استاد دانشگاه علامه طباطبایی: برخی اندیشمندان ایرانی نسبت به الهیات مسیحی شیفتگی مزمن دارند
قاسم پورحسن با انتقاد از شیفتگی بی اساس برخی اندیشمندان کشور به الهیات مسیحی گفت: گویا در سنت اسلامی نه شهید مطهری و نه فارابی و نه ابن سینا و نه سهروردی وجود داشتند.
قاسم پورحسن استاد دانشگاه علامه طباطبایی؛ مباحث فلسفی را انتزاعی خواند که جامعه نسبتی با آن ندارد و افزود: متفکران به اهمیت مناسبات اجتماعی توجه خاص دارند و این مقوله در دوره جدید، شکل گرفته است.
وی با طرح مسئلهای که در باب اهمیت بیشتر فلسفه و یا دموکراسی طرح پرسش میکند، اظهار کرد: دغدغه جامعه ناظر بر دموکراسی است و به همین دلیل، بسیاری فیلسوفان امریکایی و متفکران معاصر معتقدند آمریکا به یک فردِ عامی و متوسط مانند تراشکار نیاز دارد و به وجود یک فیلسوف احساس نیاز نمیکنند.
پورحسن با بیان این مطلب گفت: آیا مباحث فلسفی انتزاعیاند و یا نسبت به درد و رنجهای بشر، نسبتی متقابل دارند؟
وی ادامه داد: فلسفه دین وجه دوم را مورد اشاره قرار میدهد و از دیگر سو وقتی نسبت مباحث جدید را با فلسفه دین میسنجیم، به چراییهای بسیاری رهنمون میشویم.
پورحسن با اعلام اینکه پرسشگری در فلسفه دین ناظر بر چیستی پدیدههاست، خاطرنشان کرد: این دیدگاه درست است اما اگر بپذیریم که متفکران تاکنون در خصوص مسئلهٔ “شر” و درد و رنج به بیانِ ساحاتِ مختلف پرداختهاند، این امر در دوره جدید [ناشدنی] مینمایاند.
وی افزود: این متفکران میخواستند بدانند که آیا انسان قدرت کنترل شرها را دارد و بی آنکه شر را به خداوند منتسب بدانند، آیا میتوانند در مقابل شر و بدیها پاسخگو باشند؟
پورحسن همچنین این فرضیه را مطرح کرد که “مبدأ شرور هیچ نسبتی با خداوند ندارد” و ادامه داد: اگر همه شرور اخلاقی و اختیاری و درید انسان باشد، آیا باز هم میتوان پاسخی بدان داد؟ و یا لازمه زندگی بشر منجر شده تا حیات انسان توأم با شرور باشد؟
وی ادامه داد: اگر انسان وارد فلسفه دین شود، عمدهترین پرسشهای او در خصوص چیستی و چرایی خواهد بود. پس اگر تا امروز دنبال تعریفی از شر بودیم، باید به توصیفِ مفاهیم زندگی بسنده میکردیم ولی امروزه میگوئیم شر در زندگی ما تحول ایجاد میکند.
پورحسن افزود: وقتی یک جنگ ویرانگر رخ میدهد و ۳۰ میلیون نفر کشته میشوند، نمیتوان ادعا کرد که شرور قابل از بین رفتن هستند. یعنی با مسئلهای مهم روبرو هستیم که زندگی و ساحتِ حیات و غرایز بنیادین انسان را نابود میسازد.
وی خاطرنشان کرد: آنچه در دوران جدید در کشورمان اتفاق افتاده است، چنین بود که در دوره اول ظهور و بروز فلسفه دین در ایران، هنوز شیفتهٔ مفاهیم الهیات مسیحی بودیم و گویا در سنت اسلامی نه شهید مطهری و نه فارابی و نه ابن سینا و نه سهروردی وجود داشتند.
پورحسن افزود: در این میان نگاهی اعتقادی به فلسفه دین در ایران وجود دارد و نتوانستهایم موضعی مستقل را از دید فلسفه اسلامی به مسائل از جمله شر، اتخاذ کنیم.