چای در مناسباتِ بیت
آیتالله خمینی به همراه دامادش شیخ شهاب الدین اشراقی. داماد در محضر ابوالزوجه سر به زیر انداخته است. اشراقی از خاندانی منتسب به روحانیت و مرجعیت بود. نیای او حاج میرزا محمد ارباب از مراجع وقت محسوب میشد. جد مادریاش دخترِ سید احمد طباطبایی قمی، برادر حاج آقا حسین قمی بود.
در میان اشراقی و امام خمینی فردی نشسته و سینی چای به دست دارد و بر دگران تعارفی میکند. و این چای، در محافل و مراسم روحانیان از اعتباری برخوردار است. حتی از الزامات بیوت مرجعیت است. وقتی بیت آیتالله شکل میگرفته که چای هم داده میشده است. یکی از روحانیون در بیان شکل گیری بیوت یکی از مراجع گفته بود که: به آیتالله اصرار کردیم ایشان هم بیتی تشکیل داده و مراودات مرجعیت را سامان دهند. اما آیتالله در پاسخ گفته است که: ” آخر من کسی را ندارم، این گونه امور دم و دستگاهی لازم دارد. افراد میخواهد؛ یک نفر میخواهد بیاد چای بدهد، استکان جمع کند، از میهمانان پذیرایی کند”. [1]
گویی چای نقش تعیین کنندهای داشته است. از مراجعانی که به بیت آیتالله میآمدند عمدتاً با چای پذیرایی میشده است. گفته میشود که در بیت آیتالله بروجردی در محل تجمع مردم اگر کسی وارد میشد و مینشست، تنها یک چای به او میدادند. اگر یک نفر، سه ساعت هم مینشست همان یک چای را میدادند، مگر اینکه خودِ شخص درخواست چای بیشتری میکرد.[2]
در بیت آیتالله خویی گفته شده که چای شیرین و یک قاشق چایخوری میآوردند. اما اگر کسی از ایران به منزلشان میرفت، چای قند پهلو در یک سینی برایش میآوردند. آیتالله سید عبدالکریم قزوینی در خاطرهای نقل کرده که در بیت مرحوم خویی چای قند پهلو برایم آوردند. من قند اول را در چای انداختم، آب شد؛ دومی را هم انداختم آب شد، سومی را هم انداختم و آب شد. عادت نداشتم چای تلخ بخورم. آقای خویی ملتفت شد. خادمِ خود را صدا کرد و به مزاح گفت: اگر سید عبدالکریم آمد، چای قند پهلو برایش نیاور، چون قندمان در خانه تمام میشود، اما چای ایشان تمام نمیشود.[3]
باری! چای، یکی از مناسبات بیت را رقم میزده است؛ و این تصویر از این مناسبات پرده بر میدارد.
ارجاعات:
[1] خاطرات شیخ مرتضی بنی فضل، صص 105-106
[2] دیباج، زندگی نامه آیت الله بروجردی، ص 353
[3] شمع همیشه فروزان، ناصرالدین انصاری، ص 218