استاد موسسه فقاهت و تمدنسازی نسخ در قرآن را نه صرفا امری تعبدی، بلکه امری تربیتی دانست که نشانگر کمال قرآن است.
حجتالاسلام والمسلمین محمدامین امامیپناه، استاد و پژوهشگر مؤسسه فقاهت و تمدنسازی، نهم بهمنماه، در دومین نشست «اصول و روشهای تربیتی حاکم بر فقه» به موضوع «نسخ» پرداخت و گفت: نسخ پدیده فقهی تربیتی است که امروز هم باید در فقه جاری باشد؛ نسخ در لغت جایگزینی چیزی به جای چیز دیگری است، همانند جایگزینی شب و روز و تغییر یک قانون.
وی با بیان اینکه موقتی و دائمی بودن در اصل نسخ تفاوتی ایجاد نمیکند، افزود: در آیات و روایات هم مفهوم نسخ همان معنای لغوی و البته فراتر از چیزی است که علمای ما آن را مطرح کردهاند. آیه شریفه ۱۰۶ بقره «مَا نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» مؤید نسخ است که در تغییر قبله رخ داده است.
امامیپناه تصریح کرد: عمومیت استعمال واژه نسخ همچنین در آیه شریفه ۵۲ حج «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» بیان شده است؛ ضمن اینکه در آیه شریفه ۱۰۱ نحل «وَإِذَا بَدَّلْنَا آیَهً مَکَانَ آیَهٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ» به جای نسخ از «بدلنا» استفاده شده است. همچنین روایتی از امام صادق(ع) داریم که ایمان انسان کامل نیست مگر اینکه ناسخ را از منسوخ بشناسد؛ امام نسخ را در اطاعت از امام جدید بعد از آنکه امام قبل به شهادت رسید میدانند.
وی با بیان اینکه نسخ نسبت به خداوند محال است، زیرا مستلزم جهل است، تصریح کرد: خداوند همه احکام و زمان آن را میداند، ولی ابلاغ آن را به خاطر یک مصلحتی تدریجی کرده است. البته عمدتاً علما به این مصالح ورود نکرده و آن را تعبدی پنداشتهاند. بنده با تحقیق در آیات و روایات به چهار مدل از نسخ رسیدهام که هر کدام غرض تربیتی خاصی دارد و همه مدلها هم در مقام ابلاغ و بیان است و در برخی موارد علاوه بر جواز ضرورت دارد که فقها از آن بهره ببرند.
نسخ روشی برای تربیت است
استاد مؤسسه فقاهت با تأکید بر اینکه نباید به یکباره احکام شرعی بر دوش مکلف بار شود، بیان کرد: در یک حکم مانند حرمت شراب هم ممکن است تدریج وجود داشته باشد. نسخ روشی برای ابلاغ تدریجی حکم و دارای خاصیت تربیتی است؛ وقتی ظرفیت مخاطب کامل نیست باید مراحل تکلیف را به صورت پلکانی ابلاغ کنیم.
وی افزود: در روایتی از امام علی(ع) نقل است که در دوره جاهلیت وقتی زن و مرد زنا میکردند در خانه زندانی میشدند تا مرگ آنها فرا برسد؛ وقتی قرآن نازل شد، خداوند برای اثبات زنا شهادت ۴ شاهد را وضع کرد و حبس ابد را تقریر کرد، ولی وقتی مسلمین زیاد شده و اسلام قدرت گرفت، حکم حبس ابد برداشته شد و صد ضربه شلاق جایگزین شد. همچنین درباره ازدواج مجدد زنان شوهرمرده تعصب بیجایی در جاهلیت بوده است؛ در آن دوره زنان سرمه نمیکشیدند و شانه نمیزدند و تا یکسال هم از منزل بیرون نمیرفتند و ازدواج نمیکردند، ولی اسلام این حکم را در ابتدا تقریر کرد، ولی به تدریج با وضع مدت عده، برداشت.
امامیپناه با بیان اینکه نمونه دیگر عدم جواز به قتال و جنگ از سوی مسلمین در بدو اسلام و وضع و جعل آن در سالهای بعد است، تصریح کرد: یکی از موارد نسخ در روایات، سبک نشان دادن حکم اصلی است؛ در این مورد، خداوند اولاً حکم اصلی و واقعی را بیان نفرموده بلکه حکم سختتری را ابلاغ میکند؛ مخاطب میبیند این حکم خیلی سخت است، ولی وقتی با تخفیف الهی مواجه شد حکم آسانتر برای مخاطب، شیرینتر و پذیرفتنیتر میشود. این حکم در آیه ۶۵ انفال «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَهٌ یَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَفْقَهُونَ» وجود دارد. در ضربالمثل هم میگوییم به مرگ میگیرد که به تب راضی شود.
وظیفه فقه رشد و تربیت انسان است
وی با تأکید بر اینکه فقه آمده تا انسان را رشد دهد، ولی ما از منظر خشک و قانونی به آن نگاه میکنیم، اظهار کرد: برخی بزرگان مانند علامه طباطبایی و آیتالله مکارم شیرازی چون نگاه تربیتی به نسخ نداشتهاند، نسخ را در آیه «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَهٌ یَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَفْقَهُونَ» قبول نکردهاند. آیتالله خویی هم بحث لغویت را در این آیه و ناسخ آن ۶۶ انفال «الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفًا فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَهٌ صَابِرَهٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ» بیان کرده است.
امامیپناه افزود: بزرگورانی که نگاه تربیتی ندارند مصر هستند که این دو آیه و مخاطب و حکم آن را جدا بدانند و فاصله زمانی برای نزول آنها قائل شوند، در صورتی که با تحلیل تربیتی، نیازی به این راه دشوار و تکلفآمیز نیست. تخفیف حکم سبب پذیرش بهتر از سوی مخاطب شده ضمن اینکه استحباب از حکم قبلی هم بیرون میآید.
وی با بیان اینکه گاهی نسخ برای امتحان افراد است که در آیه نجوا رخ داد، اظهار کرد: در این زمینه تنها کسی که به آیه عمل کرد امام علی(ع) بود؛ حکم آیه در بدو امر به سختی امر تبلیغ و کم تأثیر کردن آن منجر میشد، ولی وضع موقتی حکم برای امتحان مردم بود که بلافاصله هم حکم آن لغو شد.
مدرس مؤسسه فقاهت و تمدنسازی تصریح کرد: تقیه یکی از مواردی است که برای حفظ شیعه و تشیع از سوی ائمه لحاظ و احکام جزئی موقتاً نادیده گرفته میشد، این به منزله آن نیست که ائمه(ع) بخواهند در احکام دست ببرند، بلکه از روی مصلحت و متناسب با اقتضائات زمانی، حکمی را بیان نمیکردند؛ لذا در این موارد بیان متاخر امام لحاظ میشود.
نگاه تعبدی صِرف به نسخ درست نیست
امامیپناه افزود: مشکل ما در بحث نسخ در فقه و اصول آن است که صرفاً نگاه تعبدی به آن داریم، لذا به دریافت عقلی از آن تکیه نمیکنیم؛ لذا در تحلیل مسئله با دشواری مواجه میشویم، در حالی که اگر آن را صرفاً تشریعی ندانیم و به جنبه تربیتی آن توجه کنیم دیگر این سؤال برای ما ایجاد نمیشود که چرا آیات منسوخ باید در قرآن بمانند و اینکه چرا باید خود را به زحمت بیندازیم که ثابت کنیم ناسخ و منسوخ در قرآن یا نیست و یا یک آیه است. با این نگاه تکرار آیات منسوخ و حفظ آیات منسوخ نه تنها نقصی برای قرآن نیست بلکه نشانه کمال قرآن و توجه به بعد تربیتی در صدور احکام شریعت است.
منبع: ایکنا