امیرعباس علیزمانی در برنامه در جستجوی معنا: وقتی سود و پول معیار شود رابطهها بیروح و انسانها تنهاتر میشوند
استاد دانشگاه تهران گفت: شرایط اقتصادی کنونی جامعه ما موجب شده این روزها صحبتهای همه بر سر پول و سود بیشتر شود. اینها رابطهها را بیروح میکند و آدمها را تنهاتر خواهد کرد.
امیرعباس علیزمانی در این برنامه گفت: واژه تنهایی مدرن قابل تأمل است. دنیای مدرن اقتضائاتی دارد و تنهایی مدرن یکی از این اقتضائات است. شاید بتوان گفت حال و روز انسان ماقبل مدرن مقداری بهتر است. جنس تنهایی او متفاوت است و شاید قدری معنادارتر است و از لحاظ کمی و کیفی با تنهایی انسان مدرن قابل مقایسه نیست.
انسان، انسان است و چه انسان قبل از مدرن و چه انسان بعد از مدرن با بعضی مسائل مانند مرگ، عشق و … مواجه میشود. اما تفاوتهایی در نحوه مواجهه افراد وجود دارد.
در قبل از مدرن عالم واقعاً عالم است و نالههای انسان را میشنود. عشق دوران مدرن هم خودش کوتاه است و هم تنهایی ناشی از آن کوتاه است.
استاد فلسفه دانشگاه تهران افزود: در کلانشهرها؛ آسمان، طبیعت، دریا، کوه و … را نمیتوانیم ببینیم. در کلانشهرها همه با هم غریبهاند و ارتباطات خیلی سخت است.
مفهوم همسایه و محله از بین رفته است. در قدیم هر محلی شناسنامهای داشت اما امروز همه چیز طبقاتی شده و پول، جایگاه و معیار همه چیز را تعیین میکند.
یا معماری مدرن که در قسمتهای قبل درباره آن مفصل صحبت کردیم. مفهوم خانواده بزرگ که در یک جا بودند و در غم و شادی هم شریک بودند امروز دیگر وجود ندارد. سیطره ماشین، سیطره رسانه و سرمایهداری هم وجود دارد که هرکدام بحث مفصل خود را دارد.
وی ادامه داد: وبر میگفت بنیاد تمام این مسائل از روح مدرنیته که همان عقلانیت ابزاری و عقلانیت معطوف به هدف باشد سرچشمه میگیرد. ارزشها در گذشته بسیار وسیع بود.
نگاه انسان مدرن در مقاله «پرسش از تکنولوژی» هایدگر وجود دارد که به همهچیز به عنوان ذخیره انرژی نگاه میکند و میخواهد آن را تبدیل به پول کند. پول روابط وسیعی بین افراد ایجاد میکند و خیلی از غریبهها را با هم آشنا میکند و خیلی از دشمنها را با هم دوست میکند، اما ارتباط خشک و بیروح ایجاد میکند.
مثل مسکنی است که جای درمان را میگیرد یا شبه غذایی که جای غذا را میگیرد. یک نوع اتحاد ایجاد میکند اما نه اتحاد جانها و دلها، بلکه اتحاد در اهداف و سود و اتحاد در چقدر و اتحاد در پروژه و به تعبیر ارسطو دوستی مبتنی بر منفعت.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران اضافه کرد: اگر کسی پول را خوب بشناسد دنیای مدرن را شناخته است. پول یک اعتبار است که اگر مفهوم اعتبار را خوب بفهمیم خیلی از مفاهیم زندگی را خوب فهمیدهایم. مرحوم علامه طباطبایی خیلی خوب بر روی این مفهوم کار کردند.
به کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» مراجعه کنید و بخش اعتباریات را حتماً مطالعه کنید. اقتصاد سرمایهداری دقیقاً یک اقتصاد معطوف به هدف و معطوف به سود است.
در این بین اگر درآمد افراد منجر به تولید شود، میتوانند اشخاص بیشتری را استخدام کنند و سود بیشتری کسب کنند. برخی معتقدند خوشبختی و رفاه در افزایش سود است.
وی سپس گفت: البته نمیتوانیم پول را ابلیس بدانیم و نگاههایی که همهچیز را سیاه میبیند در بحث ما جایی ندارد. زیمل معتقد بود پول دنیای ما را زیرورو کرده است.
مارکس میگفت رابطه انسان با ابزار تولید، رابطه ابژه و سوژه نیست و رابطه دوسویهای وجود دارد. وقتی طبقه آدمها عوض میشود فکر آنها هم عوض میشود.
اصل بهرهوری نمایان گر اقتصاد سرمایهداری است. این اصل نسبت به بیکار شدن و له شدن آدمهایی که بیکار میشوند ساکت است. پول با خود منطق خاص خود و نگاه خاص خود و عالم خاص خود را میآورد و همهچیز را زیر و رو میکند.
امیرعباس علیزمانی در ادامه عنوان کرد: پول دستگاه تبدیلکننده عجیبی است. آدمها و قدرت و … را عوض میکند. مثلاً آدمها را به ماشینهای محاسبه تبدیل میکند.
محور و نقطه مرکزی دنیای جدید پول است. زیمل، پول را ماشین ابژهسازی عنوان میکند. پول، ابژه کننده و ابزار کننده است. قدرت هم برای پول است.
ارسطو میگفت ۳ چیز برای مردم مهم است: قدرت، ثروت و لذت. بعدها اسپینوزا قدرت را به پرستیژ تبدیل کرد. در دنیای ما قدرت برآمده از ثروت و محصول آن است. یک نمونه واضح این مسئله ترامپ در آمریکاست. ترامپ واقعیت سرمایهداری را عریان کرد.
وی افزود: عشق مانند کیمیا است. هنر و کارکرد عشق در دنیای مدرن به پول تبدیل شده است. مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم / دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم / دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا / زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم / گفت که دیوانه نهای لایق این خانه نهای / رفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم / گفت که سرمست نهای رو که از این دست نهای / رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم.
این پژوهشگر حوزه فلسفه اظهار کرد: پول کارکرد دارد اما ارزش اقتصادی باید یکی از ارزشهای ما باشد. امروز سیطره و انحصار پول بر همهچیز شکل گرفته و این خیلی وحشتناک و خطرناک است. این نگاه موجب میشود که جریان سرمایهداری اصلاً به این مسئله فکر نکند که مثلاً در عراق پس از اشغال چند کودک و چند انسان کشته شدند.
جنون پول خطرناک است و انسان امروز به این جنون دچار شده است و این مسئله رابطهها را بیروح میکند و اینگونه رابطهها هیچگاه انسان را سیراب نمیکند.
ما نیاز به ارتباطات اصیل و دوستیهای اصیل داریم. به تعبیر ارسطو دوستی مبتنی بر فضیلت. عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا / ما همه بنده و این قوم خداوندانند.
وی خاطرنشان کرد: اگر این نیاز به شکل اصیل برآورده شود و انسان دوستان و اطرافیان خوبی داشته باشد و دستان سرد انسان در دستان گرم خداوند قرار بگیرد، انسان کمتر احساس تنهایی خواهد کرد.
پول، قدرت و شهرت در کوتاهمدت حال خوش به انسان میدهد. پول شرط لازم است اما منطقی که پشت پول است، محاسبه سود و زیاد است و تمام کیفیتها را به کمیت بدل میکند.
وقتی پولآلوده شدید و سمبل پول شدید و دنیای شما پول شد به طوری که با پول نفس بکشید، همهچیز برای شما ابزار میشود و اینجا در واقع آدم جدیدی متولد میشود.
رابطهها ابزاری میشود و با اولین خطر، دوست به دشمن تبدیل میشود. دوست شما کسی میشود که سود بیشتری برای شما بیاورد و دشمن شما کسی که سود شما را کم کند.
علیزمانی عنوان کرد: وقتی آدمها اینطور شدند دیگر به آبرو، شرف انسانی، اخلاق و عشق فکر نمیکنند و حتی عشق خود را میفروشند.
به هیچکس رحم نمیکنند و برای آدمها همه میشوند مشتری، رقیب و طرف کاسبی. در مقابل رابطههای ابزاری، رابطههای دلی یا رابطههای ارزشی هم داریم.
امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: اگر بینی مؤمن را ببرم که مرا دشمن بدارد دشمن نخواهد داشت و اگر همه دنیا را به منافق بدهم مرا دوست نخواهد داشت.
این شرایط اقتصادی کنونی جامعه ما موجب شده این روزها صحبتهای همه بر سر پول و سود بیشتر است، این وحشتناک است. اینها رابطهها را بیروح میکند و آدمها را تنهاتر خواهد کرد.
برنامه رادیویی «در جستجوی معنا» با موضوع «عشق، تنهایی و معنای زندگی» کاری از گروه اجتماعی رادیو فرهنگ با اجرای یاسر هدایتی و به تهیهکنندگی محمدرضا حاجحیدری است که دوشنبه هر هفته ساعت ۲۱ از رادیو فرهنگ (موج FM ردیف ۱۰۶) پخش میشود.
گفتنی است این برنامه به صورت تصویری از سایت رادیو فرهنگ و اپلیکیشن ایران صدا قالب تماشاست.