عظمت هستی در برابر ویروس کرونا
مدتی میشود که در بین عوام بر سر میزان وزن کل ویروس انتشار یافته کرونا در جهان حرف است.
بعضی مقدار آن را 5 و برخی 6 گرم میدانند و البته هر کدام برای خود منابعی از دادههای پزشکی ارائه میکنند و آنچنان هم از عظمت و هیبت این اتفاق بزرگ هستی برانداز سر تعجب تکان میدهند که گویی تحولی بس عجیب بناست بشریت را در کام خود فرو بکشد، غافل از آنکه بر سر مدعایم هستم که این بشر نسیانگر به این راحتیها از تحولات و تغییرات هستی درس نخواهد گرفت.
اما دست آخر حرف همه مدعاهای طرح شده تا به امروز یکی است. عجزی عظیم و حیرتی طولانی که نشان از حقارت بشر امروز در برابر عملکرد این موجود زنده را دارد.
موجودی که اگرچه این همه حرف و حدیث البته به صورت عامیانه در باب آن متکثر است اما شناخت نوع و جنس آن برمبنای شناختشناسی ارسطویی به طور عام از امر محسوس و امر ذهنی ذرهای تکان نخورده است.
یعنی اگر دامنه همین شناخت اندکمان را گسترش دهیم نمونههایی را در تاریخ بشر میتوانیم بیابیم که اگرچه شکل و فصل آنها مانند کرونا ویروس نبوده و نیستند اما زمینههای تخریبی آن یا به اندازه همین ویروس بوده و هست.
برای نمونه باز لااقل عدهای جرات کردهاند تا وزن کل کرونا ویروسهای مجموع در عالم را تخمین بزنند؛ اما در جنگ جهانی اول یا دوم هیچکس معیار سنجش یا از فرط وحشت توان آن را نداشت که میزان و اندازه بیاخلاقی و نخوت و بیرحمی بشر را بسنجد و روی ترازویی خاص معیار و اندازه آن را دستکم برای تنبیه یا درس گرفتن بشر آینده محاسبه کند.
اما اندازه قساوت، بیرحمی و تجاوز و تاراج یا وزن انسانهای بیگناهی که در خون خود غلتیدند در کمال تأسف هم قابل رویت و هم قابل اندازهگیری بود.
این تناقض نامیمون در پس هر امر انسانی به طرز بسیار عجیبی به عملکرد خود بشر برگشته و برخواهد گشت. بر این مبنا به هیچ عنوان به طور مستقیم و بیواسطه ادعا نمیکنم که کرونا ساخت ذهن معیوب و مغرور بشر است.
اما تناقض نامیمونی که در پس هر امر ما تقدم و نتیجه و سرشت ما تأخر اخلاق بشری از منظر کانتی نمود عینی پیدا میکند؛ لاجرم ما را به سمت همین حقیقت بدون واسطه رهنمون میکند که بحران و فجایع یکی پس از دیگری روی این کره خاکی مسببش جز انسان موجود دیگری نیست و نخواهد بود.
چه میخواهد کرونا باشد، چه جنگ از نوع جهانی و شکافتن یک جِرم در بمبی عظیم که بر سر مردمانی فرود میآید و چه زائده دایره شکل از سر بطری نوشابهای که در نزدیکترین مدار به قطب شمال در گلوی پرنده زلفقرمزی قطبی گیر و او را ضجهکش میکند.
پس میتوان ادعا کرد که یا شناختشناسی بشر تا به امروز ناقص بوده یا از فرط اطمینان به همین شناختشناسی معیوب دچار خطاها و اشتباهات تاریخی بس بزرگی شده است.
ساحت امر و معرفت فلسفی مدام به بشر چه در مقام سنتی و چه در زمان مدرن این شناختشناسی معیوب را گوشزد میکند.
این موهبت که چیزی جز معرفت نیست وارد هر گردونه علمی و شناختشناسی که شده، توانسته اعتلا ایجاد یا مرزهای شناخت هستیشناسی را متحول کند.
اما زمانی که وارد هستیشناسی امر اجتماعی یا سیاسی یا حتی زیستشناسی و جهانشناسی نشده است، آنچنان فجایعی بس تلخ و غیرقابل تصور بشری ایجاد کرده که ذهن دردمند تعهدگرای هر فرد اخلاقگرایی به شدت تمایل به فراموشیاش داشته و دارد.
صحبت از انسانساز بودن؛ هیچکس هنوز فراموش نکرده است که از هنگام شیوع و سرایت بیماری کووید 19 از نایاب شدن و احتکار الکل و ماسک مواد اولیه تهیه گانهای پزشکی در همین محلههای تهران تا احتکار و تقلب در تولید آنها در عرصه جهانیدر رقابتهای عمدتاً شبیه نزاعهای گانگستری تا سرقت محمولههای بینالمللی مواد اولیه تولید محصولات بهداشتی و وِنتیلاتور در عرصه بینالمللی همه گواه بر آن داشته و دارد که به زعم نه چندان متقن بسیاری از مدافعان کرهزمین، سلامتی و محیط زیست که برای توجیه نمادین این بلا قد برکشیدهاند و به پنداشت خشم زمین و هستی پناه میبرند، بدانند که مشکل اصلی نخوت و غرور نوع بشر است.
کرونا که برای مردم این جهان بنا بود تبدیل به مقولهای معرفتشناسانه به جهت شناخت خود از خودش و نیز همنوع دربند بیماریاش باشد تا بتواند جان هر کسی را در اندازه و وسع خودش نجات دهد به چنان وضعیت بحرانی دچار شده که از سویی نمیخواهد به اصطلاح توسعه و پیشرفت صنعتی-اقتصادی و سیاسی را فدا کرده یا به اصطلاح متوقف کرده و زیان ببیند و از سویی دیگر همانند خوش قد و قامتان در مراسمهای میهمانی عصر ویکتوریایی یا همین شب ستارههای اسکار یا جشنواره کن طوری زیبا و فاخر به افق بنگرد و تبسم بر لبانش داشته باشد که گویی هیچ صدای سرفهای از هیچ بیمارستانی شنیده نمیشود یا قامت هیچ پرستار یا دکتری از شدت خستگی درهم نشکسته است.
امروز گویی سهم بشر مدرن با آن مدعای بزرگ و بیمثالش از علم شناسی و علم اندوزی، این است که بنشیند و خیره به جعبه تصویرهای متکی به قدرت اینترنت خیره شود تا شاهد آن باشد که نماینده سیاسی-اجتماعی و اقتصادی و شاید هم فرهنگی مردمان در این کره خاکی به منظور رهایی جهان از بار فشار این ویروس چندگرمی من جمیعالجهات چگونه ناامید به صورتهای مجاز شده هم مینگرند.