اسلام، دینِ صلحطلب یا تسلیمطلب؟
امیر ترکاشوند، نویسنده کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر (ص)» در یادداشتی تلگرامی با عنوان «اسلام دینِ صلحطلب یا تسلیمطلب؟» نوشت:
اسلام چه جور دینی است؟
آیا منادی صلح میان ابنای بشر است یا شیپور جنگ به دست مسلمانها داده و فرمان حمله به زمین و زمان صادر کرده؟
آیا جان بشر را مینوازد یا به جان بشریّت افتاده است؟
آیا تنوّع عقاید و مسالک و طریقتها را میپذیرد یا شمشیر بر سرِ هر عقیده و مسلک و طریقتی جز خود بالا برده است؟
آیا برای اختیار و انتخاب بشر ارزش قائل است یا انتخابهایی جز منتهی به خود را هرگز برنمیتابد؟
آیا به عقل و عقول بشری (این ویژگی ممتاز انسان) بها و محوریّت میدهد یا آن را (مگر در حدّ ابزار و توجیه) نیرنگ و دام شیطان و رقیب خود معرفی میکند؟
آیا انسانها در پنج قارّه را برابر در نزد خدا میداند یا قائل به تبعیض بوده جز به ادای شهادتین رضایت نمیدهد؟
آیا تولّد در دیگر کشورها، و شناسنامهٔ مسلمانی نداشتن را امری عادی و بیتأثیر در سرنوشت انسانی و الهیاش دانسته و یا اینان را محروم از لطف الهی و مستحقِ خلود در عذاب جهنم میداند؟
آیا تقرّب انسانها به پروردگار را به درستکرداری میداند یا ولایت را شاخص اصلی دین دانسته و فقدان آن را حتّی موجب حبط عمل درستکردارانِ عالَم میداند؟
آیا تقیّد به مناسک را امری فردی و مربوط به رابطهٔ فرد و خدا دانسته یا تارکِ آن را مستوجب تعزیر و شکنجه و محرومیت اجتماعی میداند؟
ما باید به این پرسشها پاسخ دهیم که آیا اسلاممان خواهان آشتی و روابط عادلانه و فاقد تبعیض میان انسانها فارغ از نژاد و مذهب است یا پرچمِ تبرّی به دست، خواهان ستیز با دیگران به جرم دیگر بودن؟
تا تکلیف خود با این نوع پرسشها را مشخص نکنیم، مسلمانی ما و حکومت اسلامی ما، چون آتش زیر خاکستر خواهد ماند که هر لحظه امکان فوران دارد.
واژهٔ “اسلام” از نظر لغت و معنا تاب هر دو قرائت را دارد ولی مهم شناخت حقیقت اسلام است که کدام نسخه (نسخهٔ جهنمیِ ستیز یا نسخهٔ بهشتیِ صلح) را تجویز میکند.
این تلقی متضاد، در انتظارهای متضاد از ظهور مهدی نیز نمایان است: یکی منتظر تسلطش بر کلّ جهان و تشکیل حکومت واحد جهانی با زور شمشیر، و دیگری منتظر عدالت و امنیت و انفجار علوم.