پروژه نیمه جان تقریب را چطور میتوان نجات داد؟
تقریب، پروژهای در ذیل نگاه تمدنی بود. کسی که میگوید هدف من ایجاد تمدن نوین اسلامی است بنا نیست در داخل ایران محدود بماند و همین که بخواهد به جهان اسلام یا حتی «همه ایران» فکر کند ناچار است تکلیف خودش را با «تعاملات اجتماعی مسلمین» حل کرده باشد و این یعنی به پروژه تقریب نیاز ضروری دارد.
ریشه مسائل تقریبی ما نگرشی است
امروز اما حال این پروژه چندان خوب نیست! دلیل عمده، تفصیل پیدا نکردن مبانی تقریبی انقلاب اسلامی و تربیت نشدن نسلهایی مبتنی بر این مبانی است.
باورمندان صادق این موضوع در میان شیعه و سنی اندکاند. نگرش اسلام تمدنی که هدفش تقویت اسلام عقلانی و معتدل، ابزارش تشکیل حکومت و تقویت امت اسلامی، دغدغهاش امروز و فردا و دیگریاش تمدن مدرن، بوده و هست نتوانسته بر اکثریت حاکم در بدنه مذهبی و صاحب اسلام سنتی که هدفش، توسعه تشیع، ابزارش مناظرات و نقدهای کلامی، دغدغهاش دیروز و دیگریاش اهل سنتاند غلبه فکری بنماید و چه بسیار از مذهبیها که بیعتشان با انقلاب سیاسی است و در ذیل تفکر اسلام سنتی تنفس میکنند!
صدمه تحولات سالهای اخیر منطقه به ما
البته تحولات سالهای اخیر خصوصاً بحران سوریه نیز در ساحت عملی، این پروژه را با مشکلات منطقهای جدی مواجه کرد و ذهنیت بخش مهمی از جهان اسلام به ایران اسلامی را دچار شبهاتی کرد که به دلیل ضعف مفرط اتحادیه رادیو تلویزیونها و بخش بین الملل سیما و خبرگزاریهای پرتعداد ولی کم اثرمان نتوانستیم توضیح درستی برای آن بدهیم و این ذهنیت همچنان مخدوش است!
شرایط سخت و لزوم بازخوانی جدیتر عملکرد تقریب
در این شرایط سخت، نمیدانم چرا انتصابهای مرتبط با تقریب، به سمت نگاههای شکلی رفته و عمق مساله به خوبی درک نشده است.
طبعاً کسانی که متولی انتصابات مربوطه هستند هم نوعاً پاسخگو نبودهاند و نیستند ولی جای این سؤال باقیست که آیا در شرایط سخت کنونی، نیاز به رویکردهای عمیقتر و شجاعانهتر به مساله تقریب نداشتهایم؟
آیا اینان از نتیجه دادن این پروژه ناامید شدهاند و بنا دارند مساله را تقلیل بدهند؟! کاش فرصتی میشد و دوره مدیریت آیت الله مرحوم تسخیری و آیت الله اراکی به خوبی نقد میشد تا کاستیهای جدی آنان برای نخبگان و جامعه ملموستر میگردید و اقلاً در تیمهای جدید بعنوان دستورالعملی برای رفع مشکلات قبل، لحاظ میشد!
یعنی مثلاً اگر مشکل گذشتگان به کارگیری نیروهای غیرمتخصص بوده، امروز نیز گاها شاهد تداوم این مساله هستیم!
چند پیشنهاد
از آنجا که حریص هستیم که مساله تقریب به هر نحوی جانی دوباره بگیرد چند پیشنهاد را مطرح مینمایم:
تقریب باید به ستادی قوی بدل شود
نگارنده قائل نیست که مجمع تقریب تنها متولی مساله تقریب و وحدت است و آن را مساله ای استراتژیک میداند که همه باید خود را متولی آن بدانند و اتفاقاً مجمع به جای تصدی گری که نیازمند بودجه و البته موازی کاری است باید به ستادی قوی برای تحقق این رویکردها بدل شود و از همه نهادها از صداوسیما و وزرات خارجه تا نیروی قدس و سازمان فرهنگ و… نسبتشان با مساله وحدت را تعریف کرده و مورد مطالبه قرار دهد.
طبعاً چنین جایگاهی نیازمند یک ستاد قوی و اختیاراتی است که گرچه در اساسنامه مجمع هست ولی به خاطر غفلت چند دههای از آنها محتاج بازخوانی و جایگاه قانونی جدید است.
جریانات اسلامگرا را دریابید
جریانات مستعدی که در جهان اسلام برای گفتگو وجود دارد باید شناسایی شده و نهادهای مذکور که متولیان اصلی امور خارجی کشور هستند را به سمت تعامل با آنان سوق بدهد و در این میان در مقابل تفکر خطرناک «ترجیح سنی سکولار» که در برخی ایجاد شده با قوت بایستد و به تقویت مراودات با اسلامگرایان و البته رفع شبهات ذهنی از آنان در برخی امور همت بگمارد.
ارتباطات مردمی و نخبگانی را فعال کنید
حوزه علمیه، نهادهای مردمی و مؤسسات علمی دانشگاهی را به سمت تعاملات نخبگانی و مردمی با جهان اسلام سوق بدهد و ظرفیتهای علمی گسترده موجود در قم را به نیازهای موجود در جهان اسلام پیوند بدهد.
تعاملات علمی رسانهای، هنری، اقتصادی، توسعه سفرها، روابط نظامی و… که مورد اشاره رهبری انقلاب در مراسم تشییع حاج قاسم بود عمدتاً در وضعیت بغرنجی است که باید همه ظرفیتها برای جان بخشی به آن فعال شوند و این یعنی نیازمند ستادی قوی برای این مساله هستیم.
تربیت تقریبیها را جدی بگیرید
به تربیت کادرهای باورمند صادق به مساله تقریب بخاطر کوتاهی تاریخی صورت گرفته در این رابطه، توجه مضاعف بشود و از کارهای صوری و شکلی به شدت پرهیز بشود چرا که تجربه چهل ساله نشان میدهد در امور نیازمند به باور، دستورالعمل و همایش و مصوبات رسمی افاقه نمیکند.
بعلاوه، تقریب نیازمند کارهای علمی جدی در کف حوزه است. نمیتوان استناد به برخی گزارههای تاریخی یا نظرات امامین انقلاب را برای حمایت علمی از مبانی تقریب کافی دانست. اینکه بعد از سالها هنوز تفاصیل متعددی در حوزه تقریب مبهماند و حتی در سیمای کشور معلوم نیست که سخنرانان مذهبی چه نکاتی را نباید بگویند، ناشی از همین عدم تفصیل آن اجمال است!
اهل سنت ایران بازوی مجمع تقریب
اهل سنت ایران را بازوی اصلی خود در توسعه فکر انقلاب محسوب کرده و در عین دفاع فعالانه و شجاعانه از حقوق مصرح آنان در قانون اساسی کشور، ایشان را به عنوان نمایندگان تقریب همراه خود سازد. طبعاً همه این مسائل نیازمند مقدماتی عملی است که نیاز به ذکر آنان در این مجال نیست.
متاسفانه بر این باورم که اگر نتوانیم این گامها را برداریم چه در داخل کشور و چه در شرایط کنونی منطقه، فقط فرصتهایی را برای دشمنان خلق میکنیم و وقاحتهایی از جنس آنچه ذیل تطبیع میبینیم را شاهد خواهیم بود!
مقابله با این تهدیدها جز با رویکرد تقریب عملی و عبور از مباحث نظری غیرمرتبط با واقع شدنی نیست.
هر چند تاکنون نشانههای مثبت اندکی دیدهام ولی امیدوارم تیم جدید مجمع تقریب بتواند در این شرایط سخت به رسالت تاریخی خود عمل کند.