وقتی بیدقتی از دانشگاه به جامعه سرریز میشود
سید حسن اسلامی اردکانی
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی به مسئله دقت در پژوهش و تتبع پرداخته و نوشته است: لازم است پیش از حکم صادر کردن، دقت کنیم، صحت شواهد را بررسی کنیم، با کمی درنگ سخن خویش را بسنجیم و آنگاه آن را مکتوب کنیم.
سید حسن اسلامی، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی تأکید کرد: هنگامی که در فضای علمی و دانشگاهی ما بیدقتیهایی رواج پیدا میکند و ما به خودمان اجازه میدهیم که دوغ و دوشاب را بههم بیامیزیم این بیدقتی در داوری از دانشوران به فضای عمومی و از دانشگاه به سوی جامعه سرازیر میشود. متن یادداشت این استاد حوزه به شرح زیر است:
معروف است که مرحوم محمد قزوینی چنان در نقلقولها دقت میکرد که اگر میخواست «بسمالله الرحمن الرحیم» را بنویسد، قرآن را باز میکرد و از روی آن مینوشت. مبادا کلمهای یا حرفی را اشتباه ثبت کند. این نشانی از دقت و پاکیزگی و وسواس علمی است که آثار جدی صاحبنظران را از نوشتههای نازل و نخنما متمایز میکند. البته تنها یکی از ویژگیهای آثار معتبر، همین دقت است.
در سنت رجالی ما از کسانی که دقت نظر داشتهاند، به عنوان «ثبت» یاد میشود؛ یعنی کسانی که در نقل و تتبع و گزارش کار دیگران، به تعبیر قدما، «زیت فکرت» میسوزاندند.
به تعبیر دیگر، مثل پوآرو سلولهای خاکستری مغز خود را خوب به کار میگرفتند. حال این عادت را مقایسه کنید با کسانی که در کتابهای خود «آیه»ای از قرآن را نقل و درباره آن بحث میکنند، در حالی که چنین آیهای در قرآن کریم نیست (برای توضیح این نکته نگاه کنید به سرمقالهام به نام «کمترین کارکرد نقد».)
امروزه در فضای دانشگاهی متاسفانه این حساسیت بسیار کمرنگ شده است و از شیوه کاری کسانی چون مرحوم زرینکوب یا زریاب خویی و همچنین استادان دقیقی چون شفیعی کدکنی فاصله گرفتهایم.
شاهد ارجاعات نادقیق، ادعاهای نامستند و حتی نقل خطاهای گسترده هستیم. گاه ناقدی ادعایی پیش میکشد و بر آن نتایجی بار میکند، بعد مشخص میشود که اصل ادعا خطاست.
در این سالها شاهد نمونههای گستردهای از این نوع آسانگیری ناعلمی و ضدآکادمیک بودهام که درباره برخی نیز نوشتهام، اما همچنان روزانه شاهد نمونههای تازهای هستم: «کشته از بس که فزون است، کفن نتوان کرد». گویی صفت دقت و باریکبینی را فراموش کردهایم.
هنگامی که در فضای علمی و دانشگاهی ما چنین بیدقتیهایی رواج پیدا میکند و ما به خودمان اجازه میدهیم که دوغ و دوشاب را بههم بیامیزیم و سره و ناسره را یککاسه کنیم، نباید انتظار داشته باشیم در عرصه سیاست یا اقتصاد یا فرهنگ عامه دقت نظر رواج پیدا کند. تأمل و دقت و درنگ در داوری از دانشوران به فضای عمومی و از دانشگاه به سوی جامعه سرازیر میشود نه برعکس.
میگویند آقایی سخنرانی میکرد و برای اعتبار بخشیدن به سخنش میگفت که فلان نویسنده «معتبر» در فلان کتاب بسیار «مهم»، بهمان نکته «اساسی» را بیان کرده است.
بعد از سخنرانی، کسی به او گفت: «ببخشید، فلان نویسنده، چنان کتابی ننوشته است و در آن کتابی که اسم بردید، اصولاً اینگونه مطالب وجود ندارد.» سخنران با خونسردی پاسخ داد: «ای آقا! چه کسی دقت کرد که من چه گفتم! اگر دقت هم کرده باشد، کی در صحت گفته من تردید میکند؟ گیرم که تردید کند، چه کسی حوصله جستوجو و سنجش گفته مرا دارد؟ اگر هم کسی حوصله کند و متوجه خطایم شود، کجا مرا خواهد یافت؟ من حرفم را زده و رفتهام!»
یادمان باشد در جهانی زندگی میکنیم که دیگر نمیتوان چیزی گفت و از آن فرار کرد. از این رو، لازم است پیش از حکم صادر کردن، دقت کنیم، صحت شواهد را بررسی کنیم، با کمی درنگ سخن خویش را بسنجیم و آنگاه آن را مکتوب کنیم. به گفته امامحسین(ع): مِن دلائل العالِم انتقاده لحدیثه (از نشانههای دانشور، سنجشگری سخن خویش است).