نقدی بر مناقشه حضرات آیات اراکی و حیدری؛ تندی در نقد، محتوای نقد را زایل میکند
نگارنده گرچه خود را منتسب به جریان تقریبی میداند ولی از برخی موضع گیری های سید کمال حیدری گله مند است اما نوع ادبیات نامناسب اراکی درباره سخنان ایشان چنان تعجب برانگیز بود که تصمیم گرفتم هم زمان به هر دو مساله بپردازم! البته ایشان در مقابل جریان افراطی شیرازی هم از ادبیات مشابهی استفاده میکردند که باز هم درست نبود.
ادبیات تکفیر در محیط علمی بی معناست
یادم هست حدود یک دهه قبل، اطلاعیهای روی دیوارهای قم خودنمایی کرد که در آن از چهار مرجع درباره حکم حضور در درس عرفانی یکی از شاگردان آیت الله حسن زاده آملی که به مساله «وحدت وجود» میپرداخت سؤال شده بود و همگی آنرا حرام اعلام کرده بودند!
البته این نگاه همه مراجع نیست ولی برخی خب نگاه ضد عرفانی و حتی ضد فلسفی دارند تا جایی که برخی طلاب به ادعای تقلید از ایشان، لزومی به خواندن بدایه و نهایه الحکمه علامه را نداشتند!
اینکه چنین اتفاقاتی در قم و حوزهای رخ بدهد که پسوند «علمیه» دارد جای تعجب دارد نه اینکه بخواهیم یکی را ارج نهاده و دیگری را قدح کنیم!
تنوع تفکرات، امری بشری است ولی آیا در محیط علمی هم نمیشود و نباید اجازه طرح مسائل متفاوت از نگاه جمهور علما را داد یا نحوه مواجهه ما با نظریات علمی باید طوری باشد که شخصی در حد علامه عسکری هم وقتی از ضعف سند برخی روایات مشهور و رایج میان جامعه سخن بگوید با اهانتها و تجمعهای خیابانی روبرو بشود!؟
متاسفانه با وجود آشفتگی عجیب فضای فکری، ناشی از توسعه شبکههای اجتماعی، هنوز آزاداندیشی پاشنه آشیل حوزه است.
حوزهای که شاید حواسش نیست که دارد با سرعت از مرجعیت علمی و دینی خود دور میشود و این درحالی است که استعدادهای عجیب و جوانان نخبه زیادی در آن وجود دارند که گاها اجازه طرح دیدگاه نیز ندارند.
اگر حوزه به نکاتی که رهبری در سال 81 برای آزاداندیشی و 86 برای تحول در حوزه برگردد خیلی اتفاقات خوبی رخ خواهد داد.
نقدی بر روش علامه حیدری
و اما نقد بنده به برخی سخنان آیت الله سید کمال حیدری این است که گرچه ساحت طرح مسائل در منظر ایشان علمی است و سعی میکنند وارد حاشیههای دیگر نشوند ولی مساله علمی وقتی در محیط رسانهای مطرح میشود بر اساس همان مناطی که سخنان علمای افراطی شیعه و سنی را اشتباه می دانیم برخی از این سخنان را نیز ناروا می دانیم.
یعنی اگر کسی از جریانات افراطی آمد و در محیط علمی، اثبات کفر خلفا را کرد و فیلم آنرا نشر داد یا کسی آمد و در محیط علمی، اثبات کفر شیعه کرد و فیلم آنرا نشر داد محرک نیست و جایز است؟
نگارنده قائل به انسداد نیست و طرح هر مساله جدید یا نقد اساسی را کاملاً منتفی نمیداند ولی وقتی ما مدعی میشویم عمده علمای شیعه قائل به کفر ظاهری یا باطنی اهل سنت بوده و هستند چه نگاهی در بدنه اهل سنت جهان ایجاد میکنیم؟
پیشنهادی برای طرح مباحث خلاف جمهور
طرح چنین مسائلی باید در محیط کاملاً علمی و بنظر من حتی الامکان در کتابها باشد و حتماً هم ادبیات تخصصی در ارائهها پررنگتر بشود که بخشی از جامعه اساساً حوصله شنیدن یا خواندن آنها را نداشته باشد و تبدیل به یک درگیری غیرعلمی عوامانه در کف جامعه نشود!
حال آنکه ایشان در گفتگو با شبکه العراقیه که شبکهای خبری تحلیلی است مباحثی اینچنینی را مطرح نمودهاند! نمیتوان به اسم اینکه پس چه زمانی باید این نقدها را مطرح کرد رفت و وسط میدانهای عمومی این سخنان را زد چرا که عدم تحریک جامعه، ملاک اصلی منعی بوده که برای دیگران متوقع بودهایم و از ایشان نیز چنین توقع میرود.
نقدی بر ادعای منتسب به علمای شیعه
کما اینکه در باب محتوای مطروحه نیز باید گفت: نگرشهای گذشتگان چه در شیعه چه در سنی، مربوط به شرایط تاریخی خودشان بوده و گرچه از نظر ما اشتباه است ولی تسری به حال ندارد. حتی امام وقتی هنوز امام نبود سخنانی را زدهاند که با ارتقاء به جایگاه تمدنی، از آنها عدول کردهاند.
رهبری معظم انقلاب که تکامل یافته همان اندیشهاند نیز شجاعانه در فقهشان، کفر باطنی را نیز مردود دانستهاند و غیبت انان را نیز جائز نمیدانند.
در باب گذشتگان نیز مساله اصلی نحوه رفتار است. وقتی آنان ذبیحه و نکاح و سوق اهل سنت را حلال بدانند و معامله مسلمان با او بکنند دیگر مهم نیست که برای آخرت او چه تصویری دارند که خداوند بدان عالمتر است.
چنانچه در میان علمای اهل سنت نیز چنین بوده و مساله مهم همین اصلاح رفتارهاست و چنانچه می دانیم سیره تقریبی علمای بزرگ شیعه و سنی همگی بر این مبنا سوار شده و به تعاملات صحیح اجتماعی نیز رسیده است.
متاسفانه بنظر میرسد نوع طرح مباحث از سوی ایشان با اشکالات فوق الذکر روبروست و این نوع ورود بعید است با هدف ایشان که اصلاحگری است قابل تطبیق باشد!