خرافات به مثابه ایدئولوژی
به اعتقاد میرموسوی نقش خرافات در ایدئولوژی، تابعی از میزان عقلگرایی در حکمرانی و نظام سیاسی است و به هر اندازه عقلانیت کاهش یابد، سهم خرافات بیشتر میشود.
سیدعلی میرموسوی، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید، طی یادداشتی به بررسی نسبت خرافات و ایدئولوژی پرداخته است. وی معتقد است که نقش خرافات در ایدئولوژی، تابعی از میزان عقلگرایی در حکمرانی و نظام سیاسی است و به هر اندازه عقلانیت کاهش یابد، سهم خرافات بیشتر میشود. متن یادداشت از نظر میگذرد.
«در نقشه خداوند از زمان پیامبر(ص) انقلاب اسلامی ایران دیده شده است … بعد از پیامبر … جبرئیل با اخبار انقلاب اسلامی حضرت زهرا (س) را آرام می کرد. ..» این گوشهای از سخنان یکی از کارشناسان مذهبی در شبکه قرآن سیمای جمهوری اسلامی ایران است، که به صورت زنده پخش شده است.
کارشناس مزبور با انتساب این ادعا به رهبر فقید انقلاب، سخنانی بر زبان میآورد که فهم متعارف در ساختگی بودن آن تردید نمیکند.
صرف نظر از تحریف و جعلی که در انتساب این سخن صورت گرفته است، افکار عمومی را با این پرسش روبرو میکند که چرا صدا و سیما به پخش چنین برنامههایی آن هم به شکل زنده اقدام میکند؟
بی تردید صدا و سیما تبلیغ کننده ایدئولوژی رسمی است و دعوت از این نوع کارشناسان و طرح اینگونه سخنان، به روشنی نقش و جایگاه ایدئولوژیک آنها را نشان میدهد.
بنابراین پاسخ به این پرسش نیازمند تبیین چرایی تقویت سهم خرافات در ایدئولوژی است.
ایدئولوژی مفهومی مناقشه برانگیز است. مارکس آن را تفسیری وارونه از واقعیت دانسته که سلطه طبقه حاکم را توجیه میکند. آرنت آن را دروغی سازمان یافته میداند. برخی دیگر آن را به نظامی بسته و چون و چرا ناپذیر از عقاید و باورهای تعریف کردهاند.
این برداشتها در نگاهی منفی به این مفهوم اشتراک دارند، در حالی که میتوان آن را بی طرفانه نیز تعریف کرد. با این نگاه ایدئولوژی تفسیری است که ساختار قدرت از واقعیت ارائه میکند تا به اعمال قدرت و زور از سوی خود مشروعیت بخشد.
نیاز به ایدئولوژی از واقعیتی دوگانه سرچشمه میگیرد؛ از سویی حکومت حتی در دموکراتیکترین شکل خود با اعمال قدرت و سرکوب پیوند دارد و از سوی دیگر آدمی بر حسب سرشت آزادی خواه خود از پیروی و تبعیت سرباز میزند، جز این که سود و منفعت خود را در آن بیند.
به بیان دیگر انسان تنها در صورتی به پیروی قدرت رضایت و تن میدهد، که آن را در راستای منافع خود بیانگارد. در نتیجه رژیمهای سیاسی برای تسهیل و تضمین اطاعت ناگزیرند خود را همسو با منافع مردم نشان دهند و برای این هدف به ایدئولوژی نیاز دارند.
بر این اساس، هیچ نوع نظام سیاسی از ایدئولوژی بی نیاز نیست، زیرا در سایه آن هزینه ماشین قدرت به شکلی چشمگیر کاهش و بازدهی آن نیز بسیار افزایش مییابد.
تفاوت نظامها به ایدئولوژیهایی بازمیگردد که این خدمت را به آنها میکنند. در نظامهای دموکراتیک در پرتو تفکیک قوا، نهادهای نظارتی و فضای باز رسانهای و نگاه نقادانه جامعه، تفسیری که ساختار قدرت از واقعیت ارائه میکند، با خود واقعیت چندان فاصله ندارد.
در نظامهای دموکراتیک اما در غیاب نهادهای نظارتی و مطلقه بودن ساختار قدرت، این تفسیر از واقعیت فاصله میگیرد و به توهم و خیال بافی آلوده میشود.
این وضعیت، بستری مناسب برای رشد و تقویت «خرافات به مثابه ایدئولوژی» فراهم میکند.
خرافه در برداشت نخست هر نوع باور و عقیده نامعقول و غیرمنطقی را در برمیگیرد.
ولی این برداشت با توجه به اختلاف دیدگاهها در مورد معیار عقلانیت و منطق بسیار سیال است.
با وجود این میتوان باورهایی که براساس هیچ یک از معیارهای رایج قابل توجیه نیست را مشخص کرد.
در این صورت میتوان باوری را خرافی دانست، که دلیلی معتبر اعم از تجربی، عقلی یا دینی برای آن وجود نداشته باشد.
با این معیار دامنه خرافات بسیار محدودتر میشود. بر این اساس هرگونه ادعای رابطه علی و معلولی بین دو پدیده یا دو مفهوم بدون ارائه دلیل معتبر علمی، عقلی یا نقلی خرافه است.
خرافات در نگاه نخست به دو نوع غیرارادی و ارادی تقسیم میشوند. نوع نخست؛ مانند شومی جغد، به روابط علی معلولی اشاره دارد که اراده انسانی در آن نقشی ندارد.
نوع دوم؛ مانند سحر یا جادو، روابطی علی و معلولی است که به اراده انسان باز میگردد. همچنین براساس منبع میتوان خرافات مذهبی را از غیرمذهبی جدا کرد.
نوع نخست؛ مانند نقش بدحجابی یا بیحجابی در زلزله و یا خشکسالی، بر مبنای باوری مذهبی استوار است، ولی نوع دوم چنین نیست. خرافه مذهبی به مشرکانه و غیرمشرکانه نیز تقسیمپذیر است. خرافات بر حسب کارکرد نیز به دو دسته خصوصی و عمومی قسمت میشوند.
نوع نخست خرافاتی است که کارکرد آن در حوزه خصوصی است مثل این که عطسه کردن نشانه وقوع حادثهای بد باشد. نوع دوم خرافاتی که تأثیر آن در حوزه عمومی است؛ مانند این که بدون دلیل معتبر فردی جانشین خدا دانسته شود.
از تعریف و تحلیل بیان شده به آسانی میتوان دریافت نقش خرافات در ایدئولوژی، تابعی از میزان عقلگرایی در حکمرانی و نظام سیاسی است.
به هر اندازه عقلانیت کاهش یابد، سهم خرافات بیشتر میشود. آقای علی رهنما در کتاب بسیار خواندنی «خرافات به مثابه ایدئولوژی» این نقش را در سیاست ایران از دوران صفویه تا امروز بررسی کرده است.