به یاد استاد فیرحی؛ در تقلای تداوم رابطه دین و سیاست

مهدی کاظمی زمهریر

استادی بود که دانشجویان خود را مجذوب می‌کرد. رساله‌های افلاطون و ارسطو را می‌گشود و خوانش خود را از آنها عرضه می‌نمود. دانشجویان بر گردش حلقه زده بودند و مبهوت وی، نکته‌سنجی‌هایش را یاداشت می‌کردند.

در انتهای دو ترم بهره‌مندی از استاد، از ما در مورد شیوه تدریسش پرسید. همه گرم تعریف و تمجید بودند و من – به نقد یا اعتراض – به او گفتم: شیوه تدریس شما پیامبرانه است. آثار بزرگان را می گشائید و چنان آنها را تفسیر می‌کنید که گوئی در همان لحظه این تفاسیر همچون وحی از عالم بالا نزول یافته است؛ به من لبخندی زد.

در سال‌های بعد همیشه او را به مثابه استاد و پژوهشگر بجد گرفته بودم. سال‌های حضورم در قم این ذهنیت را در من القاء کرده بود که در میان حوزویان دانشگاهی، وی از جدی‌ترین و بهترین آنها در حوزه اندیشه سیاسی اسلام است. گمان می‌کردم راه آینده از جائی آغاز خواهد شد که دیالوگ فیرحی با نواندیشان دینی و متفکران دانشگاهی همچون جواد طباطبایی به پایان می‌رسد.

آثار متأخر استاد فیرحی برای من حالتی دوگانه داشت. از یک سو، تقلای وی برای گشودن راهی دیگر را می‌ستودم و از سوی دیگر، در آنها نوعی روایت انحطاطی از اندیشه و تفکر را می‌یافتم.

امروز که به پایان حیاتش می‌اندیشیدم این ویژگی بیشتر در ذهنم برجسته می‌شود. شاید بتوان گفت او بدیل سیدمحمد خاتمی در عرصه فکری بود. اگر سیدمحمد خاتمی در عرصه سیاسی از برهه‌ای به این فراست رسید که بسط ایده اصلاحات در نهایت به نفی وضع موجود می‌انجامد، داود فیرحی نیز به این آگاهی نظری رسیده بود که ایده‌های روشنفکرانه در نهایت به نفی دین در عرصه اجتماعی خواهد انجامید. از این رو، او به راهی در عالم نظر رفت که سید محمد خاتمی در عالم عمل؛ او تلاش کرد، با فروکاست ایده‌های متجددانه، آن‌ها را در سطح و اندازه‌ای با ادبیات فقهی پیوند دهد که به نفی آن نینجامد؛ اگر امکان حکمرانی مدرن تمام عیار در پیوند با فقه ممکن نیست، پس این تجدد است که باید به سطحی تقلیل یابد که به نفی مشارکت فقه در عرصه عمومی نینجامد.

احساس می‌کنم، رفتن داود فیرحی تنها به معنای غیبت یک تن از بی‌شمار پژوهشگران اندیشه سیاسی نیست؛ با مرگ وی نواندیشان حوزوی یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های فکری مولد خود را در برهه حساس تاریخی کنونی از دست دادند که بیش از هر زمان دیگری به وجودش نیاز داشتند؛ شخصیتی که امید داشت شاید بتوان در زمانه چرخش جدید تاریخی که در افق ما در حال نمایان شدن است، این چرخش را در پیوند میان حوزه و دانشگاه به سرانجام رساند.

 

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.