تنفر از مسلمانان و باور به نجاست فرودستان؛ آیین فکری حزب آر اس اس
واقعیت دردناک آنست که حتی اگر همه مساجد در هند نابود شوند و مسلمانان از بین بروند اما باز کاست فرودست و طبقات دیگر جایگاه برهمنها و حزب آر اس اس را در هند ندارد
کتاب «نمیتوانم هندو باشم» نوشته Bhanwar Meghwanshi در ۲۴۰ صفحه توسط انتشارات Navayana به تاریخ ۱۶ ژانویه ۲۰۲۰ منتشر شده است.
این کتاب روایتی است از زندگی یکی از هندوهای متعلق به طبقه فرودست به نام دالیت که در حزب تندروی آر اس اس عضویت داشت. ماجرا از حضور او در یک جلسه آغاز میشود. در داستان او حقایق ناشناختهای از مؤسس حزب آر اس اس «رشتریا سویمامسواک» ارائه میشود که بسیار جالب است و وی را منتقد این حزب میکند.
همزمان با جنبش Ramjanmabhoomi (جنبشی که به تخریب مسجد بابری در منطقه آیودیا انجامید) در سال ۱۹۸۷، یک نوجوان سیزده ساله از روستایی در راجستان به حزب آر اس اس میپیوندد. با کارها و فعالیتهای پرشمارش بدل به عضو فعال این حزب میشود و منصبی را به او میسپارند. پیش از تخریب مسجد بابری به سال ۱۹۹۲، وی رئیس دفتر منطقه Bhilwara (منطقهای در ایالت راجستان) میشود. در طول عمرش حتی با یک مسلمان ملاقات نداشته اما احساسات القا شده به او، تنفر شدیدش از گروه اقلیت جامعه را موجب شده است. او به هزاران نفر که در جنبش تخریب مسجد بابری در منطقه آیودیا دست داشتند، پیوست، پس از دستگیری وی به زندان میرود اما در واقع زندان او به معنای واقعی نبود و به استراحتگاه بیشتر شباهت داشت.
پس از اتمام دوره کوتاه زندان به راجستان بازگشت و در آن زمان بسیار تندرو و دارای عقاید افراط گرایانه هندوئیسم بود و حاضر بود در راه عقیده خود و آرمانهای حزب خود که همانا آر اس اس بود جانفشانی کند. ولی اولین حادثه زندگی او که تلنگری برایش بود در همان منطقه رخ داد.
روزی که رهبران تندرو حزب آر اس اس و سازمان ویشوا پریشاد هندو به منطقه او برای بازدید آمدند، بانوار Bhanwar آنان را پس از بازدید به خانه خود جهت صرف نهار دعوت کرد اما آنها این دعوت را نپذیرفتند و اعلام کردند که بعلت مشغله زیاد باید به محل کار خود برگردند، پس او نیز به رسم مهمان نوازی به این گروه غذاها را بسته بندی کرد و در اختیار آنها گذاشت تا در میان راه صرف کنند، اما پس از تنها یک روز متوجه میشود که آنها غذاها را بدون استفاده در میان راه بدور انداخته و در خانه یک برهمن نهار صرف کردهاند، اینجاست که او متوجه جایگاه خود در حزب مذکور تندرو میشود و میفهمد که کاستها در این حزب مهم هستند و مسائل این چنینی در اولویت قرار دارد.
پس از آن نیز در این حزب فعالیت خود را ادامه میدهد، اما در جلسهای که تشکیل میشود به درستی میفهمد که هیچ جایگاه نه تنها برای او حتی برای کاست و مردمان فرودست جامعه قائل نیستند. در ابتدای تشکیل این حزب، هیأتی متشکل از ۶ نفر بودند: پنج نفر از کاست برهمن و یک نفر از کاست کاشتریا بود. بانوار در سال ۲۰۰۳ در جلسه اعضای فعال حزب که از همه ایالتها حضور داشتند، متوجه میشود که از میان ۳۶ نفر از اعضای اصلی این حزب ۳۰ نفر از کاست و طبقه برهمن و ۶ نفر از طبقه کاشتریا هستند و جایی برای طبقات فرودست جامعه وجود ندارد.
نویسنده کتاب Bhanwar میفهمد که هیچ فردی از طبقات فرودست جامعه نتوانستهاند برای ۵۰ سال گذشته به ردههای بالای این حزب برسد. از نظر ساختاری و فلسفی نیز این حزب توسط برهمنها (سه درصد از جمعیت) کنترل میشود و آنها امور مالی حزب را کنترل میکنند و پول جمع شده به عنوان کمک مالی در خانههای آنها نگهداری میشود و نه در بانکها. این حزب به عنوان یک ارگان یا یک سازمان ثبت نشده است و این مبالغ حساب نشده در خانههای آنها انباشته شده است و هرگز حسابی نیز از عملکرد آنها ارائه نشده است.
جالب آنکه این گروه برهمن قرنهاست که بازار ربا را اداره کرده و فقرا را مجبور به پرداخت نرخ بهره و سود آن میکنند و اگر دولت به راستی قصد دارد وارد مبارزه عملی شود باید دست آنها را کوتاه کند که این هم یک خیالی بیش نیست چرا که خود آنها نیز از اعضای این حزب افراطگرا هستند. اگر چنین شود این حزب درآمد خود را از دست میدهد.
نیایش روزانه این حزب، namaste sada vatsale mathrubhoome سوگند «تقدیم ابدی به سرزمین مادری» است که ابزاری برای رضایت است که اکثریت مردم را به عهده دارد اما در واقع آنها را شستشوی مغزی میدهد. به همین دلیل حزب آر اس اس افرادی همچون Bhanwar و هزاران نفر دیگر را در سطح مدرسه جلب میکند تا آنها با ذهنی باز به تحصیلات دانشگاهی یا زندگی درست و شرافتمندانه وارد نشوند. آنها برای مقاصد سیاسی خود نیاز به خلق دشمن در اذهان ایشان دارند و در همین راستا مسلمانان را دشمن هندو و هند معرفی میکنند و این همانند یک داروی مؤثر و قوی برای اقدامات مخربشان کار میکند. اما واقعیت دردناک آنست که حتی اگر همه مساجد در هند نابود شوند و مسلمانان از بین بروند اما باز طبقه کاست فرودست و طبقات دیگر جایگاه برهمنها را ندارد.
این کتاب دارای ۵۱ بخش مختلف از داستان بانوار است که مورد توجه بسیاری از نویسندگان، پژوهشگران و دانشگاهیان قرار گرفت.
منبع: خبرگزاری مهر