بازشناسی ماهیت تاریخی بیتالاحزان
احمد خامهیار
بیتالاحزان بنایی است که در میان ما شعیان جایگاه مهمی پیدا کرده مخصوصاً به خاطر ارتباطش با حضرت فاطمه زهرا. باوری که دربارهاش وجود داشته این بوده که آنجا محل گریه و زاری حضرت زهرا بوده. مخصوصاً شاید در مجالس روضهخوانی و مجالس سوگواری امام حسین (ع) نام بیت الاحزان را بیشتر از هرجای دیگری بشنویم.
ما الان یک عکسی میبینیم از بقیع قبل از تخریب. این شاید تنها عکس موجود باشد که بنای بیتالاحزان در آن قابل رؤیت است. یک بنای کوچک مربع گنبددار در ضلع جنوبی گنبد ائمه بقیع است که تا قبل از تخریب بقیع به دست وهابیت، زیارتگاه مسلمانان بالاخص شیعیان بوده. درباره بیتالاحزان در سفرنامههای به ویژه فارسی اشارههای زیادی هست. بیشتر سفرنامهنویسان قاجاری به این بنا اشاره کردهاند و آن را توصیف کردهاند.
مثلاً میرزا حسین فراهانی توصیفی که ارائه میدهد چنین است که: «پشت گنبد ائمه بقیع، همین سمتی که مقبره مرحوم شیخ احمد است، [منظورش شیخ احمد احسائی است] بقعه کوچکی است که بیت الاحزان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، و یک ضریح کوچکی از آهن در این بقعه است. میگویند در وسط این ضریح جای نخلی است که به معجز حضرت صدّیقه سبز شده بوده.»
در سفرنامه مکه حسام السلطنه این توصیف را ارائه میدهد: «بیت الاحزان نیز در قبرستان بقیع در پشت بقعه ائمه اربعه است. بقعه کوچکی است، محرابی دارد و در سمت یسار، ضریحی از چوب به دیوار متصل کردهاند. رنگش سبز است و زمین درون ضریح، حفره دارد. گویند محل نشستن صِدّیقه طاهره علیها السلام همان موضع بوده است.»
اینها نمونههایی از توصیفاتی است که در سفرنامههای قاجاری آمده. در خیلی از سفرنامهها اشاره شده که یکی از جاهایی که شیعیان زیارتنامه حضرت زهرا را میخواندند، بیت الاحزان است. ما چند جا را منسوب به حضرت زهرا میدانیم: یکی خانه خود حضرت است که الان متصل به حجره شریف پیامبر (ص) است. یکی دیگر قبری در ضلع جنوبی گنبد ائمه بقیع بوده و قول سوم هم بیت الاحزان است.
بیت الاحزان در منابع مختلف به نامهای مختلفی آمده. مثلاً در سفرنامه های ابنجبیر، وفاء الوفای سمهودی و فتوح الحرمین محیی لاری به نام بیت الحَزَن آمده. هروی در کتاب اشارات خودش، از این زیارتگاه به بیت الاحزان تعبیر کرده. باز یک روایتی در بحارالانوار است که نام بیت الاحزان آمده. در سفرنامهه نسبتاً متأخری به نام قبه الحُزن یا قبه الحَزَن آمده. در یک نگاره هنری به نام دار الحَزَن آمده. در کتیبه بازسازی بیت الاحزان از دوره عثمانی که روی سردر بنا بوده، تعبیر مسجد الحَزَن آمده.
اگر ما بخواهیم باور رایج کنونی را پیگیری کنیم که از چه دورهای شکل گرفته، قدیمیترین منبعی که به بیت الاحزان اشاره کرده و همین باور کنونی رایج را بیان کرده، سفرنامه ابنجبیر است. سفر ابنجبیر به حرمین در حدود سال ۵۸۰ بوده و یکی از دقیقترین و بهترین توصیفات را از قبرستان بقیع ارائه داده. او در جایی از سفرنامهاش، بعد از توصیفی که از گنبد ائمه بقیع میکند، میگوید: «و یَلی هذه القبه العباسیه بیت یُنسَب لفاطمه بنت الرسول (ص) ببیت الحُزن، [البته مصحح حُزن نوشته، ولی باید حَزَن باشد] یُقال إنّه الّذی أوَت الیه والتَزَمَت فیه الحزنَ علی موت ابیها المصطفی.» میگوید: اینجا بوده که حضرت زهرا پناه میبرده پس از وفات پدرش حضرت پیامبر (ص)، و آنجا به گریه و زاری میپرداخت.
تقریباً معاصر با سفرنامه ابنجبیر، همان کتاب الاشارات هروی را داریم که آن هم در نیمه دوم سده ششم نوشته شده و یکی از کهنترین متون در معرفی مزارات جهان اسلام است. هروی هم میگوید که: «و بیت الاحزان لفاطمه؛ و به قبره فاطمه، و قیل إنّ فاطمه دُفنت فی القبّه التی فیها الآن ولدها الحسن رضی الله عنه.» او هم باز به بیت الاحزان اشاره میکند و به این باور که گفته میشود آنجا قبر حضرت زهراست، اشاره میکند؛ ضمن اینکه اذعان میکند به قول دیگری که قبر حضرت زهرا (س) در خود گنبد ائمه بقیع است.
بعد از این، ما در منابع تاریخی بعدی میبینیم که به بیت الاحزان به همین نام اشاره شده. سمهودی هم آن را توصیف میکند و میگوید: «والمشهور ببیت الحزن إنّما هو الموضع المعروف بمسجد فاطمه فی قبله مشهد الحسن والعباس.» در ادامه میگوید: «و فیه قبرها علی احد الاقوال.» ولی یک تعلیقهای میزند که: «و اظنّه فی موضع بیت علی بن ابیطالب الّذی کان اتخذه بالبقیع.»
می گوید من گمان میکنم این موضع، خانه امام علی بوده. حالا این نظر خود سمهودی است که ما نادرستی این را نشان میدهیم. اما اگر بخواهیم به منابع قبل از ابنجبیر و اشارات هروی برگردیم، میبینیم هیچ اشارهای به بیت الاحزان و این باور نداریم. البته اساساً این را بگویم توصیفاتی که از بقیع مربوط به قبل از این دوره داریم، خیلی کم است و موجز. توصیفاتی که از بقیع در منابع قبل از این دوره شده، خیلی اشارهوار است و صرفاً به جاهای مشهور اشاره شده.
یک علتش هم این است که تا یک دوره طولانی مدتی، قبور در بقیع بدون گنبد و بنا بوده؛ و تقریباً از اواخر قرن پنجم به بعد روند گنبدسازی روی قبور و مزارات بقیع شروع شده. برای همین آن سفرنامهنویسی که از بقیع بازدید میکرد، به آن صورت چیزی به چشمش نمیآمد که توصیف کند. نهایتاً به یکی دو جای مشهور در بقیع اشاره و آنها را توصیف میکرد.
یک منبعی که تقریباً به فاصله حدود سه ـ چهار دهه قبل از اشارت هروی و سفرنامه ابنجبیر نوشته شده، لطائف الاذکار ابن مازه بخاری است که نخستین متن کهن فارسی در باب آداب و مناسک و راهنمای سفر حج است. ابن مازه در توصیفی که از مزارات بقیع ارائه میکند، میگوید: «چون به قبه حسن بن علی رسد، بایستد» و اینجا یک زیارت نامهای برای زیارت امام حسن (ع) میآورد. در ادامه میگوید: «باز به مسجد فاطمه رود رضی الله عنها، نزدیک به تربت حسن بن علی رضی الله عنهما، و آنجا نماز کند، و برو سلام گوید و بر جفت و فرزندان او درود فرستد. باز به خانه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب رود به بقیع، و اندر زاویه آن خانه نماز کند که مصطفی ـ علیه السلام ـ آنجا بسیار نماز گزارده است.»
الان ایشان دارد به یک جایی اشاره میکند که نزدیک قبر حضرت حسن است به اسم مسجد فاطمه و باز به یک جای مستقلی به نام خانه امام علی اشاره میکند در بقیع. خب این نشان میدهد نظر سمهودی نمیتواند درست باشد و در قرون اولیه یک خانه امام علی داشتیم که در جای دیگری از بقیع بوده. باز بحثش بماند که کجا میتواند باشد. ولی برای ما الان مهم این است که اینجا به بیت الاحزان اشاره نمیکند، فقط به جایی به نام مسجد فاطمه اشاره میکند.
– آقای خامه یار جسارتاً این خانه امام علی که اینجا اشاره شده، غیر از آن خانهای بوده که با حضرت زهرا زندگی میکرده؟
– بله. در بقیع بوده.
باز دوباره بر میگردیم عقبتر و میرسیم به احیاءالعلوم امام محمد غزالی. امام محمد غزالی دو سه جای محدود را در بقیع نام میبرد که استحباب زیارتشان وجود دارد، از عثمان نام میبرد، از امام حسن و سه امام دیگری که کنار امام حسن هستند، نام میبرد. بعدش بلافاصله میگوید: «و یصلّی فی مسجد فاطمه رضی الله عنها، ویزور قبر ابراهیم ابن رسول الله و صفیّه عمه رسول الله، فذلک کلّه بالبقیع.» اینها جاهایی است که در بقیع مشخص میکند.
حالا اینجا به نظر میرسد آن مسجد فاطمه که در منابع قبل از این مشخص کردند، باید همان بیت الاحزان باشد. مخصوصاً که دیدیم ابن مازه به صراحت محل آن را «نزدیک تربت حسن بن علی» تعیین میکند.
الان ما دوباره بر میگردیم به دورههای قدیمیتر. ما یک رسالهای داریم، رساله جغرافیایی خیلی قدیمی در وصف مکه و مدینه و بیت المقدس که مؤلفش ناشناس است. اما شواهد متنشناسی این رساله نشان میدهد که متعلق به حوزه اندلس یا مغرب است و در نیمه قرن دوم چهارم نوشته شده. توصیفی که مؤلف از بقیع کرده، اول اشاره میکند به قبر صفیه، بعد میگوید قبر حسین بن علی. البته حسین بن علی قطعاً تصحیف نام حسن بن علی است احتمالاً از ناسخ آن رساله. در بسیاری از نسخههای خطی نام حسن به حسین تصحیف پیدا میکند و بالعکس نام حسین به حسن. اینجا مشخص است حسین بن علی تصحیف است. [سپس ادامه میدهد:] «و قبر الحسن بن علی عن یمینک اذا خرجت من الدرب ترتفع الیه قلیلاً، علیه مکتوب: هذا قبر الحسن بن علی دُفن الی جنب أمّه فاطمه ـ رضی الله عنها وعنه ـ و بقربٍ منه قبور ثلاثه من الائمه (که سه امام خودمان را نام میبرد) والموضعُ الّذی صلّی فیه علی بن ابیطالب علی فاطمه، یُقابل قبر الحسن، بُنی هنالک مسجد.»
الان اینجا محلی را در بقیع مقابل قبر امام حسن (ع) مشخص میکند که آنجا مسجدی ساخته شده بود و باوری که دربارهاش مطرح میکند، محلی بوده که امام علی (ع) روی حضرت فاطمه نماز خوانده. برای ما مشخص است این مسجدی که اشاره میکند همان مسجد فاطمه است که بعداً شده بیت الاحزان.
ما باز با یک تحول باور مواجه هستیم. یعنی وقتی آمدیم قرن چهارم هجری، میبینیم یک چنین باوری درباره این بنا وجود دارد.
حالا باز بر میگردیم عقب. در منابع قدیمی دیگر، هیچ توصیفی از بقیع ارائه نشده. یکی از این منابع سفرنامه ناصرخسرو هست که هیچ توصیفی از بقیع ندارد که بخواهیم از آن نتیجهگیری کنیم. یا برای مثال کتاب الطریق قاضی وکیع هست که اینجا هم هیچ اشارهای به قبور بقیع نشده که بخواهیم از آن نتیجهگیری خاصی کنیم.
اما اگر قبل از این هم بیاییم، کتاب اخبار المدینه ابنشَبَّه هست. از میان متون قدیمی که در تاریخ مدینه نوشته شده، ما الان اخبار المدینه ابنشبه را داریم. ابن شبه فصلی از کتاب خود را به بزرگان مدفون در مدینه و بقیع اختصاص داده و محل قبر شماری از شخصیتهای بزرگ را مشخص کرده. ما دو گزارش داریم در اخبار المدینه ابنشبه که میتواند برای ما قابل انطباق با همان مسجد فاطمهای باشد که به آن رسیدیم.
یکی گزارش دفن حضرت عباس است. میگوید: «دُفن العباس بن عبدالمطلب عند قبر فاطمه بنت اسد بن هاشم فی اول مقابر بنیهاشم التی فی دار عقیل، فیقال: ان ذلک المسجد بُنی قباله قبره.» میگوید: عباس نزدیک قبر فاطمه بنت اسد در اول مقابر بنیهاشم در خانه عقیل دفن شد، و گفته میشود آن مسجد مقابل قبرش ساخته شد.
کدام مسجد؟ این را از گزارش بعدی میتوانیم پی ببریم که منظور کدام مسجد است.
در گزارشی که ابن شبّه برای دفن فاطمه بنت اسد میآورد و سندش را هم آورده است که به محمد بن علی بن ابیطالب یا محمد حنفیه میرسد، میگوید: زمانی که پایان عمر حضرت فاطمه بنت اسد فرارسیده بود، پیامبر (ص) فرمود: اگر وفات کرد به من خبر دهید. پس زمانی که وفات کرد، پیامبر (ص) آمد و دستور دفن فاطمه بنت اسد را داد. «فحُفِر فی موضع المسجد الذی یُقال له الیوم قبر فاطمه». میگوید: ایشان را در محل مسجدی که امروزه به آن قبر فاطمه گفته میشود دفن کردند.
ما الان میتوانیم از همین گزارش نتیجه بگیریم که مسجدی که ابن شبّه در گزارش دفن عباس آورده که میگوید آن مسجد مقابل قبر عباس ساخته شده است، معلوم میشود که منظورش مسجد قبر فاطمه بنت اسد است که در دورههای بعدی به مسجد فاطمه معروف شده.
الان ما یک مشکلی داریم برای بحث محل دفن حضرت فاطمه بنت اسد: اینکه در بیشتر دورههای تاریخ، یک مزار دیگری منسوب به حضرت فاطمه بنت اسد بوده که دقیقاً در انتهای بقیع بوده و در بیشتر دورههای تاریخی آن مزار بوده که معمولاً به نام فاطمه بنت اسد زیارت میشده.
الان در همین عکس بقیع که متعلق به آلبوم یلدیز هست، اگر بخواهیم نگاه کنیم، ببینید اینجا گنبد قبر عثمان است، جلوتر از آن مزار منسوب به حلیمه است، پشت آن با فاصله دورتر ـ در این عکس شاید به وضوح معلوم نباشد. تا قبل از دوره وهابیت حتی خارج از بقیع هم بوده ـ دو تا گنبد بوده: یکی منسوب به فاطمه بنت اسد و یکی منسوب به ابوسعید خُدری بوده. در بیشتر منابع اینجا به عنوان مزار فاطمه بنت اسد شناخته شده است. تا الان هم به حالت دو قبر کنار هم، شکل سنگچینش حفظ شده.
در این عکس هوایی هم که از اواخر دوره عثمانی و مربوط به قبل از تخریب بقیع است، اینجا گنبد عثمان است، اینجا گنبد حلیمه را میبینیم، باز اینجا دو تا گنبد را میبینیم که یکی منسوب به فاطمه بنت اسد است.
طبیعتاً آن مزاری که لااقل از سده ششم ما میبینیم در خارج از بقیع آن زمان، برای فاطمه بنت اسد به وجود آمده، هیچ اعتبار تاریخی ندارد و این را خود مورخان بزرگ مدینه از جمله سمهودی هم به آن تصریح کردهاند. اول اینکه بقیعی که زمان پیامبر بوده، بقیعی بوده که مساحت خیلی محدود و کمی را نزدیک خود شهر مدینه داشته. یک جایی که الان من با فلش نشان میدهم، جایی که ابراهیم پسر پیامبر (ص) دفن شده بوده، صحابه دیگری مثل عثمان بن مظعون دفن بودند؛ مزار عقیل آنجا بوده؛ بعضی از همسران و دختران پیامبر آنجا دفن شده بودند. خود عثمان [خلیفه سوم] آن زمان که هنوز چند ده سال بیشتر از وفات پیامبر (ص) نگذشته بود، جایی که عثمان دفن شده بود، خارج از بقیع آن زمان بوده؛ دیگر چه برسد به فاطمه بنت اسد که بعدها آمدند و این قبر را [در خارج از بقیع] برایش درست کردند. تصور اینکه بگوییم [در زمان حیات رسول خدا (ص)] ایشان را آنجا برده و دفن کرده باشند، امکان ندارد.
باز هم ابهام دیگری که وجود دارد، این هست که: پس آن قبری که در ضلع جنوبی مزار خود ائمه بقیع است، تکلیفش چی میشود؟ بالاخره خیلی از شیعیان را دیدهایم و باوری هست که آنجا قبر فاطمه بنت اسد است. چون بنا بر اخبار و روایاتی که آمده و محل دفن حضرت فاطمه زهرا (س) را در حجره خود آن حضرت، نزدیک قبر پیامبر (ص) مشخص کرده، ما شیعیان تقریباً شکی نداریم که حضرت فاطمه زهرا آنجا دفن است. از اینرو بعضی از شیعیان قائل به این شدند که آن قبری که در ضلع جنوبی مزار ائمه بقیع است، آنجا قبر فاطمه بنت اسد است. در حالی که همان قبر در میان اهل سنت به نام قبر حضرت فاطمه [زهرا] معروف بود.
ما شواهدی داریم، بعضی از توصیفاتی که از بقیع داریم که محل قبر خود حضرت فاطمه زهرا را در کنار امام حسن (ع) مشخص کردهاند. نمونهاش کتیبهای که در قرن چهارم روی قبور امام حسن و ائمه (ع) وجود داشته و مسعودی متن آن را نقل کرده. باز همان رساله وصف مکه و مدینه که اشاره کردیم، آنجا متن کتیبه را میآورد و میگوید: امام حسن «دُفن الی جنب امّه فاطمه». این باور اهل سنت است که حضرت امام حسن (ع) کنار حضرت زهرا (س) دفن شده. ما همین روایت را در ارشاد شیخ مفید داریم که به جای حضرت فاطمه زهرا (س)، نام حضرت فاطمه بنت اسد آمده.
در این عکس، این حالت هشت ضلعی که میبینید و تقریباً پلان هشت ضلعی خود گنبد ائمه بقیع قبل از تخریب را نشان میدهد، همان طور که میبینیم قبری هست که به باور اهل سنت محل قبر حضرت زهرا بوده و به باور بعضی از شیعیان محل قبر فاطمه بنت اسد بوده.
پس در دورههای کهن، اشارههایی وجود دارد مبنی بر اینکه قبر خود حضرت زهرا کنار امام حسن (ع) است، البته طبق باور اهل سنت. اما ما این قبر را [که در ضلع جنوبی گنبد ائمه بقیع میبینیم] تا قبل از دوره عثمانی نداریم. حتی سمهودی که گنبد ائمه بقیع را وصف میکند، با اینکه جزئیات دقیق را میآورد، فقط به وجود محراب در ضلع جنوبی بقعه اشاره میکند. اینکه آنجا قبری برای حضرت زهرا وجود داشته باشد، هیچ اشارهای به آن نمیکند. در حالی که ما در دوره عثمانی میدانیم که آنجا یک پنجره مشبکی بوده که آن را مردم زیارت میکردند.
حالا منبع اصلی این باور، وقتی که در همه متون بر میگردیم عقب، کتابهای التعریف [تألیف مطری]، تحقیق النصره [تألیف ابوبکر مراغی]، الرحله الحجازیه تألیف حُضَیکی و تعدادی دیگری از منابعی را داریم که در آنجا اشارهای به مکاشفهای از یکی از صوفیان معروف مغربی در قرن هفتم شده است که آنجا مکاشفهای برایش اتفاق افتاده و محل قبر حضرت زهرا (س) را در ضلع قبله گنبد ائمه بقیع دیده.
اولین منبعی که این مکاشفه را نقل کرده، ذخائر العُقبی اثر محبّالدین طبری متوفای ۶۹۴ق است و از متونی است که اهل سنّت در فضائل اهل بیت (ع) نوشتهاند. او این مکاشفه را که نقل میکند، میگوید: «ولا یُذکر لفاطمه ثمّ قبر». هیچ محل قبری برای فاطمه مشخص نیست. «و أخبرنی أخٌ فی الله تعالی: أن أبا العباس المُرسی …» ابوالعباس مرُسی زمانی که بقیع را زیارت میکرد، در مقابل قبه عباس میایستاد و بر فاطمه سلام میداد و میگفت که برای من آنجا محل قبرش آشکار شده است. این را هم نه مستقیماً از ابوالعباس مرسی نقل میکند، بلکه واسطه نقلش «اخٌ فی الله تعالی» هست که نمیشناسیم چه کسی هست که این [مکاشفه] را نقل میکند.
همین خبر در دورههای بعدی به منابع تاریخی دیگر راه پیدا کرده. منابع بعدی آمدهاند این را نقل کردهاند و گفتهاند محل قبر حضرت زهرا در قبله گنبد ائمه بقیع بوده؛ و بر اساس همین باور، در دوره عثمانی این ضریح را [در محل محراب گنبد ائمه بقیع] ساختند که الان به صورت قبر در ضلع جنوبی گنبد ائمه بقیع باقی مانده است.
بنابراین طبق گزارشهای کهنی که میتوانیم نتیجه بگیریم، بهویژه تاریخ المدینه ابنشبّه، بیتالاحزان جایی به اسم مسجد فاطمه بوده و مسجد فاطمه بر محل دفن حضرت فاطمه بنت اسد ساخته شده. این نظریهای بوده که بنده به آن رسیدهام و صددرصد روی آن تأکید نمیکنم. ممکن است بعداً کسی شواهدی ارائه دهد که این گونه نباشد و من هم اصراری ندارم که صددرصد همین است.
این را هم برای آخرین شاهد خود عرض میکنم که این نظریه من نظر منحصربهفردی نبوده. من یک رساله خطی پیدا کردم که در حدود قرن هشتم یا نهم، و ترجیحاً قرن نهم، در آداب زیارت پیامبر (ص) و مزارات مدینه نوشته شده. خیلی جالب است که وقتی به توصیف بقیع میرسد میگوید: «و یزور قبر فاطمه بنت اسد امّ علی، و قیل انّه قبر فاطمه بنت رسول الله (ص) بالمسجد المنسوب إلیها بالبقیع، و هو المعروف ببیت الاحزان، ویستحبّ أنه یأتیه ویصلّیه.» این نشان میدهد که ما در سده هشتم و نهم کسی را داریم که این اعتقاد را دارد که بیت الاحزان، مسجد فاطمه، به عنوان محل دفن فاطمه بنت اسد است. پس این نظریه چیزی نیست که صرفاً منحصر به شخص بنده باشد.
منبع: زیارتگاههای اسلامی