چرا امریکا مسیحی است؟
با وجود اینکه امریکا کشوری با تنوع مذهبی فراوان است که در آن مردم از ادیان مختلف و یا بیدین حضور دارند، همچنان کشور و ملتی مسیحی شناخته میشود؛ علت چیست؟
ایالات متحده امریکا همواره کشوری با تنوع دینی بسیار بوده است. سرزمینی که سکونتگاه گروههای مختلف دینی و غیردینی است، اما همچنان کشوری مسیحی خوانده میشود. در این نوشتار جان باتلر، تاریخشناس امریکایی، تلاش میکند عواملی را بررسی کند که باعث نیرومندی پایههای مسیحیت در این کشور شدهاست.
بین سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۹۶۰، گرایش به مسیحیت در بین عموم اروپاییان به طرز چشمگیری کاهش یافت. چنین روندی نتیجه طبیعی گسترش شهرنشینی و توسعه علمی بود که باعث شد مردم از محدودیتهای اجتماعی جوامع بسته خود فاصله بگیرند. اما در ایالات متحده داستان بدینشکل پیش نرفت و قدرت مسیحیت به رشد خود بین آن سالها ادامه داد.
به عقیده باتلر یکی از دلایلی که باعث جلوگیری از افول مسیحیت در امریکا شد، برنامهریزی و عملکرد گروههای پروتستان و کاتولیک برای حفظ قدرت مسیحیت بود.
آنها در آن دوران کنفرانسهای مختلفی درباره مشکلات دین برگزار میکردند، برای پیوستن مهاجران به جمع مسیحیان تبلیغ میکردند و از ابزارهای جدید جامعهشناختی به نفع گروه خود استفاده میکردند. مثلاً بین سالهای ۱۸۹۰ تا ۱۹۰۰، فدراسیون کلیساها و کارگران مسیحی، درباره صدهزار خانوار در منهتن و بروکلین تحقیق کرد تا به کمک دادههای به دست آمده، افراد ساکن این ایالتها را در راستای منافع گروه خود، گردهم جمع کند.
همچنین، کلیساهای امریکایی نسبت به همتایان اروپایی خود آغوش بازتری به “الهیات درمانی” نشان دادند که هدف آن اتحاد عقاید دینی با سعادت دنیوی و جهانی بود. بسیاری از مسیحیان این خوانش از دین را نقد میکردند و آن را سطحی و منفعت محور میدانستند. اما همین دیدگاه همراه با تأکید گروههای دینی امریکایی بر مفهوم خدمات اجتماعی مانند آموزش و پرورش باعث شد مسیحیت در امریکا در قرن بیستم نسبت به اروپا پویاتر باشد و متقاضیان بیشتری به خود جذب کند.
باتلر معتقد است که علت دیگر موفقیت مسیحیت در امریکا، پویایی مفاهیم جنسیتی و نژادی بود. به جز مناصب رسمی رهبری و مدیریت، زنان در امریکا توانستند نسبت به زنان اروپایی نقش بسیار بزرگتری در کلیساها و مؤسسههای مذهبی بازی کنند. فعالیت آنها شامل راهاندازی مدارس یکشنبه، تشکیل گروههای جنبش منع استفاده از مشروبات الکلی و کمک به بنا کردن نظام مدارس روبه رشد کاتولیک بود.
در آن دوران، بسیاری از گروههای مسیحی سفیدپوست، با اندیشههای یهودیستیزی و نژادپرستی علیه سیاهپوستان که در آندوران بسیار پرطرفدار بود، همراه شدند و در نتیجه برخی از رهبران مذهبی سوار بر تعصبهای عقیدتی توانستند به شهرت ملی برسند. اما از طرف دیگر، رهبران مسیحی سیاهپوست توانستند به کمک برخی از کلیساهای سفیدپوست پایهگذار ستون فقرات بسیاری از جنبشهای مدنی قرن بیستم در امریکا باشند.
به گفته باتلر، بر اساس روندی که در امریکا طی شد، عجیب نیست که تا دهه ۱۹۷۰، رؤسای جمهوری امریکا چه راست و چه چپ، مجبور بودند برای پیشبرد اهداف خود به مسیحیت متوسل شوند. بنابر همین روند، امروزه نیز با وجود کاهش درصد مسیحیان در امریکا، مسیحیت یک نیروی قوی در گفتمان سیاسی این کشور باقی ماندهاست.
مترجم: نفیسه نیکبخت