کرونا خشم خداوند است؟
محمدرضا کدیور
بیش از هفت ماه است که ویروس کرونا همه مرزهای جغرافیایی را درنوردیده و بر حوزههای مختلفی چون علم، دین، اقتصاد، سیاست و … تأثیرات شگرفی گذاشته است. در این ایام به شنیدن اخبار درباره کرونا چنان عادت کردهایم که گویی بخشی از زندگی روزمره ما با نام آن و آمار مرگ و میر ناشی از کووید ۱۹ گره خورده است.
بین اثرات سوء و رنجهایی که بیماری کوئید ۱۹ با سایر بلایای طبیعی و بیماریهایی که بشر در طی تاریخ تجربه کرده است شباهتهایی وجود دارد، اما مواجهه انسان امروز با این پاندومی بهگونهای است که گویا در طول تاریخ حیات بشر، هیچ گاه انسان با چنین وضعیتی روبرو نشده است، لیکن سیطره مدرنیته و به تبع آن برتری جایگاه علم بر حوزه دین باعث گردیده این رنج را به گونهای نو تجربه کنیم.
قرنها بود که بشر در جدال با شرور هستی با بهرهگیری از نگاههای دینی و اسطورهای، علل بروز حوادث جانکاه و مغلوب شدن انسان در برابر آنها را به امر قدسی و خداوند نسبت میداد و هم “او” بود که میبایست به کمک بشر میآمد تا از یک سو صبر را یاور درماندگان نماید و از سوی دیگر راه درمان درد را آشکار سازد. این موضوع در بین پیروان ادیان ابراهیمی بسیار پر رنگ بود.
آن زمان نگاه بشر به آسمان بود. آسمانی که بلا را نازل میکرد و گاه درمان را هم چونان باران بر انسان ناتوان میبارید تا به او یادآوری کند که خدایی هست در همین نزدیکیها! گرچه “او” خدایی خیرخواه بود اما علم و قدرتش را همیشه صرف جلوگیری از بروز شرور نمیکرد: تا انسان را وادار کرد که به گناهان و غفلت خود بیندیشد، در هنگامه بروز شرور از او یاد کند، برای تحمل بلا از او طلب صبر و رضا نماید، برای دفع شرّ از او استعانت جوید، به او رجعت کند، عجزش را در برابر قادر مطلق ببیند، شرّ را به مثابه امتحانات الهی تصور کند که با سلاح صبر و امید باید با آن کنار آید یا به خواست “او” بر آن فائق گردد.
آنگاه که به ستوه میآمد و قصد نقد و گلایه هم داشت با پاک نظری خطاهای قلم صنع را میپوشاند. گرچه بودند آنها که با مشاهده قحطی و گرسنگی رو به آسمان میکردند و میگفتند “چون نداری رزق، کمتر آفرین” اما آنها قاعده نبودند و استثنا محسوب میشدند.
گویا دیگر از آن خدا خبری نیست! از چندی قبل که چشمها کم کم از آسمان به زمین معطوف شد و عقل خودبنیاد جایِ پای خود را در زیست بشر مستحکمتر نمود، عرصه بر ساحت ایمان؛ سختتر و بر گستره دین؛ تنگتر گردید، بشر دیگر نتوانست به مقوله شرّ آنگونه بنگرد که پیش از آن میاندیشید. برخی از ماهیّت وجود شرور حیرتزده شدند و زبان به دهان گرفتند و عدهای دیگر از آن شمشیری علیه خدا ساختند و خدا باوران را با آن نواختند. علم جای ایمان را در حالی تنگ میکرد که خودش نیز پاسخی قطعی برای دفاع از انسان در برابر بسیاری از شرور نداشت، ولی خود را مقدس نمیپنداشت، نظریات خود را ابطال ناپذیر نمیدانست و راه نقد را به بنبست قطعیت نمیکشانید.
الهیدانان و اندیشمندانی که دل در گرو دین داشتند دست به کار شدند؛ ساحت دین را از ساحت علم جدا ساختند و برخی دیگر دین را به اخلاق فروکاستند و سرانجام عدهای دیگر پای دین را به عرصه احساسات و تجارب را گشودند.
زلزله لیسبون آمد اما خدا ماند، در پسِ زندانهای آشویتس صدای خدا همچنان شنیده میشد و امروز هم با فراگیری بحران کرونا باز هم نامش نجوا میشود.
علم قدرتمندتر شده، فضای مجازی نیز به کمک آن آمده و کرونا نیرومندتر از پاندومیهای سابق عمل کرده است لیک باز هم صدای دینداران و دلبستگان به “او” میآید. شاید دیگر تعداد آنان که این شرّ قرن بیست و یکم را پاسخ خداوند به گناهان بشر میدانند و این بیماری را چونان امتحان الهی ببینند مانند گذشته نباشد و صدای آنان نیز چون گذشته در جهان مدرن طنین انداز نباشد. اما “او” همچنان در زنگی بشر حضور دارد که اگر حضور نداشت اینقدر دینداران در معرض پرسش قرار نمیگرفتند. اما باید بهدنبال پاسخهای جدید بود. پاسخهایی که از منظر عقلانیتِ نقّاد موجه محسوب گردد.
پرسش از پیروان ادیان ابراهیمی و علیالخصوص مسلمانان و باورمندان به قرآن بسیار است. برای مثال نگارنده قصد دارد این سؤال را مطرح کند که اگر فراگیری ویروس کرونا و رنج بشر در برابر آن را نباید پاسخ خداوند به گناهان بشر تلقی کرد، نحوه مواجهه با آن دسته از آیات قرآن که نزول بلا را از جانب خداوند به جهت غفلت و ناسپاسی بشر در برابر نعمات، کفرورزی و ظلم تبیین نموده است چگونه باید باشد؟
به عبارت دیگر اگر بشر در دنیای سنّت بدلیل کفر ورزی و فسق و فجور مستحقّ عذاب خداوند بوده است، نحوه تجلّی قهر خداوند بر بشر امروز چگونه است؟ اگر زلزله، بیماری، کودک میری و … را در قرن بیست و یکم نباید به منزله خشم خداوند از انسان تلقّی کرد چگونه میتوان اتفاقات مشابه را که در متن مقدس درباره آنها به کرّات سخن رفته است، به عنوان عقوبت گناهان انسان پذیرفت؟ اگر مسلمان امروز آن آیات قرآنی را صرفاً داستانپردازی قرآن برای عبرت گرفتن بشر و تحت تأثیر اسطورهها نپندارد چه دلایل موجهی وجود دارد که بپذیرد بروز شرور در عصر جدید ربطی به خشم خداوند و عقوبت نسیان انسان ندارد؟ آیا بشرِ امروز گرفتار آن دسته از معاصی نیست که قرآن تصریح کرده است بر فلان قوم به دلیل فلان موضوع عذاب نازل گردید؟[i] بنا به چه دلیلی نباید “همانپنداری” کرد؟
برای ارتباط برقرار کردن بین اعمال بشر و عقوبت آن در این دنیا نیازی به مراجعه و استناد به کتب روایی و احادیث نیست که مسئله صدق و کذب حدیث به وجود آید، قرآن مشحون از آیاتی است که به این موضوع اشاره دارد.
(این متن در شماره 136 مجله خیمه منتشر شده است.)
ارجاعات:
[i] به عنوان نمونه، هود 101