نحوه تقسیم بندی شرّ در فلسفه اسلامی و غربی
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: در تاریخ فلسفه غرب، مسئله شرّ برای اولین بار در آثار اپیکور وجود دارد و بعدها هیوم این صورتبندی را در کتاب خود آورده است.
تقسیمبندیهای زیادی را میتوان از این مسئله داشت که شامل بخش نظری و عملی است. در فلسفه اسلامی هم تقسیمبندی جالبی مطرح شده است از جمله اینکه مسئله شر را به به ذات و عرض تقسیم کردهاند که خودش شر نیست، بلکه موجب شر میشود.
دورانی که در آن هستیم، احتمالاً به عنوان یکی از نقاط عطف در تاریخ انسان به جهان مختلف پزشکی، الهیاتی، اقتصادی و … ذکر خواهد شد و مسئلهای هم که کرونا پدید آورده است به لحاظ تاریخی بیسابقه است.
اگر این موضوع کرونا تکرار بشود یا نشود آنچه به لحاظ فلسفی برای ما باقی خواهد ماند، مسئله شرّ است که چند هزار سال است ذهن فلاسفه و الهیدانان را در گیرد خود کرده است.
در اینجا مسئله شر و جوانب آن مروری خواهم کرد. خوشبختانه در چند سال اخیر کتابها و مقالات زیادی هم در این زمینه ترجمه و تألیف شده است و حدود هفتصد مقاله به زبان فارسی و حدود ده تا بیست کتاب ترجمه در این زمینه مشاهده کردهام.
به صورت خلاصه باید گفت در سنت اسلامی، پرداختن به مسئله شر توسط فیلسوفان مختلف از جمله ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا انجام شده و بررسی کردهاند که شر را با عنایات خداوند چگونه جمع میکنند و اگر قائل باشیم خداوند در جهان حاکم و مدیر است پس نسبت آن با قضای الهی چیست؟
تفاوت مهمی هم که فلسفه اسلامی با غربی دارد، مفصل است اما معمولاً در فلسفه اسلامی مسئله شر با صفت حکمت و رحمت خداوند در تعارض است، اما در فلسفه غربی سه صف دانایی خدا، خوبی خدا و قدرت مطلق خدا را به این موضوع در تعارض میدانند.
نکته جالب دیگر در میان اندیشمندان این است که توجه آنها به مقوله شرّ به یک اندازه نبوده است، بلکه برخی به یک صفت خدا و برخی به صفت دیگری توجه کردهاند.
بسیاری از متفکرانی که درگیر مسئله شر شدند در عمل آن را تجربه کردند؛ مثلاً فرزند داستایوفسکی در سه سالگی از دنیا میرود و همین باعث شد که در کتابهای خود به زندگی کودکان به میزان زیادی بپردازد یا صورتبندی سارتر از مسئله شر در نمایشنامه «مگسها»، این است که به یکی از صفات خدا یعنی عدالت میپردازد.
در تاریخ فلسفه غرب، مسئله شر برای اولین بار در آثار اپیکور وجود دارد و بعداً هیوم این صورتبندی را در کتاب خود آورده است. تقسیمبندیهای زیادی را میتوان از مسئله شر داشت که شامل بخش نظری و عملی است.
در فلسفه اسلامی هم تقسیم بندی جالبی مطرح شده است. باید توجه داشت هر تقسیم بندی در فلسفه و کلام اسلامی، حکمتی دارد و نشان میدهد با هر کدام از این موارد باید چگونه مواجه شویم.
مسئله شر را به ذات و عرض تقسیم کردهاند که خودش شر نیست، بلکه موجب شر میشود. در انواع دیگر شر را به طبیعی یعنی شری که ربطی به انسان ندارد، همانند زلزله یا شکستن یک درخت در جنگل، شر اخلاقی یعنی شری که انسان به وجود میآورد، شر متافیزیکی، اگزیستانسال و مرکب تقسیم میکنند که شامل دو یا چند مورد از این شرها است.
نکته اصلی در تمام این شرها این است که همیشه پای انسان در میان است و اگر موجود ذیشعوری در جهان نباشد دیگر شر معنایی ندارد. صورت منطقی شر این است که یا باید خدا باشد یا شر، و در واقع بین وجود این دو تعارض وجود دارد، اما استدلال قرینهای میگوید که احتمال وجود خدا با قائل شدن به شر کمتر است و در واقع شر، قرینهای از وجود خداوند است. در مسئله قرینهای، خداباوری ناسازگار نیاین دیدگاه مبتنی بر قرینهگرایی است؛ بدین معنا که گزارههایی را صادق میداند که شواهد و قراین به صورت آن بیشتر از کذب آن باشد.
راه حل در فلسفه و کلام این است که یا صورت مسئله را تغییر و یا صورت مسئله را حفظ و سعی میکنیم، پاسخ آن را پیدا کنیم. در زمینه صورت مسئله هم، یا وجود خدا یا برخی از صفات خدا یا همه صفات آن همانند خیریت، قدرت و علم خدا را رد میکنند.
برخی نیز وجود خدا و وجود شر را میپذیرند و میگویند این موضوعی است که ما را درگیر کرده است، اما باید دانست که پاسخهای دینی از گزارههای مذهبی استفاده کرده ولی پاسخهای فلسفی به جای استفاده از گزارههای مذهبی از گزارههای عقلی استفاده میکند.
باید دانست هر چقدر هم با مسئله مذهبی شر دست و پنجه نرم کنیم وقتی عملاً پدر، مادر، فرزند و یا خود ما دچار شر میشویم، آنجاست که مسئله شر به صورت جدی مطرح میشود.
برای توضیح راه حلهای اگزیستانسیالیستی و وجودی، چه در قرآن و حدیث در مورد اینکه دشواری عملی این مسئله را چگونه پاسخ دهیم دیگر فرصتی نیست و انشاءالله در فرصتی مقتضی به ارائه آن خواهم پرداخت. مسئله نظری شر از نظر منتقدان به کار تمرینهای هیجانانگیز منطقی میآید نه مواجهه عینی و عملی و اگزیستانسیال با شرور و رنجها.
همچنین اسماعیل اثباتی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در این نشست با موضوع «تأثیر دعا در پیشگیری از بیماریها و بحرانهای روحی و روانی» به ایراد سخنرانی پرداخت که متن سخنان وی در ادامه میآید:
در بحث تأثیری که دعا برای حل مشکلات و بحرانها و پیشگیری از آنها دارد شکی وجود ندارد. گونه خاصی از دعاها از ائمه معصومین به ما رسیده که توصیه شده برای پیشگیری از مشکلات از آنها استفاده کنیم که در این دعاها از خدا میخواهیم برای ما مشکل پیش نیاید یا مشکلات حل شود.
این نوع دعاها معمولاً توصیه و تأکید بر به همراه داشتن آنها به خود است و معمولاً خواندنی نیستند که البته این جای بحث است که آیا خدا به خاطر اینکه درخواست میکنیم مشکل ما را حل میکند یا همینکه دعا را به همراه داشته باشیم، مشکل حل میشود یا اینکه در کلمات و حروفی که در آنها به کار رفته خاصیتی وجود دارد که به صورت تکوینی باعث میشود این دعا در نزد هر کسی باشد مشکل و معضل خاصی از وی دور بشد که این بحث مفصلی را میطلبد.
به طور مشخص بحث امروز بنده پرداختن به حرزهایی است که از امام جواد (ع) به ما رسیده است. مشهورترین حرزها، حرز امام جواد (ع) در میان همه حرزهای معصومین است.
حرز که جمع آن احراز است به معنای جای محصور و محکم است که اگر چیزی در آن قرار بگیرد از حوادث در امان خواهد بود. در معنای اصطلاحی، تعویذ، حرز و دعا به معنای چیزی است که نصب و آویختن آن در محلی خاص و همراه داشتن آن باعث میشود، مشکلات از ما دور شود.
از این جهت حرزها در موقعیتهای گوناگون دارای معانی مختلف هستند. اصطلاح دیگر حجاب است که به معنای دعاهایی به معنای برای در امان ماندن است که معمولاً کلمه پوشاندن در آن آمده است.
در فرهنگ شیعی، خواص زیادی برای حرز امام جواد (ع) نقل شده است اما براساس پیگیریهایی که داشتم و برای جمعآوری تمام حرزهای امام جواد (ع)، دو حرز داریم که یکی، یک سطری و بسیار مشهور است و دیگری حرزی است که داستان خاصی دارد که منقول از ام فضل همسر امام جواد (ع) است.
در مورد تعویذها، شیخ طوسی در کتاب «مصباح» به تعویذهای ایام هفته از امام جواد (ع) نقل کرده است که به طور خاص در مورد روز جمعه به یک حرز اشاره شده است. همچنین سید بن طاوس به یک حجاب از امام جواد (ع) اشاره کرده است.
حرز مشهوری که خواص ویژهای برای آن نقل شده است حرز اول است که امروز به آن میپردازیم و داستان خاصی هم دارد، اما حرز دوم که ابن طاوس نقل کرده هیچ سندی ندارد و خواصی برای آن ذکر نشده است و شبیه دعایی است که شیخ صدوق در کتاب «عیون اخبار رضا» نقل میکند.
درباره حرز امام جواد (ع) که بسیار معروف است باید گفت نمیتوانیم همه نکات مرتبط با آن را به صورت مفصل مورد بررسی قرار دهیم، اما باید گفت این حرز را سید ابن طاوس در دو کتاب خود نقل میکنند، دیگران نیز در قرون دیگر به آن اشاره کردهاند.
چون داستانی که در مورد آن اشاره میکنند طولانی است، اما خلاصه داستان به ماجرای نوشتن دعا برای مأمون توسط امام جواد (ع) بر روی پوست آهو اشاره دارد.
امام جواد (ع) به مأمون میگوید با داشتن این دعا اگر لشکر روم هم به تو حمله کند دیگر مشکلی برای تو پیش نمیآید و مأمون هم هیچ وقت شکست نمیخورد. اما اشکالاتی هم بر آن وارد است.
اولین ایراد اینکه در این منابع هیچکدام به داستان حرز اشاره نشده است، اما سؤال این است که چگونه معجزه به این بزرگی از امام تا قرن پنجم از چشم همه پنهان مانده است. درباره اشکالات متنی نیز موارد زیادی نقل شده است که چند مورد را اشاره میکنم.
اولاً که در این داستان، ام فضل در بیشتر نقلها با عنوان ام عیسی آمده است، دوم اینکه این داستان به زیبایی هرچه تمامتر مأمون و ام فضل را از دست داشتن در قتل امام رضا (ع) و امام جواد (ع) تطهیر کرده است؛ در حالیکه آن دو به طور مستقیم متهم در قتل آنها هستند.
نکته بعدی و اشکال بزرگ این است که امام جواد (ع) چنین خیرخواهی بزرگی را برای مأمون انجام میدهد و آن هم مأمونی که جنایتهای زیادی در حق امام و علویان انجام داده است.
اما سؤال این است که چرا امام باید چنین دیدگاهی درباره یک حاکم عباسی داشته باشد. نکته دیگر این است که امام در مدینه زندگی میکرده و مأمون در بغداد بوده است. ایراد دیگر اینکه امام در بغداد شهید شدند و متهم اصلیام فضل است و حکیمهای که به قتل وی متهم میشود آن موقع در مدینه بوده است.
این حرز از شیخ صدوق هم نقل شده که وی از پدرش و پدرش از علی ابن ابراهیم و وی از جدش نقل کرده است؛ در حالی که جد وی ناشناخته است و یک روایت نداریم که علی ابن ابراهیم اشارهای به جد خود داشته است.
در مجموع درباره دعاهایی که شبیه این حرز نقل شده است، بنده تحقیق کردم و متوجه شدم برخی از موارد در این دعاها مشابه دعاهای دیگری است که در ماه رمضان میکنیم، اما برخی از موارد آن نیز در جایی نقل نشده است.