یاشار نوری اؤزتورک؛ روشنفکر ترک که مجله تایم او را جزو ده اصلاحگر تأثیرگذار قرن بیستم برشمرد
سیدجواد رفیعی
دکتر یاشار نوری اؤزتورک (Yaşar Nuri Öztürk) روشنفکر دینی ترک اول تیر 1395 در 65 سالگی دارفانی را وداع گفت و به ابدیت پیوست. از دست دادن این روشنفکر برای ترکیه و جهان اسلام، مخصوصاً در این روزگار که بادهای ناخوش تعصبورزی و بیداد بنیادگرایی دینی، راه تنفس را سخت بر مسلمانان بسته است، ضایعه گرانی خواهد بود.
دکتر اؤزتورک از روشنفکران نامدار و تأثیرگذار ترکیه بود که با ارائه نظرات خود موافقان و مخالفان بسیاری یافت. وی نواندیشی بود که بهره وافی و کافی از علم و تحقیق برده بود و آثار و کتب زیادی از خود بر جای گذشت. تحصیلات آکادمیک خود را در رشته الهیات و حقوق پی گرفته بود و دکترای فلسفه اسلام داشت. مدتی در دانشگاههای غرب به تدریس اندیشه اسلامی پرداخته بود. از طرف مجله تایم جزو ده روشنفکر و اصلاحگر مهم و تأثیرگذار قرن بیستم انتخاب گردیده بود.
یاشار نوری دغدغه آگاه کردن نسل جوان و نشان دادن راهی به رهایی وی را رها نمیکرد. درد دین داشت و درس دین میداد و آگاه نمودن مسلمانان و بازگشت به اسلامِ قرآن را وظیفه خود میدانست. کتابی «دانشنامه»سان با عنوان «اسلام در قرآن» داشت و اسلام امروزیی مسلمانان را تحریف شده و در بسیاری زمینهها اسلامی اموی میدانست. ادعا میشد که اولین قرآن بدون تفسیر را به ترکی ترجمه کرده است. این قرآن بیش از سیصد بار در ترکیه چاپ و در تیراژ میلیونی به فروش رفته است.
وی در مجامع عمومی هراسی از آشکار نمودن باورهای خود نداشت و در چندین برنامه تلویزیونی برنامه تفسیر قرآن و پاسخ به سؤالات دینی داشت. لباسهایی خوشرنگ و شیک میپوشید و در رسانهها راحت و بیآلایش و بیپروا سخن میگفت. ترسی از طعن طاعنان و بانگ و غوغای دیگران نداشت.
روزنوشتهایش در ماههای آخر حیاتش در روزنامه آیدینلیک(روشنفکری) منتشر میگردید. درسال 2002 یک دوره به عنوان نماینده مردم استانبول وارد پارلمان شد. سپس مدتی به تأسیس حزب پرداخت اما بهزودی دریافت که مرد سیاستِ اجرایی نیست. مدتی نگذشت که دوباره به دانشگاه و تدریس برگشت و فعالیت سیاسی را رها نمود.
قریب هشتاد اثر از خود برجای نهاد که کتابهای «آیا با قرآن آشنا هستید (آیا آن را خواندهاید؟)»، «ابوذر» و «شرک» از آخرین آنها بود. درباره عبادت به زبان مادری هم کتابی تألیف کرده بود.
اؤز تورک معتقد بود که قرآن سالیان سال توسط دینداران اموی به کتابی تبدیل شد که صرفاً برای مردگان و در مزارها خوانده میشد و با همین قرآن و به اسم خدا بسیار فریبکاری شده است. عنوان یکی از آثار وی «فریبکاری با اسم خدا» بود. از بین سورههای قرآنی ایشان به سوره کوتاه «ماعون» بسیار پرداخته و کتابی هم با همین عنوان داشتند.
اساس دعوا و جدل ایشان، نه با بیدینان و آتئیستها، بلکه با دینفروشان(dinciler) بود. دینفروشان کسانی هستند که دین را در راستای منافع و بهرهمندی های دنیوی خود میخواهند. همانهایی که در نماز هم ریا میکنند. دینفروشان (dinciler) در مقابل دینداران (dindarlar) قرار میگیرند. دینفروشان با خدا و قرآن و پیغمبر و به نام دین به فریب مردم برمیخیزند.
اؤزتورک معتقد بود که «درستی و صداقت اساس دین و اخلاق است. باید یا آنگونه که هستی، دیده شوی یا آنگونه که دیده میشوی، باشی. عقل و قرآن و پیغمبر به ما میگوید که بدون نماز، مسلمانی امکانپذیر است اما بدون اخلاق هرگز! البته اسلام اموی عکس این را ادعا میکند. اگر به مسئله از زاویه قرآن بنگریم میبینیم که وجود نقطه ضعف، آدمی را خطاکار نشان میدهد اما بیاخلاق نمیکند. خطا و سهو را میتوان جبران نمود. گناهان را خدای ارحم الراحمین عفو میکند. خطاکاری یک لغزش است اما بیاخلاقی محصول نیت بد است. یک سقوط و انحطاط اساسی است.»
دکتر اؤزتورک سخت شیفته دو شخصیت بود که بسیار درباره آن دو تحقیق و سخنرانی کرده و در هر نوشته و سخنرانی یادی از آنها میکرد. اولی نعمان بن ثابت ابوحنیفه (امام اعظم) است. وی معتقد بود ابوحنیفه اول شخصی است که بعد از دوران صحابه و وقایع صدر اسلام، عقلگرایی را در مقابل عربگرایی مطرح کرده است. بنابراین در باور وی ابوحنیفه را میتوان اولین روشنفکر دینی دنیای اسلام دانست. اؤزتورک کتابی هم در همینباره دارد. دومین شخصیت مورد علاقه ایشان مصطفی کمال پاشا(آتاتورک) بود. وی معتقد است ترکیه و جهان اسلام آنگونه که باید قدر آتاتورک را ندانسته است و این بیچارگی و فلاکت امروزی حاصل همان بیتوجهی به وی است. آتاتورکی که میخواست سنت و تجدد را با هم آشتی دهد و راه گذر از سنت به مدرنیته را باز نموده و حق هر یک را به درستی ادعا نماید.
اؤزتورک تسلط کمنظیری به قرآن داشت. سعی بسیار مینمود که در پاسخ به سؤالات دینی و فکری، دقت کافی داشته باشد و بدون تحقیق و آگاهی هر سخنی را بر زبان نیاورد و حقیقت را فدای مصلحت نکند. هر چند صراحت گویی وی که بعضاً با تندیهایی هم همراه بود گاهی اوقات صورت خوشی نمییافت.
تأکیدات بیش از حدی هم بر روی دو شخصیت محبوبش مینمود که چندان جلوۀخوشی نداشت. تأکید بیش از حد و مستقیم دکتر اؤزتورک به قرآن هم چندان جذاب نبود. منادی بازگشت به قرآن بود. به قول روشنفکری، این بازگشت اگر در معنای بازگشت به اسلام ناب محمدی باشد نه مقدور است و نه مقبول. چرا که اسلام اولیه چون جنینی بوده که در طی این قرون رشد و نمو یافته تا امروزه در این شکل و شمایل به دست مسلمانان رسیده است و بازگشت به آن جنین نه ممکن است و نه مطلوب.
پروژه فکری اؤزترک چندان از نظریات بدیع تئوریک بهرهمند نبود و مباحث تئوریک وی و شیوه ارائه آن – آنگونه که مثلاً در عبدالکریم سروش میبینیم – چندان پربار نبود ولی اگر به آثار و نوشتههای وی به صورت یک کل نگاه کنیم البته راهی به رهایی نشان میداد و در تعدیل افکار دینداران غالی و نشان دادن شیوه مسلمانی مطلوب، مؤثر بود. به نظر از آثار دکتر شریعتی تأثیر پذیرفته بود ولی نشان دادن عمق این تأثیر، مجال و تحقیق مستقلی را طلب میکند.
تا به امروز به جز کتاب «شهید راه حقیقت و عشق، حسین بن منصور حلاج و آثار او» که دکتر توفیق سبحانی سالها پیش آن را ترجمه نموده، متاسفانه هیچ اثر دیگری از دکتر اؤزتورک به فارسی ترجمه نشده و علی رغم اینکه ترکها به قدر کافی با روشنفکران ایرانی آشنایی دارند و آثارشان را به زبان خود ترجمه کردهاند، مع الاسف در این سوی، ایرانیان از تحولات روشنفکری ترکیه بی خبر بوده و چندان التفاتی به آن نشان ندادهاند.
دکتر دوغو پرینچک نویسنده ترک در یادنامهای که به مناسبت اولین سالگرد درگذشت مرحوم اؤزتورک در ترکیه منتشر شده؛ آورده است: «میراث یاشار نوری اؤزتورک برای انسانیت، دنیایی عاری از فریب و فریبکاری است. تا زمانی که در روی زمین منفعتطلبان هستند، ظلم هم خواهد بود. کار آنان فریب دادن است. دست از فریب دادن بر نمیدارند. از ظلم هم دست بردار نیستند. اما کسانی هم هستند که جلوی فریب و ظلم آنان را میگیرند. به همین علت در مجادله برای دنیایی عاری از فریب دادن و فریب خوردن، راه حل در انسانهایی است که در مقابل فریبکاران اعتراض میکنند و در مقابل ظلم عصیان. یاشار نوری این جسارت را در ما به ارث نهاده است.»
وی در ادامه میآورد: «دکتر یاشار نوری اؤزتورک برای مقابله با فریبکاری به اسم خدا از جسارت، علم، وجدان، شرف و صداقت خود در نزد مردم استفاده کرد. جسارت داشت؛ چرا که تنها با جسارت میشد این وظیفه سنگین را بجا آورد. شرافتمند بود، به مجادلهای وارد شده بود که داشتن وثیقترین شرف را طلب میکرد. اگر در کاری که در پیش داشت، اندک تردیدی مینمود، معنای این کار بی اعتنایی به شرف و ناموس بود. با وجدان بود؛ مسئولیت پذیر و پاسخگو، بی آنکه در کاخها بنشیند، در وجدان یک ملت شریف خانه داشت. عاشق مردم بود و طاقت فریب خوردن آنان را نداشت. دکتر اؤزتورک در بین مردمی آگاه و سرافراز میتوانست زندگی کند. همآنگونه که درقید و بند مردم بود، به همان اندازه هم به آنان اعتماد داشت. مردم فریب نخواهند خورد. اینک این مردم نیازمند یاشار نوریها هستند. از طریق نوشتههایش در روزنامه آیدینلیک (روشنفکری) مکتبی آفرید. طلبکار مردم نبود. همیشه با این تصور که بدهکار مردم هستیم، زندگی کرد. آگاه و عالم بود. او بود که میتوانست با تکیه بر حقیقت و عشق واقعی، علم کاذب و بدلی یک تشکیلات هزار ساله را که با آن به فریبکاری به اسم خدا میپرداخت، از بین ببرد. به همین دلیل بود که استادمان یاشار نوری این سخن پیامبر را که «دانش در چین هم باشد، به جستجویش برخیزید»، جامه عمل پوشاند. وی تنها محدود به علم الهیات نماند. خوب میدانست که علم الهیات تنها با سیر و تفحص در الهیات حاصل نمیشود. دانش در هفت اقیلیم و ژرفای پنج اقیانوس است. تنها در سایه علم و ایمان است که میتوان به درکی درباره سوره ماعون که به نفرین فریبکارانی که به اسم خدا فریبکاری میکنند، نائل آمد. با علم به مقابله با سفسطه پرداخت. چیزی که از عهده هر کسی بر نمیآمد. اینگونه میگفت که دین اسلام تنها دو ساعت بعد از مرگ پیامبر به تحریف کشانده شد. برای جلوگیری از این تحریف باید تاریخ خواند. باید منابع و مصادر حقیقی اسلام را شناخت. باید از نزاع تاریخی بین حقیقت و خرافه آگاه شد و مهمتر از همه باید نسبت به حقیقت صداقت و وجدان داشت.»
خلاصهای از کتاب «ابوحنیفه، پیشروِ عقلگرایی در مقابل عربگرایی» نوشته دکتر یاشار نوری اؤزتورک که مستقیم از ترکی استانبولی به فارسی برگردان شده، به پیوست در اینجا آمده است.
این کتاب همچون دیگر آثار دکتر اؤزتورک با استقبال گسترده خوانندگان مشتاق مواجه شده و بیش از بیست دفعه و در تیراژ بالایی در ترکیه منتشر شده است. روا و شایسته نیست که از آثار کثیر ایشان، اثری در زبان فارسی یافت نشود. هر چند به نظر میرسد انتشار متن کامل هر یک از آثار ایشان در شرایط امروز با ممیزیهایی در ایران مواجه شود ولی امیدوارم آنانی که دستی بر قلم دارند و از تخصص کافی برخوردار هستند، به برگردان آثار ایشان بپردازند.