افراطیون رابهتربشناسیم
فقدان علم وعقل ویا داشتن علم به تنهایی، بدون عقل؛این افراد را کم کم در ورطه انحطاط وسقوط قرار داده و آنها را به انواع رذایل اخلاقی مانند: عجب ؛خود بزرگ بینی؛تنگ نظری، کله شقی، هتاکی،فحاشی،اهانت وهتک حرمت به دیگران گرفتار ساخت
ایام دهه شصت وهفتاد که دو گروه سیاسی موسوم به"چپ وراست" با هم در رقابت بودند وهر از چند گاهی درگیری وبگو مگوهای جناحی با هم داشتند،یکی از امام جمعههای محترم مرکز استانها با انتقاد از عملکردهای غیر متعارف آنها جملهای به این مضمون گفتکه " راستیها عقل ندارند وچپیها نیز دین ". این جمله آن روزها در محافل سیاسی بر سر زبانها افتاد،اما هیچ وقت مورد تامل ودقت قرار نگرفت.صدق این جمله اگر چه در کلیت مشکل داشت اما به صورت قضیه موجبه جزئیه میتوانست صادق باشد، زیرا درمیان راستیها افرادی به چشم میخوردند که این تعریف درباره آنها درست بود،چنانکه بعضی از چپیها هم بودند که عملکردشان محتوای آن را تایید میکرد.
سالها گذشت و در اواخر دهه هفتاد اصطلاح چپی وراستی جای خود را به "اصلاح طلبی واصول گرایی"داد وحقیقت آن جمله معروف، بیشتر آشکار شد. باید گفت این جمله کوتاه وگویا در واقع، ناظر بر یک موضوع مهم اخلاقی است که علمای اخلاق انسان هارا از نظر علم وعقل به چند دسته تقسیم میکنند:
1- انسانهایی که هم از نظر عقلی به رشد کافی دست یافتند وهم از نظرعلمی به مراتب عالی رسیدند.
2- افرادی که از نظر عقلی، رشد خوبی داشتند، اما ازعلم، بهرهای نبردند وبی سواد ماندند.
3- آدمهایی که از نظر علمی به مراتب عالی صعود کردند؛اما از نظر عقلی چندان توفیقی به دست نیاوردند.
4- آدمهایی که نه از رشد عقلی ِ مطلوبی برخوردارند و نه از علم وسواد بهرهای بردند.
برای درک مطلب،توضیح چند نکته ضروری است:
الف- در کتاب آسمانی قرآن ودر لسان احادیث اهل بیت (علیهم السلام)عقل در مقابل جهل استعمال شده است به همین سبب فقها ومحدثین در کتب حدیثی نیز باب معروفی به نام باب "عقل وجهل" تدوین کردند. یعنی عقل با جهل هرگز یک جا جمع نمیشوند، اما امکان دارد علم و جهل با هم جمع بشوند.مانند کسی که تحصیلات سطوح عالی حوزه یا دانشگاه را به خوبی پشت سر گذاشته باشد،ولی از حیث عقلی در سطح خیلی پایین بماند که نمونههای آن را به راحتی میتوان مشاهده کرد.در قرآن نیز برای علمای یهود عمل به علمشان نمیکردند، عالمان جاهل خطاب شده است. گاهی نیز عقل در مقابل جنون ودیوانگی میآید که این معنا ازموضوع بحث ما خارج است.
ب – در فرهنگ قرآنی، "اختلاف افکنی"، "انحصار طلبی"، "استهزای دیگران"، "اقدامهای نسنجیده"، "بی ادبی"، "بی تقوایی"، "یاوه گویی "،"لجاجت "، "کوردلی "، "تعصب بیجا"،"افترا بستن به دیگران" از آثار جهل شمارش شده است.(ر،ک: فرهنگ قرآن،اکبر هاشمی رفسنجانی،ج10، ص172تا184) ازطرف دیگر" تقوا پیشگی"، " دوری ازافترا "، "وحدت گرایی"، "پرهیز از پلیدی "، "ادب " و "درک وفهم درست از مسایل" از نشانههای فرد عاقل میباشد. (همان،ج 20، ص476)
ج – تحصیل علم با همه دشواریهایی که دارد، چندان سخت نیست. همه مردم، حتی کسانی که استعداد ضعیفی هم دارند میتوانند با اندک تلاش و پشتکار به علوم وفنون مختلف دست یابند وبه مراتب عالی برسند،اما تحصیل عقل به این آسانی نیست، نیازبه تهذیب نفس وریاضت واقعی داردودردل هر کسی جای نمیگیرد که در قرآن از آن به "حکمت وفرقان" تعبیر آورده شده است. "ان تتقواالله یجعل لکم فرقانا،انفال،29"و"من یوت الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا،بقره،269".
برای تقریب ذهن ؛علم به منزله هلی کوپتر میماند که در هر کوی وبرزن، پشت بام؛ته دره، وبالای کوه وتپه میتواند فرود آید،فقط کافی است اندک جایی برای استقراردوپایه آن وجود داشته باشد.اما برخلاف عقل که همانند هواپیما نیاز مبرم به زمین صاف، آسفالت وباندکشی شده وبرج مراقبت دارد.
د – علم به منزله پوسته انسان میماند وصرفا یک سری اصطلاحات والفاظ خشک وخالی است که در ذهن آدمی انباشته میشود واو را تنها تبدیل به یک رباط وکامپیوترمی کند که از هر علوم وفنونی سوال کنی فوری جواب میدهد،اما عقل هسته وحقیقت انسان به شمار میآید.انسانِ عالمِ بدون ِعقل، مانند جسم منهای روح وجان است که بوی تعفن سراپای وجودش را فرا گرفته باشد.
ح – علم بدون عقل وتهذیب نفس بسیار خطر ناک است ؛چنانکه گفته اند: "چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا" در بیان دیگری امام خمینی (رضوانالله تعالی علیه) میفرماید: اگرتهذیب (عقل) در کار نباشد علم توحید هم به درد نمیخورد. العلم هوالحجاب الاکبر. هرچه انباشتهتر شود، همانقدر انسان را از خدا دورتر میکند.(صحیفه امام،ح13،ص420)
حال با این مقدمه و توضیحات به بحث اصلی بر میگردیم و رهبران واعضای فعال جناحهای "اصول گرا واصلاح طلب" وسایر جریانهای منشعب وهمسو با آنها را از حیث تقسیم بندی چهار گانه بالا مورد نقد وبررسی قرار میدهیم تا بدین طریق زمینههای شناحت افراطیون واعتدالیون وتفکیک آن دو از هم فراهم شود وشاخصههای هرکدام نیز به دست آید.
دسته اول که اکثر رهبران واعضای اصلی وبنیان گزاران دو تشکل سیاسی را تشکیل میدهند،هم از علم وآگاهی بر خوردار بودند وهستند وهم از عقل و حکمت که همان پرتویی از فرقان،اخلاق وتهذیب نفس است،بهرمند میباشند.طبیعی است تشخیص میزان دقیق علم وعقل درافراد امکان پذیر نیست ومراتب آن دو به حسب شدت وضعف (مقول بالتشکیک) با هم فرق خواهند داشت.
دسته دوم از افراد هر دو گروه را نیز میتوان یافت که اینها با این که تحصیلات علمی آنچنانی ندارند وحتی بعضی هایشان شاید خواندن ونوشتن هم بلد نباشند،اما از نظر عقلی وکمالات اخلاقی مورد توجه هستند.این دو دسته اشتراکهایی با هم دارند که قابل دقت وتامل است:
1 – رقبای جناحی ومخالف خود را تحمل وتکریم میکنند.
2 – از سوءظن،هتک حرمت واتهام زنی به دیگران پرهیز کرده واز کرامت انسانی دفاع میکنند.
2 – در موضع گیریهای سیاسی روش معتدل وعقل مدارانه دارند.
4 – سیاست مداری را به سیاست زدگی وجناح بازی وگروه گرایی ترجیح میدهند.
5 – دارای سعه صدر، اخلاص، ایثار، فداکاری، بخشش و رافت،توام با تواضع و اهل خیر و صلاح وصلابت هستند.
6 – شخصیتهای با ثباتی دارند وبا تغییرفضای سیاسی،رنگ عوض نمیکنند.همواره بر اصول ومبانی که برگزیدند پای میفشارند و…
مجموعه این شاخصهها سبب شد که این دودسته به "اعتدالیون " توصیف شوند.
دسته سوم وچهارم از اصولگرایان واصلاح طلبان،کسانی هستند که یا فاقد هردو علم وعقل میباشند ویا اگر تحصیلاتی هم داشته باشند، عقل لازم را ندارند.این دو دسته در میان اصول گرایان واصلاح طلبان با این که در اقلیت به سر میبرند ؛ولی میتوان آنها را اقلیت پر سر وصدا ودارای نا هنجاریهای گمراهکننده نامید.
فقدان علم وعقل ویا داشتن علم به تنهایی، بدون عقل؛این افراد را کم کم در ورطه انحطاط وسقوط قرار داده و آنها را به انواع رذایل اخلاقی مانند: عجب ؛خود بزرگ بینی؛تنگ نظری، کله شقی، هتاکی،فحاشی،اهانت وهتک حرمت به دیگران گرفتار ساخت.
.امام خمینی در واکنش به حرکتهای غیر اخلاقی این جور افراد که به علم خود فخر فروشی میکردند ولی عقل لازم را نداشتند از جمله شهید رجایی را متهم به بیسوادی مینمودند، فرمود: "رجایی عقلش بیشتر از علمش است." امام با این جمله در واقع نهیب زد که علم منهای عقل، حجاب اکبر است وهر چه زیادتر شود،به همان اندازه آدم را از راه اعتدال وصراط مستقیم بیگانه کرده وبه افراط وتفریط گرفتار میسازد.
آنهایی که در این چند سال با تندروی،هتاکی،فحاشی، اتهام زنی وپرونده سازی برای اشخاص محترم وخانوادههای اصیل، فضای کشور را آلوده ومسموم کردند،حرمت بیوت مراجع را شکستند؛در حرم امام به خاندان امام دندان تیز نشان دادند، از همه دردناکتر در حرم امام رضا (علیه السلام) وحرم حضرت معصومه(سلامالله علیها) هتاکیها را به اوج رسوایی رساندند،افرادی بودند که نه از علم بهرهای و نه از عقل سهمی داشتند. اینها سربازان پیاده نظام به شمار میآمدند که در پشت صحنه از سوی دسته چهارم، تغذیه و تحریک میشدند.در ادبیات دهه هشتاد،دسته سوم به "کفن پوشان "ودسته چهارم به "کفن دوزان " ومجموعا به "افراطیون "شهرت یافتند.
اسف بار تراز همه،دودسته اخیر همه کارهای خلاف خود را در قالب دفاع ازانقلاب،نظام ورهبری مرتکب میشدندوگاهی نیز این فحاشیها وهتاکیها را به نام بسیجی،سپاهی؛حزبالله ویا طلاب ودانشجو انجام میدادند.در حالی که بارها رهبر معظم انقلاب طی فرمایشات صریح از این حرکات ضد علمی وغیر عقلی اعلان انزجار وبرائت کردند. همه نیز میدانند طلاب،دانشجویان؛بسیجیان،سپاهیان و حزب اللهیها فرزندان خلف علم وعقل هستند وهیچ سنخیتی با افراط وتفریط ندارند.
افراطیون با موضع گیری وعملکردهای جاهلانه،سنگهایی به چاه انقلاب انداختند که صد عالمِ عاقل هم نمیتوانستند آن را بیرون بیاورند، از یک سو برای کارهای خود از رهبری هزینه میکردند ومردم را به ولایت فقیه بدبین مینمودند.در جای دیگر بسیج وسپاه و حزبالله مظلوم را در چشم مردم،خشن وبی منطق وکله شق جلوه میدادند.از سوی دیگربه ساحت مرجعیت وروحانیت انقلابی وبنیان گذار، اتهامهای ناروا میبستند.یعنی به نوعی همه ارگانها، دستگاهها وشخصیتهای تاثیر گذاررا لجن مال کرده وبه همه آسیب میرساندند.
اما ناگهان وعدههای الهی به کمک اصحاب اعتدال آمد وبشارت پیروزی سر داده شد که " ان تصبروا وتتقوا لایضرکم کیدهم شیئا. آل عمران،120" اگر در برابر آنان استقامت وپرهیز کاری پیشه کنید،نقشهها و ترفندهای آنان به شما زیانی نمیرساند و" من یتقالله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لایحتسب ومن یتوکل علیالله فهو حسبه.طلاق،3".هر کس تقوا پیشه کند خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند واورا از جایی که گمان نداردفرج میرساند.این بود که مردم با فطرت پاک وصافی که داشتند در انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری از افراطیون متنفر شدند وبه اعتدالیون پناه آوردند.
حال که در حاکمیت انسانهای عاقلِ عالم (اعتدالیون) به سر میبریم؛باید فرصتها را مغتنم شمرد. ازماجراهای تلخ وشیرین هشت سال گذشته عبرت والگو گرفت.مردم عزیز،بخصوص جوانان پرشور و بالاخص طلاب و دانشجویان باید هوشیار وبیدار باشند.امروز نباید دوباره فریب ظاهر افراد وشعارهای به ظاهرارزشی افراطیون را خورد.باید به عملکردها وشاخصهها عنایت داشت وحرفها وشعارهای افراد را با این شاخصه سنجید.
جوانان عزیزی که در عرصههای سیاسی و اجتماعی حضور دارند لحظاتی چند تامل کنند و ببینند در کجای این تقسیم بندیها قرار گرفتند، مبادا نا خواسته در جمع افراطیان باشند.سعی کنند هر روز که میگذرد بر عقل وعلمشان افزوده شود.اگرهم امکان تحصیلات عالی ندارند ،مهم نیست، مهم این است که بر عقل و تقوای خویش اضافه نمایند.چون مشکل اصلی کشور،انقلاب ونظام ما در چند سال اخیر، یک سری افرادی بودند که یا عقل نداشتند ویا اگرهم داشتند عقلشان کمتر از علمشان بود.همان طوری که مشکل جهان اسلام نیز در همین امر نهفته است.جهان اسلام هم اینک گرفتار گروههای افراطی مانند:القاعده،اخوان المسلمین،سلفیها،تکفیریها،وهابیها شده است که همه از کمبود عقل رنج میبرند.
امروز در کشور ما مشکل تحصیل علم وجود ندارد.در پی گسترش مراکز حوزوی ودانشگاهی،هر سال جوانان بسیاری در سطوح عالی از این مراکز فارغ التحصیل میشوند،اما آنچه که در این میان مورد غفلت قرار میگیرد، تحصیل عقل وتهذیب نفس است.جا دارد به این مهم نیز توجه وعنایت شود؛ تا سرنوشت کشور،انقلاب، نظام ومردم به دست عالمان عاقل وحکیمان حاذق رقم بخورد.
در پایان به توصیه خدای متعال وبه زبان قرآن میخواهیم: " قل ربِ زدنی علما… ربِ هب لی حُکمّا والحقنی بالصالحین " پروردگارا !علم همه ما را افزون کن وبه همه ماعقل وحکمت مرحمت فرما وما را به صالحان ملحق نما.چرا که لازمه پیوستن به صالحان واعتدالگران،داشتن عقل و حکمت است. والسلام
فقدان علم وعقل ویا داشتن علم به تنهایی، بدون عقل؛این افراد را کم کم در ورطه انحطاط وسقوط قرار داده و آنها را به انواع رذایل اخلاقی مانند: عجب ؛خود بزرگ بینی؛تنگ نظری، کله شقی، هتاکی،فحاشی،اهانت وهتک حرمت به دیگران گرفتار ساختعبدالرحیم اباذری