رونق بازار معجزهتراشی
محمدعلی عسگری
این روزها بساط معجزه گویی یا معجزه تراشی برای پیامبر و اهل بیت و حتی یاران دور و نزدیک آنها درایران باب شده است. به نحوی که هرکس بر منبری می رود بیش از هرچیز می کوشد تا با بیان معجزاتی خارق العاده مخاطبان خود را شیفته کرده و به این وسیله به زعم خود دین را ترویج و با بی دینی مبارزه کرده باشد. به همین مناسبت سخنرانان مذهبی از این دست، به سراغ کتاب های قدیمی وحتی مهجور رفته و از لابلای خروارها حدیث راست و دروغ اخبار و معجزاتی را بیرون می کشند تا مخاطبان خود را شگفت زده کنند.
حجم و محتوای سخیف این معجزات گاه به آنجا می رسد که بیشتر به جای گرایش به دین، بهانه ای برای تمسخر دین می شود. یکی از این نمونه ها در باره سلمان فارسی بود و روحانی منبری بی اینکه از گفتن چنان سخنان سخیفی شرم داشته باشد بیان می کرد که روزی سلمان خواست غذایی بپزد، دیگی آورد و مقداری آب و گوشت در آن انداخت و سپس به جای آتش پای خود را دراجاق گذاشت و از پای او چنان شعله ای برآمد که دیگ را به جوش آورد و …
یا برای مثال یک روحانی دیگر در رسانه ای ملی و درحضور مخاطبانی عام حدیثی را روایت می کند که فردی دستش بریده شده بود و امام علی با قرائت سوره حمد آن را به هم چسباند. بعد وقتی آن فرد راز این کار را پرسید و متوجه شد که آن حضرت فقط یک سوره حمد خوانده است کار او را به تمسخر گرفت و درنتیجه دوباره دست بریدهاش به همان حالت اول بازگشت.
یا روحانی دیگر بر فراز منبر با لحنی نمایشی می گوید روزی پیامبر واصحابش در حال حرکت به منطقه ای خشک و بی آب و علف بودند و همه تشنه و هلاک. پیامبر دست های مبارک را از هم باز کرد و از هر انگشتش مانند لوله ای آب زلال و گوارا جاری شد. آنقدر که همه از آن خوردند و به چارپایان شان دادند و باز هم اضافه آمد. بساط این معجزه خوانان آنقدر گشاده و مهیاست که می شود هرروزه در شبکههای اجتماعی چند نمونه شاخص و شگفت آور از این داستان های دینی تخیلی را شنید و یا مشاهده کرد.
اینها همه درحالی است که اساساً پیامبر اسلام برخلاف همه پیامبران پیشین هیچ معجزه ای جز قرآن برای مردم نیاورد. افتخار آن پیامبر اُمی این بود که به جای معجزات خارق العاده، کتابی آورده است که درحد خود یک معجزه علمی و ادبی به شمار می رود و تا قیام قیامت هیچ کس قادر نیست اثری هم تراز یا مشابه با آن را بیاورد. وقتی پیامبر این دین چنین سنت و سیره ای داشت دیگر تکلیف پیروان و بخصوص امامان شیعه روشن است که همه تابع و تسلیم سنت های رسول اسلام بودند و از خطوطی که او تعیین کرده بود هرگز پا را فراتر نمی گذاشتند.
اسلام برای این گرد معجزات نمی گردید که قصد داشت ایمان آورندگانش به جای «چشم» و مشاهده کارهای خرق عادت به «عقل» خود مراجعه کنند و با اندیشه خود این دین را بپذیرند. در واقع پیامبر اسلام درعین حال که « خاتم پیامبران » بود «خاتم معجزات» هم شد و هم زمان با بعثت او قرار بود دوران تازه ای در تاریخ بشر آغاز شود و همراه با آن انسان از مرحله کودکی و بدوی به مرحله بلوغ و تمدن سازی پای بگذارد.
ظاهرا اما این منبری های امروزی به هیچ یک از این مسایل توجه نداشته و همچنان علاقمند هستند مخاطبان خود را در دوران بدویت و پیش از تمدن فرض کنند و با آنها مانند کودکانی سخن بگویند که هنوز به حد بلوغ نرسیدهاند و به جای عقل باید چشمشان را به روی معجزات باز کرد تا ایمان بیاورند. از این رو بر منبرهای خود می کوشند با آوردن معجزاتی شگفت و غیرقابل تصور آنها را به قولی میخکوب کنند. اما آنها نمی دانند یا نمی خواهند بدانند که همین نقل معجزات برای گروهی نوعی سرگرمی و تفریح شده است تا به این وسیله اقدام به وهن دین و دینداری کرده و بعضا با تکثیر ویدئوهایی از این دست، به سایرین نیز نشان دهند که سردمداران دینداری و بخصوص مدافعان سرسخت تشیع دارای چه تفکرات کودکانه و قرون وسطایی هستند.
این درحالی است که در یک رویکرد دینی درست ما نه تنها برای پیامبر که برای ائمه نیز معجزاتی سراغ نداریم و تمام آنچه دراین باره روایت شده همه حرف وحدیث های من درآوردی و ساختگی است که دوستان یا دشمنان ائمه به بهانه های مختلف آنها را ساخته و پرداخته اند. قرآن پر است از آیاتی که در آن مشرکان و کفار از پیامبر طلب معجزه می کنند و او با صداقت و صراحت می گوید بشری مانند آنهاست هیچ معجزه ای در کار نیست. تنها به او وحی می شود و وحی هم کلامی الهی است که ایمان آورندگان باید در فحوای آن تامل و تفکر کنند. با این حال هنوز پیامبر از این جهان رخت برنبسته بود که برایش دهها معجزه تراشیدند و وارد کتاب های سیره رسول کردند. بعدها به همین سبک و سیاق برای اصحاب پیامبر معجزاتی تراشیده شد و در این میان شیعیان نیز برای آنکه از قافله عقب نمانند برای هرکدام از ائمه و یاران شان دهها معجزه خارق العاده تراشیدند.
یکی از دلایلی که تاریخ نگاران برای صنعت معجزه سازی در بین شیعیان می آورند، اینکه چون گروه شیعه خود را همواره در اقلیت می دید برای ابراز قدرتمندی و توانایی های پنهانش دست به ساختن و پرداختن برخی معجزات می کرد تا به این وسیله بتواند با موج گسترده و قدرتمند روایات اهل سنت که روایات رایج و حاکم بر زمان شان بود غلبه کند. برخی نیز می گویند هدف از برساختن چنین معجزاتی جذب حداکثری توده های مردم به این دین بود، زیرا توده های مردم اهل علم و منطق نیستند و تنها به وسیله داستان ها و روایات محیر العقول است که جذب یک مذهب یا مسلک می شوند. اما اگر حتی تعدادی از این دلایل هم بتواند مستمسکی برای توجیه بعضی معجزه تراشی ها در گذشته باشد، امروزه دیگر هیچ یک از این دلایل محلی از اعراب ندارد. زیرا نه مردم این زمان در دوران بیسوادی و صباوت بسر می برند و نه شیعه امروز بخصوص در ایران در چنان وضعیتی که وصف شد قرار دارد. اتفاقا مخاطبان امروزی دین افرادی دارای فرهنگی عمومی و جهانی هستند که این خود جای تامل دارد و هرکس بخواهد با زبان امروز حرف بزند دست کم باید به این فرهنگ آشنا باشد و سطح آن را بشناسد.
به نظر می رسد به جز گروهی از منبری های ابن الوقت، بعضی عوامل دیگر نیز به شدت در خرافه پراکنی و ترویج برداشت های غیر عقلانی از دین درجامعه نقش فعال داشته باشند. یک مورد بارز آن رسانه ملی است که امروزه به کانونی از این گونه خرافه پراکنی ها تبدیل شده است و به راحتی تریبون خود را دراختیار افرادی از این دست قرار می دهد. کسانی که برای مثال نه کارشناس واقعی دین هستند و نه کارشناس امور بهداشتی اما بی هیچ مضایقه ای می توانند از رسانه ملی هرچه می خواهد دل تنگ شان بگوید و هر آسمان و ریسمانی را می خواهند به اسم دین یا پزشکی به هم ببافند و به خورد خلق الله بدهند. عوام گستری، عوام زدگی و عوام پروری از ویژگی های بارز برخی حکومت های تمامیت خواه در طول تاریخ بوده است. یکی از رسالت های آنها همواره بازتولید عوام بود تا به این وسیله بتوانند به حیات سیاسی خود ادامه دهند و با بسیج توده ها سیاست های خود را به پیش برند.
رواج خرافه پرستی و گسترش بساط معجزه گویی آنهم برای دینی که اساس کارش به جای معجزه وخرق عادت بر علم و دانش و اندیشه و تفکر بوده است، هیچ حاصلی جز تنفر از اصل دین و گریزان کردن نسل های جوان از آن ندارد. این اتفاق بیش از هرچیز مسئولیت روشنفکران دینی را سنگین می کند. آنها ضمن تحمل فشارهای مختلف که از چهار سو متوجه شان است، باید با سیل عظیمی از این خرافه پراکنی ها نیز که متاسفانه امروزه نقل هر محفل و مجلسی شده است مقابله کنند. دست کم عوامل رسانه های جمعی بخصوص رسانه ملی می تواند در کنار بازار داغ معجزه تراشی و خرافه پرستی، اندکی نیز به روشنفکران دینی مجال و فرصت بدهد تا اقدام به روشنگری کنند و اجازه ندهند چهره دین و دینداری در زیر نقابی از انبوه خرافات و جعلیات برای همیشه مدفون گردد.