امام کاظم و نیازهای امروز ما
هادی سروش
حضرت کاظم(ع) بین چهارحقیقت مهم برای انسان،به شکل زیبایی پیوند زدند؛ بینِ دین وعقل، دین وعقل وعلم، و دست آخر بین این سه ساحت و شخصیت مستقل انسانی.
اینها نیاز روز ماست. متاسفانه عده ای تیغ روشنفکرانه بردین میکشند! و گروهی دین در حوزههای منسوب به دین؛ “علم” را به ورطه تمسخر میبرند! و گروهی هم باعوامفریبی دین وعقل را به مذبحه میبرند! و قشری هم خودرا شخصیت عاری کرده وتقلیدازبزرگان را افتخار میدانند!
نگاه با دقت به دین
حضرت امام کاظم (ع) :
«در دین خدا، دنبال فهم عمیق باشید، زیرا فهم عمیق در دین، کلید بصیرت و کمال عبادت و سبب تحصیل مقامهای والا و مراتب شکوهمند در امور دین و دنیاست. و برتری فقیه بر عابد، مانند آفتاب است بر ستارگان و کسی که در دینش فهم عمیق نجوید، خداوند هیچ عملی را از او نپسندد. = تَفَقَّهُوا فی دینِالله فَاِنَّ الْفِقْهَ مِفْتاحُ الْبَصیرَهِ، وَ تَمامُ الْعِبادَهِ وَ السَّبَبُ اِلَی الْمَنازِلِ الرَّفیعَهِ … مَنْ لَمْ یتَفَقَّهْ فی دینِهِ لَمْ یرْضَالله لَهُ عَمَلاً.» (تحف العقول۴۱۰)
درمورد بالاترین مراتب تفقه ، استاد مطهری میگوید:
هر چیزی دو نوع شناختن دارد: سطحی و عمیق، مثلاً سطحی بدن انسان و شناخت عمیق آن. “تفقه در دین” این است که ما اجمالاً به دست آوریم اسلام چه هدفهایی درباره ی انسان و اجتماع دارد و چه وسایلی برای رسیدن به این هدفها انتخاب کرده است. روی این مرحله سوم کار نشده واینجاست که زمان و مکان نقش آفرین است.
عقلانیت
تعقل قدرت تجزیه وتحلیل است.
حضرت کاظم(ع)به مهمترین کاربرد عقل که تجزیه و تحلیل و غربال کردن مسائل است، تاکید جدی دارد.
روشن است که برای تجزیه و تحلیل باید همه صداها حتی صدای مخالف مطرح باشد.
از مشکلات اصحاب قدرت این است که حاضربه شنیدن صدای مخالف نیستند! امام کاظم(ع)درشرائط سخت “تقیه” ؛ با یک فراستی درکلماتشان به این موضوع اشاره دارد.
به عنوان نمونه به هشام بن حکم فرمود:
«ای هشام!خدا اهل فهم و عقل را در قرآن بشارت داده و فرموده است: فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ اَحْسَنَه ؛ پس بشارت بده به آن بندگان من که به سخن گوش فرا میدهند و از بهترین آن پیروی میکنند.
ضرورت وجود تخصّص در کنار تعقّل
حضرت کاظم (ع) در عین احترام به “عقل” ، اما آن را تنها راه رسیدن به موفقیت نمیدانند و “علم” را بعنوان یک ضرورت در کنار عقل معرفی میفرماید.
در ادامه به هشام فرمود: «یا هشام! عقل باید با علم توام باشد..= ثُمَّ بَینَ اَنَّ الْعَقْلَ مَعَ الْعِلْمِ.»
اینجاست که میتوانیم کسانی که با علم به ستیزه برمیآیند و بر دانش بشری و یافته های مهم آن در پزشکی ، اقتصاد ، سیاست ، تربیت و.. ارزیابی کنیم که با اینکه مدعی دیانت و ولایت هستند ، چقدر از تعالیم آسمانی دین دورند!
مبارزه با عوام فریبی
یکی از عوام فریبی های رایج دیروز و امروز ؛ نسبت دادن اشخاص عادی به شخصیت های معصوم است تا بتواند “درسایه” به رفتار منفی خود ادامه دهند.
هارون عباسی باادعای ارتباط با رسول خدا (ص) در پی حاکمیت مطلقه وبرتری جوئی وخاموش کردن صدای معترضان میشود! اما امام کاظم (ع) این میدان پر منفعت را بر او می بندد.
هارون وقتی به قبر مطهر رسول خدا نزدیک شد، در مقابل قبر ایستاد و گفت: «سلام بر توای رسول خدا، سلام بر توای پسرعمو=السلام علیک یا رسولالله، السلام علیک یابن عّم».
حضرت کاظم (ع) که در جمع حاضر بود و عوامفریبی و دغل کاری هارون را نظاره میکرد، از جمعیت جدا شد و به طرف قبر رفت و در مقابل قبر مطهر پیامبر ایستاد و عرضه داشت: «سلام بر توای رسول خدا و سلام بر توای پدر= السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا ابه».
شیخ مفید گوید:هارون چون برنامه فریب خود را خنثی شده دید، برآشفت و رنگ از صورتش تغییر کرد و آثار خشم در چهرهاش نمایان شد.
استقلال شخصیت
گزاره دیگر در کلمات حضرت کاظم در عین احترام به افکار عمومی ، استقلال شخصیت واحترام به تشخیص خوداست.
فرمود:
«ای هشام!به حرف وسخن مردم اعتنا نکن وقتی که تشخیص، تشخیص عقلانی ودرست خودت باشد.ای هشام! اگردر دست تویک گردو باشد وهرکس به توبرسد وبگوید بَهبَه! چه گوهر گرانبهایی در دست داری، وقتی که میدانی آنچه در دست توست گوهر نیست، کلام آنها هیچ نفعی به حال تو ندارد و گردو را برای تو گوهرنمیکند. اگر هم در دست تو گوهری باشد و مردم همه بگویند در دستت گردو داری،تو تابع تشخیص و عقل وفکر خودت باش، چون میدانی که آنچه دردست توست،گوهری گرانبهاست. پس حرف مردم در این مورد هم ضرری به تو نخواهدرساند و گوهر تو را تبدیل به گردو نمیکند.»
این سخن برهرتخریب گر شخصیتیِ آدمی قلم بطلان میکشد.چه تبعیت کور از بزرگان وچه همرنگ جماعت شدن!