری فارس انجام داده که جالب و خواندنی است. برخی نکات جالبتر آن در ذیل می آید: