سبک زندگی مسلمانان مالزی؛ ترجمانی از حل معادله دین و مدرنیته
مسلمانان بهدلیل مبانی عقیدتی دین خود، ممکن است در برخی از بزنگاههای اجتماعی دنیای مدرن، حضور کمتری داشته باشند. شناخت مرزهای هویتی اسلام و بهکار بستن آن در مواجهه با دیگری، از دیرباز دغدغهٔ قابل تأمل مسلمانان بوده است.
در عصر کنونی با فشار مضاعف مدرنیته به سایر خردهفرهنگها، کشورهای مسلمان نیز از این تهاجمات در امان نماندهاند و در معادله پیچیدهتری نسبت گشودن یا تحدید مرزبندیهایشان قرار گرفتهاند.
چالشهای فکری و عملی مسلمانان در مواجهه با سبک زندگی جدید جهانی و انتخاب راهکاری برای فائق آمدن بر تناقضات، از مسائل فرهنگی مورد مناقشه همیشگی بوده است.
در این مقاله میخواهیم به این بپردازیم که مالزی بهعنوان یک کشور مسلمان آسیایی، در چه نسبتی با دین و مدرنیته قرار دارد و چه مسیری را برای رفع هرچه بیشتر چالشهای میان این دو، پیموده است.
مالزی کشوری در جنوب شرق آسیا با مساحتی در حدود 330 کیلومتر مربع میباشد. مطابق آخرین آمارها، حدود 60 درصد جمعیت این کشور مسلمان و سنی مذهب شافعی و تعداد کمی شیعه میباشند و پس از آن سایر جمعیت بودایی و سپس مسیحی هستند.
مالزی حدود 4 دهه است که توانسته به رونق و شکوفایی از طریق جذب سرمایههای گردشگران از سراسر نقاط دنیا بپردازد و بهعنوان اولین مقصد سیاحتی مسلمانان شناخته شده است.
زیباییهای طبیعی و مصنوعی در مالزی، هرساله موجب جذب جمعیت میلیونی توریست به این کشور میشوند. دین رسمی مالزی اسلام است و بهلحاظ ساختار سیاسی، حکومت پادشاهی فدرال بهحساب میآید. سلطان (پادشاه) و نخستوزیر مالزی، بهپشتوانهٔ همین نکته، از افراد مسلمان هستند.
حدود چهل درصد از جمعیت مالزی را مهاجرین از کشورهایی همچون چین تشکیل میدهند که سالیان متمادی در مالزی اقامت داشتهاند و اکنون بهواسطه رونق گردشگری، به حضور در مالزی و راهاندازی کسب و کار خو گرفتهاند. مهاجرین چینی بودایی یا مسیحی هستند.
سالهاست که جهانیان، نام مالزی را با نام نخستوزیر سابق آن بهخاطر میآورند. پیشرفت مالزی را میتوان مرهون تلاشهای پژشکی بهنام ماهاتیر محمد، که از سال 1981 نخست وزیر این کشور بوده، دانست.
وی سهم بهسزایی در توسعه مالزی بهعنوان یک کشور مسلمان داشته است و توانست مالزی را بهعنوان الگویی از تلفیق توسعه و تدین به جهان ارائه نماید. اقتدار سیاسی و اشتیاق او به پیشرفت مالزی بهعنوان یک کشور مسلمان، وی را در رده محبوبترین شخصیتهای توسعه قرار میدهد.
هنگام فرود هواپیما بر خاک کوالالامپور، پس از استنشاق هوای شرجی مالزی، حضور کارکنان زن در فرودگاهها با حجاب بهچشم میآید.
زنانی که با رعایت حجاب و تسلط به زبان انگلیسی حضور دارند و در سمتهایی همچون مسئول گیت خروج، نیروی تأمین امنیت، یا خدمتکار، مشغولاند.
در کوالالامپور که پایتخت اول این کشور است، در سویی فروشگاههای برندهای بینالمللی، پاساژها، رستورانهای مکدونالد و کیافسی و توریستهای اروپایی، با سبک پوشش مخصوص بهخود، را میبینی و از سوی دیگر صدای اذانهای 5 گانه، بانکهای ملی اسلامی، مساجد و زنان دارای پوشش کامل سر بهچشم میخورد.
همچنین حضور زنان در مقام گشتهای پلیس خیابانی در ساعات نیمهشب یا بر روی موتور یا حتی پشت فرمان اتوبوسهای حمل و نقل عمومی، درنوع خود مواجهههای چشمگیری هستند.
اگر رادیوی ملی مالزی را هم روشن باشد، میتوان صدای جدیدترین موزیکهای خارجی و داخلی را شنید. باید بگوییم مالزی کشوری است برای اجماع هرآنچه پیشتر برای مسلمانان، غیرقابل جمع بهنظر میرسید.
خانوادههای مسلمان مالایی، برای دینورزی اهمیت ویژهای قائلاند. خواندن نمازهای اول وقت، استفاده از کلاههای گرد، که واژهٔ «فرقان» بر رویش حک شده است، برای مردان نسلهای قدیمیتر و پوشش حجاب در میان زنان و دختران، امری رایج است و کمتر جوانی در مالزی با پرسش اجباری یا اختیاری بودن دین مواجه میشود.
مالزی بهمنظور تعامل موثرتر با سایر کشورها، تعطیلی رسمی هفتگی خود را شنبه و یکشنبه اعلام نمودهاست؛ حال آنکه این وضعیت، به هیچوجه مانع از حضور مسلمانان مالایی، در نماز جمعه نمیشود.
مرخصیهای ساعتی تعبیه شده در ادارات و اماکن دولتی، برای حضور در نماز جمعه، یکی از اولویتهای غیرقابل حذف زیست مسلمانان در مالزی است. شاید جالب باشد که بدانیم درابتدای شیوع ویروس کوید 19 در این کشور، یکی از چالشهای دولت و ملت، بر سر محدودیت و متوقف نمودن نمازهای جماعت در ایالتهای این کشور بود.
اکثر جوانان مسلمان مالزی نیز در سبک زندگی خود، اسلام را بهمثابه یک روش زندگی پذیرفتهاند؛ تمایل اکثریت آنان به ازدواج، تمایل به فرزندآوری و علاقهمندی به پیروی از مناسک اسلامی در تربیت فرزند، از ویژگیهای غیرقابل تفکیک زندگی زوجهای جوان مالایی است.
در رستورانها، مکرراً با زوجهای جوان با سه یا حتی چهار فرزند مواجه میشوید که درحال گذران اوقات فراغت بهصورت خانوادگی هستند و در برخی از موارد، پدربزرگ و مادربزرگ خانواده نیز در این جمع حضور دارند.
میتوان گفت مواجههٔ مالزی با مدرنشدن و توسعه نیز مواجههای بدون تنش و متضمن تأمین منافع هردو گروه تدین و توسعه بوده است.
یک شهروند مسلمان در مالزی همانقدر که دینداری را در عرصه شخصی و تا اندازهای در عرصه عمومی پذیرفته است، قابلیت پذیرفتن تفاوتهایی که توسعه وارد کشور نمودهاست را دارد و در بسیاری از موارد خود را با آن وفق دادهاست.
کنار آمدن با اقتضائات حضور توریستها با فرهنگهای متفاوت و نیازهای تفریحی متنوع، حضور دختران و پسران جوان مسلمان مالایی بهعنوان فروشندگان در فروشگاهها، حضور زنان مسلمان با حجاب و همراه با معیارهای آراستگی ظاهری جهانی، مشغول به فروشندگی در مجتمعهای زنجیرهای با لباس فرم تیشرت همزمان با حجاب روسری، حضور دختران در مقام خوانندگی ارکسترهای خیابانی، ترویج پوششهای جدید لباسهای افراد محجبه که مطابق استانداردهای مد موردنظر جهانی است و… از مصادیق قابل تأمل این مواجهه و همزیستی مسالمتآمیز هستند.
شاید بتوان گفت که مردم مالزی معادلهٔ پرچالش و همیشگی دین و مدرنیته را، برای خود حل کردهاند؛ بدین معنا که دین شخصی و تا حدی جمعی، در مواجهه با توسعه، خود را در قالب جدیدی عرضه میکند که حالتی بینابینی دارد و با تأمین خواستهای هردوطرف، معاش میکند و مسلمانان مالزی این وضعیت را بهمثابه امری تثبیتشده در الگوی زندگی جمعی خود قبول دارند.
پذیرش و گستردگی فرهنگ مالایی دربرابر دیگری توسعه، سبب تبدیلشدن وی به یکیاز موفقترین الگوهای حوزه توریسم شدهاست.
اما باید توجه داشت که این الگو تا چهاندازه معرف تمامیت دین اسلام است و آیا بهتنهایی میتواند بازنمایی قابل استنادی از توسعه یک جامعه مسلمان قرار بگیرد یا خیر و آیا اساساً تمدن اسلامی، با الگویی تلفیقی و ترکیبی شکل میگیرد یا مستلزم مرزبندیهای دقیق دین میباشد؟
میشه بپرسم چرا با اینکه بعصیاشون مسلمونن ولی با لباس کوتاه مثل کت شلوار تنگ میرن بیرون؟