حیوانآزاری میتواند نشانه اختلالات روانی حاد باشد
فاطمه احمدیان
آزار حیوانات تا جایی پیش میرود که افرادی حیوانات را شکنجه یا زخمی میکنند و یا حتی باعث مرگ آنها میشوند. در اینجا ما با یک اختلال روانی بسیار جدی و بدخیم مواجه هستیم. بهطور یقین این افراد نیازمند درمان روانشناختی هستند.
شاید کسانی را دیدهاید که با دیدن یک سگ یا گربه در خیابان خم میشوند و سنگی بهسوی او پرتاب میکنند. اگر دلیل این کار را از آنها بپرسید پاسخ موجهی نخواهید شنید. چنین رفتاری یک هشدار است، هشداری از ابتلا به حیوانآزاری[1].
آزار حیوانات تا جایی پیش میرود که افرادی حیوانات را شکنجه یا زخمی میکنند و یا حتی باعث مرگ آنها میشوند. در اینجا ما با یک اختلال روانی بسیار جدی و بدخیم مواجه هستیم. بهطور یقین این افراد نیازمند درمان روانشناختی هستند.
در اکثر کشورها قوانینی علیه حیوان آزاری وضع شده است و روانشناسان معتقدند که حیوانآزاری میتواند نشانهای از رفتارهای بروز دگرآزاری یا سادیسم در آینده افراد باشد.
اگر کودکی علائم جدی حیوانآزاری را از خود بروز دهد، باید سریعاً نزد روانشناس فرستاده شود. با افزایش سن کودک، این وضعیت بهتر یا بدتر میشود. اما اگر بدتر شود، این خطر وجود دارد که حتی کودک تبدیل به یک قاتل زنجیرهای یا یک متجاوز به عنف شود.
تحقیقاتی که در دهه 1970 در اف. بی. آی. انجام شد این مسئله را نشان داد که گویی حیوانآزاری در دوران کودکی، یک رفتار مشترک در میان قاتلان سریالی و متجاوزان بوده است.
ویژگی مشترکی که میان این شخصیتهای ضداجتماعی وجود داشت عدم پشیمانی، عدم همدلی و تکانشکری بود.
بسیاری از قاتلان سریالی بدنام با شکنجه و کشتن حیوانات در کودکی شروع به کار کردهاند. برخی از مطالعات جرمشناسی نشان داده است که حدود یکسوم تا نیمی از کل قاتلان جنسی (کسانی که تجاوز میکنند و بعد قربانی را به قتل میرسانند) در دوران کودکی و یا نوجوانی به حیوانآزاری دست زدهاند.
حیوانآزاری عمدی را میتوان ناشی از یک یا چند اختلال روانی مانند اختلال سلوک در کودکان، اختلال شخصیت ضداجتماعی در بزرگسالان و یا اختلالات پارافیلی جنسی (کسب لذت جنسی از حیوانات) دانست.
طبق ویراست پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، حیوانآزاری یکی از ملاکهای تشخیصی ابتلا به اختلال سلوک در کودکان است و اگر درمان نشود، این احتمال وجود دارد که فرد در جوانی به اختلال شخصیت ضداجتماعی مبتلا و به فردی بزهکار و معضلی برای جامعه تبدیل شود.
هیچ درمان آسانی برای حیوانآزاری در دوران کودکی وجود ندارد. تحقیقات نشان داده است که رفتار حیوانآزاری در کودکان غالباً با سوءرفتار و خشونت والدین و یا بیتوجهی و غفلت آنها نسبت به فرزندشان همراه بوده است، یعنی معمولاً افراد حیوانآزار، خود اذیت و آزار از سوی دیگران را تجربه کردهاند.
در بسیاری از مواقع، کسی که خود مورد آزار قرار میگیرد بهمحض اینکه این قدرت را بیابد که به دیگری آزار برساند، از آن دریغ نخواهد کرد. در اینجا نقش دولت، نهادهای اجتماعی و خود مردم پررنگ میشود، در برابر هرگونه کودکآزاری باید ایستاد.
اکثر کودکان رفتارهای ضداجتماعی را از اطرافیان خود میآموزند. والدین و مدارس نقشی حیاتی در جلوگیری از چنین رفتارهایی ایفا میکنند. طرفداری از محیطزیست و حقوق حیوانات، تغذیه پرندگان، معالجه پرندگان و حیوانات زخمی و داشتن یک حیوان خانگی به عنوان عضوی از خانواده، تأثیر پایداری بر حیواندوستی و نوعدوستی کودکان دارد.
گرچه ساختن دنیایی که در آن هیچ موجودی رنج نکشد، یک رویای دستنیافتنی و یک آرمانشهر دور از انتظار است، اما آموزش میتواند بسیاری از مسائل را کنترل کند و این موضوع را به یک جریان اجتماعی بدل سازد.
* فاطمه احمدیان؛ روانشناس بالینی کودکان و نوجوانان
ارجاعات:
Dr. Mark Griffiths, Chartered Psychologist, Psychology Division, Nottingham Trent University, Nottingham, UK.
[1] Zoosadism
سلام من مشکل حیوان آزاری دارم و میترسم ک این مشکل بعدها ب خودم یا خانواده م آسیب بزنه لطفا کمکم کنید در ضمن بخاطر مشکل مالی و همچنین هزینه ی بالای روانپزشک پیش دکتر نمیتونم برم
ککار هایی ک کردم:
1.دوسال پیش تو ی کارخونه سرایدار بودم و اونجا ی سگ پا کوتاه خیلی آروم و مهربون داشتیم این سگ ب قدری لوس و ناز بود ک حتی خانومم با این ک کلا با حیوانات مشکل داره اونو دوست داشت و باهاش بازی میکرد ولی من وقتایی ک تنها میشدم تو کارخونه شروع میکردم ب اذیت و آزار این حیوان.مثلا باسنگ میزدمش بعد ک فرار میکرد با موتور میوفتادم دنبالش تا جایی ک نفسش میسوخت و وایمیستاد بعد میگرفتمش و اول نازش میکردم بعد دوباره میزدم تو سرش و سرشو میکوبیدم ب دیوار و بعدشم با لگد میزدمش بعدش ولش میکردم تا ی نفسی تازه کنه و دوباره…بعضی وقتا هم تا دو روز بهش غذا نمیدادم…
2.از اون ماجرا گذشت تا همین امسال ک چون برگشتم روستا زندگی میکنم چند تا جوجه و اردک گرفتم برا تخم و گوشتشون ولی چند هفته ای میشه ک ی اردک سفید رنگ ک اتفاقا از همه بیشتر دوسش دارم رو خیلی اذیت میکنم اوایل میبردمش زیر اب میشستمش بعدش شدید تر شد و زیر جعبه میوه زندانیش میکردم.بعضی روزا میرم میگیرمش نازش میکنم ولی وقتی میخواد از دستم فرار کنه از گردنش یا از پاهاش میگیرم آویزونش میکنم یا میزنمش ب دیوار امروز داشتم میشستمش از دستم در رفت با اول گرفتمش بردم سرشو زیر آب کردم وقتی هم ک دوباره فرار کرد گرفتم پرتش کردم چند متر اونطرف تر روی زمین ک دیدم از گردنش خون اومد دیگه بیخیال شدم..و هزار و یک کار دیگه
ممنون میشم اگه جایی هست ک بتونه کمک کنع معرفی کنین چون توی مقاله ها خوندم ک این کارا نشانه افرادیه ک بعدها میتونن قاتلان زنجیره ای بشن و نمیخوام عاقبتم ب اونجا برسه