۸ محور مسئولیت اخلاقی دانشگاهها / زخم اخلاق با بخشنامه ترمیم نمیشود
استاد دانشگاه تهران ضمن تشریح هشت محور مسئولیت اخلاقی سازمانهای آکادمیک، بیان کرد: مهمترین مسئولیت اخلاقی سازمانهای آکادمیک پرداختن به ملازمات اخلاقی در سیاستگذاری است؛ برای نمونه باید بحث تمرکزگرایی و تمرکزگریزی حل شود و ارتباط میان آییننامه ارتقای اعضای هیئت علمی با کتابسازی و سرقتهای علمی بررسی شود.
با وجود میراث غنی در زمینه آداب علم و تعلم و تأکید فراوان و سابقه طولانی در زمینه اخلاق در مکتب آموزشی اسلام، امروزه اخلاق جایگاه خود را در دانشگاه گم کرده است.
قبح بیاخلاقی آنچنان فروریخته که در خیابان انقلاب (محدوده دانشگاه تهران)، که شاید یکی از مهمترین مراکز فرهنگی و علمی در کشور باشد، به صراحت سرقت علمی و بیاخلاقی علمی فریاد زده میشود.
جالبتر آنکه با وجود جرمانگاری، نوشتن پایاننامه و مقالات علمی ISI، تبلیغات رسمی در دیوارها و حتی کفپوش خیابانها دیده میشود و ظاهراً هیچ نهاد و سازمانی توجهای به این مسئله ندارد.
سرقت علمی، نوشتن پایاننامه برای دیگران، رفتارهای ناشایست در فضای دانشگاهی از جمله مصادیق بیاخلاقی آکادمیک شمرده میشوند. سالهای مدیدی است که شعار مبارزه با بیاخلاقی دانشگاهی شنیده میشود، اما گستره و نفوذ این امر چنان زیاد شده که بسیاری از افرادی که مرتکب این گونه بیاخلاقی میشوند، متوجه این امر نیستند. در واقع بیاطلاعی از اخلاق آکادمیک یکی از پایههای ترویج این امر در دانشگاه است.
در این باره با احد فرامرز قراملکی، استاد دانشگاه تهران و دبیر انجمن اخلاق کاربردی ایران، به گفتوگو پرداختهایم. به نظر وی زخم اخلاق عفونت میدهد و در این عفونت هیچ کس جان سالم به در نمیبرد. بنابراین زندگی سالم دانشگاهی نیاز به پایبندی همه به اخلاق دارد. میتوانید در ادامه متن این گفتوگو را بخوانید.
ایکنا ـ اخلاق آکادمیک همواره بحثی بوده که حداقل دو دهه اخیر بیشتر مورد توجه دانشگاهیان قرار گرفته است. پیامدهای بیتوجهی به این مسئله را هم در سطح جامعه همواره دیدهایم و برای مثال با گذر خیابان انقلاب شاهد تبلیغات نوشتن مقاله، پایاننامه و… هستیم که به نظر بیاخلاق آکادمیک را به سطحی علنی و بحرانی است.
شاید برخی از این افراد نخبگانی باشند که به هر دلیلی در دانشگاه راه پیدا نکردهاند و طرد شدهاند که به این امر پرداختهاند. ابتدا بگویید که اخلاق آکادمیک را در چه سطوحی میتوان بحث کرد، در سطح فردی، نهادی، سازمانی …؟
مقدمتاً باید بگویم که بین اخلاق و دانشگاه ارتباطی دوسویه وجود دارد. اگر بخواهم از تعبیر استاد مطهری وام بگیرم خدمات متقابل وجود دارد؛ زیرا از طرفی دانشگاه میتواند در ارتقای اخلاق شهروند، اجتماعی و … هم از طریق پژوهش درباره مسائلی اخلاقی و هم از طریق آموزشهای اثربخش کمک کند.
از طرف دیگر اخلاق میتواند در سلامتی دانشگاه به دانشگاه کمک کند. اگر این ارتباط دوسویه را در نظر بگیریم خواهیم دید که پرداختن به اخلاق در دانشگاه نسبت به همه سازمانها بسیار اولویت دارد. اگر در جامعهای زخم اخلاق دیده میشود، باید به سراغ دانشگاهها رفت که چه تربیت کردهاند و چه فکر کردهاند.
منظورتان بیشتر بُعد آموزشی دانشگاه است؟
نه الزاماً، بلکه پژوهش را هم شامل میشود. به طور کلی دانشگاه با اخلاق هم در آموزش و هم در پژوهش ارتباط دوسویه دارد. این ارتباط دوسویه اهمیت توجه رهبران و مدیران نظامهای آموزشی را در مراکز آموزشی و دانشگاهها به اخلاق بیشتر نشان میدهد، اما اگر فعلاً بخواهیم به اخلاق آموزش بپردازیم باید بگویم که حدود یک ماه پیش معاونت محترم آموزشی وزارت علوم به فکر تدوین نظامنامه اخلاق آموزش افتاده بودند.
این مسئله را با انجمن اخلاق کاربردی ایران در میان گذاشتند و به هیئت مدیره انجمن آوردند و مورد بحث قرار گرفت و پیشنهادهایی داده شد. برخی از آنها پذیرفته شد و کاری در سطح ملی آغاز شده است.
برای دستیابی به نظامنامه اخلاق آموزش الگویی لازم است که سه محور دارد. محور نخست مسئولیتهای اخلاقی سازمانی آکادمیک است، مسئولیت اخلاقیای که به دانشگاهها، سازمانها و نهادهای آموزشی به مثابه یک سازمان مربوط است. بخش دوم عهدنامههای اخلاقی منابع انسانی هستند که در دانشگاهها به گونهای زندگی میکنند. بخش سوم را نیز فرایندها تشکیل میدهند.
بنابراین اخلاق آکادمیک دارای این سه محور است؛ محور نخست یعنی مسئولیتهای اخلاق سازمانی، حداقل دارای هشت محور است. یک مسئولیت اخلاقی در سیاستگذاری آموزش عالی است؛ یعنی برخی از بحثها در سطح سیاستگذاری وجود دارد چون دانشگاههای ما تابع وزارت علوم شورای عالی انقلاب فرهنگی و نهادهای قانونگذاری است که این نهادها سیاستگذار و قانونگذارند.
امروزه در دنیا یک بحث جدی است که قبل از اجرای هر سیاستی باید ملاحظات اخلاقی آن را در نظر گرفت یا پیوست اخلاقی داشت تا مشخص شود این سیاست چه تأثیرهای اخلاقی یا چه رخنهها و آسیبهای اخلاقی دارد. این پیوند بسیار لازم است.
بنابراین اولین و مهمترین مسئولیت اخلاقی سازمانهای آکادمیک پرداختن به ملازمات اخلاقی در سیاستگذاری است. به عنوان نمونه، بحث تمرکزگرایی و تمرکزگریزی که باید حل شود، یا اینکه آییننامه ارتقای اعضای هیئت علمی که آیا بین این آییننامه و کتابسازی و دزدیهای علمی ارتباطی نیست؟
آیا کمیتگرایی آییننامهها همکاران را به سمت آسیبهای اخلاقی سوق نمیدهد؟ یا درددلی که اخیراً از استاد پیش کسوت آقای شفیعی کدکنی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که آیا انگاره سیاستگذاران آموزش در تأسیس دانشگاه انگاره تأسیس سالن مرغداری است؟ اینها بحثهای جدیای است که وجود دارد. در پایان خوشبختانه یک حرکت امیدبخشی در سطح ملی وجود دارد.
سیاستهای اخلاقی و مسئولیتهای اجتماعی
محور دوم مسئولیتهای اخلاقی و سازمانی دانشگاهها و حتی وزارتخانه در قبال جامعه است؛ یعنی مسئولیتهای اجتماعی و در قبال منافع ملی و منابع ملی و سرنوشت تکتک مردم دارند.
خوشبختانه در این زمینه کتابهای تألیفی و ترجمهای داریم و کارهایی هم در حال انجام است.
سومین حوزه سیاستهای اخلاقی وزارتخانه و سیاستگذارانی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی در قبال دانشگاههاست؛ یعنی در قبال دانشگاهها سیاستگذاران سطح بالاتر هم مسئولیت اخلاقی دارند.
همچنین مسئولیت اخلاقی دانشگاهها در قبال دانشجویان، باید دید که دانشجویان چه حقوقی دارند؟ در قبال این حقوق دانشگاهها چه وظایفی دارند و برای رسیدن به این وظایف به نحو پیشبینیپذیر و استثناناپذیر چه برنامهای رخ داده است.
عهدنامههای دانشگاهی
همچنین مسئولیت اخلاقی دانشگاه در قبال اعضای هیئت علمی، مسئولیت اخلاقی دانشگاه در قبال مدیران آموزش، کارشناسان آموزش، مسئولیت اخلاقی دانشگاه در قبال گروههای آموزشی و آخرین مورد مسئولیتهایی که متأسفانه اصلاً توجه نشده، اما این کار ملی که آغاز شده جزء اقدامات مهمی است آن هم مسئولیت اخلاقی دانشگاهها در قبال سپهر عمومی و رسانههاست.
درباره عهدنامهها هم نیازمند تدوین عهدنامه اخلاقی دانشجویان هستیم؛ زیرا دانشجویان در محیط دانشگاه چه در کلاس باشند، چه در خوابگاه یا در ارتباط با همکاران علمی یا در ارتباط با همدیگر باشند، به تدوین عهدنامه نیاز دارند.
همچنین اعضای هیئت علمی به عهدنامهای نیاز دارند که بتواند راهبردها و خطمشیهای اخلاقی اعضا را در قبال دانشگاه، یکدیگر و جامعه بیان کند. خوشبختانه ما در دانشگاهها کانونهای صنفی و NGO ها داریم که باید برنامه اخلاقیشان تدوین شود. در سطح دوم برنامه اخلاقی افراد یا منابع انسانی است.
اصلاح فرایندهای کاری
اما فرایندهای زیادی در دانشگاه داریم که خیلی را در بحث سیاستگذاری میتوان لحاظ کرد، اما سه فرایند مهم داریم که باید به صورت مستقل فکری برای اخلاق آنها کرد. یکی اخلاق آموزش مجازی است.
درست است که آموزش مجازی در شرایطی نامیمون و بر اثر ویروس منحوس پیش آمده است، اما خود آموزش مجازی وجود مبارکی دارد که قطعاً در دوران پساکرونا آن را حذف نخواهیم کرد، اما اخلاق فضای مجازی باید به زودی تدوین شود چرا که آموزش مجازی برای خود اقتضائات و حدود و ثغور ویژهای دارد.
همچنین اخلاق ارزشیابی تحصیلی که در کشورمان از آن غفلت کردهایم آن را ننوشتهایم. بالاخره استادان هم در ارزشیابی تحصیلی و هم در پایاننامه ارزشیابی تحصیلی میکنیم.
این ارزشیابی هم حدود و ثغور اخلاقی دارد. آیا من مجازم هر پرسشی را طرح کنم؟ یعنی بحث پیوسته در نظام ارزشیابی تحصیلی لازم است.
سومین فرایند همانطور که شما اشاره کردید که در جلوی دانشگاه پایاننامه میفروشند باید بحث جدی اخلاق در هدایت پایاننامهها و رسالهها داشته باشیم.
واقعیت این است که هدایت پایاننامهها و رسالهها نه استراتژی دارد و نه برای آن چارچوب اخلاقی تدوین شده است. به عنوان نمونه اگر من استاد به اخلاق در هدایت پایاننامه تعهد داشته باشم، موضوعی که در تخصصم نیست را نباید بپذیرم و هدایت آن را نپذیرم در آن صورت کار به فروش پایاننامه هم نمیرسد. اگر پایاننامه میفروشند، یعنی ما استادان راهنما و مشاور و سیاستگذاران آموزشی مشکل اخلاقی داریم.
خبری خوش برای اخلاق آکادمیک
اما اجازه میخواهم که خبری خوش هم به مخاطبان بدهم. با همکاری انجمن اخلاق کاربردی ایران و معاونت آموزشی وزارت علوم محورهایی که ذکر شد را در دستور کار خود گذاشته است.
در ضمن شیوه کار هم کاملاً مردمسالارانه و با مشارکت حداکثری است. مثلاً برای محورهای ذکر شده تاکنون چهل و یک کارگاه آموزشی تشکیل شده است که در هر کدام سی و پنج عضو هیئت علمی یا دانشجو یا کارشناس حضور دارند.
قرار است دادههایی که در این کلاسها به دست آمده، در کارگروههای هفدهگانه با مشارکت دانشگاههای مختلف کشور تعریف و به صورت استاندارد تدوین شود. البته در این کار یک مطالعه تطبیقی هم در زمینه نظام اخلاقی دانشگاههای جهان و ایران بررسی شده است.
از این فرصت استفاده میکنم و از همه همکاران دانشگاهی و حوزه دعوت میکنم که با این برنامه همکاری کنند و نهایتاً برنامهها و نظامنامههای اخلاقی که تدوین شد از طریق اتوماسیون در اختیار همه اعضای دانشگاههای در سراسر ایران قرار دهند تا نظر دهند و نهایتاً بعد از اینکه نظر دادند بیعت کنند. بعد باید برای دانشگاهها آموزش اثربخش بگذارند و برنامهریزی کنند که تنها روی کاغذ نباشد بلکه به عمل بیانجامد.
زخم اخلاق عفونت میدهد و در این عفونت هیچ کس جان سالم به در نمیبرد. بنابراین زندگی سالم دانشگاهی نیاز به پایبندی همه به اخلاق دارد. دانشگاه همه ما را همسرنوشت کرده است، همه اعضای هیئت علمی و همه فعالان دانشگاه همسرنوشت هستند.
در آبروی اجتماعی، جایگاه اجتماعی و امنیت روانی اگر به یکی از اینها خدشه وارد شود، مانند امنیت روانی نتیجه آن نصیب همه میشود. زندگی سالم و سلامت در دانشگاه شکل میگیرد که به جامعه هم سرایت میکند.
در صحبتهایتان از مسئولیت اجتماعی و اخلاقی نام بردید. با توجه به اینکه مهمترین رسالت دانشگاه در بحث مسئولیت اجتماعی تربیت و پرورش شهروند اجتماعی است، آیا این بخشنامه منجر به شهروند اجتماعی میشود؟
مسلماً خیر. اولاً نظامنامه اخلاقی براساس کاری که طراحی شده اصلاً ماهیت بخشنامهای ندارد. یکی از مشکلاتی که در جامعه داریم تحلیل بردن اخلاق به قانون است. در کشور هر مشکلی را از جنس حقوقی ـ قانونی دانستهایم و فوری برای آن قانونی تدوین کردهایم. الان مشکل انباشت قانون داریم که قانون بدون تعهد اخلاقی راه به جایی نمیبرد.
قانون به شدت نیازمند اخلاق است
تمام هم و غممان این است که این نظامنامه اخلاقی به صورت قانون درنیاید و بخشنامهای نباشد و وزیری یا شورای انقلاب فرهنگی یا معاون وزیری نتواند آن را بخشنامه کند، بلکه با مشارکت حداکثری و شیوه مردمسالارانه میخواهیم همه استادان در تدوین این نظامنامه مشارکت داشته باشند و به کاری که تولید کردهاند، تعهد داشته باشند. در واقع اصلاً مشکل اخلاق با قانون حل نمیشود، زیرا قانون به شدت نیازمند اخلاق است.
قانون از چند حیث نیاز به اخلاق دارد ابتدا اینکه قانون باید در ترازوی اخلاق سنجیده شود که این قانون منصفانه، انسانی، عادلانه و … است یا نه؟ در ضمن تفسیر قانون هم نیازمند اخلاق است؛ همچنین اعمال قانون و شیوههای اعمال قانون هم نیازمند اخلاق است. از همه مهمتر اینکه قانون کالبدی است و روحان اخلاق است.
اگر اخلاق نباشد این کالبد بیجان است. بنابراین در بحث اخلاق آکادمیک یکی از خطاهای روشی بزرگ تبدیل اخلاق به بخشنامه و قانون است که ما در این کار حواسمان کاملاً به این موضوع است که مطلقاً این اتفاق نیفتد.
فکر میکنید که آینده اخلاق آکادمیک در شرایط کنونی به کجا میرسد؟ اکنون دانشگاه از حالت کلاسیک به مجازی تغییر شیفت پیدا میکند که جنابعالی هم فرمودید که امر میمونی است، اما باید بپذیریم که زیرساختهایی مورد نیاز وجود ندارد یا ضعیف است که قطعاً در این تغییر دچار یکسری آسیبهای دیگری میشویم.
در این سؤال در واقع دو پرسش وجود دارد. ابتدا اینکه در شرایط فضای مجازی چه بر سر اخلاق آکادمیک خواهد آمد؟ این پرسش بسیار مهمی است. آموزش مجازی فی نفسه نه مقتضی نزدیکی اخلاقی است و نه مقتضی دوری اخلاقی است.
نه زندگی اخلاقی را بهتر خواهد کرد و نه بیاخلاقی را آسان خواهد کرد. بستگی به فضایی دارد که در آن آموزش مجازی ایجاد خواهد شد.
به تعبیر یکی از استادان، امروز دنیای مجازی گریزناپذیر است، اما ما در کدام بخش دنیای مجازی قرار میگیریم، در فاضلاب آن یا در بخش آباد و درستش قرار میگیریم.
اگر فضای عمومی حاکم بر دانشگاه اخلاقی نباشد، آموزش مجازی میتواند این بیاخلاقی و اخلاقگریزی را دوچندان کند، اما اگر فضا اخلاقی باشد، آموزش مجازی کمک میکند.
آینده اخلاقی چگونه رقم میخورد
بنابراین برمیگردیم به پرسش اولتان که آینده اخلاقی ما چگونه رقم میخورد. بستگی دارد این آینده را در چه محدوده زمانی در نظر بگیریم. آینده کوتاهمدت یا میانمدت یا بلندمدت در نظر بگیرم؟
جامعه ما از جمله جامعه آکادمیکمان بیتعارف زخم اخلاق بر تن دارد. اگر هم نخواهیم آن را ببینیم خودفریبی است و نمونههای فراوانی دارد. به هر حال این پیش میرود و شکی نیست که روز به روز بر این زخم افزوده میشود، اما به دلیل اینکه تجربه تمدنی و دینی اخلاقی داریم و هم اسلام ما هویتش اخلاقی و هم تمدن باستانی ما اخلاقی است، امید واثق دارم که این زخم دانشمندان را به میان میآورد تا علل زخمها را بیابند و درمان کنند.
به طور مثال سالیانی بر ما گذشته و در دانشگاه ماجراهایی داشته است. اگر به اینجا برسیم که انتصاب رئیس دانشکده باید صادقانه باشد، آن زمان سلامت برمیگردد، سلامت اخلاقی ما به وسیله عواملی تحدید شده است.
شناخت و درمان و پیشگیری این عوامل آینده خوبی را رقم میزند اگر سیاستگذاران و مدیران تصورشان از اخلاق مشتی بخشنامه باشد، آینده خوبی را نمیتوان متصور شد، اما اگر انگارهشان از اخلاق دانش و فناوری اصلاح رفتار باشد و چنین دانشی را دانشگاهها ایجاد کنند که در حال ایجاد آن هستند، امید واثق داریم که در آینده بتوانیم تعالی اخلاقی را بازیابیم.