جایگاه دین و ارزشهای دینی در دولت یازدهم، در مقایسه با دولتهای نهم و دهم چگونه خواهد بود؟
شما پیشبینی کنید: جایگاه دین و ارزشهای دینی در دولت یازدهم، در مقایسه با دولتهای نهم و دهم چگونه خواهد بود
«در مقایسه با دولتهای نهم و دهم، جایگاه دین و ارزشهای دینی در دولت آینده را چگونه پیشبینی میکنید؟»شما پیشبینی کنید: جایگاه دین و ارزشهای دینی در دولت یازدهم، در مقایسه با دولتهای نهم و دهم چگونه خواهد بودتریبون اول
به نظر می رسد جناب دکتر روحانی با سپردن امور مربوط به دین به نهادها و موسسات دینی بتواند در تمرکز مدیریت و برنامه ریزی در تربیت دینی تحول آفریند.
افزون بر این یکی از مسئولان امور بهزیستی قبل از انتخابات گفته بود قطعا بعد از احمدی نژاد برای محیط زیست خیلی خوب خواهد بود. البته با این تعریض که به اندازه احمدی نژاد که می خواهد تخم تمشک هارا جمع کند و صادر کند کسی به محیط زیست خیانت نمی تواند بکند. این ماجرا در مورد امور دینی هم سرایت می کند.
با سلام
مردم ایران از زمان آشنایی با دین مبین اسلام در طول سالیان متمادی بر اعتقادات دینی خود استوار بوده اند و ظلم ظالمانی که با عنوان دین حکمرانی کرده اند نتوانسته است آنها را از دین بیزار سازد. مهم این است که دولت سعی نکند دین را به حکومت متصل نماید که در این صورت هم اعتقادات دینی مردم لطمه می بیند و هم حکومت زیان می بیند و اعتماد مردم را از دست می دهد. شایسته است دولت از نظر علمای دین در جهت تمشیت امور دینی جامعه مدد بخواهد ولی سعی نکند دین را حکومتی کند.
موفق باشید
سلام
فعلا که چیزی معلوم نیست چون تا اونجا که بنده پیگیر بودم، ایشون مطلبی راجع به دین و ارزشهای دینی و مسئله حجاب و … بیان نفرمودن! البته برخی نکات منفی در این زمینه در صحبتها و نظرات ایشون دیده شده!!!که امیدواریم گربه باشه…….
1.باتوجه به روحانی بودن رییس جمهور که در مرحله اول یک مبلغ دینی است انگیزه وی برای دین به مراتب بیش از رییس دولت قبل است.
2.مشی اعتدالی دولت فرصت وزمینه برای بیان دیدگاه های دیگر بیشتر فراهم می کند،و ازانجا که دین اسلام خصوصا مذهب شیعه دین تعقل واندیشه است، زمینه برای رشد مسائل دینی و ارتقای ان در این فرصت ها فراهم تر است.
3.نگاه اعتدالی دولت باعث تشویق و توجه بیشتر کسانی است که احیانا علاقه چندانی به اموزه های دینی ندارند خواهد شد چون وقتی درفضایی ارام ومستدل مطالب عرضه شد و به فرمایش اهل بیت علیهم السلام که: إِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونااین شیوه باعث خواهد شد که انها نیز تحت تاثیر منطق قوی دین به مرور از طرف داران دین گردند..
بنام خدا
اساساً پیش بینی کار سهل و آسانی نیست به ویژه اینکه چنین کاری بخواهد در فضای پیچیده ی سیاستگذاری آن هم پیرامون مسئله مهمِ نسبت دین و دولت صورت پذیرد.
اما طبعا پیش بینی رفتار و تصمیم دولت آینده در این خصوص مستلزم لحاظ مولفه های متعددی است. به نظر میرسد مرور این مولفه ها، بتواند فضای بحث را شفاف تر نماید. به عبارت دیگر قبل از آن که بخواهیم رفتار دولت آینده در حوزه دین و ارزش های دینی را پیش بینی کنیم ، باید مسئله مورد بحث را صورت بندی نماییم. شاید به اجمال اهم این مولفه ها و پارامترهای مسئله را اینگونه بتوان برشمرد :
1- مولفه نخست، نوع رویکرد دولت آینده به دین و ارزش های دینی است. سئوال این است که آیا دولت آینده همانند برخی دولت های گذشته ارزش های دینی را بعدی از ابعاد تصمیمات خود دانسته و با رویکرد عقلایی اقدام به حسابگری سیاسی خواهد نمود یا با رویکرد ارزشی – هنجاری، تصمیم ها و رفتارهای دولت را بر محور ارزش ها و آموزه های دینی سامان خواهد بخشید؟
2- مولفه دوم، سطح تلقی دولت از دین مداری در جامعه است. شاید بتوان سطح دین مداری جامعه و نظام را در طیفی از اظهار و بیان ارزش های دینی تا اقامه شعائر و مناسک و از آنجا تا نظام سازی و الگوپردازی دینی در ساختارها، رفتارها و تصمیم های دولت طبقه بندی کرد. براین اساس، سئوال جدی در این مولفه آن است که دولت یازدهم دین مداری و پای بندی به ارزش های دینی را در چه سطحی تحلیل خواهد کرد؟
3- انسجام و هماهنگی فکری و اعتقادی مجموعه دولت، مولفه سومی است که موثر بر مسئله است. بخشی قابل توجهی از چالش های دولت های پیشین ناشی از فقدان این انسجام بوده است. البته روشن است که انسجام درون دولت به معنی تک اندیشی نیست.
4- چهارمین مولفه موثر بر مسئله مورد بررسی، تعامل دولت و حوزه های علمیه است. طبعاً یک سوی این تعامل دولت و میزان اقبال و استقبال آن از انظار و دیدگاه های مراجع عظام حوزه، اندیشوران و نخبگان و مراکز حوزوی است. اما سوی دیگر آن توان پاسخگویی حوزه های علمیه به نیازهای نو به نو نظام و دولت است. این مهم بارها مورد مطالبه و تأکید مقام معظم رهبری قرار داشته است که از جمله میتوان به رهنمودهای ایشان در سفر سال 89 به قم اشاره کرد.
5- مولفه پنجمی که در این مجال مختصر باید به آن اشاره کرد، شرایط و تحولات محیطی است. واقعیت آن است که اغلب دولت ها، در شعارهای انتخاباتی خود، اهتمام به ارزش های دینی را مدنظر داشته و آن را مورد تأکید قرار داده اند ولی وقتی در مقام تصمبم و اجرا قرار گرفته اند، در مقابل مسائل محیطی منفعل شده و به نوعی به مدیریت فوریت های سیاسی و اقتصادی پرداخته اند.
با این توصیف، باید گفت ، آینده اندیشی واقع گرایانه در خصوص جایگاه دین و ارزش های دینی در دولت یازدهم مستلزم تحلیل درست از مولفه های فوق می باشد.
اگر تندروها کارشکنی نککند، قطعا چهره اسلام بهتر نمایان می شود.
به نظر بنده در حال حاضر دین در حوزه های علمیه ما نیز جایگاهی ندارد! تا زمانی که اصالت دین در حوزه های ما حضم نشود (به عنوان اصلی ترین متولی ترویج) از ادوار مختلف دولت به جز کارهای صوری و سطحی از قبیل آنچه امروز مشاهده می کنیم انتظار دیگری نخواهیم داشت. به نظر بنده اگر روزی حوزه های علمیه ما اصلاح شوند و رسالت دینی (تنها کاری که نمی شود) خود را آنگونه که باید باشند تربیت بدهند به طور قطع ویقین جامعه نیز در صورت مشاهده این الگوی عملی خود را منطبق خواهد نمود.
به نظر بنده حکومت اسلامی در مورد تعالی و شکوفایی حقیقی انسانها مسئولیت دارد و تنها شکم و غرایز آن ها را وظیفه خود نمی داند. حکومت اسلامی مثلا مانند حکومت های لیبرالی نیست که هدفش پشتیبانی از قشر سرمایه دار است و برای آنها مردم نقش ابزار و مصرف کننده و کارگر برای سرمایه داران را ایفا می کنند و روح و معنویت آنان اصلا اهمیتی ندارد.واگذاری مسئولیت به خود مردم در این زمینه به نوعی فرار از مسئولیت است. مردم برای خودشان مسئولیتی دارند و دولتمردان نیز برای خودشان مسئولیتی دیگر دارند. با این حال این مسئولیت به معنای برخورد شعاری با قضیه نیست و باید عمیق تر برنامه ریزی شود.
پله پله تا ملاقات خدا یا بازگشت آگاهانه انسان به سوی خدا
زندگی ، انسان و مراحل رشد فکری و اخلاقی او
ان الله یامر بالعدل و الاحسان
انا لاالله و انا الیه راجعون
موجودات جهان هر کدام فرم و ظرف محدودی هستند از محتوا و مظروف نا محدود خداوند پرشده اند، که هیچکدام به تنهایی گنجایش و ظرفیت یکجا و کل محتوای خداوند را ندارند. بنابراین هرکدام به قدر ظرف خود و قابلیت خود از محتوای خداوند برخوردارند .و خداوند برابر است با مجموعه تمام موجودات اعم از ظرف و محتوا که بصورت یک وجود و یک سیستم واحد و یکپارچه زنده ابدی و نامحدود فعال است .
انسان تنها موجودی است که نسبت به سایر موجودات می تواند تا حدود زیادی ظرفیت و گنجایش خودرا افزایش دهد و خود را خیلی بیشتر از آنها از محتوای خداوند پرکند . انسانها در وهله اول فرم و ظرف یکدیگر را مشاهده می کنند و با فرم و ظرف خود با یکدیگر در ارتباطند. اما بتدریج که از خود و جهان پیرامون آگاهی پیدا میکنند و به یگانگی و اصل و محتوای خود با یکدیگر پی میبرند تمایل پیدا می کنند که از طریق محتوا های خود نیز باهم ارتباط برقرار کنند .
ما آدم ها وقتی به این دنیا می آییم تا پایان عمر به ترتیب با ۳ ساحت رشد فکری و اخلاقی روبرو میشویم که عبارتند از :
مرحله اول(دوران رقابت) : مرحله منیت یا خود برتربینی و تکبر (تفکر شیطانی)، که در دوران کودکی اتفاق می افتد
مرحله دوم(دوران عدالت) : مرحله انسانیت یا عدالت پذیری یا برابری با دیگران (تفکر انسانی)، که در دوران بلوغ فکری اتفاق می افتد
مرحله سوم(دوران رفاقت) : مرحله خدائیت یا خداگونگی یا آزادگی و رایگان بخشی و مهربانی (تفکر الاهی)، که انسان به خودآگاهی کامل میرسد
در هر یک از حالات یا مراحل فوق ما تفکر و رفتاری از خود بروز میدهیم که بطور کلی متفاوت از یکدیگر است.
در مرحله دوم رشد فکری و اخلاقی یعنی مرحله انسانیت، منیت به حداقل خود میرسد و به همان نسبت به انسانیت و برابری پذیری و عدالت او افزوده میشود.
در مرحله سوم و نهایی از رشد فکری و اخلاقی، منیت در فرد به صفر میرسد و شخص از مرحله برابری و عدالت در تفکر و اخلاق هم بالاتر میرود و به مرحله آزادگی و مهربانی و خدائیت خود میرسد که رستگاری و بهشت اوست.
ذهن انسان قابلیت هایی دارد که میتواند پس از ورود انسان به این دنیا به مرور و در ارتباط با محیط و اطرافیان حداقل ۳ شخصیت ذهنی یا ۳ من ذهنی متفاوت برای صاحب خود پدید آورد.
۱. من متکبر و برتری طلب (من شیطانی)
۲. من عدالت خواه و برابری طلب (من انسانی)
۳. من مهربان و دوستدار دیگران (من خدایی)
من متکبر و برتری طلب ابتدایی ترین من ذهنی است که انسان در اوایل زندگی و متناسب با نادانی و ناآگاهی شخص از یکطرف و نیازمندی شدید او از طرف دیگر به آن دچار خواهد گردید. این من بتدریج که شخص آگاه تر و دانا تر میگردد و نیاز های جسمی و اولیه او نیز به اندازه کافی تامین گردید به من انسانی تبدیل میشود و به اصطلاح ارتقاء پیدا میکند و به جایگاه بالاتری از نظر فکری و اخلاقی میرسد و برای خودش همانقدر ارزش قایل میشود که برای دیگران. اگر شخص این مرحله را بسلامت بگذراند و البته زمینه های بیرونی و اجتماعی آن وجود داشته باشد بتدریج از مزایای این من بهره مند میشود و به من مهربان یا من خدایی و دوست داشتن دیگران روی می آورد و این مرحله اوج ارتقا فکری و معنوی انسان است که برای او کمال لذت و نشاط و شادمانی و آرامش را به همراه دارد.
بیشترین لطمات و صدماتی که به انسان وارد میشود و اثرات مخرب آن بطور وسیعی تا سال ها و بلکه ده ها سال بر روی شخص از بین نخواهد رفت از من ذهنی متکبر است که به من شیطانی هم معروف است. متاسفانه این نوع من ذهنی در ۹۹ درصد افراد تا سالهای میانسالی و حتا تا کهنسالی هم باقی میماند و شخص به علت نا آگاهی و نبود شرایط هشدار دهنده بیرونی و اجتماعی هیچگاه فرصت پیدا نمی کند که از این مرحله فکری به مرحله بعدی ارتقا پیدا کند. من ذهنی متکبر گاهی آنقدر در انسان قوی میگردد و ریشه دار میشود که می تواند در درون خود بدیل شخصیت ها و من های کاذبی هم برای من انسانی و من خدایی درست کند و نقش آنها را بی آنکه خود شخص متوجه شود بازی کند. در این حالت شخص دچار جهل مرکب میشود و نمی تواند بپذیرد که هنوز من متکبر و شیطانی دارد. تنها چیزی که او را رسوا میکند و دیگران به راحتی میتوانند پی به شخصیت من ذهنی متکبر او ببرند، اعمال و رفتار شخص است که نمی تواند برای مدت مدیدی از دید و نظارت مردم به دور باشد و نهایتاً شخص را رسوا خواهد کرد.
پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک ، یعنی وقتی که شخص افکار و اندیشه ها و گفتار و رفتار و کردارش همه در فضای عدالت باشد و نیک تر زمانی است که همه در فضای رفاقت و مهربانی باشد.
منیت (تکبر) همان جهنم و مهربانی (خدائیت) همان بهشت است و میان جهنم و بهشت پلی بس طولانی و سخت و دشوار است بنام انسانیت (عدالت) که انسان باید آن را برای خود هموار سازد.