از انتظار پانزده ساله تا انتشار پانصد دانه؛ درباره «تخریب قلمروی دینی»
بهرام انجمروز
«تخریب قلمروی دینی»؛ کتابی از حسن محدّثی و رسول انبارداران که بعد از پانزده سال اجازه انتشار یافت! از منشورات انتشارات نوید صبح؛ تهران؛ 1399
1. «تخریب قلمروی دینی» اثری با رویکرد ِ «جامعه خداشناختی» (Sociotheology) است و در همان عنوان خود نشان میدهد که مؤلفان کتاب بر این باورند که شیوه انجام امر به معروف و نهی از منکر در چهار دهه اخیر، تخریب و تضعیف قلمروی دینی را در پی داشته است و نه تقویت و توسعه دین داری را؛ و حال آنکه نویسندگان، اجرای صحیح این آموزه دینی را (به معنای توصیه و تبلیغ و نقد و نظارت) نشانهای بارز از زیست متمدنانه میدانند.
2. شمارگانِ کتاب، این پرسش را به ذهن متبادر میکند که چرا ممیّزانِ بزرگوار در صدور مجوز کتابی که نهایتاً قرار است در 500 نسخه عرضه شود، این همه سال طفره و تعلّل داشتهاند! صبر و شکیبایی مؤلفان نیز البته ستودنی است؛ هرگاه در نظر آوریم که مگر عمر متوسط آدمی نهایتاً چند دوره پانزده ساله خواهد بود! و از سویی دیگر اگر قرار باشد که برای انتشار نتایج هر پژوهش جدید، پانزده سال شکیبایی پیشه کنند چه میوهای از نتایج آن حاصل خواهد شد!؟
3. یکی از نکات قابل تأمّل در این پژوهش، متمایز کردن «گفتار قرآنی» از «گفتار متأخر اسلامی»(حدیث، تفسیر، کلام و فقه) است. بنا بر آنچه که در این کتاب نوشته شده است امر به معروف و نهی از منکر در «گفتار قرآنی»، تعهد دینی انسان مسؤول و آزاد برای دعوت به خیر و بر حذر داشتن از شر است ولی در «گفتار متأخر اسلامی» بر معنای منع و زجر تأکید شده (ص 75) و به ویژه در فقه، بدل به نوعی تکلیف دینی و به صورت امر و نهی آمرانه مردم میشود که در شرایطی با خشونت نیز همراه میگردد. (ص 154) این در حالی است که «روشهای غیر لَیِّن در دعوت به سوی معروف مورد تأیید قرآن نیست» (ص 66) و «در سیاق قرآنی به هنگام امر به معروف و نهی از منکر، اجبار و اکراه جایگاهی ندارد» (پانوشت ص 51)
4. «تخریب قلمروی دینی» از کسانی سخن میگوید و نام میبرد که، به عنوان نمونه، بر چیدن بساط مطبوعات دگراندیش و متفاوت با نظرات رسمی و دولتی را عین انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر میدانند و در همان حال ازکسانی یاد میکند و نام میبرد که بر عکس گروه نخست، تحدید و تهدید و سخت گیریهایی هم چون تعطیلی راه و بیراه مطبوعات غیر وابسته را مساوی با حذفِ مقدماتِ اجرای امر به معروف و نهی از منکر و نقد قدرت بر می شمرند.
5. در انتهای کتاب به نادیده گرفتن تکثر اجتماعی و فرهنگی از سوی گرایش محافظت گرایانه حاکم و نتیجه سخت گیریها و برخوردهای خشن و آمرانهای که به صورت طغیان عمومی جلوه گر شده است اشاره میشود و اینکه شهید بزرگوار آیت الله بهشتی با فراست و درایت خود، وقوع آن را یک هفته قبل از پیروزی نهایی انقلاب اسلامی هشدار داده بود:
«مبادا برخلاف دستور قرآن، مسلمان بودن و مسلمان زیستن را به مردم تحمیل کنید. آنها بر علیه شما طغیان خواهند کرد.» (ص 260)
برگزیده عباراتی از کتاب:
«آموزهای که دلالت بر آگاهی اجتماعی و سیاسی، تعهد دینی و اخلاقی انسان دین دار آزاد و مسئول داشت، بدل به نوعی تکلیف دینی یعنی اَعمالی قالبی و از پیش تعریف شده شد.» (ص 154)
«علت اصلی وقوع انقلاب 1357 نیز در وهله اول به ناتوانی رژیم در گشودن فضای سیاسی و جذب نیروهای مشارکت طلب در ساختار رژیم بوده است.» (ص 181)
«محافظت گرایان ابایی از تجویز خشونت در اجرای امر به معروف و نهی از منکر ندارند و دولت دینی را موظف میدانند که در مواقع لزوم نه فقط «منحرفان اخلاقی» که «مخالفان سیاسی» و «دگر اندیش» را نیز سرکوب کند.» (ص 202)
«بحران جامعه پذیری دینی محصول وضعیت مدرن است و به رسمیت شناختن تکثر عرصه دینی – که در وضع مدرن پدیدهای اجتناب پذیر است- نیز نمیتواند این بحران را زایل سازد. دیگر هیچ تضمینی برای دین دار شدن بخشهای وسیع جامعه وجود ندارد.» (ص 189)
«مطلق کردن عرصه سیاسی که از بن غیر مطلق و نسبی است خطری است که ورود دین به عرصه سیاست در پی دارد.» (ص 190)
«غلبه این نوع نگاه به دین داری باعث شد که دین داری بدل به تظاهر به دین داری شود، زیرا در این بینش خاص] محافظت گرا[، ظاهر شرعی بسیار مهم دانسته شد. «دین سواری» و «دین دار مآبی» دو پدیده چشم گیر این دوره بوده است.» (ص 263)
«دین فروش کسی است که از دین نردبانی برای ترقی مادی خود میسازد ولو این که اصلاً اعتقادی نداشته باشد و یا از شایستگیهای لازم برای طی مدارج گوناگون سلسله مراتب اجتماعی برخوردار نباشد.» (ص 263)
«نتیجه نهایی جلوگیری از «تنوع» در زیست اجتماعی چیزی جز صرف هزینههای هنگفت …نبود و به محض این که هژمونی ایدئولوژی حاکم تضعیف شد و ناتوانی از اعمال کنترل همه جانبه نمایان گشت، تمایل عموم برای پذیرش الگوهای دیگر زندگی به سرعت خود را نمایان ساخت.» (ص 265)
«این نوع نگاه به دین و امر به معروف و نهی از منکر باعث شد که بسیاری از امور که به خودی خود برای حاکمیت «مسأله» نبود به عنوان «مسأله» تلقی شود.» (ص 265)
«وقتی دین مبدل به جامه خشنی شود که به زور بر تن افراد میکنند، «تعلق خاطر به دین» رفته رفته جای خود را به نفرت از دین میدهد.» (ص 286)
«سوء استفاده سیاسی از مفاهیم دینی به شدت باعث تخریب قلمروی دینی میشود و ارزش ابدی مفاهیم دینی را تا منازعات روزمره سیاسی که گاه بسیار مبتذل و سطحی میشود تقلیل میدهد.» (ص 292)
بهتر است کتاب مذکور با حضورصاحب نظرانی با دیدگاه های مختلف بررسی و حلاجی و نقد شد.