تحلیل حضرت آیت الله سبحانی در باره عملکرد حزب اموی و دلایل قیام عاشورا + توصیه هایی مهم به خطبا و مداحان

حضرت آیت الله العظمی جعفر سبحانی، از مراجع عظام تقلید، با اشاره به عبارت الاسلام محمدی الحدوث و حسینی البقاء گفت: هر پدیده‌ای در عالم یک علت مُحدثه و یک علت مُبقیه دارد. آن کسی که اسلام را پدید آورد، پیغمبر اکرم (ص) است. اما آن چیزی که توانست اسلام را پایدار نگاه دارد، شهادت حسین بن علی است.

حضرت آیت‌الله سبحانی با اشاره به اختلافات خاندان بنی امیه با بنی‌هاشم در پیش و پس از اسلام، چنین تصریح کرد: از روزی که پیغمبر اکرم (ص) ندای توحید را در مکه سر داد، یکی از مخالفان سرسخت او ابوسفیان بود. پیغمبر اکرم (ص) سیزده سال در مکه بود و پیوسته از طرف ابوسفیان و همکارن او در اذیت و ایذاء قرار داشت. بعد از هجرت پیغمبر اکرم (ص) از مکه به مدینه نیز این شخص در اکثر جنگ‌ها و غزوات به طور مستقیم و یا غیر مستقیم نقش داشت. مثلا اگرچه او در جنگ بدر حضور نداشت اما سبب جنگ نامه‌ای بود که او به مردم مکه نوشته بود و تصریح کرده بود که تجارت شما در خطر است. شما برای نجات بازرگانی و تجارت خود به سوی مدینه بیایید. همین نامه سبب شد که در حدود نهصد نفر از مردم مکه به طرف مدینه بیایند و جنگ بدر رخ دهد.

این دانشمند فلسفه و کلام اسلامی ادامه داد: بعد از جنگ بدر، جنگ احد نیز مستقیما زیر نظر ابوسفیان بود. هنگامی که خبر کشتار جنگ بدر به مکه رسید، ابوسفیان اعلام کرد هیچ زن و مردی حق گریه کردن ندارد. هر کسی که گریه میکرد، او را مؤاخذه می‌کردند. اجازه نداد کسی گریه کند. این یک عملیات روانی بود برای این‌که این بغض‌ها متراکم بشود تا در سال آینده او دوباره مردم را به مدینه ببرد و انتقام جنگ بدر را بگیرد. رهبری غزوه احد با ابوسفیان بود. البته در این غزوه هم مسلمانان پیروز شدند؛ اما نه  پیروزی کامل! مسلمانان در جنگ بدر مقداری هم شکست خوردند و علت آن هم این بود که به  فرمان رسول اکرم (ص) توجه نکردند.

وی افزود: در غزوه احزاب هم رهبر جنگ علیه مسلمانان ابوسفیان بود. او بود که توانست ده هزار نفر را از کنانه، قریش و خیبر جمع کند و در مدینه پیاده کند. جمع کردن ده هزار نفر در آن زمان کار آسانی نبود. در این جنگ اگر پیغمبر خندق را پیشتر حفر نکرده بود، مشکلی برای اسلام پیش می‌آمد.

این مرجع تقلید به حضور مستقیم یا غیر مستقیم ابوسفیان در تمام مواضع علیه اسلام تا قبل از فتح مکه اشاره کرد و به شفقنا گفت: وقتی نبی اکرم (ص) مکه را گرفت، این فرد در ظاهرا اسلام آورد. اما نباید خیال کنیم که با اسلام آوردن ابوسفیان و اموی‌ها، کارشکنی‌های ایشان تمام شد. در واقع اموی‌ها دیدند دوران تظاهر در مخالفت با اسلام تمام شده است و نمی‌توانند به مقابله علنی با پیامبر (ص) بپردازند. از این جا به بعد بود که حزب اموی به تمام معنا زیر زمینی شد.

این استاد عالی حوزه علمیه قم در تبیین مخالفت‌های حزب اموی و شخص ابوسفیان با اسلام بعد از وفات پیامبر اسلام (ص) چنین بیان داشت: پس از در گذشت پیغمبر اکرم (ص)، ابوسفیان به سراغ امام علی (ع) رفت و تصریح کرد که من می خواهم تو را تجهیز کنم و تمام اموی ها را  پشت سر تو قرار دهم. در حقیقت نظر او علی (ع) نبود. او همان دشمن خون‌خوار علی (ع) بوده است. اما می خواهد با علی (ع) بیعت کند تا علی (ع) با دیگران در بیفتد و چراغ اسلام خاموش شود و بتواند او بهره خود را بگیرد. امیر مؤمنان (ع) به او گفت من تو را می شناسم. تو در تمام این سال ها یک گام برای اسلام بر نداشتی. حالا آمدی که من با تو بیعت کنم. این گونه بود که باز حزب اموی زیرزمینی ماند.

این مورخ اسلامی اضافه کرد: هنگامی که عثمان روی کار آمد، ابوسفیان پیر شده و بینایی خود را از دست داده بود. در اولین مجلسی که در خانه ابوسفیان نشسته بود، پرسید «هل هناک شخص من غیرنا»، «آیا کسی غیر از ما اینجا هست؟» پاسخ دادند که همه یک دست اموی هستند. او گفت: فوالذی نفس ابی سفیان بیده! سوگند به خدا! نه وحی‌ای و نه جبرئیل و نه نبوتی در کار بوده است. این یک حکومتی بود که این مرد به دست آورد. حال که به دست شما افتاده است، تلقّفوها تلقّف الکره این را مانند توپ به یک‌دیگر پاس بدهید و نگذارید که از میان خودتان بیرون رود.

این متکلم اسلامی ادامه داد: در دوران خلافت آن سه نفر، همه ساکت بودند و هیچ کس با آن‌ها مخالفت نداشت به جز در مورد خلیفه سوم که دچار زیاده‌روی‌هایی شد. اما آن هنگام که خلافت به امام علی (ع) رسید، کارشکنی‌ها شروع شد. با وفات امیر مؤمنان، همان حزب زیرزمینی بالا آمد و معاویه بن ابی سفیان سر کار آمد. تمام کارشکنی‌های معاویه هم در دوران علی (ع) و هم در دوران پس از علی (ع) آشکار است. پس از معاویه، فرزندش یزید بر سر کار آمد. معاویه اگرچه یک صورت سازی داشت اما متأسفانه یزید این ظاهر سازی را هم نداشت. تا سال 132هـ ، یعنی نزدیک به هشتاد سال این ها، این حزب حکومت کردند و کار به جایی رسید که یک انقلاب جهانی و عمومی علیه اموی‌ها شروع شد.

حضرت آیت‌الله سبحانی به تصمیم‌گیری سیدالشهداء اشاره کرد و گفت: آقا حسین بن علی (ع)  دید که نشستن روا نیست و نمی شود مردم را رها کرد. آقا حسین بن علی می بیند که یک نوع بی تفاوتی در  بین مردم مطرح است. اصولا امر به معروف و نهی از منکر به تمام معنا فراموش شده است و مردی روی کار آمده که دایه‌ و مربی‌اش مسیحی، کارش سگ بازی، شراب خواری و قمار است. به تعبییر آقا حسین بن علی «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّهُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِید» باید فاتحه اسلام را بخوانیم، اگر فرمان روای امت آن کسی مثل یزید بن معاویه باشد.

او ادامه داد: حسین بن علی با این شهادت جهان اسلام را تکان داد. یک نوع بی‌تفاوتی بر مردم حاکم بود و ایشان خیال می‌کردند که وظیفه سکوت است. آقاحسین بن علی سکوت را شکست و عجیب است که آقا حسین بن علی در خود عاشورا میوه این انقلاب را چید. افراد خیال می کنند اگر کسی نهضت کرد باید همان روز اول میوه و حاصل آن را بچیند. در صورتی که با وقوع انقلاب گاهی زمینه‌سازی برای به دست آوردن نتیجه‌ای دوردست می‌شود. اما آقا حسین بن علی در همان روز هم میوه نهضتش را چید. هنگامی که ریختند تا خیمه ها را آتش بزنند و بچه‌ها را اذیت کنند،  زنی از بنی‌بکر که در لشکر عمر سعد بود، چوب خیمه را کشید و گفت «یا للحسین و یا لثارات الحسین» کجایند کسانی که بهای خون حسین بن علی را بگیرند. این پیام را این زن همان عصر عاشورا داد.

این استاد حوزه علمیه در ادامه دیدار و گفت و گو با شفقنا بیان داشت: بعد از این قیام بود که انقلاب‌ها یکی پس از دیگری آغاز شد. در حقیقت یک نوع بی تفاوتی حاکم بود که جایش را به انقلاب‌ها داد. بعد نهضت توابان شکل گرفت. بعد از آن نهضت جناب مختار و سپس نهضت محمدبن اشعث روی داد. انقلاب‌ها بعد از انقلاب‌ها و نهضت ها بعد از نهضت‌ها ادامه داشت تا به جناب زید بن علی (ع) رسید. سرانجام یک نوع اتحادی بین امت اسلامی پدید آمد که به عمر این شجره خبیثه پایان داد. بنابراین حسین بن علی (ع) تواسنت معماری این بنا را بعد از پیغمبر اکرم بر عهده بگیرد و خطی را برای ما نشان داد که برای همه مصلحان خط روشنی است.

مؤسس مؤسسه امام صادق (ع) بیان داشت: همیشه نمی شود با زبان نرم مردم را اصلاح کرد. گاهی باید زبان نرمی باشد اُدْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ. اما جایی هم هست که وَ لَا یُقِیمُ النَّاسَ إِلَّا السَّیْفُ.‏ پیامبر همان قرآنی که  ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّک را می‌فرماید، همو تصریح می‌کند وَ لَا یُقِیمُ النَّاسَ إِلَّا السَّیْفُ.‏ نیروی نظامی می‌خواهد که این کژی‌ها را راست کند. حسین بن علی (ع) از این راه وارد شد و اثرش را چید. اگر این نظام اموی باقی می‌ماند، دیگر چیزی به نام اسلام نبود.

این مورخ اسلامی در اشاره به فساد شکل گرفته در طبقه حاکمیت اسلام در زمان اموی گفت: ولید بن عبد الملک خلیفه اسلام بود. او به مکه آمده بود و می گفت من باید در برابر این همه زائران خانه خدا، شراب را در بام کعبه بخورم. به او گفتند این کار را نکن. به قرآن تفعل زد و این آیه آمد وَ خَاب کلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ هر ستمگر لجوجی نا امید خواهد شد و زیان پیدا خواهد کرد. خطاب به قرآن گفت  أتوعد کلُّ جبّارٍ عنید فها أنا ذاک جبارٌّ عنید مرا با جبار و عنید تهدید میکنی، پس بدان من همان جبار و عنید هستم. اگر روز قیامت خدمت خدا رفتی بگو که من به تو ستم کردم.

این متکلم اسلامی اضافه کرد: در چنین وضعیتی نباید بگوییم حسین بن علی (ع) می بایست بنشیند و حرفی نزند. گاهی اوقات باید با ریختن خون درخت اسلام آب‌یاری شود. شجره اسلام می‌خشکید. این را باید با ریختن خون‌های پاک آب‌یاری کرد تا این درخت رشد پیدا بکند. خون‌های پاک در کنار شجره طیبه‌ی اسلام ریخته شد تا اسلام باقی بماند.

آیت الله سبحانی در بخش دیگری از سخنان خود به وظایف خطبا و مداحان اشاره کرد و گفت:  ما در آستانه عاشورای 1435هجری قمری هستیم. خطبا، مداح‌ها و پامنبری‌ها هر کدام به صورت علی حده یک وظیفه‌ای دارند. خطبا باید آن چه را که وارد شده و صحیح است، بخوانند و پیرایه اضافی نبندند. همانی که در مقتل‌های صحیح آمده است، همان‌ها را برای مردم بخوانند. پیرایه بستن دروغ و دروغ حرام است و فعل حرام اثر خود را نشان می‌دهد. بحمدالله اخیرا کتابی درباره مقتل صحیح زیر نظر دانشمند محترم جناب پیشوایی نوشته شده است. این مقتل صحیح برای همه خطباست. خطبا به خطبه‌های امام حسین (ع) در مکه و در میان راه و در خود کربلا توجه کنند. سخنان یاوران حسین بن علی را در کربلا بخوانند. این وظیفه خطباست که از باز گفتن چیزهایی که خلاف است خودداری کنند. خطیب باید لسانش لشان صدق ولسان حق باشد. لهوف سیدبن طاووس یکی از بهترین کتاب‌ها در زمینه مقتل است.

این مرجع تقلید درباره وظیفه مداحان گفت: مداحان نباید خیلی مصائب را بی پرده بگویند. بس که مداحان مصائب را بی پرده گفته اند، گریه را در مردم کم کرده‌اند. باید برخی مصائب را پوشیده و در پرده گفت. مداحان نباید مردم را موعظه کنند. آن ها باید مقداری شعر بخوانند و مقداری نوحه‌گری کنند و به وظیفه مداحی عمل کنند. گاهی مداحان مسائل سیاسی و یا اجتماعی را می‌گویند که این ها وظیفه مداح نیست. وظیفه مداح، مدح است.

او ادامه داد: پا منبری ها هم باید مجلس را طوری ترتیب دهند که مزاحم نباشد. بلندگو را طوری تنظیم کنند که فقط برای داخل مجلس باشد. هرچند هم که بگویند همسایه راضی است. ما به تمام معنا باید حسینی باشیم. هم روح و هم جسم ما و هم برنامه‌های ما همه حسینی باشد. برگزارکنندگان مجالس عزا کاری نکنند که همسایه‌ها در عذاب باشند.

این استاد حوزه علمیه گفت: روزهای تاسوعا و عاشورا روزهای راه‌پیمایی و روزهای شعار است؛ شعار صحیح، شعار سازنده، شعاری که از قرآن و عترت سرچشمه بگیرد. نوحه ها نباید نوحه‌های عجز و زاری باشد. نوحه‌ها باید نوحه‌های شجاعت باشد. شعار باید این باشد که ما ملتی زنده و به دنبال قرآن و حدیث هستیم.

حضرت آیت الله سبحانی در توضیح مسائل مربوط به فرقه‌گرایی و طائفه‌گری و بازتولید فکر ناصبی در جهان اسلام، گفت: این مسأله از پدیده تکفیر سرچشمه می‌گیرد. آخرین نقشه قدرت‌های بزرگ برای این که اسرائیل در آسایش و امنیت کامل باشد این شده است که مسلمان‌ها را به جان هم بیندازند. تمام این‌ها برای این است که اسرائیل آرام زندگی کند و شهرک‌ها را به خوبی بسازد. چند سال است که کنگره هایی در امریکا و کشور های دیگر تشکیل دادند و به این نتیجه رسیدند که راه رسیدن به چنین هدفی ایجاد جنگ فرقه‌ای است. جنگ فرقه‌ای این است که شیعه را یک طرف و اهل سنت را یک طرف قرار دهند و آن ها را وادار به بدگویی به یک‌دیگر کنند. خون ریزی راه بیفتد و مسلمان ها مشغول یک‌دیگر بشوند. فلذا الآن به طور مثال مشاهده می‌شود که در کشوری مثل مالزی که هیچ مشکلی نداشته است امروز مسأله اختلاف میان شیعه وسنی را دامن می‌زنند. امسال در عربستان 4تا5 میلیون کتاب علیه شیعه چاپ شده است.

تمام این فعالیت‌ها برای این است که مسلمانان را علیه یک‌دیگر تحریک کنند و یک‌دیگر را بکشند. قطعا وقتی شیعه تحلیل رفت، فکر آن‌ها هم آسوده است. چون این اندیشه شیعه است که اجازه نمی‌دهد مردم زیر ظلم بروند. این محرم است که مردم را علیه ظلم ظالمان تحریک می کند. فلذا می‌خواهند چراغ محرم را خاموش کنند تا مردم این وظیفه راه‌پیمایی را یاد نگیرند.

این مرجع تقلید تصریح کرد: مسأله ناصبی‌گری و مسأله کشتن شیعیان در پاکستان و جاهای دیگر، این‌ها همه یک برنامه خبیثه است که از ما وراء بحار مدیریت می‌شود. باید علمای اسلام که قلب آن‌ها برای اسلام می‌تپد، کنگره‌هایی برای این موضوع تشکیل دهند و در آن میزان ایمان و کفر و ضررهای خودکشی را روشن کنند. این خودکشی‌ها [انفجارهای انتحاری] و این آدم‌کشی‌ها که امروز به نام اسلام صورت می‌گیرد جز این که اسلام را در نظر غربی‌ها مشبوح جلوه دهد، چیز دیگری نیست. خود ما هم در همین راستا سال آینده در قم کنگره‌ای داریم و در آن از علمای اسلام دعوت کرده‌ایم. من هم برای این کنگره مقاله‌ای نوشتم و دیگران هم مقالاتی نوشته‌اند.

آیت الله سبحانی در پاپان با اشاره به تلاش های تکفیری‌ها گفت: شما ببینید این ها چقدر جوان‌های نا آگاه را اغفال می‌کنند. یکی از همین بچه‌ها را گرفته بودند که در ماه رمضان به خودش بمبی بسته بود تا خودش و عده‌ی دیگری رابکشد. 14 یا 15سال داشت. به او گفته بوند اگر شیعیان را بکشی، افطار خدمت پیغمبر خواهی بود. یک قاشقی هم به او داده بودند که افطارش را با پیغمبر با همان قاشق بخورد. الآن تکفیری‌ها در پاکستان، پادگان و جریان‌هایی دارند که بچه‌ها را تعلیم می‌دهند که کشتن یک شیعه بلیط بهشت شماست. هیچ کدام از این کارها از اسلام واقعی سرچشمه نمی گیرد. حتی علمای سنی واقعی از این‌ها بیزار هستند. این همان جریانی است که از ماورای بحار مدیریت می‌شود. البته یک مقدار هم این‌ها در کشورهای اسلامی ایادی و مزدور دارند که این کار ها را انجام می دهد.

منبع: شفقنا

 

 
حضرت آیت الله العظمی جعفر سبحانی، از مراجع عظام تقلید، با اشاره به عبارت الاسلام محمدی الحدوث و حسینی البقاء گفت: هر پدیده‌ای در عالم یک علت مُحدثه و یک علت مُبقیه دارد. آن کسی که اسلام را پدید آورد، پیغمبر اکرم (ص) است. اما آن چیزی که توانست اسلام را پایدار نگاه دارد، شهادت حسین بن علی است.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.