سه منتسب به بیت مرجعیت
سه روحانی از طایفه سادات هاشمی. هر سه به واسطه انتساب به بیت مرجعیت شهرهاند. در میان جماعت حوزوی بیشتر شناخته شدهاند تا در میان عامه مردم.
سید جعفر خوانساری، سیدِ نحیفِ نشسته در گوشه سمت راست تصویر، فرزند آیت الله سید احمد خوانساری است. و سید احمد از اعاظم فقهی بود. آیت الله خمینی در وصف مرتبه علمی و تقوای دینیاش سخنها گفته بود. سید جعفر داماد آیت الله گلپایگانی هم بود. او اما بیشتر به واسطه نام پدرش شُهره است. این انتساب سبب نشده تا از نقد و طعن و تخفیف دیگران مصون بماند.
سید احمد خوانساری مرام محتاطانهای داشت. به همین سبب بود که در فعالیتهای سیاسی چندان شرکت نمیکرد و با احتیاطِ تام در این وادی قدم میگذاشت. برخی از فعالین انقلابی، فرزند وی سید جعفر را عاملی در سکوت سیاسی آیت الله خوانساری میدانسته و از وی دلِ خوشی نداشتند. میگفتند که سید جعفر با دربار پهلوی مرتبط است.
نقل است که پس از پیروزی انقلاب، در دیداری که سید احمد خوانساری به دیدار آیت الله خمینی رفته، سید جعفر را به داخل بیت راه ندادند. محسن رفیقدوست دامنِ عبای سید جعفر را گرفته و مانع از ورود او به اتاق امام شده است.[1] سید احمد خوانساری هم از این امر دلگیر شده و در محفل ننشسته و به سرعت بیت را ترک کرده است. صادق خلخالی ادعا کرده بود که پس از انقلاب، قصد داشته است به عنوان حاکم شرع، اموال سید جعفر خوانساری را مصادره کند، اما برخی مانع شده و صلاح ندانستند.[2] مخالفتها با سید جعفر تا بدانجا بود که مدعی شدند وی باید پس از انقلاب خلع لباس میشده است. با وجود این مخالفتها اما سید جعفر پس از درگذشت پدرش، در سکوت سیاسی و خبری روزگار گذراند. او در سال 1397 دیده از جهان فروبست و در حرم حضرت فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد.
نشسته در کنار سید جعفر، سید محمد جواد علوی بروجردی است. او نوه آیت الله العظمی بروجردی است. مادرش آغا سکینه خانم دختر آیت الله بروجردی بود. وی از معدود افراد خاندان بروجردی است که نامش شُهره است. او تولیت مسجد اعظم قم را به عهده دارد. همان مسجدی که مرحوم بروجردی سنگ بنای آن نهاد.
وی اینک در مظان مرجعیت است. سال 1397 توضیح المسائلی هم از وی منتشر شد. این اقدام اما واکنشهایی برانگیخت. شیخ محمد یزدی در سخنانی که به نظر او را نشانه میرفت، گفته بود که انتساب به مرجعیت و نوه مرجع بودن، دلیلی بر مرجعیت نیست. یزدی گفته بود که جلوی مرجعیت وی را خواهد گرفت و حتی اگر تابلویی نصب کند، خود آن تابلو را بدون هیچ تعارفی پایین خواهد کشید. انتساب به خاندان مرجعیت گویی اسباب دردسر شده بود. محمد یزدی، تنها دلیل ادعای مرجعیت را در علوی بروجردی، انتساب به بیت مرجعیت میدانست و با آن مخالفت میکرد.
در کنار سید جواد علوی، سیدی دیگر نشسته، مصحف شریف به دست دارد و گویی در مجلس ختمی است که قرآن میخواند. سید جواد شهرستانی است؛ داماد آیت الله سیستانی. نماینده آیت الله در ایران هم محسوب میشود. مؤسسات و خدمات مردمیِ بسیاری را کلید زده و راه اندازی کرده است. مؤسسه آل البیت مرکز اصلی فعالیتهای اوست. در آنجا به تصحیح متون کهن اسلامی میپردازند. یکی از آثار او توانسته است جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی را نیز نصیب ببرد. او اگرچه خود به واسطه انتساب به بیت آیت الله سیستانی مورد توجه است، اما به واسطه ازدواج فرزندانش، به بیوت بسیاری دیگر از مراجع نیز انتساب یافته است. با بیت حضرات خویی، خمینی، سید محمد روحانی، موسوی اردبیلی، سید علیرضا حیدری و سید رضی شیرازی به همین واسطه متصل است.
سه سید حاضر در تصویر، خود به تنهایی اقدامات بسیاری کردهاند؛ مدارج تحصیل و تدریس را طی کردهاند، خدمات بسیاری را به انجام رساندهاند؛ اما گویی این امور چندان مهم نیست. در معرفیشان ابتدا انتساب خانوادگیشان را پیش میکشند. این هم از مزایا و شاید معایب انتساب به بیت مرجعیت است.
ارجاعات:
[1] خاطرات آیت الله خلخالی، ج اول، ص ۱۱۷
[2] همانجا
خیلی خوب آفرین. دین و علما و روحانیت رو هم مثل سیاسی بازی ها داخل این بازیهای رسانه ای تون کردید. چه اسمی! دین آنلاین، لابد به سبک خبرآنلاین و با هم مدیریت و سبک و مذاق گردانندگانش. تهیه مطلب و مقاله برپایه نقل مطالب کوچه بازاری و ناموثق. از همان دست مطالبی که در نترو و تاکسی و اتوبوس پیرمردهای آرزو به دل گذشته پچ پچ میکنند