مروری بر وضعیت سیاسی کُردها؛ دولت بزرگ کُردی تشکیل خواهد شد؟
اطلاعات و دادهها حاکی از آن هستند که مردم کُرد به اشکال مختلف برای دستیابی به حکومت خودمختارِ غیر مرکزی به ویژه در سوریه، ترکیه و ایران تلاش میکنند. این درحالی است که احزاب کُردی در عراق تلاش میکنند تا حکومت خودمختار خود را با همین سبک و سیاق کنونی حفظ کرده و دستاوردهای سیاسی و اقتصادیشان را تقویت کنند.
وضعیت سیاسیِ کنونیِ کُردها در خاورمیانه با نگاه به احزاب برجستهای که غالباً در طول قرن گذشته پس از جنگهای جهانی اول و دوم و با پایان مرحله استعمارِ مستقیم تشکیل شدند، مشخص میشود.
علت هم آن است که این احزاب تشکیل شدند تا احساس کُردها را مبنی بر اینکه مورد ظلم واقع شدند، ابراز کنند. در واقع، این احزاب معتقدند در سلسله معاهداتی نظیر «سایکسپیکو» و «لوزان» که پس از جنگهای جهانی اول و دوم به امضاء رسیدند، حقوق قومیتی و سیاسیِ کُردها زیر پا گذاشته شده است.
این احساس مظلوم واقع شدن در واقع هسته اصلیِ فکری و اندیشهایِ اغلب جنبشهای سیاسی کُردی را تشکیل میدهد؛ جنبشهایی که فریاد بازپسگیری حقوق مردم کُرد را سَر میدهند.
برخی از این احزاب خواستار تشکیل دولتهای کُردی مستقل در نقاط متعددی نظیر ترکیه، عراق، ایران و سوریه هستند و سعی دارند تا در آینده «دولت بزرگ و یکپارچه کردستان» را تشکیل دهند.
هدف آنها از این اقدام ایجاد یکپارچگی میان اقشار مختلف مردم کُرد است. واقعیت آن است که اهداف و مقاصد این احزاب و جریانهای کُردی برحسب زمان، مکان و شرایط سیاسی حاکم، با یکدیگر متفاوت است.
این بدان معناست که اهداف کُردها در عراق با همتایان خود در سوریه، ایران و ترکیه تفاوت دارد. لازم به ذکر است که در میان احزاب و جریانهای سیاسی کُردی در خاورمیانه، برجستهترین آنها «حزب اتحادیه میهنی کردستان»، «حزب دموکرات کردستان»، «حزب کارگران کردستان» (پ.ک.ک)، «حزب حیات آزاد کردستان» و … هستند.
«جلال طالبانی» رئیسجمهور فقید عراق در یکی سخنان مشهورش گفته است: «کردستان در قصیدههای شعراء وطن زیبایی است».
واقعیت این است که سران احزاب کنونی کُردی رؤیای برپایی دولت مستقل کُردی را به شعاری تبدیل کردهاند که به آن اعتقاد داشته و تمام تلاش خود را برای تحقق آن به کار بستهاند.
این نکته را نیز باید در نظر گرفت که این شعار همچنین منبعی مهم برای مشروعیتبخشی به احزاب کُردی محسوب میشود، زیرا تمام اقشار کُرد در نقاط مختلف را شامل میشود و تلاش میکند آنها را زیر سقف یک قضیه و مسأله مشترک گرد آورد.
در عینِ حال، واضح است که بسیاری از این احزاب و جریانهای سیاسیِ کُردی نیک میدانند تحقق رؤیای «دولت مستقل کُردی» ـ حداقل در برهه زمانی کنونی ـ سخت است.
از زمان اشغال عراق توسط ایالات متحده آمریکا در سال 2003 میلادی و ظهور و بروز حوادث سوریه در سال 2011 میلادی مسأله کُردها تغییر و تحولات فراوانی را به خود دید.
در این مرحله بود که احزاب و جریانهای کُردی با کمکهای فراوان بینالمللی به ویژه از سوی ایالات متحده آمریکا و متحدانش توانستند در سطوح نظامی و سیاسی پیشرفت کنند.
پس از تحقق این پیشرفت سیاسی و نظامی کُردها در سوریه و عراق، کشورهای منطقهای نیز با آنها به عنوان یک واقعیت برخورد کردند؛ واقعیتی که گمان میکردند مقطعی و گذراست.
پس از آنکه ایالات متحده آمریکا در مناطقِ کُردنشین عراق پرواز ممنوع اعلام کرد و اداره این مناطق را در سال 1992 میلادی به سازمان ملل متحد سپرد، احزاب و جریانهای کُردی برجسته نظیر «اتحادیه میهنی کردستان» و «حزب دموکرات کردستان» توانستند ساختار سیاسیای را شکل دهند که قادر به اداره اقلیمِ کُردها در شمال عراق بود.
شکلگیری این ساختار سیاسی و اقتصادی موجب افزایش نقش احزاب و جریانهای کُرد عراقی در حکومت پس از سال 2003 میلادی شد، زیرا آنها موفق شدند پستهای سیاسی ارشد در ساختار کشور عراق را به دست بگیرند.
ازجمله این پستها میتوان به جایگاه ریاستجمهوری اشاره کرد که رهبر فقید کُردی یعنی «جلال طالبانی» در سال 2005 میلادی عهدهدار آن شد. افزون بر این، در حد فاصل میان سالهای 2003 تا 2014 میلادی «هوشیار زیباری» سیاستمدار کُرد مسئولیت وزارت خارجه عراق را برعهده داشت.
در سال 2005 میلادی بود که احزاب و جریانهای کُردی از تشکیل حکومت «اقلیم کردستان» عراق خبر دادند. پیش از تشکیل این حکومت، اقلیم کردستان به دو بخش «اربیل» و «سلیمانیه» تقسیم میشُد.
به دنبال اعلام تشکیل حکومت «اقلیم کردستان»، از پیشنویس قانون اساسی این اقلیم رونمایی شد و تلاشها برای برگزاری انتخابات دموکراتیک پارلمانی به منظور انتخاب نخستوزیر اقلیمِ کُردی در عراق آغاز گشت.
حکومتهای پی در پی در اقلیم کردستان توانستند دستاوردهایی را در سطوح مختلف اقتصادی محقق سازند. ازجمله میتوان به تقویت زیرساختها و همچنین افزایش سرانه درآمد هر فرد در اقلیم کردستان اشاره کرد.
در حوزه سیاسی و دیپلماتیک نیز حکومتهای متعدد اقلیم کردستان تلاش کردند روابطی را با دولت مرکزی بغداد داشته باشند و در عینِ حال در عرصه بینالمللی نیز نقشآفرینی کنند.
این پیشرفت سیاسی و اقتصادی پس از برگزاری همهپرسی استقلال اقلیم کردستان از دولت مرکزی در تاریخ 25 سپتامبر سال 2017 میلادی با یک اَبَرچالش مواجه شد.
علت اصلی این مسأله هم آن بود که پس از برگزاری همهپرسی مذکور، دولت بغداد تحریمهای سیاسی و اقتصادی گستردهای را علیه حکومت اقلیم کردستان وضع کرد.
در نتیجه این تحریمها وضعیت اقتصادی در اقلیم کردستان آشفته شد؛ کمااینکه این اقلیم از لحاظ سیاسی نیز تضعیف شد.
در این گیرودار نیروهای عراقی موفق شدند با کمک «الحشد الشعبی» و نیز دستگاه مبارزه با تروریسم بر مناطق مورد مناقشه مسلط شوند.
در نقطه مقابل، احزاب و جریانهای کُردی در سوریه تلاش کردند تا از حوادث سال 2011 این کشور ـ که در چارچوب آنچه که از آن به عنوان «بهار عربی» یاد میشود ـ نهایت بهرهبرداری را داشته باشند.
آنها تلاش کردند تا از این رهگذر صفوف داخلی خود را سازماندهی کنند و ضمن پیوستن به احزاب و جریانهای مخالفِ دولت، نقشآفرینی خود را برجسته نمایند.
در ایران هرچند که احزاب و جریانهای کُردی معتقد هستند که به حاشیه رانده شدهاند اما باید گفت که وضعیت در مناطق کُردنشین ایران به طور کلی باثبات است و علت اصلی این مسأله هم به قدرت امنیتی ایران و ثبات سیاسی و نسبتاً اقتصادی آن بازمیگردد.
کُردها در ایران تاکنون نتوانستهاند مانند همتایان خود در عراق، سوریه و یا ترکیه پیشرفتی را حاصل سازند و از آنها عقب ماندند.
این مسأله را نیز باید در نظر گرفت که ایران طبق سیاست داخلی خود برخی از حقوق فرهنگی کُردها را به رسمیت میشناسد و سطحی مورد قبول از خدمات و تسهیلات اقتصادی را به مناطق کُردنشین ارائه میدهد.
به همین دلیل است که احزاب و جریانهای کُردی در ایران برای بسیج کردن تمامی کُردها به منظور خیزش علیه نظام حاکم، کار خود را سخت میبینند.
رؤیای برپایی «دولت مستقل کُردی» و همهپرسی استقلال کُردهای عراق
کُردهای عراق از زوایای مختلف ازجمله «شرایط سیاسی داخلی»، «ساختار حزبی و تشکیلاتی» و نیز «نحوه برخورداری از حمایتهای بینالمللی» با همتایان خود در کشورهای مجاور تفاوتهایی دارند.
در خصوص حمایتهای بینالمللی باید گفت که آنها از حمایتهای آمریکا، انگلیس، روسیه و چین برخوردارند.
طبیعی است که وجود یا عدم وجود حمایتهای بینالمللی از یک سوی و ثبات وضعیت سیاسی داخلی از سوی دیگر، از جمله عوامل مهمی هستند که میتوانند بر طبیعت و ماهیت دستاوردهای داخلی جریانهای سیاسیِ کُرد و روند فعالیتهای آنها تأثیر مثبت یا منفی بگذارند.
به عنوان نمونه، حزب «کارگران کردستان» (پ.ک.ک) در ترکیه و همپیمانِ فکریِ آن یعنی «یگانهای حمایت مردمی» در سوریه و نیز «حزب اتحادیه دموکراتیک» دارای اصول فکری و اندیشهایِ مارکسیستی و کمونیستی هستند.
این دسته از احزاب و جریانهای کُردی به منازعه مسلحانه به عنوان بهترین راهکار برای تحقق اهداف و مقاصد سیاسی مینگرند.
این در حالی است که احزابی دیگر نظیر «اتحادیه میهنی» و «حزب دموکرات کردستان» در عراق با اندیشه و تفکرِ سیاسیِ سرمایهداری عجین شدهاند.
در واقع، ایالات متحده آمریکا چنین تفکری را در میان احزاب و جریانهای کُرد عراقی حاکم ساخته و اینگونه القاء کرده است که چنین تفکری موجب میشود تا اقلیم کردستان بتواند در رابطه با مسأله کُردها از حمایت بیشتری از سوی جامعه بینالمللی برخوردار باشد.
در سوریه نیز پس از ظهور و بروز داعش مواضع بینالمللی در قبال کُردها تغییر پیدا کرد و جامعه بینالملل ترجیح داد از آنها حمایت به عمل آورد.
اما به نظر میرسد که این حمایت از کُردهای سوریه مقطعی و گذرا بوده و به منافع و مصالح امنیتیِ کوتَهبینانه و تنگنظرانه وابسته باشد. بنابراین، نمیتوان مواضع جامعه بینالملل در قبال احزاب و جریانهای برجسته کُردی در سوریه را اساسی و دائمی توصیف کرد.
احزاب و جریانهای کُردی در عراق دارایِ ساختار و تشکیلاتی هستند که به آنها این قدرت را میدهد تا در مقایسه با همتایان خود در دیگر کشورها نظیر ترکیه و سوریه، حمایتهای داخلی و بینالمللی بیشتری کسب کنند.
این مسأله علل و عوامل فراوانی دارد. ازجمله این عوامل باید به عدم وجود ثبات داخلی در عراق اشاره کرد که در نتیجه جنگهای مختلف ازجمله اشغالگری آمریکاییها در این کشور در سال 2003 میلادی، اتفاق افتادند.
این جنگها و بیثباتیها موجب افزایش حمایتهای خارجی از اقلیم کردستان عراق شدند. احزاب کُردی در اقلیم کردستان موفق شدند به طور مستقیم کمکهایی را از جامعه جهانی دریافت کنند.
نزدیکیِ منافع و مصالح قدرتهای بزرگ به منافع و مصالح احزاب کُردی در عراق در مراحل معینی از تاریخ نقش مهمی در برخورداری احزاب مذکور از حمایتهای بینالمللی داشته است.
افزون بر این، باید این مسأله را در نظر گرفت که احزاب و جریانهای کُردی عراق در روابط خود با کشورهای همسایه نظیر ایران و ترکیه عملگرا بوده و توانستند روابط و مناسبات بسیار خوبی را با همسایگانشان برقرار سازند.
علیرغم اینکه این روابط و مناسبات در برهههایی از زمان دستخوش تغییر و تحولاتی شد اما در نهایت به برخورداری آنها از حمایتهای بیشتر منجر شد.
احزاب و جریانهای کُردی عراق، ساختار سیاسی و اقتصادی نظاممندی را برای خود تشکیل دادند و در عینِ حال روابط مناسبی را با کشورهای همسایه برقرار کردند تا بدینترتیب از حمایتهای بینالمللی نیز برخوردار باشند.
تمامی این عوامل موجب شد تا احزاب کُرد عراقی زمینه برای تحقق استقلال از دولت مرکزی بغداد را مناسب ببینند.
اما دادهها و اطلاعات موجود حاکی از آن است که هدف اصلی و اساسی از برگزاری این همهپرسی، تحقق رؤیای «تشکیل دولت مستقل کُرد» ـ حداقل در برهه زمانی کنونی ـ نبود. این مسأله در سخنان و اظهارنظرهای مسئولان و مقامات کُردی در پیش و پس از برگزاری همهپرسی کاملاً مشخص بود.
در همین ارتباط، «مسعود بارزانی» رئیس سابق اقلیم کردستان عراق در آستانه برگزاری همهپرسی استقلال این اقلیم از دولت مرکزی بغداد درحالی با کُردها سخن گفت که در نزدیکی او پرچم عراق در کنار پرچم اقلیم کردستان دیده میشُد. این بدان معناست که وی میخواهد بگوید ما حداقل در برهه کنونی قصد استقلال نداریم.
پس از بررسی اطلاعات موجود در دورههای زمانی پیش و پس از برگزاری همهپرسی برایمان واضح شد که هدف اصلی و اساسی این اقدام در واقع حفظ دستاوردهای اقلیم کردستان به عنوان یک حکومت نیمهمستقل بوده است.
در واقع، اقلیم کردستان قصد داشت از کارتِ همهپرسی استقلال به عنوان اهرم فشاری علیه بغداد به منظور تحقق اهداف خود ازجمله تسلط بر اراضیِ مورد مناقشه استفاده نماید.
سلسله سخنان و اظهارنظرهای مسئولان حکومت «اقلیم کردستان» عراق اندکی پیش از برگزاری همهپرسی استقلال نشان میدهد که مقامات این اقلیم تلویحاً اشاره کردهاند که از رهگذر برگزاری همهپرسی به دنبال اعمال فشار بر دولت مرکزی بودهاند تا بدینترتیب، آن را وادار به اعطای امتیازات سیاسی کنند.
هدف اقلیم کردستان از این اقدام، تقویت دستاوردهایِ کُردها بود؛ به ویژه اینکه پس از شکست تشکیلات داعش، نگرانیهای فراوانی از افزایش نفوذ نیروهای «الحشد الشعبی» و احزابِ تحتالحمایه آن در بغداد، بر صفوف اقلیم کردستان حاکم شد.
با تمامی اینها، همهپرسی استقلال اقلیم کردستان از دولت مرکزی بغداد نتوانست سلسله اهداف خود را محقق سازد. افزون براین، همهپرسی مذکور خسارتهای زیادی را نیز در سطوح مختلف سیاسی و اقتصادی برای اقلیم کردستان به دنبال داشت.
شکست تلاشهای اقلیم کردستان برای دستیابی به استقلال علل و عوامل فراوانی دارد که ازجمله آنها به موارد ذیل اشاره میشود:
1 ـ عوامل داخلی: سیاستهای غلط و اشتباه حکومت اقلیم کردستان در طول مدتزمان گذشته بر روی یکدیگر انباشته شدند و پس از اخراج رئیس پارلمان اقلیم کردستان و نیز برخی از وزراء، این سیاستهای اشتباه به اوج خود رسیدند.
همین سیاستها موجب تعلیق فعالیتهای پارلمان اقلیم کردستان در سال 2015 میلادی شد. افزون براین، فساد اداری در سطح مسئولان اقلیم کردستان و نیز احزاب اصلی در این اقلیم مشاهده شد که رسیدگی به آنها خیلی دیر اتفاق افتاد. همین امر تضعیف جبهه داخلیِ کُردها را به دنبال داشت.
2 ـ مخالفت آمریکا با جزئیات همهپرسی: در واقع ایالات متحده آمریکا ترس و نگرانیهای زیادی از افزایش نفوذ کُردها در عراق داشت. آمریکاییها نگران آن بودند که کُردها به خطری جدی برای برخی کشورها نظیر ترکیه تبدیل شوند.
3 ـ سیطره نیروهای عراقی بر کرکوک: نیروهای ارتش عراق موفق شدند بدون هیچگونه مواجهه و رویاروییِ نظامیِ بزرگ نیروهای نظامی اقلیم کردستان را در استان کرکوک وادار به عقبنشینی کنند.
این اتفاق با هماهنگی مستقیم دولت مرکزی بغداد با متحدانش ازجمله ایران، رخ داد و البته علل و عوامل متعدد دیگری نیز داشت.
4 ـ مخالفتهای منطقهای با همهپرسی استقلال: مواضع کشورهای مختلف منطقهای نشان میداد که هیچیک از آنها قصد حمایت از همهپرسی استقلال اقلیم کردستان را ندارند.
در واقع، باید گفت که به جز رژیم اسرائیل در فلسطینِ اشغالی هیچیک از طرفهای منطقهای از همهپرسی استقلال اقلیم کردستان اعلام حمایت نکرد.
مخالفتهای منطقهای با این گام اقلیم کردستان علل و عوامل بسیاری داشت؛ ازجمله اینکه مقامات اقلیم کردستان به صورت فعالانه و جدی با سران کشورهای منطقه درخصوص همهپرسی رایزنی نکرده و به طور دقیق، ماهیتِ دولت کُردیای که قصد رونمایی از آن را داشتند، معرفی نکردند.
چشماندازهای آینده مسأله کُردها در خاورمیانه
مسأله کُردها در خاورمیانه با وضعیت سیاسی و امنیتیِ بیثباتِ محیط پیرامونی آنها در ارتباط است. در این شرایط، کُردها همچنان تمام تلاش خود را میکنند تا بتوانند از هویت و حقوق خود و نیز رؤیایشان برای برپایی دولت مستقل کُردی محافظت کنند.
درحالی که نبرد مسلحانه میان «حزب کارگران کردستان» (پ.ک.ک) با دولت ترکیه ادامه دارد، کُردهای ترکیه در انتظار راهحل سیاسیای هستند که ارمغانآور ثبات امنیتی و اقتصادی در مناطقِ کُردنشین در جنوب و جنوب شرق ترکیه باشد.
ارزیابی دقیق دادهها و اطلاعات درخصوص وضعیت سیاسی و امنیتی ترکیه نشان میدهد که زمینههای سیاسی و اجتماعی برای حلوفصل مسأله کُردها در این کشور، فراهم نیست.
از یک سوی نیروهای «حزب کارگران کردستان» (پ.ک.ک) نیروهای امنیتی ترکیه را هدف قرار میدهند و از سوی دیگر، دولت ترکیه نیز همچنان برقراری «حالت فوقالعاده» در این کشور را ادامه میدهد. بدینترتیب، نیروهای ارتش ترکیه در مناطق کُردنشینِ واقع در جنوب و جنوب شرق این کشور باقی میمانند.
این را نیز باید اضافه کرد که نیروهای نظامی ترکیه هرازچندگاهی حملاتی را به کُردها در داخل اراضی عراق ترتیب میدهند.
تمامی این اتفاقات و رویدادها در سایه شکست روند صلح که دولت آنکارا در سال 2012 آن را اعلام کرد، رخ میدهند. تاکنون نیز هیچ پیشنهاد صلح جدیدی که بتواند به ثبات ترکیه منجر شود، ارائه نشده است.
برخلاف آنچه که گفته شد، وضعیت در سوریه متفاوت است. احزاب و جریانهای کُردی در سوریه در سطوح مختلف داخلی، منطقهای و بینالمللی فعالیت دارند.
آنها همچنان با معارضان سوری و مخالفان نظام حاکم ارتباطات خوبی دارند و درحال حاضر نیز تمام تلاش خود را به کار بستهاند تا در مرحله پس از پایان درگیریهای مسلحانه، نقشِ خود را به نوعی تثبیت سازند.
کُردهای سوری تاکنون با کمکهای برخی طرفهای داخلی و نیز حمایتهای منطقهای و بینالمللی توانستهاند یک اقلیم سیاسیِ نیمه مستقل را برای خود تشکیل دهند.
با تمامی اینها، سؤالات و ابهامات فراوانی پیرامون آینده احزاب کُردی در سوریه وجود دارد؛ به ویژه اینکه دیدیم طرفهای منطقهای و بینالمللی در مسأله همهپرسی استقلال اقلیم کردستان عراق حاضر نشدند هیچکونه حمایتی از کُردها به عمل آورند.