به بهانه خشم مسلمانان نسبت به مکرون؛ آیا حکم «سابّ النبی» بازدارنده است؟
گفتگوی مجازی سرباز روحالله رضوی با مهدی همازاده ابیانه
رضوی: شانزدهم اکتبر معلمی فرانسوی یکی از تصاویر مجله شارلی ابدو را ذیل عنوان تدریس آزادی بیان در فضای آنلاین کلاساش به اشتراک میگذارد و توسط یک نوجوان چچنی 18 ساله در نزدیکی مدرسه به قتل میرسد.
نوجوان هم توسط پلیس کشته میشود. پس از این اتفاق شاهد موضع گیریهایی در فرانسه بودیم و شخص امانوئل مکرون موضع گرفت و گفت: هر کجا مسئلهای مشکلی هست، پای اسلام و مسلمانان در میان است. این سخنان جامعه حدود 6 میلیونی مسلمانان فرانسه که شاید بزرگترین مجموعه مسلمانان در اروپا باشد را تحریک و فضا را ملتهب کرد.
مسلمانان چطور باید نسبت به توهین به مقدسات اسلامی واکنش نشان دهند که واکنشها در فضای اسلام هراسی ندمیده و فضا را به نفع مسلمانان تغییر دهد؟ چراکه ممکن است برخی از واکنشهایی که مسلمانان رقم میزنند، توجیه کننده فضای اسلام هراسی باشد.
همازاده ابیانه: اولین برداشت نسبت به واکنشهایی که مسلمانان نشان میدهند مانند همان وقتی که مسئله شارلی ابدو پیش آمد این است که این واکنشها و اقدامات هیچ کمکی به مسلمانان نکرده و نشانهای برای اقتدار مسلمانان نیست و برای محافظت از اهانت به مقدسات، کارکردی ندارد و با آن غرض حاصل نمیشود.
البته در فقه این مسئله وجود دارد که «سابّ النبی او احد الأئمه یقتل و ان تاب» و بر آن ادعای اجماع بلکه اتفاق شده و این شبیه کارهایی که طالبان و القاعده انجام میدهند، نیست و مثل سر بریدن نیست که بگوییم ارتباطی با مسلمانان ندارد.
حتی مثلاً محقق حلی تصریح دارند که میان مسلمان و غیر مسلمان فرقی نیست. در بین اهلسنت هم همین مسئله وجود دارد و تنها اختلافی که هست این است که حنابله مثل فقهای شیعه فتوا میدهند اما شافعیها و حنفیها میگویند: اگر دشنام دهنده مسلمان بود، اولاً تلاش میکنند او را توبه دهند و اگر توبه نکرد، کشته میشود. در هر صورت، این مسئلهای مورد اتفاق فریقین است.
از طرف دیگر نه تنها چند مورد روایات صحیحه در اینباره داریم، بلکه در سیره هم عملاً شاهد این هستیم که پیامبر «ص» پس از فتح مکه دستور عفو عمومی صادر میکنند اما دستور میدهند که هشت نفر را بکشند ولو خودشان را به پرده کعبه آویخته باشند.
از میان اینها برخی کسانی بودند که علیه پیامبر «ص» شعر سروده بوده و هجو کرده بودند، مثل عکرمه بن ابیجهل که البته حامی مالی جنگها علیه مسلمانان هم بود یا دو زن آوازه خوانی که شعرهای هجو النبی «ص» را با رقص و آواز همراه میکردند.
اینها کسانی بودند که در روز عفو عمومی، فرمان قتلشان صادر شد. این فقط مخصوص فتح مکه نیست و بین جنگ بدر و احد هم پس از کشته شدن سران و بزرگان قریش اشعاری در توهین به پیامبر «ص» سروده شد که سران یهودی هم آن شعرها را میگفتند مثل عصما که دستور قتلشان صادر شد و کشته شدند.
پس هم، در سیره و هم، در روایات و هم، در فتاوا با اتفاق نظر میان فریقین این مسئله را داریم و نمیتوانیم بگوییم مخصوص گروه خاصی است.
اما مشکل اینجاست که فقط این بخش دیده میشود. در حالی که ما در طرف مقابل روایاتی داریم که اشخاصی با معصومین «ع» رو به رو شده و دشنام میدهند ولی حضرات خیلی با عطوفت با آنها برخورد میکنند و یا سکوت میکنند.
مثل آن روایت معروفی که ابن شهرآَشوب از برخورد امام حسین «ع» با مرد شامی نقل کرده و گاهی در منابر هم آن را نقل میکنند.
یا برخورد امام کاظم «ع» با شخصی به حضرت دشنام داد و اطرافیان میخواستند او را بکشند ولی حضرت جوری با وی برخورد کردند که شرمنده شد و بعد به یارانشان گفتند: کاری که من کردم بهتر بود یا کاری که شما میخواستید انجام دهید؟
از این قبیل از روایات و سیره هم داریم. به همین دلیل، برخی از فقها در فتوایشان گفتهاند که حکم سابّالنبی «ص» برای موارد جهل نیست، برای مواردی که در اثر خشم شدید فحاشی و اهانت صورت میگیرد، نیست.
مثلاً مرحوم آقای فاضل لنکرانی از فقهای معاصر همین مسئله را ذکر کردهاند. فقهایی که چنین قیدی را اضافه کردهاند، برخی مستند به روایات و برخی مستند به قرائن عقلی چنین فتوایی میدهند.
قید دیگری که در روایات صحیحه وجود دارد و در برخی از فتاوا هم آمده این است که مثلاً میآیند نزد امام صادق «ع» و میگویند فلانی شتم امیرالمؤمنین «ع» میکند. امام صادق «ع» میفرمایند: «لاتعرض له إلا أن تأمن علی نفسک؛ ولش کن مگر اینکه به خود نرسد».
ضرر جانی، مالی و آبرویی نداشته باشد. بعضی به خاطر قاعده «لاضرر» این حکم را قید میزنند و برخی به دلیل این روایات. پس قید اول اینکه از روی خشم و غضب و جهل نباشد و قید دیگر اینکه ضرر جانی و مالی و حتی آبرویی نداشته باشد.
نکته دیگر اینکه عقل میتواند مناط و معیار احکامی که از سنخ عبادات نیستند و احکام معاملات و احکامی که مربوط به اجتماع میشود را تا اندازهای تشخیص دهد.
یعنی در همین مورد بحث، مثل ارتداد است و برخی گفتهاند اصلاً حکم سابّالنبی «ص» از این جهت است که ذیل ارتداد قرار میگیرد و در ارتداد میگویند هر چند توبه کنند و حتی شاید پس از توبه وارد بهشت شود ولی به هر صورت حکم باید اجرا شود، چون جنبه اجتماعی دارد و برای جلوگیری از جنگ روانی دشمن است.
بحث مجازات مرتد صرفاً فردی نیست. در مورد ما هم همینطور است و در حکم سابّ النبی «ص» هم بحث بازدارنگی مطرح است.
از طرف دیگر، وقتی به مناط حکم نگاه میکنیم، در دورانی که قبایل وجود داشته، بازدارندگی آنطور اتفاق میافتاده است ولی دلیل نمیشود آن ملاک و آن هدف در دورانی کاملاً متفاوت نیز با همان روش اتفاق بیافتد.
ما باید دنبال روشی باشیم که آن غرض حکم را برایمان حاصل میکند، یعنی بازدارندگی را و باید ببینیم که آن بازدارندگی چطور حاصل میشود که این توهین به مقدسات ما اتفاق نیافتد.
اما در دوران کنونی اتفاقاً این روش قتل سابّ النبی «ص» بر عکس عمل میکند و احتمالاً شما فیلم تشییع معلم فرانسوی را دیدهاید و شوکی که به دنبال آن به جامعه مسلمانان فرانسه وارد شد و مسلمانها در وضعیت بدی قرار گرفتند. تأکید بر اینکه آن کار باید پشتیبانی شود، نقض غرض است.
الآن ما ابزاری مثل وسائل ارتباط اجتماعی داریم و مسلمانها میتوانند از این ابزار استفاده کنند و نارضایتی خودشان را نشان دهند و بازدارندگی فرهنگی خودشان را اعمال کنند. مثل همین ترندهایی که درست میکنند و هشتک سازی میکنند.
نوع ورود مسلمانها به قضیه هم نباید همواره مبتنی بر اقدام دولتها و حکومتها باشد. در همین تحریم کالاها هم خود ملتها میتوانند ورود جدی داشته باشند و اتفاقاً تنها چیزی که واکنش جدی فرانسویها و وزارت خارجه آنها را به دنبال داشت همین بحث تحریمها بود.
حکم سابّ النبی «ص» به این معنا فرازمانی و همیشگی است که جلوی سبّ باید در همه زمانها و به هر طریقی گرفته شود و الی یوم القیامه وجود دارد ولی روش و مصداق آن میتواند به حسب شرایط تفاوت کند.
روح الله رضوی: حتی در حکم امام خمینی نسبت به سلمان رشدی، آن حکم برای دوران پیش از داعش است ولی الآن در دوران پسا داعش و دوران موج اسلام هراسی شرایط تفاوت کرده است.
همازاده ابیانه: نکته دیگر ابزار اعلام اعتراض و شبکههای اجتماعی است و ملتها میتوانند صدای خودشان را به نحو تأثیرگذار و فزاینده برسانند. این شرایط را خیلی تغییر داده است.
از سوی دیگر، ما در ترویج مهربانی و رحمت پیامبر «ص» در صفحه بینالمللی خیلی عاجزیم و هیچ کاری نکردهایم در حالی که این مهربانی و رحمت خیلی به تصویری که مسیحیت اروپایی سعی میکند از حضرت عیسی «ع» ترویج کند، نزدیک است.
اما ما در تصویر کردن مهربانی و رحمت مثال زدنی پیامبر «ص» در عرصه بینالملل عاجز بودهایم و یکی از جنبههایی است که مغفول مانده است. البته تأکید بر صرف سیره رحمانی اشتباه است ولی کوتاهی کردن درباره نشان دادن جنبه رحمانی هم اشتباه است.
در نهایت باید نگاه غرب به پیامبر اکرم «ص» و مسلمانها و رفتارهایشان تغییر کند و باید سنجیده عمل کنیم. همچنین طرح مسائل اختلافی با اهلسنت در این فضایی که جهان اسلام پس از اظهارات مکرون متحد شده، منطقی نیست.