امام موسی صدر، پاپ فرانسیس، آیتالله سیستانی
سیدعلی بطحایی
چند روزی است که زمزمه سفر زیارتی پاپ فرانسیس آرژانتینیالاصل به عراق ـ مهدتمدن ـ و دیدار از اماکن باستانی و زیارتی ادیان ابراهیمی به گوش میرسد و همزمان دیدار و امضا سند برادری ـ انسانی با مرجعیت عالی شیعه در نجف اشرف نَقل محافل رسانهای است و در این راستا بجاست فعالان عرصه همگرایی ادیان و مذاهب استفاده حداکثری از این فرصت استثنایی اقداماتی برای یکپارچگی پیروان ادیان و مذاهب انجام دهند.
همانطور که برخی جریانات غیراصیل وغیرمرتبط حوزوی همواره تمایل دارند که «دو قطبی مرجعیت عراق و ایران» و به رخ کشیدن تمایز روشی حوزه علمیه نجف وحوزه علمیه قم را به عنوان یک راهبرد برای منکوب کردن جریان رقیب بهکار ببرند و مثل همیشه از آب گلآلود، ماهی تازه بگیرند، بجاست حوزه علمیه قم و نهادهای متولی با اتخاذ سیاستی منسجم و آگاهانه در جریان این دیدار، بیش از این اجازه ریختن آب به آسیاب نااهلان ندهد و یکصدا با مرجعیت عراق این دیدار و امضای سند را به نهاد تشیع در سراسر جهان گره بزنند تا این فرصت طلایی به موقعیتی برای عزتبخشی به شیعه تبدیل شود و این دیدار و امضا سند برادری ـ انسانی را به برگ برندهای برای تشیع تبدیل و نگذارند این موفقیت کمنظیر در دیوارهای شهر نجف حبس و محدود به تشیع عراق شده و شیعیان غیرعراقی و غیرعربزبان از مواهب این آن بیبهره شوند.
اطلاعیه یکی از مشاهیر نجف در «عاصمه الادیان» خواندن نجف نوعی تن دادن به این جریان انحصارگر و شوونیسم مذهبی و توئیت گزنده یکی از فعالان غیرمرتبط با حوزههای علمیه و نویسنده کتاب واپسگرایانه «اسلام و تجدد» نوعی دامن زدن به این تفاوت روشی است که خروجی آن ایجاد دو قطبی کاذب جهت تقویت حوزه علمیه نجف و تضعیف حوزه علمیه قم و عدم تسری این توفیق به پیروان تشیع در اقصی نقاط جهان خواهد بود.
چنانکه همین بیتفاوتی حوزه علمیه – اعم از نجف وقم – در هنگامه دیدار و امضا سند مشابه پاپ با شیخ الازهر در بهمن سال 97 نشانهای از عدم حضور آگاهانه و به موقع است که نباید این غفلت مجدد گریبانگیر متولیان حوزههای علمیه شیعه بشود.
البته بجاست این نکته را نیز متذکر شویم که قیاس منش وسلوک اجتماعی بزرگان حوزه علمیه نجف با علمای حوزه علمیه قم، خطایی بزرگ و ناشی از عدم درنظر گرفتن مؤلفههای جمعیتی و ترکیب سیاسی وشرایط متفاوت حاکمیتی و درک اقتضائات محیطی است و تفاوت در روشهای این دو نهاد علمی به دلیل تمایز در شرایط است و به تعبیر دقیقتر «بینهما بَوْنٌ بعید» و تسریع برخی در نوشتن توئیتهای گزنده و گلآلود کردن فضای برادری میان دو ملت بزرگ و شیعیان مخلص ایران و عراق از سوی برخی، نشان از عدم اشراف به این موارد و نتیجهگیری و تحلیلهای سطحی و غیرحکیمانه است. فتأمل!
بجاست یادی کنیم از امام موسی صدر و افق بلند اندیشه او که پیشقراول در تعامل بینالادیان و المذاهب و تعدیل کننده مناسبات میان شیعه و سایرین بود و سالها پیش فریاد وحدت نهاد اجتماعی شیعه را صدا میزد و ضمن احترام به تفاوت آرا و اندیشههای کلامی و فقهی به «وحدت اجتماعی نهاد مرجعیت شیعه» در دوران معاصر معتقد بود و خلأ عدم وجود مرجعیت واحد شیعی را آسیبی جدی برای کیان تشیع میدانست و درسخنرانی طوفانی و تاریخی سال 1344 خورشیدی دارالتبلیغ در محضر مراجع عظام آن وقت وحدت در تشکیلات و مرجعیت را یک غفلت راهبردی میدانست که عدم توجه به آن ضربات غیرقابل ترمیمی را به پیشرفت شیعه در دوران معاصر می زند. (نای و نی؛ صفحه 297)
همو سالها پیش معضله تکثر نهاد مرجعیت را با ضمن خاطرهای رنجآور اینگونه ترسیم میکرد که وقتی مرحوم آیتالله حکیم (رحمه الله علیه) عازم سفر حج بود هواپیمای حامل او از فراز لبنان عبور میکرد، من به شارل حلّو ـ رئیس جمهور وقت ـ لبنان اعتراض کردم که چرا برای ایشان به عنوان پیشوای دینی شیعیان پیامی نفرستادی، ولی برای پاپ اعظم رهبرکاتولیک های جهان وقتی از آسمان لبنان گذشت پیام فرستادی؟
رئیس جمهور لبنان گفت:
پاپ یک مقام رسمی شناخته شده است. او در لبنان سفیر دارد و ما هم در واتیکان سفیر داریم، ولی آیتالله حکیم و مراجع دیگر شما رسمیت ندارد و یک نفر به عنوان مرجع واحد شیعه هم نیست که ما تکلیف خود را نسبت به او بدانیم. اگر پیامی ندادم بدین خاطر است نه بیاعتنایی به ایشان.
* سیدعلی بطحائی (طلبه حوزه علمیه، دانش آموخته دکترای مذاهب کلامی از دانشگاه ادیان ومذاهب)